نویسنده: سارا صدریان
چکیده:
حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) غنچه ای بود که در طوفان حوادث و طغیان مصائب پژمرد و کوکب تابناکی بود که در خسوف بلایا افول کرد و دیگر روزگار همتای او را نخواهد یافت. این بانوی بزرگوار چنان منزلتی دارد که از صدر اسلام تا کنون قلمهای زیادی در شأن ایشان به حرکت در آمده و زبانهای فراوانی در منقبتش سخن رانده؛ ولی هنوز از بیان جایگاه رفیع ایشان قاصرند. مقالهی حاضر در خصوص جایگاه و فضیلت حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) از نگاه قرآن کریم نگارش یافته است. نویسنده در این مقاله آیاتی که در خصوص شأن و منزلت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نازل شده با توجه به احادیث و روایات مورد بررسی قرار میدهد. در ابتدا به آیهی مباهله و شأن نزول آن میپردازد و سپس آیهی تطهیر را مورد بررسی قرار داده؛ سپس به بررسی سوره های کوثر و انسان در فضیلت و برتری حضرت زهرا (سلام الله علیها) میپردازد.
مقدمه:
حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) دارای چنان مقام رفیع و منزلت والاییدر عالم اسلام است که هیچ کس نتوانسته نسبت به این بانوی بر جسته و ایستاده بر بلندای قلهی رفعت و مقام بی توجه باشد. ایشان به عنوان یگانه بانوی معصوم عالم آفرینش و تنها یادگار حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) دارای جایگاهی ممتاز و شخصیتی بی بدیل در تاریخ بشریت خاصه در تاریخ اسلام است. آیهی مباهله، آیهی تطهیر، سورهی کوثر و سورهی انسان پرتوی از جلوهی جلال حضرت در آیینهی آیات قرآنی است. نحوهی برخورد حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) با دختر گرامیشان و صدور بیانات عدیده از سوی ایشان در شأن و مقام زهرای مرضیه (سلام الله علیها) نظیر «فداک ابوک» و «فاطمه بضعه منی» برهانی بر جایگاه والای حضرت نزد رسول خداست. افتخار امیر مؤمنان (علیه السلام) به منزلت صدیقهی طاهره (سلام الله علیها) در نهج البلاغه و وجود روایات مختلف از ائمهی اطهار (علیهم السلام) در شأن مادر بزرگوارشان حاکی از بزرگی و عظمت شخصیت این زن تکرار نشدنی عالم است. نویسنده در این مقاله جایگاه و فضیلت حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را از دیدگاه قرآن کریم مورد بررسی قرار داده که با هم از نظر میگذرانیم.
آیه مباهله و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
در قرآن کریم میخوانیم:
مَثَلَ عِیسَی عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُون. الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُن مِّن الْمُمْتَرِین. فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَهَ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ؛
همان مثل عیسی در نزد خدا، همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: «موجود باش» او هم فوراً موجود شد. [بنابراین ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست] اینها حقیتی است از جانب پروردگار تور، بنابراین از تردیدکنندگان مباش. هرگاه بعد از علم و دانشی که [درباره عسیی مسیح] به تو رسیده، باز کسانی با تو به محابه و ستیز برخیزند. به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم و شما هم زنان خود را. ما نفوس خود را دعوت کنیم و شما هم نفوس خود را. آن گاه مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغ گویان قرار دهیم.
معنای مباهله
مباهله در اصل از مادهی «بهل» (بر وزن اهل) به معنی رها کردن و قید و بند را از چیزی بر داشتن است و به همین جهت هنگامی که حیوانی را به حال خود واگذارند و پستان آن را در کیسه قرار ندهند تا نوزادش بتواند به آزادی شیر بنوشد، به آن «باهل» میگویند و «ابتهال» در دعا به معنی تضرع و واگذاری کار به خداست. (مکارم شیرازی و دیگران،1379، ج 2: 578).
سبب نزول آیه مباهله
روایات مربوط به شأن نزول آیه مباهله متعدد و کمی متفاوت است که در اینجا به نقل یکی از آنها اکتفا میکنیم:
«هیأتی از مسیحیان منطقه نجران در شهر مدینه، خدمت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) رسیدند و چنین گفتند: آیا فرزندی را که بدون پدر به دنیا آمده باشد، دیدهاید؟ خداوند متعال در جواب سؤال آنها، آیه 59 (ان مثل عیسی عندالله…) از سوره آل عمران را نازل فرمود و به آنها اعلام کرد که عیسی (علیه السلام) همانند حضرت آدم (علیه السلام) است که بدون پدر و مادر به وجود آمد. وقتی که هیأت مسیحی بر جهل و ادعای خود اصرار ورزیدند، پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) بر اساس دستور الهی آنها را به مباهله فراخواند. آنها تا فردای آن روز از پیامبر (صلّی الله علیه و آله) مهلت درخواستند. اسقف اعظم روحانی بزرگ هیأت مسیحی به آنها چنین گفت: شما فردا به محمد (صلّی الله علیه و آله) نگاه کنید. اگر برای مباهله با فرزندان و اهل خود آمد، از مباهله با او بترسید و اگر با اصحاب خود آمد، با او مباهله کنید، زیرا در این صورت چیزی در بساط ندارند.»
فردای آن روز پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) همراه علیبنابیطالب، حسن و حسین و فاطمه آمد. آن حضرت (صلّی الله علیه و آله) دست علیبنابیطالب را گرفته بود، حسن و حسین در پیش روی او راه میرفتند و حضرت فاطمه پشت سر آن حضرت (صلّی الله علیه و آله) بود.
هیأت مسیحی نیز در حالی آمدند، که اسقف اعظم آنها پیشاپیششان بود. هنگامی که او پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) را با آن چند نفر دید، درباره آنها سؤال کرد به او گفتند که این پسر عمو و داماد او و محبوبترین مردم نزد اوست و این دو پسر، فرزندان دختری او، از علی (علیه السلام) هستند و آن بانوی جوان، دخترش فاطمه (علیها السلام) است که عزیزترین مردم نزد او و نزدیکترین افراد به قلب اوست… در این هنگام هیأت مسیحی از مباهله امتناع ورزید و اسقف اعظم مسیحیان به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) گفت: یا اباالقاسم! ما با تو مباهله نمیکنیم، بلکه مصالحه میکنیم. پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) نیز با آنها بر پرداخت جزیه مصالحه نمود. (طبرسی،1986، ج 2 : 762)
در روایتی آمده است که اسقف آنها گفت: «من صورتهایی را میبینم که اگر از خدا تقاضا کنند که کوهها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و یک مسیحی تا روز قیامت بر روی زمین باقی نخواهد ماند.» (مکارم شیرازی و دیگران، 1379 : 579 – 580)
نکتهها :
1. دعوت به مباهله یک دلیل روشن بر حقانیت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله)
در روایات اسلامی وارد شده هنگامی که پای مباهله به میان آمد نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند و با بزرگان خود به شور بنشینند، نتیجهی مشاورهی آنها که از یک نکتهی روان شناسی سر چشمه میگرفت این بود که به نفرات خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جار و جنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از خاصان نزدیک و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است!
آنها طبق قرار قبلی به میعادگاه رفتند ناگاه دیدند که پیامبر فرزندانش حسن و حسین (علیهما السلام) را در پیش رو دارد و علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) همراه او هستند و به آنها سفارش میکند هر گاه من دعا کردم شما «آمین» بگویید، مسیحیان هنگامی که این صحنه را مشاهده کردند سخت به وحشت افتادند و از اقدام به مباهله خودداری کرده، حاضر به «مصالحه» شدند و به شرایط «ِذمّه» و پرداختن مالیات (جزیه) تن در دادند.
2. مباهله سند زنده ای برای عظمت اهل بیت (علیهم السلام)
غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کردهاند که آیهی مباهله در حق اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) نازل شده است و پیامبر تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین (علیهما السلام) و دخترش فاطمه (سلام الله علیها) و علی (علیه السلام) بودند، بنابراین منظور از «ابناءنا» در آیه منحصرا «حسن و حسین» (علیهما السلام) هستند، همانطور که منظور از «نساءنا» فاطمه (سلام الله علیها) و منظور از «انفسنا» تنها علی (علیه السلام) بوده است و احادیث فراوانی در این زمینه نقل شده است (همان : 581-582).
نگاهی به تفاسیر مذهب اهل بیت (علیهم السلام) و اهل سنت
مفسران مذهب اهل بیت و اهل سنت نیز در تفاسیر خودشان به اختصاص آیه مباهله بر پنج تن تصریح نموده و برخی از آنها اعترافات ارزشمندی در خصوص برتری اهل بیت داشتهاند که در اینجا دیدگاه برخی از آنها ارائه میدهیم:
1. شیخ طوسی (385460 ق) در تفسیر خود و در ذیل همین آیه شریفه مینویسد:
«هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله)، دست علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) را گرفت و سپس مسیحیان (نجران) را به مباهله فراخواند، ولی آنها از مباهله امتناع ورزیدند و با ذلت به جزیه دادن رضایت دادند… حتی برخی از آنها گفتند: اگر با اینها مباهله کنیم، تا روز قیامت هیچ مرد و زن مسیحی باقی نمیماند» (طوسی، بی تا : ج 2: 484).
2. شیخ طبرسی (متوفای 548 ق) در ذیل همین آیه مینویسد:
«اسین آیه، درباره هیأت مسیحی نجران نازل شده است که از پیامبر (صلّی الله علیه و آله) درباره حضرت عیسی تولد یافتن او بدون پدر سؤال نمودند و چون جواب پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) را نپذیرفتند، پیامبر آنها را به مباهله فراخواند و فردای آن روز همراه علیبنابیطالب، حسن، حسین و فاطمه آمد… ولی آنها از مباهله سرباز زدند و به جزیه دادن راضی شدند» (طبرسی، 1986، ج 2 : 762-763).
3. شیخ ابوالفتوح رازی (متوفای 554 ق) در تفسیر خود، ضمن بیان مفصل شأن نزول آیه مباهله، مینویسد:
«پیامبر اسلام پس از نزول این آیه، هنگام مباهله همراه علی، حسن و حسین و فاطمه آمد و آماده مباهله شدند، اما مسیحیان نجران ترسیدند و از مباهله عذر آوردند.» (شیخ رازی، 1372 : ج 4 : 360- 361)
4. محمدبنجریر طبری (متوفای 310 ق) در تفسر معروف خود ضمن بیان شأن نزول آیه مباهله مینویسد:
«پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) جهت مباهله با مسیحیان نجران، همراه علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) آمد و آماده مباهله شد، ولی آنها با پیامبر مصالحه نمودند و راضی به پرداخت جزیه شدند.» (شیخ طبری، 1988 : ج 3 : 299- 301).
5. ابوالفدا اسماعیلبنکثیر دمشقی (متوفای 774 ق) در تفسیر خود مینویسد:
«عدهای از مسیحیان نجران حضور پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) آمدند و با آن حضرت (صلّی الله علیه و آله) درباره عیسی (علیه السلام) احتجاج کردند…هنگامی که پیامبر اسلام (ص) آنها را به مباهله فراخواند، همراه علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) آمد، ولی آنها از مباهله امتناع ورزیدند و به پرداخت جزیه رضایت دادند.» (دمشقی، 1987، ج 1 : 379).
6. عبداللهبنعمر بیضاوی (متوفای 791 ق) نیز در تفسیر خود ذیل آیه مباهله چنین مینویسد:
«پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) برای مباهله با مسیحیان نجران، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) را همراه خود آورد و به آنها فرمود: هنگامی که من دعا کردم، شما آمین بگویید. اسقف آنها گفت: ای مسیحیان، من صورتهایی را میبینم که اگر خداوند را برای کندن کوه از جای خود بخواهند»، کوهها [از جای خود کنده میشوند. با آنها مباهله نکنید که هلاک میشوید. سپس آنان به پرداخت جزیه راضی شدند. پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) فرمود: قسم به خدایی که جانم در دست اوست، اگر مباهله میکردند، تبدیل به میمون و خوک میشدند… نجران و اهل آن حتی پرندگان نشسته بر شاخههای درختانشان نیز از بین میرفتند.]
بیضاوی در ادامه چنین میگوید:
«و هو دلیل علی نبوته و فضل من أتی بهم من اهل بیته؛ این [حادثه و روایت] دلیلی بر نبوت [پیامبر اسلام] و دلیلی بر برتری و فضیلت اهل بیت آن حضرت است که همراه او [به مباهله] آمده بودند» (شیخ بیضاوی، 1988، ج 1 : 163).
آیه تطهیر و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
آیه تطهیر (احزاب/ 33)، از مهمترین ادله قرآنی در خصوص فضیلت و برتری اهل بیت (علیهم السلام) و شخص حضرت فاطمه (سلام الله علیها) محسوب میگردد. این آیه شریف به طور خاص درباره پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) امام علی (علیه السلام) ، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ، امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) نازل شده و علاوه بر دلالتهای خاص و مهم خود، در عین حال بر فضیلت آنها نیز دلالت میکند.
مفسران و دانشمندان مذهب اهل بیت (علیهم السلام) و اهل سنت در طول تاریخ درباره این آیه بحثهای زیادی کردهاند. با توجه به اینکه آیه «تطهیر» از آیات دلالت کننده بر فضیلت و برتری حضرت فاطمه (سلام الله علیها) است و آن حضرت در این خصوص جایگاه خاصی دارند، در این قسمت با نگاهی گذرا آیه مورد بحث را به صورت تطبیقی بررسی خواهیم نمود.
تفسیر آیه تطهیر
در قرآن کریم میخوانیم :
«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکم تَطْهِیرًا»
خداوند فقط میخواهد پلیدی وگناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شمارا پاک سازد.
شایان ذکراست که «آیه تطهیر» درمحصف فعلی به عنوان یک آیه مستقل نبوده و در قسمت پایانی آیه 33 سوره احزاب قرار گرفته است. در کتب تفسیری، حدیثی وتحلیلی مذاهب اسلامی نیز تنها قسمت پایانی ایه 33 سوره احزاب به عنوان «آیه تطهیر» شناخته میشود.
بررسی واژگان مهم آیه تطهیر:
برای روشن شدن معنای آیه تطهیر، لازم است نگاهی اجمالی به مهمترین واژه های به کار رفته در این آیه شریف داشته باشیم.
1- انما: تعبیر به «انما» که معمولا برای حصر است، دلیل بر این است که این موهبت ویژهی خاندان پیامبر (صلّی الله علیه و آله) است.
2- جملهی «یرید» و اشاره به اراده تکوینی: جملهی «یرید» اشاره به ارادهی تکوینی پروردگار دارد وگرنه ارادهی تشریعی و به تعبیر دیگر لزوم پاک نگاهداشتن خویش، انحصاری به خاندان پیامبر (صلّی الله علیه و آله) ندارد و همهی مردم بدون استثنا به حکم شرع موظفند از هر گونه گناه و پلیدی پاک باشند.
3- رجس: واژهی «رجس» به معنی شیء ناپاک است خواه ناپاک از نظر طبع آدمی باشد یا به حکم عقل یا شرع و یا همهی اینها. همچنین راغب اصفهانی در مفردات خود مینویسد: «رجس، چیز پلید است و آن بر چهارگونه است:»
رجس طبعی، رجس عقلی، رجس شرعی و رجسی که جامع همه اینهاست، مانند می ته در آیات نورانی قرآن کریم نیز واژه رجس در معانی متضاد و مختلف به کار رفته است که در اینجا به موارد آن اشاره میکنیم:
1. رجس در معنای شراب، قمار، بتها و ازلام (نوعی بخت آزمایی) سوره مائده، آیه 90؛
2. رجس در معنای نفاق، توبه، آیه 95؛
3. رجس در معنای کفر و بیایمانی، انعام، آیه 125، و نیز اعراف، آیه 71؛
4. رجس در معنای مردار، خون بیرون ریخته و گوشت خوک، انعام، آیه 145.
با توجه به آیات مذکور میتوان نتیجه گرفت که واژه «رجس» از دیدگاه قرآن کریم در دو مورد مادّی (مانند خوک، شراب و…) و غیر مادّی (مانند کفر، نفاق و…) به کار رفته است. بدون شک، با توجه به اطلاق آیه شریف تطهیر، و نیز «الف و لام» همراه کلمه رجس، این واژه شامل همه انواع پلیدیهای مادّی و معنوی و عیوب ظاهری و باطنی و حتی نواقص و کمبودهای آشکار و پنهان میشود.
4- یطهّرکم: ابو عبد الرحمن خیل بن احمد الفراهیدی مینویسد: «تطهّر (به معنایی) پاکی و تنزه و خویشتن داری از گناه و معصیت است.»
همچنین راغب اصفهانی در «مفردات» خود چنین مینویسد: «طهارت دوگونه است: طهارت و پاکی جسم، و طهارت و پاکی نفس که عامه آیات قرآن کریم بر این دو معنا حمل میشود.»
5- تطهیر: تطهیر به معنی پاک ساختن و در حقیقت تأکیدی است بر مسأله ی «اذهاب رجس» و نفی پلیدیها و ذکر آن به صورت «مفعول مطلق» در اینجا نیز تأکید دیگری بر این معنی محسوب میشود.(مکارم شیرازی و دیگران، 1379: 292-293).
نگاهی به احادیث و روایات
اگر به منابع تفسیری و حدیثی فریقین نگاه کنیم، خواهیم دید که تعداد قابل توجهی از روایات مربوط به آیه تطهیر درباره اختصاص آیه به افراد خاص و کیفیت نزول آن سخن میگوید. این روایات درنوع خود متواتر و هم صحیح به شمار میآیند. دراینجا قبل از ذکر نمونه های آن بهتر است با دیدگاه چندتن از دانشمندان معروف در خصوص تعداد روایات مربوط به آیه تطهیر آشنا شویم:
1- ابوبکر احمد بن موسی ابن مردویه (م 410 ه) میگوید:
«به بیش از صد طریق روایت رسیده است که آیه (تطهیر) درباره محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین (علیهم السلام) (نازل شده) است.» (ابن مردویه،1422 :301).
2- محدث مشهور، مولی محسن فیض کاشانی (1007 1091 ه) میگوید:
«روایات مربوط به نزول آیه (تطهیر) درباره پنج تن آل عبا، از طریق (مذهب اهل بیت) و اهل سنّت بیش از آن است که شمرده شود.» (فیض کاشانی، 1982: ج 4: 189).
3- همچنین علامه سید محمد حسین طباطبایی در این باره مینویسد:
«این روایات بسیار و بیش از هفتاد حدیث است. بیشتر آنها از طریق اهل سنت نقل شده که این خود بیشتر از چیزی است که از طریق شیعه روایت شده است. اهل سنت آن را تقریبا از چهل طریق و شیعه آن را از بیش از سی طریق نقل کرده است.» (طباطبایی، 1412، ج 16 : 311).
نگاهی به تفاسیر مذهب اهل بیت (علیهم السلام) و اهل سنت
مفسران مذهب اهل بیت (علیهم السلام) و اهل سنت نیز در تفاسیر خودشان آیه تطهیر را به عنوان آیه نازل شده درباره پنج تن تصریح معرفی نموده و برخی از آنها بر اختصاص آیه شریف در خصوص اهل بیت (صلی الله علیه وآله) تاکید نمودهاند. دراینجا با برخی از آنها آشنا میشویم:
1- شیخ طوسی (385 460 ه) در تفسیر خود، در ذیل آیه تطهیر پس از نقل روایات مربوط به آن و تصریح به اختصاص آن به خمسه طیبه (علیهم السلام)، نتیجه میگیرد که آیه شریفه تطهیر بر عصمت و پاکی اهل بیت (علیهم السلام) از گناهان دلالت میکند. (طوسی، بی تا، ج 8 : 339ـ341).
2- شیخ طبرسی (م 548 ه) در تفسیر مجمع البیان، در ذیل آیه تطهیر و پس از بررسی و بحث ادبی مینویسد:
و قد اتفقت الامه بأجمعها علی أن المراد بأهل البیت فی الـآیه، أهل بیت نبینا (صلّی الله علیه و آله)؛ همانا امت (اسلامی) به طور کلی اتفاق نظر دارند که منظور از اهل بیت در آیه، اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) ماست (طبرسی، ج 8 : 560ـ 588).
3- علامه سید محمد حسین طباطبایی نیز در تفسیر المیزان در خصوص آیه شریفه تطهیر، بحث مفصلی را مطرح میکند و پس از تبیین ادبی آیه و نتیجهگیری از آنها، با نقل روایات مربوط چنین میگوید:
بسیاری از این روایات و به خصوص آنچه از ام سلمه که آیه در خانه وی نازل شده روایت شده است، تصریح دارد که آیه مخصوص همان پنج تن (پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام) است و شامل همسران رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نیست. (طباطبایی، 1412، ج 16: 465)
4- شیخ محمدبن جریر طبری (224-310 ه) در تفسیر خود ذیل آیه تطهیر، ابتدا به تببین اجمالی آیه میپردازد و سپس به دو دیدگاه مربوط به آیه تطهیر اشاره میکند که یکی از آنها اختصاص آیه به پنج تن آل عبا و دیگری اختصاص آن به همسران رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) است.
گفتنی است که شیخ طبری در ذیل دیدگاه اول چهارده روایت را میآورد، ولی در ذیل دیدگاه دوم تنها به نقل یک روایت از عکرمه میپردازد. طبری دیدگاه خود را در این خصوص بیان نکرده، ولی چنین به نظر میرسد که وی متمایل به دیدگاه اول و اختصاص آن به خسمه طبیه است که درهمین خصوص تعداد قابل توجهی روایت نیز نقل کرده است (طبری، ج 15: 320ـ 325).
5- ابو عبدالله محمد بن احمد قرطبی (م 671 ه) در تفسیر خود و در ذیل آیه تطهیر، پس از بیان چند دیدگاه درباره آیه چنین میگوید:
«آنچه از آیه (تطهیر) روشن میشود، این است که آیه تطهیر شامل همه اهل بیت اعم از همسران پیامبر و دیگران میشود» (منتظر القائم،1388:56).
6- ابوالفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی شافعی (701 774 ه) در خود ضمن ارائه بحث مفصلی درباره آیه تطهیر، آن را شامل اهل کسا (خمسه طیبه) و نیز همسران رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) دانسته است. (ابن کثیر، 1987، ج 3 : 491ـ 494).
سوره انسان و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
یکی دیگر از ادله برتری و فضیلت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از نگاه قرآن کریم، آیه 5 الی 22 از سوره مبارکه انسان است که مربوط به نذر امام علی (علیه السلام) وحضرت فاطمه (سلام الله علیها)، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) و فضه و نیز ایثارگری آنها میباشد.
مفسران و دانشمندان مذهب اهل بیت واهل سنت نیز درباره این آیه بحث هائی را ارائه دادهاند. با توجه به این که آیاتی از همین سوره دلالت کننده بر فضیلت و برتری حضرت فاطمه (سلام الله علیها) است دراین قسمت با نگاهی گذرا آیات مورد بحث را مورد تبیین قرارداده، سبب نزول و دلالت آنرا بررسی خواهیم نمود:
تفسیر آیات سوره انسان:
خداوند متعال در سوره انسان چنین میفرماید:
وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا. إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا (انسان / 5 ـ 22).
و به مسکین و یتیم واسیر میدهند! (و میگویند: ) ما شما را بخاطر خدا اطعام میکنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم.
نگاهی به سبب نزول آیات:
بر اساس نقل عبدالله بن عباس میخوانیم:
«حسن و حسین (علیهما السلام) بیمار شدند، پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) باجمعی از یاران به عیادتشان آمدند و به حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: ای ابوالحسن! خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود میکردی، علی، فاطمه و فضه که خادمه آنها بود، نذر کردند که اگر آنها شفا یابند، سه روز روزه بگیرند. چیزی نگذشت هر دو شفا یافتند. در حالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند. حضرت علی (علیه السلام) سه من جو قرض نمود و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت. هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما ای اهل بیت محمد! مستمندی از مستمندان مسلمانان هستم غذایی به من بدهید»
آنها همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به اودادند و آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتی که غذایی آماده کرده بودند یتیمی بر در خانه آمد آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند. (باز با آب افطار کردند و روز بعد را نیز روزه گرفتند) در سومین روز اسیری به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد. باز سهم غذای خود را به او دادند. هنگامی که صبح شد، علی (علیه السلام) دست حسن و حسین را گرفت و به خدمت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) آمدند. وقتی پیامبر آنها را مشاهده کرد. دید از شدت گرسنگی میلرزند. فرمود: «این حالی را که در شما میبینم برای من بسیار گران است. سپس برخاست و با آنها حرکت کرد. هنگامی که وارد خانه فاطمه (سلام الله علیها) شدند دید در محراب عبادت ایستاده در حالی که از شدت گرسنگی چشمهایش به گودی نشسته… پیامبر (صلّی الله علیه و آله) ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل نازل گشت و گفت: »ای محمد! این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت میگوید. سپس سوره «هل اتی» را بر او خواند.
شیخ طبرسی در تفسیر خود در خصوص آیات مورد اشاره چنین مینویسد:
«همانا خاص (مذهب اهل بیت) و عام (مذهب اهل سنت) روایت نمودهاند که آیات 5 الی 22 از این سوره درباره علی، فاطمه، حسن وحسین (علیهم السلام) و خادمه آنها به نام فضه نازل شده است. این روایت از عبدالله بن عباس؛ مجاهد و ابوصالح نیز نقل شده است» (طبرسی، ج 7 : 611).
سوره کوثر و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
یکی دیگر از ادله برتری و فضیلت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از نگاه قرآن کریم، سوره مبارکه کوثر است. البته به نظر ما، سوره کوثر مانند آیات مباهله و تطهیر و یا آیات سوره انسان به صورت مستقیم دلالت بر این مسئله ندارد، بلکه بر اساس بیان مصداق آن بر فضیلت و برتری حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دلالت میکند.
مفسران و دانشمندان اسلامی نیز در این باره بحثهایی را ارائه دادهاند که در این قسمت به صورت مختصر سوره مورد بحث را مورد تبیین قرارداده، سبب نزول و دلالت آنرار بررسی خواهیم کرد.
تفسیر آیات سوره کوثر:
خداوند متعال در سوره انسان چنین میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَر. فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر. إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَر (کوثر/ 1ـ3).
«(ای پیامبر)! همانا به توکوثر اعطا کردیم! پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن! (و بدان) دشمن تو قطعا بریده نسل و بی عقب است!»
سبب نزول سوره کوثر
در یک روایت مربوط به سبب نزول سوره کوثر که مفسران مختلف آنرا از امام حسن مجتبی (علیه السلام) نقل نمودهاند، چنین آمده است: «روزی پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) در خواب دید که حاکمانی از بنی امیه پشت سر هم به منبر آن حضرت بالا میروند. حضرت از دیدن این خواب ناراحت شد. خداوند متعال نیز برای تسلی خاطر آن حضرت سوره های کوثر و قدر را نازل نموده و فرمود که شب قدر بهتر از حاکمیت هزارماهه (تقریبا هشتاد ساله) بنی امیه است.» (طبری، 1988، ج 15 : 260)
همچنین در روایت دیگری آمده است که هنگامی که پسر بزرگ پیامبر (صلّی الله علیه و آله) در شهر مکه از دنیا رفت، عاص بن وائل با دیدن پیامبر (صلّی الله علیه و آله) که از مراسم دفن پسرش برمی گشت. با هدف زخم زبان زدن به آن حضرت چنین گفت: «چه خوب شد که این شخص ابتر (نسل بریده و بدون فرزند ذکور) شد»
خداوند متعال درجواب او سوره کوثر را بر آن حضرت نازل نموده و بر نعمت و برکت فراوان داده شده بر او و ادامه نسل او تا روز قیامت ونیز بر ابتر بودن دشمن او (عاص بن وائل) تاکید فرمود.
البته میان دو روایت مذکور آن چنان اختلاف وتضادی دیده نمیشود و میتوان هر دو روایت را جمع نموده و به عنوان سبب نزول سوره کوثر بپذیریم. چون بودن سببهای متعدد برای نزول یک آیه و یا سوره امری معمول در قرآن کریم است.
نگاهی به معنای کوثر
«کوثر» در لغت عربی بعمنای خیر و برکت فراوان است؛ و حتی در عربی شخص سخاوتمند نیز کوثر نامیده میشود اما مفسران مذهب اهل بیت و اهل سنت در بیان مصداق آن دچار اختلاف شده و معانی مختلفی را ارائه نمودهاند که نهر بهشتی، حوض مخصوص پیامبر (صلّی الله علیه و آله) در محشر و یا بهشت، اصحاب و پیروان آن حضرت تا روز قیامت، عالمان از امت پیامبر، قرآن کریم، مقام نبوت، علم و حکمت، عقیده توحید، دین اسلام و نسل پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) از آن جمله است. (همان : 320 325)
اعجاز این سوره:
این سوره در حقیقت سه پیشگویی بزرگ در بر دارد:
1. از یک سو اعطای خیر کثیر را به پغمبر نوید میدهد (گرچه «اعطینا» به صورت فعل ماضی است؛ ولی ممکن است از قبیل مضارع مسلم باشد که در شکل ماضی بیان شده) و این خیر کثیر تمام پیروزیها و موفقیتهایی را که در آینده نصیب پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) شد، به هنگام نزول این سوره در مکه قابل پیش بینی نبود، شامل میشود.
2. از سوی دیگر خبر میدهد که پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) بلا عقب نخواهد بود؛ بلکه نسل و دودمان او به طور فراواندر جهان وجود خواهد داشت.
3. از سوی سوم خبر میدهد که دشمنان او ابتر و بلا عقب خواهند بود، این پیشگویی نیز تحقق یافت، و چنان دشمنانش تارو مار شدند که امروز اثری از آنها باقی نمانده است، در حالی که طوائفی همچون «بنی امیه» و «بنی عباس» که به مقابله به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و فرزندان آنها قابل شماره نبود؛ ولی امروز اگر هم چیزی از آنها باقی نمانده باشد هرگز شناخته نیست. (مکارم شیرازی و دیگران، 1378، ج 27 : 376ـ 377).
منابع مقاله :
منبع:راسخون
1- قرآن کریم
2- محمدفواد عبدالباقی، المعجم الفهرس الالفاظ القرآن کریم، انتشارات اسماعیلیان، قم، چاپ اول/1379 ش.
3- ابوعلی فضل بن الحسن طبسی (متوفی/548 ه. ق) مجمع البیان فی تفسیر القرآن. دارالمعرفه، بیروت /1986 م.
4- محمدبن یعقوب کلینی (متوفی/329 ه ق) الاصول فی الکافی. تحقیق: علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، تهران :چاپ سوم /1362 ش.
5- نصر بن محمد سمرقندی. تفسیرالسمرقندی، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1993 مو
6- شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن. دار الحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
7- محمدبن احمد القرطبی. الجامع لاحکام القرآن. دار احیاء التراثالعربی، بیروت، 1985 م.
8- سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، چاپ پنجم، 1412 ه.
9- راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن. تحقیق صفوان عدنان داودی، دارالقلم. دمشق، چاپ اول، 1996 میلادی.
10- احمدبن محمد الفیومی، المصباح المنیر، موسسه دارالهجره، قم، چاپ اول، 1405 ه.
11- خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، انتشارات اسوه، قم، چاپ اول، 1405 ه.
12- احمدبن موسی ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب (علیه السلام)، جمع و ترتیب: عبدالرزاق محمدحسین حرز الدین، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1422 ه.
13- مولی محسن فیض کاشانی. تفسیر الصافی، تحقیق حسین الاعلی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، 1982 م.
14- شیخ طوسی، الامالی، موسسه البعثه دارالثقافه، قم، چاپ اول، 1414 ه.
15- محمدبن جریر الطبری، جامع البیان عن تاویل ای القرآن، دارالفکر، بیروت، 1988 م.
16- اسماعیل بن کثیر الدمشقی، تفسیرالقرآن العظیم، دارالمعرفه، بیروت، چاپ دوم، 1987 م.
17- جلال الدین سیوطی (متوفی 911 ه. ق) الدرالمنثور فی التفسیر الماثور. دارالکفر، بیروت، 1993 م.
18- نیشابوری، ابوعبدالله حاکم، المستدرک علی الصحیحین. دارالمعرفه، بیروت، بی تا
19- ابن ابی حاتم رازی (م 327 ه)، تفسیرالقرآن العظیم، المکتبه العصریه، بیروت، چاپ دوم/ 1999 م.
20- ترمذی، محمدبن عیسی، سنن الترمذی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
21- نضر بن محمد بن مسعود بن عیاش السمرقندی، تفسیر العیاشی، المکتبه الاسلامیه، تهران، 1380 ه ق.
22- شیخ صدوق، الخصال، موسسه الاعلمی اللمطبوعات، بیروت، چاپ اول/1990.
23- فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، موسسه الطبع و النشر، تهران، چاپ اول/1990.
24- شیخ صدوق، الامالی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ پنجم، 1990 م.
25- آلوسی، شهاب الدین (متوفی 1270 ه. ق) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، اداره الطباعه المنیریه، مصر، بی تا.
26- نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 2000 م.
27- حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، موسسه الاعملی للمطبوعات، بیروت، 1974 م.
28- بیضاوی، تفسیر البیضاوی، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1988 م.
29- فخر رازی، تفسیر الفخر رازی، دارالفکر، بیروت، چاپ سوم، 1985 م.
30- سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1999 م.
31- سیدعبدالحسین شرف الدین، المراجعات، الهوامش التحقیقه : شیخ حسین راضی، مجمع جهان اهل بیت (علیه السلام)، قم، چاپ دوم، 1416 ق.
32- بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 2001 م.
33- زمخشری، شیخ محمود جارالله، اساس البلاغه، دار المعرفه، بیروت، بی تا.
34- واحدی نیشابوری (متوفاق 468 ه. ق)، اسباب النزول، دارالکتاب العربی، بیروت،1994 م.
35- زمخشری، شیخ ابوالفتوح، تفسیر ابوالفتح الرازی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1372 ش.
36- رازی، شیخ ابوالفتح، تفسیر ابوالفتح الرازی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1372 ش.
37- حویزی، تفسیر نورالثقلین، موسسه اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1412 ق.
38- خوارزمی، موفق بن احمد مکی.
نودی
بسیار عالی حرف نداره واقعا لذت میبرم