فرهنگ عاشورا (2)

فرهنگ عاشورا (2)

نویسنده: حجت الاسلام جواد محدثی

آداب زیارت
تشرف به دیدار امام معصوم‌«ع‌»چه در حال حیات و چه پس از شهادت و هنگام‌زیارت قبور ائمه‌«ع‌»آدابى دارد که آن را از دیدارهاى معمولى جدا مى‌کند.رعایت‌طهارت،ادب،متانت، توجه،حضور قلب از جمله این آداب است.[1] زیارت قبر سید الشهدا«ع‌»آداب ویژه‌ترى دارد، از قبیل:نماز خواندن،حاجت‌خواستن،بى آلایش وغمگین و غبار آلود،راه زیارت را پیمودن،پیاده رفتن،غسل زیارت کردن،تکبیر گفتن، وداع کردن.[2]شهید ثانى در کتاب‌«دروس‌»،چهارده آداب براى زیارت مى‌شمارد که‌خلاصه آنها چنین است:
اول:غسل،پیش از ورود به حرم،با طهارت بودن و با لباس تمیز و خشوع وارد شد ن‌ .
دوم:بر آستانه حرم ایستادن،دعا خواندن و اذن ورود طلبیدن‌.
سوم:کنار ضریح مطهر ایستادن و خود را به قبر نزدیک ساختن.
‌چهارم:رو به حرم و پشت به قبله ایستادن در حال زیارت،سپس صورت بر قبر نهادن‌سپس به بالاى سر رفتن‌.
پنجم:زیارتهاى وارده را خواندن و سلام گفتن.
‌ششم:پس از زیارت،دو رکعت نماز خواندن.
‌هفتم:پس از نماز،دعا کردن و حاجت‌خواستن.
‌هشتم:کنار ضریح مقدارى قرآن خواندن و ثواب آن را هدیه به امام کردن.
‌نهم: در همه حال،حضور قلب داشتن و استغفار کردن از گناه.
‌دهم:به نگهبانان و خادمان حرم احسان و احترام کردن‌.
یازدهم:پس از باز گشت به خانه،دوباره به حرم و زیارت رفتن و در آخرین زیارت،دعاى وداع خواندن.
‌دوازدهم:پس از زیارت،بهتر از قبل از زیارت بودن.
‌سیزدهم: بعد از تمام شدن زیارت،زود از حرم بیرون آمدن تا شوق،افزون‌تر شود،وهنگام خروج،عقب عقب بیرون آمدن.
‌چهاردهم:صدقه دادن به نیازمندان آن شهر و آستانه،بویژه به تنگدستان از دودمان‌رسول خدا احسان کردن.[3] رعایت این آداب،قرب روحى و معنوى مى‌آورد و سازندگى زیارت را افزون‌مى‌سازد و فلسفه تشریع زیارت نیز،همین بهره‌ورى از معنویات مزارات اولیاء خداست.[4].

آداب وعظ و منبر
اهل منبر و وعظ،که در محافل دینى و مجالس حسینى براى مردم القاى سخن و ایرادموعظه و ذکر مصیبت مى‌کنند،چون با دل و دین مردم سر و کار دارند و شنوندگان، کلامشان را حجت مى‌شمارند،باید خود به حرفهایشان معتقد و عامل باشند،تا هم سخن‌تاثیر کند و هم از وجهه دین و علماى دینى کاسته نشود.
بنا بر این بر فراز منبر رفتن و به موعظه خلایق یا نشر خلایق پرداختن،کار هر کس‌نیست و صلاحیتها و شرایطى مى‌طلبد.علماى بزرگ که دلسوز دین بوده‌اند،همواره چه‌کتبى و چه شفاهى به اندرز و رهنمود در این زمینه‌ها پرداخته‌اند.از جمله مرحوم میرزاحسین نورى در کتاب ارزنده خود(لؤلؤ و مرجان)به بیان آداب اهل منبر پرداخته و«اخلاص‌»را پله اول منبر و«صدق‌»را پله دوم آن دانسته و نکاتى را هم بعنوان‌«مهالک‌عظیمه روضه خوانان و اهل منبر»دانسته که بعضى از آنها از این قرار است:
1-ریاکارى و به خاطر دنیا کار کردن‌
2-روضه خوانى را وسیله کسب خویش ساختن
3-آخرت خود را به دنیا،و به دنیاى دیگران فروختن‌
4-عمل نکردن روضه خوان به گفته‌هایى که خود نقل مى‌کند
5-دروغ بافتن در منبر و رعایت نکردن صدق احادیث و حکایات.[5].
شاگرد وى مرحوم محدث قمى در منتهى الآمال،پس از بیانى مبسوط در زشتى دروغ‌در مجالس عزادارى و منبر و مرثیه و استفاده از غنا در نوحه خوانى و رعایت نکردن دقت‌در نقلهاى تاریخى،سخنانى دارد،تحت عنوان‌«نصح و تحذیر»و اهل منبر را بر حذرمى‌دارد از مبتلا شدن به:دروغ گفتن و افترا بستن بر خدا و ائمه و علماء،غنا خواندن،اطفال امارد را با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگى واداشتن،بى اذن،بلکه با نهى‌صریح به خانه مردم در آمدن و بر منبر رفتن و آزردن حاضرین بر گریه نکردن به کلمات‌بلیغه،ترویج باطل در وقت دعا،مدح کسانى که مستحق مدح نیستند،مغرور کردن‌مجرمین و متجرى نمودن فاسقین،خلط کردن حدیثى به حدیث دیگر به طور تدلیس،تفسیر آیات شریفه به آراء کاسده،نقل اخبار به معانى باطله،فتوا دادن با نداشتن اهلیت‌آن،متوسل شدن براى زینت دادن کلام و رونق گرفتن مجلس به سخنان کفره و حکایت‌مضحکه و اشعار فجره و فسقه در مطالب منکره و تصحیح کردن اشعار دروغ مراثى رابعنوان زبان حال،ذکر آنچه منافى عصمت و طهارت اهل بیت نبوت است،طول دادن‌سخن به جهت اغراض کثیره فاسده و محروم نمودن حاضرین از اوقات فضیلت نماز وامثال این مفاسد که لا تعد و لا تحصى است…و پس از بحثى پیرامون اهل عمل نبودن به‌گفته‌ها و توقعات بى مورد داشتن،این شعر حافظ را نقل مى‌کند که:
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر مى‌کنند
چون به خلوت مى‌روند آن کار دیگر مى‌کنند
مشکلى دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر مى‌کنند
گوئیا باور نمى‌دارند روز داورى
کاین همه قلب و دغل در کار داور مى‌کنند[6]

آزادگى
از مهمترین درسهاى نهضت کربلا و از الفباى نخستین فرهنگ عاشورا،آزادگى و حریت‌و تن به ظلم ندادن و اسیر ذلت نشدن است.حسین بن على‌«ع‌»فرموده است:«موت فى‌عز خیر من حیاه فى ذل‌»[7]مرگ با عزت بهتر از زندگى با ذلت است.نیز در مقابل تسلیم و بیعت،فرمود: «لا و الله،لااعطیهم بیدى اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید»دست ذلت به شما نمى‌دهم و چون بردگان‌تسلیم شما نمى‌شوم.
همچنین در کربلا وقتى آن حضرت را میان جنگ یا بیعت مخیر کردند،فرمود:
«الا و ان الدعى بن الدعى قد رکزنی بین اثنتین،بین السله و الذله،هیهات منا الذله…»[8] ناپاک‌ناپاکزاده مرا بین دو چیز،شمشیر و ذلت مخیر قرار داده است،ذلت از ما بسیار دور است.
بر ما گمان بندگى زور برده‌اند
اى مرگ همتى که نخواهیم این قیود
از آستان همت ما ذلت است دور
و اندر کنام غیرت ما نیستش ورود
در نبرد عاشورا نیز در حمله‌هایى که به صفوف دشمن مى‌کرد،رجز مى‌خواند و مى‌فرمود:
«الموت اولى من رکوب العار
و العار اولى من دخول النار»[9] مرگ،بهتر از ننگ است و ننگ،بهتر از دوزخ!وقتى که مجروح بر زمین افتاده بود،شنید که سپاه دشمن قصد حمله به حرم و خیمه‌گاه او را دارد،بر سرشان فریاد کشید:«یاشیعه آل ابى سفیان!ان لم تکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فى‌دنیاکم…»[10] گر شما را به جهان دینى و آیینى نیست‌
لا اقل مردم آزاده به دنیا باشید
نهضت عاشورا،به همه مظلومان،درس مبارزه و به همه مبارزان،الهام مقاومت وروحیه آزادگى داده است.«درس آزادى به دنیا داد،رفتار حسین!».گاندى،مصلح بزرگ‌هند گفته است:
«من براى مردم هند،چیز تازه‌اى نیاوردم.فقط نتیجه‌اى را که از مطالعات و تحقیقاتم‌در باره تاریخ زندگى قهرمانان کربلا به دست آورده بودم،ارمغان ملت هند کردم.اگر بخواهیم‌هند را نجات دهیم،واجب است همان راهى را بپیماییم که حسین بن على‌«ع‌»پیمود.»[11] درس آزادى به دنیا داد رفتار حسین
بذر همت در جهان افشاند افکار حسین
با قیام خویش بر اهل جهان معلوم کرد
تابع اهل ستم گشتن بود عار حسین
مرگ با عزت،زعیش در مذلت بهتر است
نغمه‌اى مى‌باشد از لعل درربار حسین[12]

پی نوشت :

1- ر.ک:«بحار الانوار»،ج 97،ص 124.
2- ر.ک:«بحار الانوار»،ج 98،ص 140 به بعد.
3- همان،ج 97،ص 134.
4- در این زمینه ر.ک:«زیارت‌»،به قلم مؤلف،نشر سازمان حج و زیارت.
5- «لؤلؤ و مرجان‌»،محدث نورى.
6- منتهى الآمال،ج 1 ص 341.در این زمینه‌ها به کتابهاى‌«حماسه حسینى‌»و«تحریفهاى عاشورا»از شهید مطهرى‌مراجعه شود.
7- مناقب،ابن شهرآشوب،ج 4 ص 68.
8- لهوف،ص 57.
9- کشف الغمه،ج 2 ص 32.
10- بحار الانوار،ج 45 ص 51،مقتل خوارزمى،ج 2 ص 32.
11- حسین،پیشواى انسانها،ص 30.
12- طوفان.
منبع: فرهنگ عاشورا

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید