نویسنده: آیت الله محمدتقی مصباح یزدی
یکی از مسائل مهمی که در فقه، اخلاق و دیگر علوم انسانی به آن توجه شده و در قرآن کریم و روایات، بر آن بسیار تأکید شده، برّ و احسان به والدین است. این مسئله در اسلام، از مهم ترین و به تعبیر فقها، از اوجب واجبات است. درجه ی اهمیت این مسئله تا حدی است که در آیات شریفه ی قرآن، درست بعد از دستور به پرستش و عبادت خداوند و نهی از شرک ورزی به خداوند، به احسان و برّ به پدر و مادر امر شده است. (1) همچنین به بیان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و معصومین علیهم السلام، خداوند برای کسانی که بر اثر نافرمانی از پدر و مادر و عدم مراعات حقوقشان، گرفتار نفرین و عاق ایشان شوند، عقوبت سختی تدارک دیده است. (2) موضوع دیگری که در اسلام به آن بسیار توجه شده است، صله ی رَحِم و حفظ ارتباط با خویشاوندان و احسان به آنهاست. بر این مسئله هم در آیات و روایات تأکید شده، تا جایی که گفته شده است رحِم به عرش الهی متصل است. (3)
حال سؤال این است که فرزندان باید چه کار کنند تا از محسنین و بارّین به ارحام و خویشاوندان، به ویژه پدر و مادر باشند؟ از چه اموری بپرهیزند تا به عقوبت سنگین عاق والدین گرفتار نشوند؟ مسئله ی مهم صله ی رحم را چگونه باید مراعات کرد؟ مصادیق آن کدام است؟
متأسفانه، تحقیقات عمیق کمتری در این زمینه انجام گرفته است. مثلاً در اسلام، ایذای والدین، حرام است. هر نوع رفتاری که فرزند انجام دهد و پدر و مادر از آن رفتار، آزرده و ناراحت شوند، حرام است.
این مسئله، مشغولیت ذهنی و سؤال غالب جوانان ماست که اختلاف نسل ها، تفاوت اعتقادی و ارزشی، اختلاف سلیقه های موجود بین پدر و مادر و فرزندان، تفاوت در سطح علم و آگاهی و گاه ناآگاهی پدر و مادر از برخی امور جدید و مسائل روز و توقع های بالا و گاه نابجای بعضی از پدران و مادران از فرزندان باعث می شود تا فرزندان در موارد بسیاری با والدین خود اختلاف و کشمکش داشته باشند؛ چون رعایت همه ی امور مورد انتظار پدر و مادر برای فرزندان آسان نیست و آنها را در تنگنا قرار می دهد.
در چنین اوضاع و شرایطی چه باید کرد؟ حتی جوانانی که به احکام حقوقی و اخلاقی اسلام درباره ی پدر و مادر اعتقاد داشته و درصدد انجام آن باشند، این سؤال را دارند که چه باید کرد تا هم حقوق و احترام لازم به آنها از جانب ما رعایت شود و هم ما در تنگنا و مشقت نباشیم؟
البته جوانان برای رفع این مشکل باید تدبیری بیندیشند و طوری زمینه سازی کنند که توقع و انتظار بیش از اندازه و غیرقابل تحمل برای والدین ایجاد نشود. مثلاً با زمینه سازی صحیح ضمن حفظ اکرام و احترام لازم، با زبان خوش به آنها بفهمانند که توانایی انجام همه ی این کارها را ندارند. یا از طرح برخی اموری که توقع ایجاد خواهد کرد، اجتناب کنند. وعده هایی ندهند که در صورت ترک آن یا عدم امکان برآوردن آن موجب آزردن ایشان شود. گو اینکه ایذای والدین، بالاتفاق، حرام است، اما اطاعت از والدین نیز در هر امری، بالاتفاق واجب نیست. البته بعضی از فقها با توجه به تأکیدات آیات قرآن و روایات در باب لزوم رعایت ادب در برابر پدر و مادر، فتوا داده اند که اگر فرزندی در حال اقامه ی نماز مستحبی است و پدر و مادرش او را صدا زدند و از او تقاضایی داشتند، باید نمازش را قطع کند و پس از قضای حاجت آنها به نماز مستحبی اش برگردد. البته اگر شرایط به گونه ای است که با قطع نکردن نماز نیز احترام و مراعات حال آنها ممکن است و ایذایی صورت نخواهد گرفت، دیگر قطع نماز لزومی ندارد. بنابراین، همین که فرزندی، چه با زمینه سازی قبلی و چه با عذرخواهی و جبران بعدی، مانع ایذای والدین شود و وظیفه ی خود را در باب احترام و احسان والدین انجام دهد، کافی است. اگر این طور نبود، یا نهی صریح پدر و مادر را به همراه داشت، یا فرزند می دانست که بعداً نیز رضایت نخواهند داد، اطاعت امر و پیش گیری از ایذای آنها در این موارد بر فرزند واجب است.
نکته ی دیگر این است که احسان والدین لزوماً کمک مالی نیست. گو اینکه کمک مالی به پدر و مادر، به خصوص اگر نیازمند باشند، قطعاً از بهترین مستحبات، و در مواردی که آنها نیازمندند و فرزند دارا باشد، بر فرزند واجب است. در چنین شرایطی، پدر و مادر، واجب النفقه ی فرزندند و بر فرزند واجب است تا از مال خود، پدر و مادرش را بی نیاز کند.
شبیه این مسائل درباره ی رحِم و خویشاوندان نیز مطرح است. اسلام به مسلمانان حکم کرده است که کاری کنند تا ارتباط بین خویشان قطع نشود. خویشان و ارحام باید به دنبال اتصال و ارتباط بیشتر بین خودشان باشند. به نظر همه ی فقها، قطع رحم-یعنی اینکه انسان کاری کند که موجب قطع ارتباط با خویشان شود-حرام است. البته هر چه خویشاوندی به انسان نزدیک تر باشد، مسئولیت انسان در قبال او، بیشتر خواهد بود. به همین جهت، پدر و مادر در رأس هِرَم و سپس برادر و خواهر، و در مرتبه ی بعدی، دیگر بستگان و خویشان قرار دارند. برای اینکه قطع رحم نشود، انسان باید کاری کند که عرفاً بگویند او از رحِم خویش نبریده و با آنها در ارتباط است.
اینکه چگونه باید این اتفاق بیفتد و انسان باید چه کارهایی را در این راستا انجام دهد، در اوضاع و شرایط مختلف، فرق می کند و در هر اقلیمی و هر فرهنگی، انواع گوناگون و متنوعی از مصادیق ارتباط بین مردم شایع است. از سلام و علیک ساده یا حتی یک تلفن یا پیام ساده ی تلفنی گرفته تا رفت و آمدهای خانوادگی و روابط بسیار نزدیک، طیف وسیعی از انواع ارتباطات انسانی و فامیلی است. کمک مالی نیز می تواند یکی از انواع متفاوت باشد. به ویژه اگر رحم انسان، نیازمند باشد، لزومش شدیدتر، و احتمال وجوبش قوی تر است. اگر انسان از همه ی این انواع متفاوت، پرهیز و کوتاهی کند، به گونه ای که عرفاً گفته شود او از رَحِم خویش بریده، مرتکب گناه و عمل حرام شده است.
نکته ی دیگر که شاید امروزه سؤال بسیاری از خانواده ها و افراد متدین باشد، ارتباط و آمد و شد با خویشاوندانی است که مسائل شرعی را مراعات نمی کنند. آیا با چنین افرادی هم به دلیل رحِم و خویشاوند بودن باید ارتباط داشت؟ مثلاً حجاب و محرم و نامحرم را مراعات نمی کنند یا از گوش دادن به موسیقی های حرام و مبتذل و نگاه کردن به فیلم های حرام پرهیز ندارند. در چنین مواردی چه باید کرد؟
شاید یکی از راه حل ها برای پرهیز از حرام و نیز حفظ ارتباط با چنین بستگانی این باشد که ارتباط با آنها محدود شود. مثلاً در فرصتی کوتاه انجام شود، یا جوانان خانواده با چنین افراد و خانواده هایی نشست و برخاست نداشته باشند، یا ارتباط، بسیار محدود و با کنترل بیشتر انجام شود. در صورتی که این تدبیرها امکان نداشت، رفت و آمدهای حضوری ترک شود و به ارتباط های تلفنی و نامه ای و ارسال هدیه اکتفا شود.
در هر صورت، ارتباط باید به گونه ای باشد که انسان به گناه آلوده نشود. یعنی اگر رفت و آمد با این گونه افراد و خانواده هایی که اهل فسق و معصیت هستند، باعث لطمه ای به انسان نشود و او را آلوده نکند، یا رفت و آمدها، مهر تأییدی بر انحراف و اشتباه آنها به حساب نیاید، ایرادی نخواهد داشت. چه بسا صله ی رحم و رفت و آمد افراد مؤمن با چنین افراد و خانواده هایی احیاناً بیان مطالب و نصایحی و نشان دادن حسن نیت و خیرخواهی یا مشاهده ی رفتار خوب و نیکویی از مؤمنین، خود به تدریج، اثر مثبتی در آنها بر جای بگذارد و آنها را آرام آرام به احکام الهی، خوش بین و به رعایت احکام شرعی علاقه مند کند.
در این صورت، صله ی رحم با چنین افراد و خانواده هایی، نه تنها عیب نیست، بلکه وجوب مضاعف خواهد داشت؛ چون همه صله است و هم نوعی امر به معروف و نهی از منکر. اگر چنین نشد و این رفت و آمدها زمینه ی آلوده شدن به گناه را در خود انسان به خصوص جوانان فراهم کند یا باعث تشویق و تأیید کار ناشایست آنها شود، قطع ارتباط لازم است.
پینوشتها:
1. … لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً … (بقره، 83)؛ وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لاَ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً …(نساء، 36)؛ … أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً …(انعام، 151) و وَ قَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً …(اسراء، 23).
2. عَنْ مُحَمَّدِ بنِ فُراتٍ عَنْ ابِی جَعْفَرٍ علیه السلام قالَ: قالَ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم فِی کَلامٍ لَهُ: إیَّاکُمْ وَ عَقُوقَ الوَالِدَینِ. فَاِنَّ رِیحَ الجَنَّهِ تُوجَدُ مِنْ مَسیرَهِ ألفِ عامٍ وَ لَا یَجِدُهَا عاقٌّ وَ لَا قاطِعُ رَحِمٍ وَ لا شَیْخٌ زانٍ وَ لَا جَارُّ اِزارَهِ خُیَلَاءَ، اِنَّمَا الکِبْریاءُ للهِ رَبِّ العالَمین (ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج2، ص 349). در روایتی دیگر چنین فرموده اند: عَنْ ابن عَبَّاسٍ قالَ قالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم: …فَإذَا کانَت لَیْلَهُ القَدْرِ أمَرَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَبْرَئیلَ فَهَبَطَ فِی کَتیبَهٍ (کَبْکَبَهٍ) مِنَ المَلائِکَهِ اِلَی الأرضِ وَ مَعَهُ لِواءٌ أخْضَرُ فَیَرْکُزُ اللِّواءَ اِلَی ظَهْرِ الکَعْبَهِ وَ لَهُ سِتُّمِائَ جَناحٍ مِنْهَا جَنَاحَانِ لَا یَنشُرُهُمَا اِلَّا فِی لَیْلَهِ القَدْرِ فَینْشُرُهُما تِلْکَ اللَّیْلَهَ فَیُجَاوِرانِ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ یَبِیتُ جَبْرَئیلُ وَ الْملَائِکَهُ فِی هَذِهِ اللّیلَهِ فَیُسَلِّمُونَ عَلی کُلِّ قائِمٍ وَ قَاعِدٍ وَ مُصَلِّی [مُصَلِ] وَ ذَاکِرٍ وَ یُصَافِحُونَهُمْ وَ یُومَنُونَ عَلَی دُعائِهِمْ حَتَّی یَطلُعَ الفَجْرُ فَإذا مَطلَعَ الفَجْرُ نَادَی جَبْرَئیلُ یا مَعْشَرَ المَلائِکَهِ الرَّحیلَ الرَّحیلَ فَیَقُولونَ یا جَبْرَئیلُ فَمَا ذَا صَنَعَ اللهُ تَعَالی فِی حَوائِجِ الْمُوْمِنینَ مِنْ اُمَّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم فَیَقُولُ اِنَّ اللهَ تَعالَی نَظَرَ اِلَیْهِمْ فِی هَذِهِ اللَّیلَهِ فَعَفَا عَنْهُمْ وَ غَفَرَ لَهُمْ اِلَّا أرْبَعهً قالَ فَقالَ لَهُم رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم مُدْمِنُ الْخَمْرِ وَ العاقُّ لِوالِدَیْهِ وَ الْقَاطِعُ الرَّحِمِ وَ المُشَاجِنُ [الْمُشَاحِنُ] (شیخ مفید، امالی، ص 229؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار لجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج93، ص 337؛ میرزاحسین بن محمدتقی النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج7، ص 429 و 459؛ ابی محمد حسن دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ترجمه ی عباس طباطبایی، ج1، ص 196).
3. عَنْ أبِی بَصِیرٍ عَن أبی عَبْدِ الله علیه السلام قالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: اِنَّ الرَّحِمَ مُعَلَّقَهٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ: اللَّهمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِی وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی وَ هِیَ رَحِمُ آلِ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ الَّذینَ یَصِلُونَ ما امَرَ اللهُ بِهِ اَنْ یوصَلَ» وَ رَحِمُ کُلِّ ذِی رَحِمٍ (ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج2، ص 151).
منبع مقاله: مصباح یزدی، محمدتقی، (1391)، صهبای حضور(شرح دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه)، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله علیه، چاپ اول.