*نویسنده: فاطمه شیخلو وند
«یا اَیُّهَا الْنَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهْ اِرْجِعی اِلی رَبِّکَ راضِیَّهً مَرْضِیَّهً؛ ای صاحب نفس مطمئنه به سوی پروردگار خود برگرد و در حالی که از خداوند راضی بوده و مورد رضایت او نیز می باشد.» (فجر / 27 و 28)
نفس مطمئنه نفسی است که از گناه برگشته و دیگر به سوی گناه نمی رود و ارتباطی بین این نفس و ارجعی است و از آن جا که نفس مطمئنه است با رضای کامل به سوی پروردگار خود صعود می کند و برگشت به سوی پروردگار یعنی رجوع به سوی خداوند و صعود به پناهگاه و مأمن فطرت است.
زیرا از آن جا که در قرآن آمده است «اِنّا لِله وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ» فطرت انسانی مادی و زمینی نیست بلکه معنوی و آسمانی است و انسان با رعایت شریعت الهی می تواند در حالی که به طبیعت خود ادامه می دهد صعود به مأمن اصلی خود را نیز طی کند. تناسب صدر آیه اول (نفس مطمئنه) با انتهای آیه دوم (راضیه مرضیه) واضح و صریح است بدان گونه که نفس مطمئنه نفسی است که با رضای کامل به سوی پروردگار می رود و پروردگار خویش را ملاقات می کند و این در حالی است که پروردگار از او راضی و او نیز از این ملاقات و از این سیر و صعود راضی است. (فجر / 27 و 28)
«وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِد اللهِ اَنْ یُذْکَرَ وَ فیهَا اسْمُه و َ سَعی فی خَرابِها… لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْاخِرَهِ عَذابٌ عَظیمٌ؛ و کیست ستمکارتر از آن که مردم را از ذکر نام خدا در مساجد منع کند و در خرابی آن اهتمام و کوشش نمایند… این گروه را در دنیا ذلت و خواری نصیب است و در آخرت عذابی بسیار سخت.» (بقره / 114)
در شأن نزول آیه، امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «این آیه درباره قریش در آن زمان نازل شد که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را از ورود به شهر مکه و مسجدالحرام جلوگیری کردند.»
و از ابن عباس روایت است که این آیه مربوط به «فطلوس» رومی و یاران صمیمی او نازل شده است که با بنی اسرائیل جنگیدند و تورات را آتش زدند و بیت المقدس را ویران ساختند و این جنایات ادامه داشت تا آن زمان که بیت المقدس به دست مسلمانان فتح شد.
تناسب کلمات انتهایی آیه «عَذابٌ عَظیمٌ» با کلمات ابتدای آیه «اَظْلَمُ» در این است که قرآن عاملان را ظالم ترین افراد معرفی می کند چنان که در پایان آیه کیفر متناسب به جنایات آنان را عذاب بزرگ اعلام می کند.
و اما ظلم یکی از رذایل اخلاقی است که در اسلام به شدت از آن نهی شده و در قرآن هر جا سخن از موضوعات اخلاقی باشد در اکثر موارد در پایان آن می آید و وقایع مربوط به قیامت بازگو می شود و این بدان دلیل است که قیامت زمان ظهور فضایل و رذایل اخلاقی و پاداش و کیفر آنان است.
نمونه ای از آیاتی که در آن مسائل اخلاقی بیان شده است:
همانطور که بیان شد اگر در آیه از احکام و قوانین الهی سخن رفته باشد در پایان آیه به برخی از مسائل اخلاقی پرداخته می شود و این از جهت تأمین پشتوانه اخلاقی برای اجرای آن احکام است زیرا اگر چه عوامل اجرایی تا حدودی می تواند برای رعایت برخی از احکام کارساز و مفید باشد لیکن اصول اخلاقی عامل اساسی در ضمانت اجرایی احکام هستند.
” یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْاَنْفالِ قُلِ الْاَنْفالُ للهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواللهَ وَ اَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنَکُمْ وَ اَطیعُوا اللهَ وَ رَسُولهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ ” (انفال / 1)
از تو درباره انفال می پرسند به آنان پاسخ ده که انفال از آن خداوند و رسول او است پس تقوای الهی پیشه کنید و در رضایت و مسالمت و نظم بین خود بکوشید و خدا و رسول را اطاعت کنید اگر از اهل ایمان می باشید.
سبب نزول این آیه نحوه تقسیم غنائم جنگی بود ” که پیامبر (ص) در جنگ بدر در مورد غنیمت های جنگی پیامبر به حکم این آیه، غنیمتها را به طور مساوی در بین جنگ آوران تقسیم نمود.
در جمله «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْاَنْفالِ»، واو ضمیر مؤمنان است یعنی مؤمنان از تو سؤال می کنند. (میبدی، 1361، ج 4: 4)
در تفسیر کشف الاسرار در رابطه با مسأله تقوا چنین بیان شده ” که تقوی به پناه خویش گیرید که سر همه طاعتها تقوی است اصل همه هنرها و مایه همه خیر تقوی است و با مردم به صلح و آشتی زندگانی کنید و این نتوانید مگر که حظّ خود بگذارید و حظّ دیگران نگاه دارید اگر توانید ایثار کنید و اگر نه باری انصاف دهید.” (همان، ج 4: 10)
از هماهنگی تقوی با بسیاری از مسائل اقتصادی، سیاسی و مانند آن معلوم می شود تقوی جامع اخلاقی است که دارای اصناف گوناگون انفکاک پذیر بوده و در تحکیم هر حکمی از احکام خاص اسلامی سهم مؤثر دارد.
نمونه ای از آیاتی که در آن اسماء الهی بیان شده است:
اگر متن آیه مربوط به شناخت جهان باشد، در بخش پایانی آیه از اسمای الهی نام برده می شود و این بدان دلیل است که جهان در نظر قرآن آیت و مرآت اسمای حسنی و صفات علیای الهی است.
” وَ هُوَّ الَّذی فِی السَّماءِ اِلهُ وَ فِی الْاَرْضِ اِلهٌ….. وَ هُوَ الْحَکیمُ الْعَلیمٌ ”
(زخرف / 84)
و اوست خدای معبود محبوب و دوست داشتنی، که یادش در آسمانها و زمین مورد ستایش عرشیان و اهل زمین می باشد و اوست خوب، در نهایت اقتدار، حاکم بر جهان هستی (و قدرتش بر آفرینش، مسلط و بر همه عالم وجود احاطه دارد) و خدای حکیم و کاردانی است که بر اساس حکمت، امری را انجام می دهد و تمامی آشکارها و نهان را می داند و مطلق علم و عین دانایی محض می باشد.
” یُسَبُّحُ لِله ما فِی الْسَّمواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ الْمَلِکّ الْقُدُّوسِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ ” (جمعه / 1) هر آنچه در تمامی آسمانها و در زمین وجود دارد همگی خداوند را تسبیح می گویند آن صاحب و مالک و فرمانروای مطلق، در بی نهایت پاکی و پیروزمند مقتدر و گرامی و دوست داشتنی و دانای همه چیز را.
در رابطه با سوره جمعه باید گفت که ” بعضی از سوره ها بر بعضی از پیامبران [پیشین] نازل شده و بعضی بر هیچیک از پیامبران پیشین نازل نگردیده است حاکم از ابو میسره روایتی بازگو می کند که آیه اول سوره جمعه با هفتصد آیه در تورات نوشته شده است.” (میبدی، 1361، ج 4: 152)
نمونه ای از آیاتی که در آن مباحث مربوط به قیامت بیان شده است:
گروهی دیگر از آیات قرآنی هستند که در صدر این آیات مباحث مربوط به موضوعات اخلاق و ارزشی بیان شده و در انتهای آن نیز وقایع مربوط به قیامت بازگو می شود. و این بدان دلیل است که قیامت ظرف ظهور ملکات اخلاقی و نظام ارزشی افراد است.
” فَاخْتَلَفَ الْاَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذینَ ظَلَمُوا مِنْ عَذابِ یَوْمٍ اَلیمٍ ”
(زخرف / 65)
پس اختلاف کردند گروهها از میان آنها پس وای مر کسانی را که ستم کردند از شکنجه روز دردناک.
ابتدای آیه مسأله اخلاقی اختلاف بین گروهها و انتهای آیه عذاب روز قیامت.
” اِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا الْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَریقِ ” (بروج / 10)
به درستی که آنان که فریفتند مؤمنان و زنان مؤمنه را و توبه نکردند پس برای آنان است عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان.
ابتدای آیه مسأله اخلاقی، حیله و فریب و انتهای آیه عذاب آتش سوزان.
نتیجه گیری:
قرآن این مصحف شریف و معجزه جاویدان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آن زمان که در میان اعراب نازل شد، عرب را بیش از سایرین مدهوش و مبهوت ساخت زیرا آنان در میدان شعر و سخن گوی سبقت را از دیگران ربوده و در فصاحت و بلاغت کلام، هنرشان بر سر زبان ها بود و به همین هنر خود فخر می فروختند، اما کلام قرآن، در بیان منظور و مقصود خود چه از لحاظ الفاظ و معنا و چه از لحاظ شیوایی و رسایی و ظرافت و برخورداری از فصاحت و بلاغت بی نظیر، اعراب را با آن همه غرور و تکبر و ادّعا به زانو در آورد.
آری قرآن دارای چنان هماهنگی و ارتباط و انسجام و اسلوب و نظم عالی است که عواطف هر انسانی را برانگیخته و به خود جلب می کند.
در این کتاب ارزشمند واژه ها بسیار دقیق و بجا به کار رفته به گونه ای که نمی توان بجای لفظی، لفظ دیگری را – هر چند که از لحاظ معنا و مفهوم یکی باشد – گنجاند و این نشانه اعجاز فصاحت و بلاغت قرآن است و نشانگر اینکه در کلمات انتخابی هر جمله و جملات هر آیه چه اندازه دقت به کار رفته است.
علاوه بر فصاحت و بلاغت قرآن، انواع صنایع بدیع نیز در کلام آن مشهود است که تشابه الاطراف یکی از آن صنایع می باشد.
با بررسی آیات قرآن می توان نمونه هایی از این بدیع را مورد بحث و بررسی قرار داد چنانچه برخی از آیات را می توان یافت که به اسماء الهی ختم می شوند و متن این آیات مربوط به شناخت جهان است و یا در ابتدای آیه عبارتی بیان شده که با همان اسمائی که در انتهای آیه بیان شده مرتبط است.
یا در برخی آیات که موضوع آن مربوط به مسائل اخلاقی است در انتهای آن وقایع مربوط به قیامت بیان می شود چرا که قیامت ظرف ظهور ملکات اخلاقی است.
و گروهی دیگر از آیات به صفات انسانها ختم می شود و گروهی دیگر عبارات و واژه هایی غیر از موارد مذکور، اما در همه این موارد این تناسب ابتدایی و انتهایی و یا تناسب متن و انتها – برقرار است و این از ضروریات بلاغت کلام است.
در نتیجه این که اگر ما آیات قرآن را به دقت مورد بررسی قرار دهیم به نمونه های زیادی برخواهیم خورد که این آرایه ادبی (تشابه الاطراف) با احاطه کامل و دقت وافر در آنها به کار رفته و ما فقط به چند مورد معدود از باب نمونه اشاره کردیم.
و این آرایه ادبی هر چند به طور مختصر در منابع مختلف به آن اشاره شده اما منبع مستقلی در این زمینه در مورد آیات قرآنی وجود ندارد.
کتابنامه:
1-قرآن، (1376، ترجمه الهی قمشه ای، دهاقانی.
2-ابوزهره، محمد، (1370)، المعجزه الکبری، ترجمه محمود ذبیحی، تهران، آستان قدس رضوی.
3-المصری، ابن ابی الصبع، (1368)، بدیع القرآن، ترجمه سید علی میر لوحی، تهران، آستان قدس رضوی.
4-جوادی آملی، عبدالله، (1378)، شریعت در آینه معرفت، تهران، اسراء.
5- حجتی، سید محمد باقر، (1365)، پژوهشی در علوم قرآن، تهران، فرهنگ اسلامی.
6- حلبی، علی اصغر، (1379)، آشنایی با علوم قرآنی، تهران، اساطیر.
7- رادمنش، سید محمد، (1383)، آشنایی با علوم قرآنی، تهران، جامی.
8- رامیار، محمود، (1362)، تاریخ قرآن، تهران، امیرکبیر.
9- رکنی یزدی، محمد مهدی، (1363)، نامه هدایت (مقدمه ای بر آشنایی با قرآن)، تهران، سمت.
10- سیوطی، جلال الدین، (1362)، دائره المعارف قرآن، ترجمه سید محمد جعفر اسلامی، دیبا.
11- شمیسا، سیروس، (1381)، نگاهی تازه به بدیع، مشهد، فردوس.
12- عبدالرحمن بنت شاطی، عایشه، (1376)، اعجاز بیانی قرآن، ترجمه حسین صابری، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
13- علی (ع)، نهج البلاغه (بی تا)، با ترجمه علی نقی فیض الاسلام، بی نا.
14- غزالی، امام محمد، (1365)، جواهر القرآن، ترجمه حسین خدیوجم، تهران، اطلاعات.
15- غضنفری، علی، (1379)، بیان روان در علوم قرآن، تهران، میثم تمار.
16- کمالی دزفولی، سید علی، (1364)، اعجاز قرآن، تهران، فجر.
17- طباطبائی، سید محمد حسن، (1362)، اعجاز قرآن، تهران، رجاء.
18- طباطبائی، سید محمد حسین، (1391 ھ)، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، اسماعیلیان.
19- محمدی، حمید، (1381)، آشنایی با علوم بلاغی، قم، دارالعلم.
20- مطهری، مرتضی، (1385)، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا.
21- معرفت، محمد هادی، (1379)، علوم قرآنی، تهران، سمت.
22- میبدی، رشید الدین، (1361)، کشف الاسرار و عده الابرار، تهران، انتشارات امیر کبیر.
23- هاشمی، سید الاحمد، (1415 ھ.. ق)، جواهر البلاغه، بیروت، دارالاحیاء الرساله العربی.
پی نوشت ها:
1-فصاحت در لغت به معنای ظهور، بیان و آشکار و گویا شدن است. (محمدی، 1381: 65)
2- بلاغت در لغت به معنای وصول به رسیدن به چیزی است. (همان)
*دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل
منبع:نشریه پایگاه نور شماره 11