نویسنده: احمد عیسی فر
«فاطمه سیّده نساء العالمین»
[فاطمه سرور زنان جهانیان است](1)
«کمل من الرّجال خلق کثیر و لم یکمل من النّساء الّا مریم و آسیه امراه فرعون و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمّد»
[گروه زیادی از مردان به کمال رسیدند اما از میان زنان صرفاً چهار زن به مرحله کمال رسیدند: مریم و آسیه همسر فرعون و خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمّد](2).
«یا فاطمه اّن الله لیغضب لغضب و یرضی لرضاک»
[ای فاطمه! به راستی پروردگار به سبب خشم تو خشم می کند و برای رضا و خشنودی تو خشنود و راضی می شود]. (3)
«فاطمه بضعه منی»
[فاطمه پاره تن من است](4)
«و هی قلبی الذّی بین جنبی».
[فاطمه جان و دل من است که در سینه ام قرار دارد]. (5)
«و هی نور عینی و ثمره فؤادی»
[فاطمه نور چشم و میوه دل من است]. (6)
«انّ اول شخص یدخل علی الجنّه فاطمه، بنت محمد»
[نخستین کسی که وارد بهشت می شود، فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم است]. (7)
«اذ کان یوم القیامه نادی منادیا معشر الخلائق غضوا ابصارکم حتی تجوز فاطمه بنت محمّد»
[روز قیامت کسی ندا می دهد: ای خلایق! چشمان خود فرو بندید تا فاطمه دخت پیامبر از صحرای محشر بگذرد- و فاطمه در حالیکه دو جامه قرمز بر تن دارد و از صحرای محشر عبور می کند]. (8)
«ان الله لیغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها»
[به راستی پروردگار با خشم فاطمه خشمناک و با خشنودی فاطمه خشنود می شود]. (9)
«فاطمه سیده نساء اهل الجنه من الاولین و الاخرین»
[فاطمه سرور زنان بهشت، از اولین تا آخرین است].(10)
«و اما ابتنی فاطمه و هی نور عینی و هی ثمره فوادی و هی روحی التی بین جنبیّ»
[دخترم فاطمه نور دیدگانم، ثمره دلم و روح و روانم است]. (11)
«ان فاطمه خلقت حوریه فی صوره انسیه»
[فاطمه حوریه است که به صورت انسان خلق شده است].(12)
«فاطمه بضعه منی من سرّها فقد سرّنی و من ساء ها فقد ساءنی»
[فاطمه پاره وجودم است، هر کس او را شاد کند مرا شاد کرده است و هر کس به او بد کند به من بد کرده است]. (13)
[فاطمه نامش نهادند، چرا که خداوند او و محبینش را از آتش جدا کرده است]. (14)
[ای علی! این دختر من است، هر کس به او احترام گذارد مرا گرامی داشته است و هر کس به او اهانت کند به من اهانت کرده است]. (15)
[بارالها! فاطمه از من است و من از اویم. خدایا! همان طور که پلیدی را از من برداشته و طاهرم کرده ای، او را نیز پاکیزه و مطهر نما]. (16)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام فرمود: «سه چیز، که به احدی حتّی به من داده نشده، به تو داده شد: پدر زنی چون من، و من چنین پدر زنی ندارم، همسری چون فاطمه، و من همسری چون او ندارم، فرزندانی از صلبت چون حسن و حسین، و من فرزند بی واسطه همانند آنان ندارم، اما شما از من هستید و من از شمایم». (17)
«من فاطمه علیه السلام را به همسر [کسی] در نیاورم مگر آن هنگام که خداوند مرا به گزینش همسر برایش فرمان داد». (18)
فاطمه علیه السلام پاره ای از تن من است. هر آنچه او را بیازارد مرا می آزاد و هر آنچه او را شادمان سازد مرا شاد می کند، و همانا خدای بلندمرتبه با خشم فاطمه علیه السلام خشم می ورزد و با خشنودی او خشنود می شود. (19)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به هنگام عزم سفر، هر یک از خویشاوندانش را که می خواست سلام دهد (وداع گوید) سلام می داد، و آخرین کسی را که بر او سلام می کرد فاطمه بود. از این رو آخرین جایی که سفر خود را از آنجا آغاز می کرد خانه او بود و در بازگشت هم نخستین جا همین سرا بود». (20)
«هر زنی که شبانه روز نمازهای پنجگانه را بگزارد، ماه رمضان را روزه بگیرد، حج خانه خدا را به جای آورد، زکات مال خویش را بپردازد، فرمانبردار همسرش باشد و به علی علیه السلام پس از من مهر ورزد، به شفاعت دخترم فاطمه علیه السلام وارد بهشت می شود، و او سرور زنان جهانیان است». (21)
«فاطمه اعزّ النّاس علیّ»
[فاطمه گرامیترین مردم برای من است].(22)
«الحسن و الحسین خیر اهل الارض بعدی و بعد ابیهما و امّهما افضل نساء الارض»
[بعد از من، حسن و حسین و پدرشان بهترین مردم روی زمین اند و مادرشان فاطمه والاترین زن اهل زمین است]. (23)
«انی سمّیت ابنتی فاطمه لان الله عزّ و جلّ فطمها و فطم من احبّها من النّار»
[من دخترم را فاطمه نامیدم زیرا خداوند او و دوستدارش را از آتش جدا و دور کرده است].(24)
«انا و فاطمه و علی و الحسن و الحسین فی مکان واحد یوم القیامه».
[روز قیامت من و فاطمه و علی و حسن و حسین مقام و منزلتی یکسان داریم].(25)
«من احبّ هولاء یعنی الحسن و الحسین و فاطمه و علیاً فقد احبّنی و من ابغضهم فقد ابغضنی»
[هر کس حسن و حسین و فاطمه و علی را دوست بدارد مرا دوست دارد. و هر کس با اینها دشمنی کند، با من دشمنی کرده است].(26)
«من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و ذلک قوله تعالی: انّ الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدّنیا و الاخره»
[هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است و هر کس مرا بیازارد، خداوند را آزرده است. چنانکه پروردگار می فرماید کسانی که خدا و رسولش را بیازارند خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده است].(27)
ای سلمان! هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد با من در بهشت برین خواهد بود و هر کس با او دشمن باشد در جهنم خواهد بود.
دوستی فاطمه در موارد بسیاری، خاصه در هنگام مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط و محاسبه سودمند است.
هر کس که دخترم فاطمه از او راضی باشد من از او راضی هستم و هر کس که من از او راضی باشم خدا از او راضی است.
و هر کس که دخترم فاطمه از او خشمگین باشد من از او خشمگین هستم و هر کس که من از او خشمگین باشم خداوند از او خشمگین است.
ای سلمان! وای بر کسی که به دخترم فاطمه علیه السلام و شوهرش علی علیه السلام ستم کند و وای بر کسی که بر فرزندان و شیعیانش ستم کند. (28)
در روز قیامت جبرئیل به فاطمه خطاب می کند: «ای فاطمه! هرچه دوست داری از خدای خویش بخواه».
فاطمه می گوید: «خدایا شیعیان مرا دریاب».
«همه شیعیان تو را آمرزیدم».
«پروردگارا! شیعیان فرزندانم را ببخش».
«همه آنان را بخشیدم».
«پروردگارا! شیعیان، شیعیان مرا نیز دریاب».
در این زمان خداوند می فرماید: «اینک در میان اهل محشر برو و هر کس که به تو پناهنده شود به بهشت وارد خواهد شد».
در آن هنگام همه مردم آرزو می کنند که ای کاش آنها نیز فاطمی بودند.
«لو لا علیّ لم یکن لفاطمه کفو»
[اگر علی نبود، برای فاطمه همسر و هم شأنی وجود نداشت]. (29)
«یا علیّ انّ الله زوّج فاطمه و جعل صداقها الارض فمن مشی علیها مبغضالک مشی حراما»
[ای علی، خداوند فاطمه را برای تو تزویج کرد و زمین را مهر او قرار داد، پس هر کس بر روی زمین راه برود در حالی که تو را دشمن بدارد راه رفتنش بر زمین حرام است]. (30)
«انّما فاطمه بضعه منّی یسوءنی ما ساءَها»
[این است و جزا این نیست، فاطمه پاره تن من است، هر کس نسبت به او بدی کند نسبت به من بدی کرده است].(31)
«فاطمه شجنه منّی یبسطنی ما یبسطها و یقبضنی ما یقبضها»
[فاطمه جزئی از من است، خوشحال می کند مرا چیزی که او را خوشحال کند، منقبض و گرفته حال می کند مرا آنچه که او را گرفته حال کند]. (32)
«فاطمه مضغه منّی یسرّنی ما یسرّها»
[فاطمه قطعه از من است، مسرور می کند مرا آنچه که مسرور کند او را].(33)
«من احبّنی و هذین و اباهما و امّهما کان معی فی درجتی یوم القیامه»
[هر که مرا و این دو را و پدرشان و مادرشان را دوست بدارد، در روز قیامت در مقام من خواهد بود]. (34)
«و لو کان الحُسن شخصاً لکان فاطمه بل هی اعظم انّ ابنتی فاطمه خیر اهل الارض عنصرا و شرفا و کرما»
[هر آینه خوبی ها و زیبایی ها اگر به صورت انسان آشکار می شد به شکل فاطمه من ظاهر می گشت، بلک او اعظم و بزرگ تر است از هم خوبی ها، به درستی که دخترم فاطمه بهترین فرد اهل زمین است، از حیث ریشه و اصالت و کرامت]. (35)
«فاطمه بهجه قلبی، و ابناها ثمره فوادی، و بعلها نور بصری. و الائمه من ولدها امناء ربّی»
[منشأ خوشحالی دل من فاطمه است و دو پسرانش میوه دل من هستند و همسرش نور چشم من است و بقیه اولادش از ائمه طاهرین امینان خدای من هستند]. (36)
[فاطمه حوریه ای است که به صورت انسان آشکار گشته است، هرگاه بوی بهشت را آرزو کنم دخترم فاطمه را می بویم].(37)
«انّما انا بشر مثلکم اتزوّج فیکم ازوّجکم الّا فاطمه فانّ تزویجها نزل من السماء»
[همانا من بشری چون شمایم، از شما همسر می گیرم و به شما دختر می دهم، جز فاطمه را که تزویج او از آسمان آمده است]. (38)
«یا علیّ ان فاطمه بضعه منی، هی نور عینی و ثمره فوادی، یسوءُنی ما ساءَها و یسرّنی ما سرّها»
[ای علی، فاطمه پاره تن من است و نور دو چشمان و میوه دلم. هر آنچه او را بیازارد مرا آزرده است. هر آنچه او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده است]. (39)
لفاطمه من انصفک فقد انصفنی ومن ظلمک فقد ظلمنی لانّک منّی و انا منک انت روحی الّتی بین جنبییّ
[هر که با تو (فاطمه) انصاف دارد با من انصاف داشته است و هر که به من ستم روا داشته است، به تو نیز. چرا که تو از منی و من از تو ام. و تو جان پیکر منی که میان دو پهلوی من است].(40)
«یا سلمان! من احبّ فاطمه بنتی فهو فی الجنّه معی و من ابغضها فهو فی النار»
[ای سلمان! هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد با من در بهشت خواهد بود و هر کس با او دشمن باشد در جهنم خواهد بود].(41)
«یا سلمان! حب فاطمه ینفع فی مائه من المواطن، ایسر ذلک المواطن الموت و القبر و المیزان و المحشر و الصراط و المحاسبه»
[ای سلمان! دوستی فاطمه در موارد بسیاری سودمند است که از آن جمله است: هنگام مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط و محاسبه]. (42)
«دخترم فاطمه، آنگاه که در محراب عبادت بایستد نورش بر فرشتگان آسمان می درخشد. خدا به فرشتگان خطاب می کند: بنده مرا ببینید چطور در مقابل من به نماز ایستاده و اعضای بدنش از بیم من می لرزد و غرق در عبادت است و ببینید چگونه دلش را به عبادت ما سپرده. ای فرشتگان گواه باشید که شیعیان را از عذاب دوزخ در امان نگاه خواهیم داشت». (43)
«ای سلمان! ایمان به خدا در اعماق و باطن روح دخترم فاطمه چنان نفوذ کرده که برای عبادت خدا خودش را از همه چیز رها می سازد».(44)
پی نوشت ها :
1. احقاق الحق، ج1، ص 27 و 115 و بحارالانوار، ج43، ص 19.
2. تفسیرمجمع البیان، ج5، ص 320.
3. بحارالانوار، ج43، ص 19.
4. صحیح مسلم، ج7، ص 140.
5. بحارالانوار، ج43، ص 24 و 80.
6. همانجا.
7. همان کتاب، ص 44.
8. همان کتاب، ص 52.
9. همان کتاب، ص 19.
10. همان کتاب، ص 21.
11. همان کتاب، ص 172.
12. همان کتاب، ص 7.
13. همان کتاب، ص 23.
14. کنزالعمال، ج6، ص 219.
15. بحارالانوار، ج43، ص 141.
16. همان کتاب، ص 122.
17. الریاض النضره، ج2، ص 202.
18. عیون اخبارالرضا، ص 59.
19. معانی الاخبار، ص 303.
20. مکارم الاخلاق،ص 49.
21. بحارالانوار، ج43، ص 24.
22. همان کتاب، ص 23.
23. همان کتاب، ص 19.
24. همان کتاب، ص 12
25. فاطمه زهرا، ص 10.
26. همان کتاب، ص 100.
27. همان کتاب، ص 91.
28. فاطمه بهجه قلب المصطفی، ص 73.
29. فاطمه الزهرا، ص 88.
30. همانجا.
31. طبقات ابن سعد، ج8، ص 262.
32. کنزالعمال، ج12، ص 111.
33. الغدیر، ج7، ص 232.
34. کشف الغمه، ص 135.
35. فرائد المسمطین، ج2، ص 68.
36. بحارالانوار، ج22، ص 110.
37. فاطمه بهجه قلبی، ص 12.
38. من لا یحضره الفقیه، باب النکاح.
39. فاطمه الزهرا، ص 47.
40. همان کتاب، ص 111.
41. همان کتاب، ص 73.
42. همان جا.
43. بحارالانوار، ج43، ص 172.
44. همان کتاب، ص 46.
منبع: عیسی فر، احمد؛ (1384)، زنان نامدار شیعه، تهران: رایحه عترت، (1387).