10) حضرت زهرا (س) « خیر کثیر»
حضرت فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیه براى پدر و دیگر مردمان گلى بود که رایحه خوشش حیاتآفرین دلها بود، و خداوند او را خیر کثیر نامید. پس جاى شگفتى نیست که او بار غم ابتر بودن را از چهرهى پدرش، حضرت محمد صلى اللَّه علیه و آله بزداید، چرا که فرزندان پسر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله چندى نمىپایید که رخت برمىبستند و این خود بهانهاى به دست دشمنان پیامبر صلى اللَّه علیه و آله داده بود تا نغمهساز این سخن شوند که بعد از محمد صلى اللَّه علیه و آله نامى از او نمىماند.
« بسم الله الرحمن الرحیم، انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر، ان شانئک هوالابتر»
به نام خداوند بخشنده و مهربان، ما کوثر به تو ارزانى داشتیم. پس پروردگار خود را به نماز گرامى دار و قربانى کن. همانا که بدخواه تو ابتر است.
11) تاریخ و مکان تولد حضرت زهرا (س)
در تاریخ تولد فاطمه علیهاالسلام در بین علماى اسلام اختلاف است. لکین در بین علماى امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد یافته است. (1)
مکان تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محلهاى است که در گذشته به آن « زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مىگفتند. رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2)
و از آنجا که محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زیستگاه پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) و مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از این رو بارها در طول تاریخ همزمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام کردند. (3)
12) کیفیت و چگونگى تولد حضرت زهرا (س)
دوران باردارى حضرت خدیجه سلاماللَّهعلیه سپرى گشت، زمان وضع حمل فرارسید، حضرت خدیجه سلاماللَّهعلیه براى زنان قریش پیام فرستاد تا بیایند و او را در امر وضع حمل کمک کرد و کارهاى مربوط به این برهه که مخصوص زنان است برعهده گیرند. اما زنان قریش پاسخ دادند که ما نخواهیم آمد، چرا که سخن ما را نشنیده انگاشتى و با محمد صلى اللَّه علیه و آله یتیم ابوطالب، پیمان زناشوئى بستى. خدیجه از این پاسخ رنجیده خاطر گشت، اما در یکى از همین روزها در حالى که او همچنان در بستر آرمیده بود، چهار زن گندمگون و بلندبالا مشاهده نمود که بر او وارد شدند. خدیجه که از دیدن آنان در هراس شده بود به تکاپو افتاد اما یکى از زنان او را آرام نمود و گفت: اى خدیجه! اندوهگین و هراسناک مباش، ما از جانب خدا به سویت آمدهایم و خواهران تو هستیم، من ساره همسر ابراهیم خلیلم و این آسیه همسر فرعون است و آن یکى مریم دختر عمران و چهارمین ما صفورا دختر شعیب است. در این هنگام چهار زن در چهار سوى خدیجه سلاماللَّهعلیه قرار گرفتند و حضرت خدیجه سلاماللَّهعلیه حمل خود را بر زمین نهاد و نورى از او ساطع گردید که شرق و غرب عالم پرتوافکن شد. نورى که به خانههاى مکه راه یافت و همه را در حیرت فروبرد. پس از آن ده فرشته همراه با طشت و ابریقى مملو از آب کوثر از آسمان فرود آمدند. آن بانویى که در پیش روى خدیجه قرار داشت مولود را با آن آب شستشو داده و جامه که از شیر سفیدتر و از عنبر خوشبوتر بود بیرون آورد. با یکى تن مولود را پوشاند، و دیگرى را مقنعهى او قرار داد آنگاه دست خود را بر لبان کودک نهاد و او را به سخن گفتن وادار نمود، فاطمه دهان گشود و چنین فرمود: اشهد ان لا اله اللَّه و اشهد ان محمد رسولاللَّه سیدالانبیاء و ان بعلى سیدالاوصیاء و ولدى ساده الاسباط.
آنگاه یکایک بانوان را سلام داده به نامشان خواند. آنها هم با رویى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار دادند. حوریان بشارت تولد او را به آسمانها بردند. در آسمان از یمن قدوم او نورى پدیدار آمد و ساطع گردید که تا آن زمان سماواتیان چنین نورى را رؤیت ننموده بودند. بانوان خدیجه را شادباش گفته از میمنت و مبارکى و طهارت نسلش سخنها گفتند. خدیجه با سرورى زایدالوصف کودک را در آغوش کشید و با دنیایى امید و آرزو پستان در دهان او گذارد.
13) تولد حضرت زهرا(س) و بشارت جبرئیل به رسول خدا (ص)
هنگامى که فاطمه زهرا علیهاالسلام به دنیا آمد. فرشته وحى بر وجود مبارک رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم نازل گشت و از جانب پروردگار مهربان بر وى پیام آورد که « اللَّه یقرؤک السلام و یقرى مولودک السلام.»
خداوند تبارک و تعالى بر تو و فرزند نورسیدهات درود مىفرستد.
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم با شنیدن خبر تولد فاطمه علیهاالسلام در مقابل پروردگار سر به سجدهى شکر گذارد؛ و خداى عزوجل را بر عطاى این نعمت مبارک و میمون سپاس گفت. پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم بسیار شادمان و خرسند بود. زیرا که پیش از این خداوند در سورهى کوثر بشارت آمدن او را به وى داده بود. و نیز از فرشتهى وحى شنیده بود که: «أنها نسله الطاهره المیمونه و ان اللَّه تبارک و تعالى سیجعل نسلک منها و سیجعل من نسلها ائمه و یجعلهم خلفاءه فى ارضه بعد انقضاء وحیه.»
إنّ رکعه المغرب أضیفت لأجل میلاد فاطمه علیهاالسلام
317/ 1- العطّار، عن أبیه، عن أبیمحمّد العلوی الدینوری بإسناده- رفع الحدیث- إلى الصادق علیهالسلام قال: قلت له: لم صارت المغرب ثلاث رکعات و أربعاً بعدها لیس فیها تقصیر فی حضر و لا سفر؟
فقال: إنّ اللَّه عزّ و جلّ أنزل على نبیّه صلى الله علیه و آله و سلم لکلّ صلاه رکعتین فی الحضر، فأضاف إلیها رسولاللَّه صلى الله علیه و آله و سلم لکلّ صلاه رکعتین فی الحضر، و قصّر فیها فی السفر إلّا المغرب.
فلمّا صلّى المغرب بلغه مولد فاطمه علیهاالسلام، فأضاف إلیها رکعه شکراً للَّه عزّ و جلّ، فلمّا أن ولد الحسن علیهالسلام أضاف إلیها رکعتین شکراً للَّه عزّ و جلّ، فلمّا أنّ ولد الحسین علیهالسلام أضاف إلیها رکعتین شکراً للَّه عزّ و جلّ، فقال: (لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنْثَیَیْنِ) (4) فترکها على حالها فی الحضر والسفر. (5) أقول: رواه فی « عوالمالعلوم» عن « عللالشرائع». (6)
14) شکرانهى تولد حضرت زهرا (س)
از امام صادق علیهالسلام سؤال شد که: «لم صارت المغرب ثلاث رکعات و اربعا بعدها لیس فیها تقصیر فى حضر و لا سفر؟»
چرا نماز مغرب سه رکعت است و نافلهاش چهار رکعت که در سفر و حضر تقصیر در آن نیست؟ (7)
آن حضرت فرمود: «ان اللَّه عز و جل انزل على نبیه صلى اللَّه علیه و آله و سلم لکل صلاه رکعتین فى الحضر فاضاف الیها رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم لکل صلاه رکعتین فى الحضر و قصر فیها فى السفر الا المغرب و الغداه فلما صلى المغرب بلغه مولد فاطمه علیهمالسلام فاضاف الیها رکعه شکراللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسن علیهالسلام اضاف الیها رکعتین شکر اللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسین علیهالسلام اضاف الیها رکعتین شکر اللَّه عز و جل فقال للذکر مثل حظ الانثیین فترکها على حالها فى الحضر والسفر.» (8)
خداوند تبارک و تعالى همهى نمازها را بر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم به صورت دو رکعتى نازل کرد. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم (به امر پروردگار) به همهى نمازها به جز نماز مغرب و نماز صبح دو رکعت اضافه نمودند؛ که در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شوند.
هنگامى که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم مشغول برپائى نماز مغرب بود. فاطمه علیهاالسلام به دنیا آمد رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به شکرانهى این نعمت (و به امر پروردگار) یک رکعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس چون حسن علیهالسلام به دنیا آمد، دو رکعت دیگر (به عنوان نافله) به آن سه رکعت اضافه نمودند و زمانى که حسین علیهالسلام به دنیا آمد، به نافلهى مغرب دو رکعت دیگر اضافه فرموده و آن را شکرانه تولد آن حضرت قرار دادند.
پی نوشت ها:
1- علماى امامیه و علماى عامه در سال ولادت حضرت فاطمه اختلاف دارند. اکثر علماى عامه تولد او را قبل از بعثت مىدانند. عبدالرحمن بن جوزى در کتاب تذکرهى الخواص ص 306 مىنویسد: تاریخنگاران نوشتهاند که فاطمهى زهرا در سالى متولد شد که قریش به ساختن مسجدالحرام مشغول بودند. یعنى پنج سال قبل از بعثت.
محمد بن یوسف حنفى در کتاب « نظم دررالسمطین» ص 175 مىنویسد: فاطمه در سالى متولد شد که قریش مشغول ساختن کعبه بودند.
طبرى در ذخائرالعقبى ص 53 از قول عباس نقل مىکند که گفت: فاطمه در سالى متولد شد که قریش مغشول ساختن خانهى کعبه بودند و در آن هنگام پیغمبر در سن سى و پنج سالگى بود.
ابوالفرج در کتاب مقاتل الطالبیین ص 30 مىنویسد: فاطمه قبل از بعثت در سالى که کعبه بنا مىشد به دنیا آمد. مجلسى در کتاب بحارالانوار ج 43 ص 213 مىنویسد: روزى عبداللَّه بن حسن بر هشام بن عبدالملک وارد شد در حالى که کلبى نیز در مجلس حضور داشت. هشام به عبداللَّه گفت: فاطمه چند سال عمر کرد؟ عبداللَّه در پاسخ گفت: سى سال. سپس همین سؤال را از کلبى نمود. او در جواب گفت: سى و پنج سال. هشام رو به عبداللَّه نمود و گفت: آیا سخن کلبى را شنیدى؟ اطلاعات کلبى در عالم انساب خوب است. عبداللَّه گفت: یا امیرالمؤمنین احوال مادر مرا از من باید پرسید و احوال مادر کلبى را از او.
اما اکثر علماى امامیه مانند ابن شهرآشوب در مناقب ج 3 ص 357، کلینى در اصول کافى ج 1 ص 458، مجلسى در بحارالانوار ج 43 ص 6 و حیات القلوب ج 2 ص 149، محدث قمى در منتهى الامال ج 1 ص 94، محمدتقى سپهر در ناسخ التواریخ ص 17، على بن عیسى در کشفالغمه ج 2 ص 75، طبرى در دلائل الامامه ص 10 فیض کاشانى در وافى ج 1 ص 173، این دانشمندان و گروه دیگرى نوشتهاند که فاطمه پنج سال بعد از بعثت تولد یافت: مدرک آنان احادیث است که در این باره از ائمه صادر شده است. ابوبصیر روایت کرده که امام صادق علیهالسلام فرمود: در بیستم ماه جمادى الثانى در هنگامى که پیغمبر چهل و پنج ساله بود به دنیا آمد. هشت سال با پدرش در مکه بود. و ده سال در مدینه با پدرش زندگى کرد. بعد از پدر بزرگوارش هفتاد و پنج روز زنده ماند و در روز سوم جمادى الثانى در سال یازدهم هجرى وفات نمود. (دلائل الامامه ص 10).
اما بر خوانندگان محترم مخفى نیست که وفات حضرت زهرا در سوم جمادى الثانى با داستان هفتاد و پنج روز زنده ماندن آن حضرت سازگار نیست و با نود پنج روز مناسبتر است. لذا بعید نیست که لفظ «تسعین» در روایت، با لفظ «سبعین» اشتباه شده باشد.
حبیب سجستانى مىگوید: از حضرت ابوجعفر علیهالسلام شنیدم که مىفرمود: فاطمه دختر محمد، پنج سال بعد از بعثت رسول خدا تولد یافت و در هنگام وفات هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شریفش گذشته بود (اصول کافى ج 1 ص 457). در روایتى وارد شده که فاطمه در هنگام عروسى نه ساله بود.
سعید بن مسیب مىگوید به حضرت على بن الحسین عرض کردم: پیغمبر در چه سالى فاطمه را به على تزویج نمود؟ فرمود: یکسال بعد از هجرت، و در آن تاریخ فاطمه نه ساله بود (روضه کافى چاپ نجف سال 1385 هجرى ص 281).
در کتاب فرائد السمطین ج 1 ص 88 مىنویسد که ابابکر و عمر از پیامبر (ص) تقاضا کردند که با فاطمه ازدواج کنند در جواب فرمود: هنوز کوچک است. ولى وقتى على بن ابىطالب خواستگارى کرد مورد قبول قرار گرفت. این حکایت نیز با تولد بعد از بعثت سازگارتر است، زیرا اگر قبل از بعثت تولد یافته بود در آن زمان 18 ساله بود و دختر 18 ساله صغیر نیست.
از امثال این احادیث استفاده مىشود که تولد فاطمه بعد از بعثت رسول اکرم واقع شده است. صاحب کتاب کشفالغمه روایتى نقل کرده که در خود آن حدیث تناقضى وجود دارد: امام محمد باقر فرمود: فاطمه پنج سال بعد از بعثت به دنیا آمد، در همان سالى که قریش مشغول ساختن خانهى کعبه بودند. و در هنگام وفات هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شریفش گذشته بود (کشفالغمه ج 2 ص 75).
چنان که ملاحظه مىفرمایید در خود این حدیث تناقض است. زیرا از یک طرف مىگوید: فاطمه پنج سال بعد از بعثت بدنیا آمد، و در هنگام وفات هیجده ساله بود. از طرف دیگر مىگوید: در هنگام تولد آن جناب، قریش مشغول ساختن خانهى کعبه بودند. در صورتى که این دو مطلب قابل جمع نیستند زیرا خانهى خدا پنج سال قبل از بعثت تجدید بنا شد نه بعد از بعثت. بهر حال باید در این حدیث اشتباهى رخ داده باشد. یا باید گفت کلمهى «قبل البعثه» اشتباهاً به کلمه «بعد البعثه» تبدیل شده یا جمله «و قریش تبنى البیت» از طرف راوى اضافه شده است. کفعمى در مصباح مىنویسد: فاطمه در روز جمعه بیستم جمادى الثانى سال دوم بعثت به دنیا آمد (بحار ج 43 ص 9).
چنانکه ملاحظه فرمودید در بین علماى اسلام در مورد تاریخ تولد زهرا اختلاف شدیدى وجود دارد، اما چون اهلبیت تولد آن حضرت را پنج سال بعد از بعثت دانستهاند قولشان بر قول تاریخنویسان عامه مقدم است. زیرا ائمه اطهار و اهلبیت پیغمبر و فرزندان زهرا، بهتر از دیگران از سن مادرشان خبر دارند.
ممکن است کسى بگوید که: خدیجه در سال دهم بعثت وفات نمود و در هنگام وفات شصت و پنج ساله بود. بنابراین، اگر فاطمه در سال پنجم بعثت تولد یافته باشد باید خدیجه در سن پنجاه و نه سالگى آبستن شده باشد. چگونه مىتوان این مطلب را باور کرد؟!.
ما در پاسخ به این اشکال مىتوانیم دو مطلب را بگوییم:
اولا: این موضوع مسلّم نیست که خدیجه در هنگام وفات شصت و پنج ساله باشد. بلکه بنابر قول ابنعباس باید سنش در موقع آبستن شدن به فاطمه، در حدود چهل و هشت سالگى باشد. زیرا ابنعباس مىگوید خدیجه در سن بیست و هشت سالگى با پیغمبر عروسى کرد (کشف الغمه ج 2 ص 139) و قول ابنعباس نیز بر سایرین تقدم دارد. زیرا خویشان پیغمبر بهتر از دیگران از وضع داخلى خودشان اطلاع دارند.
بنابراین روایت، خدیجه در هنگام بعثت رسول خدا، چهل و سه ساله بوده و در سال پنجم بعثت که سال تولد فاطمه است در حدود چهل هشت سال عمر داشته و آبستن شدن در این سنین غیر عادى نیست.
ثانیا: اگر قول ابنعباس را هم قبول نکنیم و بگوییم خدیجه در سن چهل سالگى ازدواج کرده و قاعدتا باید در سن پنجاه و نه سالگى آبستن شده باشد، باز هم امر محالى نیست زیرا فقها و دانشمندان نوشتهاند که زنهاى قرشى تا سن شصت سالگى عادت مىشوند و آبستن شدن نیز برایشان امکان دارد. خدیجه هم از طائفه قریش و مشمول این قاعده است.
بعلاوه، درست است که آبستن شدن زن در این سنین نادرالوقوع است لکین در تاریخ نمونههایى داشته و دارد: زنى به نام اکرم موسوى در « سرخون» بندرعباس دو قلو زایید.
این زن 65 سال دارد و شوهرش 74 ساله است… یک پزشک معروف به خبرنگار اطلاعات اظهار داشت به طورى که تاریخ پزشکى نشان مىدهد کم سنترین زنى که حامله شده است فقط چهار سال و هفت ماه داشت و مسنترین مادران جهان 67 ساله بوده است. (اطلاعات 28 بهمن 1351).
یک زن 66 سالهاى به نام شوشنا در اصفهان وضع حمل کرد و پسرى را به دنیا آورد. یحیى شوهر این زن به خبرنگار اطلاعات گفت: هشت فرزند دارم. چهار پسر و چهار دختر. بزرگترین فرزندم 50 ساله و کوچکترین آنها 25 ساله است. (اطلاعات 20 اردیبهشت 1351).
چه مانع دارد خدیجه نیز یکى از همین افراد کمیاب باشد؟.
در خاتمه لازم است بدین نکته توجه داشته باشید که اختلافى که در مورد تاریخ تولد فاطمه دیده مىشود، به سن شریفش هنگام ازدواج و وفات نیز سرایت مىکند. زیرا اگر تاریخ تولد را پنج سال قبل از بعثت بدانیم باید در هنگام ازدواج در حدود هیجده ساله باشد و در هنگام وفات، بیست و هشت ساله، اما اگر پنج سال بعد از بعثت متولد شده باشد، باید در هنگام عروسى در حدود نه ساله باشد و در هنگام وفات هیجده ساله.
2- کامل ابناثیر ج 2 ص 40.
3- شفاءالغرام ج 1 ص 272- مراه الحرمین ج 1 ص 189/ 192.
4- النساء: 11.
5- البحار: 37/ 38 ح 8، و 79/ 262 ح 11، عن العلل.
6- العوالم: 11/ 46.
7- نماز مسافر را که از چهار رکعت به دو رکعت شکسته مىشود نماز قصر گفته و این عمل را تقصیر گویند.
8- من لا یحضر الفقیه، ج 1، ص 454. تهذیب، ج 2، ص 113. وسائل الشیعه، ج 4، ص 88. عللالشرایع، ص 324.