منبع: روزنامه کیهان-شماره18983
پرسش:
با توجه به اینکه امامت از ارکان و مبانی دین ما به حساب می آید و در روایت آمده است هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد با مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
سؤال اصلی این است که چرا نام امامان معصوم(علیهم السلام) به ویژه علی(علیه السلام) در قرآن صریحاً ذکر نشده است تا حجت برمخالفان تمام گردد و اختلاف میان فرقه ها و نحله های اسلامی از بین برود؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال به یک دلیل اساسی و بنیادی پرداختیم و آن به طور اجمال بیان سبک و روش خاص قرآن در ارائه معارف و ارزش ها بود و به نحو خلاصه بیان شد که قرآن کریم متکفل بیان تمام مصادیق و جزئیات فروع معارف و ارزش ها نیست تا عدم تصریح به نام امامان مورد نظر شیعه امری خلاف انتظار و غیر موافق با ویژگی خاص قرآن باشد. بنابراین تفصیل و تبیین قرآن به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) واگذار شده است، و پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به اهل بیت(علیهم السلام) تصریح نموده اند. اینک در بخش پایانی دنباله مبحث را پی می گیریم:
2- تأکید بر روش توصیفی
از روش های جالب توجه قرآن تأکید بر صفات و ویژگی ها و عدم اصرار بر ذکر نام اشخاص است. شاید حکمت این روش توجه دادن امت به صفات و ویژگی های خوب و بد در طول زمان است تا براساس اوصاف ذکر شده به شناخت اشخاص و تطبیق صفات بر آنان بپردازند و اهمیت و جایگاه اشخاص را با میزان صفات تجلی یافته در آنان بسنجند.
روش بیان «توصیفی»، به قرآن شادابی و تازگی و دوام می بخشد؛ زیرا در هر قطعه ای از زمان زمینه تطبیق افراد و جوامع بر شاخصه های ذکر شده در قرآن فراهم می شود و امکان دستیابی به داوری قرآن در مسائل نو و فتنه های فردی و اجتماعی تأمین می گردد. قرآن «کلام فصل» است- «انه لقول فصل»(طارق-14) و بین حق و باطل تمییز می دهد و راهنمای انسان در فتنه ها است؛ چنان که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هنگامی که فتنه ها چون پاره های شب تاریک شما را فرا گرفت، به قرآن روی آورید» از سوی دیگر، حکومت شایستگان نیاز همیشگی جوامع دینی است و به بخشی از امت اسلامی و یا قطعه ای خاص از تاریخ، اختصاص ندارد.
برای راهنما و فصل الخطاب شدن در گستره ای چنین پهناور، بیان شاخصه ها و شایستگی ها و ویژگی های صالحان و مفسدان و حق و باطل و خوب و بد بهترین راه شمرده می شود. بدین سبب، قرآن جز در موارد ضروری از بردن نام مؤمنان، منافقان، حواریون، پادشاهان، مترفان و… صرف نظر کرده است تا مخاطبان قرآن به صفات و ویژگی ها و نه نام ها توجه کنند و امکان بهره گیری های نو از قرآن فراهم شود.
بنابراین، شیعه معتقد است مسلمانان در آیات بسیاری به ائمه اطهار(علیهم السلام) رهنمون شده اند و وظیفه دارند با تطبیق ویژگی های یاد شده در قرآن، امام خود را بشناسند و پاسخ نیازهای دینی، اجتماعی و سیاسی خود را از درگاه آنان جویا شوند. براساس همین نکته مهم، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «من لم یعرف امرنا من القرآن لم یتنکب الفتن». هر کس امر ولایت ما را از قرآن به دست نیاورد؛ نمی تواند از فتنه ها مصون ماند.»در این روایت دو نکته قابل تأمل می نماید:
1- امر ولایت اهل بیت(علیهم السلام) در قرآن وجود دارد و توصیفات موجود در قرآن ما را به امامان معصوم رهنمون می شود. اگر به راستی از سر تحقیق و بدون هیچ گونه اعوجاج و کج فهمی سراغ آیات رویم، نشانه ها و صفات و ویژگی هایی که برای امامان بیان شده ما را به دوازده معصوم(علیهم السلام) هدایت خواهد کرد.پس امر ولایت امامان شیعه را می توان از قرآن استخراج کرد. البته همان گونه که پروردگار در تمام آفریده ها تجلی کرده است و تنها شایستگان از توان مشاهده برخوردارند، شناخت امر ولایت اهل بیت(علیهم السلام) از آیات نیز به خواست و طلب و ذوق و سلامت نیازمند است.
2- شیعیان ممکن است از راه های گوناگون به امر ولایت امامان دست یابند، اما با توجه به اهمیت و مرجعیت قرآن کسانی از فتنه ها و شبهه ها و افراط و تفریطها رهایی می یابند که معرفت به ولایت و شئون آن را از قرآن گرفته باشند. در غیر این صورت، در فتنه های ناشی از افراط و تفریط سقوط خواهند کرد.
به همین جهت مفسران و علمای بزرگ شیعه بخش عمده ای از تلاش عالمانه خود را به اثبات ولایت و شئون آن معطوف داشته اند و ولایت امامان شیعه(علیهم السلام) را به آیات الهی مستند ساخته اند. تلاش و تألیف های آنان ذیل آیاتی چون «اولی الامر»، «ذوی القربی»، «ولایت»، «اکمال دین»، و… فراوان به چشم می خورد. این بحث را با حدیثی از امام صادق(علیه السلام) پایان می دهیم: «اگر قرآن آن گونه که خدا خواسته و نازل کرده تلاوت شود و مورد تدبر قرار گیرد، هر آینه ما را با نشانه های ارائه شده اش خواهید یافت.»3
بنابراین، باید با نگاه جست وجوگر در آیاتی که صفات و ویژگی های رهبران و اولیای امور را بیان می کند، نام های اهل بیت(علیهم السلام) را استخراج کرد. شیعه افتخار دارد که رهبرانش را با استناد به اصول قرآنی برگزیده است.
پی نوشت ها
1- اصول کافی، ج2، ص71
2- التفسیر و المفسرون، استاد معرفت، ج1، ص 182
3- تفسیر عیاشی، ج1، ص 13