نویسنده: سید محسن امین
ترجمه: على حجتى کرمانى
منبع:کتاب«سیره معصومان»
1 – نامه امام به نجاشى والى اهواز که به نام رساله عبد الله بن نجاشى شهرت دارد. نجاشى مؤلف رجال گوید که وى به جز این رساله، تصنیف دیگرى از امام صادق (ع) ندیده است. اما مىتوان نظر نجاشى را چنین توجیه کرد که این تنها اثرى است که به دست امام صادق (ع) تدوین شده و باقى آثار از جمله چیزهایى است که توسط راویان آن حضرت جمع آورى شده است.
2 – رسالهاى از آن حضرت که صدوق در کتاب خصال آن را ذکر کرده و سندش را از اعمش به امام صادق رسانیده است. این نامه حاوى احکام اسلامى از قبیل وضو و غسل و انواع آنها و نماز و اقسام آن و زکات، زکات مال و زکات فطره، و حیض و صیام و حج و جهاد و نکاح و طلاق، صلوات بر پیامبر (ص) و دوستى اولیاى خدا و برائت از دشمنان خدا و نیکى به پدر و مادر و حکم متعه ازدواج و حج و احکام اولاد و کردار بندگان و جبر و تفویض و حکم کودکان و عصمت پیامبران و ائمه و مخلوق بودن قرآن و وجوب امر به معروف و نهى از منکر و معناى ایمان و عذاب قبر و بعث و تکبیر در عید فطر و قربان و احکام زنى که وضع حمل کرده و احکام خوردنیها و نوشیدنیها و صید ماهى و قربانى و گناهان کبیره و مسائلى از این قبیل، مىباشد.
3 – کتابى در توحید که به خاطر نام روایتگر آن توحید مفضل نام دارد. این کتاب در رد دهریون و اثبات خداوند جزو بهترین کتابها به شمار مىرود و تمام آن در ضمن بحار الانوار موجود است. همچنین این کتاب به صورت جداگانه با چاپ سنگى در مصر به چاپ رسیده است. و بنابر آنچه در مجله المقتبس خواندهام این کتاب در استانبول هم به چاپ رسیده که هنوز آن را ندیدهام.
4 – کتاب اهلیلجه، این کتاب هم به وسیله مفضل بن عمر روایتشده و در ضمن بحار الانوار موجود است. در مقدمه بحار آمده است که سیاق کتابهاى توحید (مفضل) و اهلیلجه بر صحت آنها دلالت دارد. سید على بن طاوس در کشف المحجه لثمره المهجه در آنجا که فرزندش را سفارش مىکند، گوید: به کتاب مفضل بن عمر که امام صادق (ع) آن را بر وى املا فرموده بنگر که درباره آثار و پدیدههایى است که خداوند آفریده است. و نیز کتاب اهلیلجه را بخوان که کتاب بس پرارزشى است.
اما در فهرست ابن ندیم آمده است: نویسنده کتاب اهلیلجه معلوم نیست و گویند آن را امام صادق (ع) نوشته است اما این محال است. اما ابن ندیم درباره علت محال بودن این امر هیچ دلیلى نیاورده است.
5 – کتاب مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه که منسوب به امام صادق (ع) است. این کتاب همراه با کتاب جامع الاخبار چاپ شده است. اما مجلسى در مقدمه بحار درباره آن گفته است: در این کتاب مطالبى آمده که خواننده خردمند و مطلع را با تردید مواجه مىکند. اسلوب این کتاب شبیه دیگر سخنان و آثار ائمه (ع) نیست و الله یعلم. مؤلف کتاب وسایل در پایان کتاب هدایه گوید: از جمله کتابهایى که بر ما ثابت است که قابل اعتماد نیست و از آنها نقل نکردیم کتاب مصباح الشریعه منسوب به امام صادق (ع) است. زیرا سند آن ثابتشده نیست و در آن سخنانى آمده که مخالف با تواتر است.
صاحب ریاض العلما نیز به هنگام ذکر کتابهاى مجهول و ناشناخته مىنویسد: مصباح الشریعه در اخبار و مواعظ کتابى معروف و متداول است. . . . بلکه این کتاب از تالیفات یکى از صوفیان است. اما ابن طاوس و ظاهر عبارت سید على بن طاوس در کتاب امان الاحظار نشان مىدهد که وى بر این کتاب اعتماد داشته است. زیرا در آنجا مىگوید: از جمله کتابهایى که باید با مسافر همراه باشد کتاب اهلیلجه است. این کتاب حاوى مناظره امام صادق (ع) با طبیبى هندى است که درباره شناختخداوند جل جلاله به طرزى عجیب و بدیهى استدلال شده به طورى که آن طبیب هندى پس از این مناظره به الوهیت و یگانگى خداوند اقرار کرده است. همچنین کتاب مفضل بن عمر که از امام صادق (ع) روایت کرده و در زمینه وجوه حکمت در خلقت گیتى و آشکار کردن اسرار آن است، باید همراه مسافر باشد. این کتاب در نوع خود بسیار شگفتآور است. و نیز کتاب مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه از امام صادق (ع) باید با مسافر باشد. این کتاب درباره سلوک به سوى خداوند و توجه به او و دستیابى به اسرارى که در آن نهفته است، بس لطیف و گرانقدر است.
کفعمى در مجموع الغرائب روایات بسیارى را با لفظ قال الصادق از مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه نقل کرده است. شهید ثانى در کشف الریبه و نیز در منیه المرید و مسکن الفواد و اسرار الصلاه روایاتى از مصباح الشریعه نقل کرده و آنها را قاطعانه به امام صادق (ع) نسبت داده و در پایان برخى از آنها آورده است: آنچه گفته شد تماما از کلام امام صادق (ع) بود. سید حسین قزوینى در کتاب جامع الشرایع، به هنگام ذکر مآخذ کتاب، گوید: مصباح الشریعه به شهادت شارح فاضل شهید ثانى و سید بن طاوس و مولانا محسن کاشانى و عدهاى دیگر منسوب به امام صادق (ع) است. بنابراین، پس از تایید اینان جایى براى تشکیک و تردید در این کتاب باقى نمىماند.
6 – رساله آن حضرت خطاب به یارانش. کلینى این رساله را در آغاز روضه کافى به سند خود از اسماعیل بن جابر از ابو عبد الله (ع) نقل کرده است: امام صادق (ع) این رساله را براى اصحاب خود مرقوم داشت و به آنها دستور داد که آن را به یکدیگر درس دهند و در آن نظر کنند و آن را فراموش نکنند و بدان عمل کنند. اصحاب نیز این رساله را در جایگاه عبادت خود در خانههاشان گذارده بودند و چون از کار فراغ مىیافتند آن را مىخواندند.
کلینى در همان کتاب به سند خود از اسماعیل بن مخلد سراج نقل کرده که گفت: این نامه از طرف امام صادق (ع) خطاب به اصحابش ابلاغ گردید، آغاز این نامه چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم. اما بعد، از پروردگارتان عافیت طلب کنید». آنگاه تمام نامه را ذکر کرده است. همچنین قسمتى از آغاز این نامه در تحف العقول تحت عنوان رساله امام به گروهى از پیروان و یارانش، ذکر شده است.
7 – رساله امام به پیروان شیوه راى و قیاس.
8 – رساله آن حضرت درباره غنایم و وجوب خمس در آنها. در تحف العقول این قسمت و تا بخش شانزدهم از این رساله، نقل شده است.
9 – سفارش امام صادق (ع) به عبد الله بن جندب.
10 – سفارش آن حضرت به ابو جعفر محمد بن نعمان احول.
11 – رسالهاى که برخى از شیعیان آن را نثر الدرر نامیدهاند.
12 – سخنان آن حضرت در وصف محبت اهل بیت و توحید و ایمان و اسلام و کفر و فسق.
13 – رساله آن حضرت درباره وجوه معیشت و کسب و کار بندگان و وجوه اخراج اموال.
امام (ع) این نامه را در پاسخ کسى که از وى درباره جهات معیشتبندگان که در آنها کسب و کار و معامله بین یکدیگر انجام مىدهند و نیز وجوه نفقات پرسیده بود، نوشت.
14 – رساله آن حضرت در احتجاج بر صوفیه که آن حضرت را از طلب رزق و روزى نهى مىکردند.
15 – گفتار آن حضرت درباره خلقت انسان و ترکیب او.
16 – کلمات قصار آن حضرت. ما برگزیدهاى از این سخنان را که در تحف العقول نقل شده، در بخش حکم و آداب آن حضرت ذکر خواهیم کرد. در این باره، کتابهاى دیگرى از امام صادق (ع) موجود است که اصحاب آن حضرت بر اساس آنچه که از وى روایتشده، گرد آوردهاند. از این رو منتسب ساختن کتب مزبور به امام صادق (ع) صحیح به نظر مىرسد. چرا که املا خود یکى از طرق تالیف است. نجاشى در کتاب خود، نام پنج کتاب از این قبیل را یاد مىکند و نحوه دستیابى خود را بدانها تذکر مىدهد. البته بعید نیست که برخى از کتابهایى که نجاشى نام برده با آنچه قبلا یاد شد، تداخل پیدا کند. این کتابها عبارتند از:
الف: نسخهاى که نجاشى به هنگام ذکر زندگانى محمد بن میمون زعفرانى از آن یاد کرده است. وى درباره محمد بن میمون گوید: او از اهل سنت است و فقط یک روایت از امام صادق (ع) نقل کرده است.
ب. روایتى که فضیل بن عیاض از امام صادق (ع) نقل کرده است. نجاشى در شرح زندگانى فضیل گوید: او از مردم بصره و از ثقات اهل سنتبود و از امام صادق (ع) یک روایت نقل کرده است.
ج. نسخهاى که عبد الله بن ابى اویس بن مالک بن عامر اصبحى همپیمان بنى تمیم بن مره بن ابو اویس، از آن حضرت نقل کرده است. نجاشى درباره او گوید: او نسخهاى از امام جعفر بن محمد (ع) روایت کرده است.
د. نسخهاى که ابراهیم بن رجاء شیبانى نقل کرده است. نجاشى گوید: وى از امام جعفر صادق (ع) نسخهاى روایت کرده است.
ه. نسخهاى که سفیان بن عینیه بن ابى عمران هلالى نقل کرده است. نجاشى گوید: او نسخهاى از امام جعفر بن محمد روایت کرده است.
و. کتابى که جعفر بن بشیر بجلى روایت کرده است. شیخ طوسى در الفهرست گوید: جعفر کتابى دارد که منسوب به امام صادق (ع) به روایت على بن موسى الرضا (ع) مىباشد.
ز. مجموعه رسایل آن حضرت که جابر بن حیان کوفى آن را روایت کرده است. یافعى در کتاب مرآه الجنان گوید: امام صادق (ع) در علوم یکتاشناسى و غیر آن سخنان ارزشمندى دارد. و شاگرد او، جابر بن حیان، کتابى در هزار برگ تالیف کرده که رسایل آن حضرت را که حدود پانصد رساله است، در برمىگیرد.
نگارنده: هیچیک از بزرگان شیعه، که درباره رجال شیعه و اصحاب ائمه کتابها نوشتهاند مانند شیخ طوسى و نجاشى و معاصران و پیشینیان و متاخران از آنها، درباره اینکه جابر بن حیان از شاگردان یا اصحاب امام صادق (ع) بوده است، سخنى نگفتهاند. حال آنکه اینان در مذهب خود از دیگران آگاهتر هستند. البته در فهرست ابن ندیم گفته شده است: شیعیان گویند که جابر بن حیان یکى از بزرگان شیعه و ابواب آنان بوده است. ابن ندیم در ادامه گوید: «شیعیان گمان مىکنند که جابر از اصحاب امام صادق (ع) بوده است. . . و سپس گفته است: جابر کتابهایى در مذاهب شیعه دارد که آنها را در جاى خود یاد خواهم کرد». البته تفصیل مطلب به هنگام شرح زندگانى جابر نقل خواهد شد. این مطلبى بود که ما در آغاز آن را نوشته بودیم، اما بعدا بر ما ثابتشد که جابر بن حیان در زمره شاگردان امام صادق (ع) جاى داشته است.
ک. تقسیم الرؤیا، در کشف الظنون است که تقسیم الرؤیا از تالیفات امام جعفر صادق (ع) است. در الذریعه آمده است که ما سندى مبنى بر این که این کتاب به کس دیگرى جز امام صادق (ع) منسوب باشد پیدا نکردیم. اما ظاهرا مىتوان گفت که این کتاب تالیف یکى از شیعیان به استناد روایات امام صادق (ع) است.
آنچه گفته شد مربوط به کتابهایى بود که تا کنون تدوین گردیده و به نامهاى خاصى شناخته شده است. وگرنه آنچه دانشمندان از آن حضرت در شاخههاى گوناگون علمى همچون کلام و توحید و سایر اصول دین و فقه و اصول فقه و طب و مناظره و حکمت و موعظه و آداب و غیره نقل کردند، آن چنان فراوان و بسیار است که نمىتوان آنها را برشمرد. و براى آگاهى از آنها باید به کتابهاى حدیثى که متکفل جمعآورى سخنان آن حضرت شدهاند، رجوع کرد.