نویسنده: سید محمد طباطبایی
گرچه در شناخت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) وارد شده که مردم از معرفت آن بانو محروم اند : « فطموا عن معرفتها » (1) لکن بهترین روش شناخت آن حضرت تحلیل ثقلین یعنی قرآن کریم و سنت معصومین (ع) است که می شود شناخت اجمالی از آن حقیقت الهی داشته باشیم :« ما لا یدرکه کله لا یترک کله».
سخن از شخصیتی است که طلوع و غروب عمر ظاهری ایشان مقارن با آغاز و انجام نزول وحی الهی بر پیامبر اکرم (ص) بود. خلق و خوی آن بانوی بزرگوار چون پدرش ، خلق و خوی قرآنی بوده چون پاره تن پیامبر بود، بلکه رشحه ای از حقیقت نبوی و پاره ای از نور محمدی در وجودش جریان داشت.
آیات مباهله و تطهیر و مودت و هل اتی و مخصوصا سوره کوثر سیمای نورانی آن حضرت را نشان می دهد و حکایت از مقام و منزلت کوثر قرآن دارد. همان مظلومه ای که صراحتا در کلام پیامبر (ص) وارد شده که : « فاطمه نزد من محبوب تر است چون اصل درخت رسالت است ». در این مقاله سعی شده است در این زمینه به مطالب فوق پرداخته شود.
1. همراهی آل البیت (ع) با قرآن کریم
خدای سبحان اوصاف قرآن کریم را برای پیامبر اکرم (ص) و اوصاف آن حضرت (ص) را برای قرآن کریم بیان می کند زیرا هر دو یک واقعیت اند. چون قرآن از پیشگاه خداوند متعال تنزل و پیامبر (ص) نیز از محضر حق تعالی ارسال یافته است. در این زمینه سوره ی اعراف آیه 157 فرموده است:…. و اتبعو النور الذی أنزل معه أولئک هم المفلحون ؛ و یاری او کردند و نوری را که به او نازل شد پیروی نمودند ( یعنی به قرآنی که روشن کننده ی دل های تاریک است عمل کردند )، آن گروه به حقیقت رستگاران عالمند.
در این آیه قرآن ( نور ) با رسول اکرم (ص) نازل شده ، یعنی هر دو از طرف خداوند سبحان نازل شده اند ؛ پس قرآن و انسان کامل هر دو دارای مقام عنداللهی بوده اند و از آنجا تنزل یافته اند. وقتی هر دو «لدی الله» و در مدرسه ی و انٌک لتلقی القرآن من لدن حکیم علیم ( نمل ، 6/27) بودند ؛ ( و ای رسول ما ) آیات قرآن عظیم از جانب خدای حکیم به وحی بر تو القا می شود.
در کریمه ی سوره ی اعراف ملاک معیت را پیامبر قرار داده و فرموده : « به نوری که همراه پیامبر آمده ایمان بیاورید » . آن حضرت انسان کامل است و فرض ندارد که موجودی انسان کامل ، اولین صادر نخستین یا اولین ظاهر باشد و در عین حال معادل یا برتر داشته باشد. قرآن از جلوه های اوست پس شناخت چنین مقامی آسان نیست و وارثان کتاب خدا همان عترت طاهره هستند. و همراهی برای انسان کامل با قرآن همیشگی و جاویدان خواهد بود. بنابر قول فریقین پیامبر اکرم (ص) در اواخر عمرشان ارتباط و همراهی این دو حقیقت را به این گونه بیان فرمودند :
انی تارکم فیکم الثقلین ، احدهما اکبر من الاخر ، کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض ، و عترتی اهل بیتی ، فانظروا کیف تخلفونی فیهما ؛ (2) من در میان شما دو چیز گرانبها می گذارم، یکی از دیگری بزرگ تر است ، کتاب خدا و ریسمان متصل از آسمان به زمین و دیگری عترت و اهل بیتم، پس مراقب باشید که درباره ی این دو و چگونه جانشینی مرا به جا می آورید.
و یا به تعبیر برخی دیگر از روایات :
انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض. (3)
هر کمالی را که قرآن واجد است صاحبان ولایت الهی نیز دارا خواهند بود . رسول اکرم (ص) و امامان (ع) در همه ی مراحل قرآن حضور دارند و بین آنها و همه ی مراحل قرآن هماهنگی بلکه یگانگی وجود دارد.
در حدیث ثقلین نیز به صراحت انسان ها را به تمسک قرآن همانند اعتصام به عترت فرا خوانده است. روایات اهل بیت (ع) عدل و ملازم و همتای قرآن کریم آورده شده است و رجوع به روایات در فهم ظواهر قرآن مایه ی افتراق بین ثقلین و عامل گمراهی قلمداد شده است.
وجود مبارک حضرت وصی امیر المؤمنین (ع) فرموده اند:
وجعلنا مع القرآن و جعل القرآن معنا، لا نفارقه و لا یفارقنا. (4)
پس قرآن کریم به ضمیمه ی روایات اهل بیت (ع) حجت الهی و « تبیان کل شیء » است. حضرت صدیقه ی طاهره فاطمه زهراء (س) به آیات فراوانی از قرآن کریم در خطابه ای که در استرداد فدک ایراد فرموده اند استناد کرده است. آن حضرت پس از حمد و شکر و ثنای ذات اقدس خداوند و شهادت بر توحید و تبیین بسیاری از معارف دین فرموده اند :
کتاب خدا در میان شماست ، امور آن ظاهر ، احکامش درخشان ، نشانه هایش نورانی و هویدا ، نواهی اش آشکار و اوامرش گویاست، لیکن شما آن را به پشت سر افکندید. آیا از کتاب خدا روی برتافته ، از آن اعراض می کنید ؟ آیا داوری غیر قرآن می گیرید و به غیر آن حکم می کنید ؟ ستمکاران جایگزینی برای قرآن برگزینند و هر که آیینی جز اسلام برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد… « کتاب الله بین أظهرکم، اموره ظاهره و احکامه زاهره و اعلامه باهره … » .(5)
2. میلاد و عروج در بستر وحی الهی
هر یک از عترت طاهرین (ع) معادل قرآن کریم هستند. و هر کدام به منزله سور و آیات آسمانی اند که کلام ویژه خداست. لکین حضرت فاطمه (س) خصیصه ای دارد که در دیگر معصومان نبوده و نیست و آن اینکه این بانو ( س) نه تنها معادل قرآن بوده بلکه مصاحب و معاشر و همراه و هم آوای با آن بوده، به طوری که آن حضرت و قرآن با هم از فرا طبیعت به طبیعت آمدند و هم زمان طبیعت را وداع کردند و عمر طبیعی آنها منقطع شد، گرچه حقیقت آنها مخصوصا قرآن برای ابد باقی است ، زیرا عمر گرانمایه آن بزرگورا هر چند کمتر از بیست سال بود و مدت نزول قرآن مجید تقریبا بیست و سه سال بود لیکن اوایل نزول قرآن مجید معراج رسول اکرم (ص) شروع شد که در آن سفر الهی زمینه ی تکون اولی و ریشه انعقاد چیزی که بعدا به صورت نطفه ی حضرت زهرای اطهر(س) ظهور می کرد فراهم شد. یعنی مدتی که از نزول قرآن سپری شد و حضرت متولد نشد برای این بود که مقدمه ی میلاد مسعود آن حضرت به برکت قرآن در معراج فراهم گردد.
سیده انسیه حوراء
نوریه حانیه عذراء
آن پاکیزه جوهر قدسی که با تجرد قدسیه در هیات انسیه، عالم بشریت را زینت داده، آن حقیقت طاهره خود صورت نفسی کلی و جواد عالم عقلی است که در صورت بشریه بضعه ی حقیقت احمدی و مشرق انوار علوم علوی و سرچشمه ی اسرار مکنونه ی فاطمی است.
حضرت انسیه حوراء فاطمه زهرا (س) ، به تعبیر برخی علماء اهل معرفت :
علی الجوهره القدسیه فی تعیٌن الانسیٌه صوره النفس الکلیه جواد العالم العقلیه… (6)
مطلب دیگر اینکه هنگامی که قرآن کریم طبق آیه ی سوم سوره ی مائده به نصاب خاص خویش نائل شد : الیوم اکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی…. خورشید وحی عمر نبوی (س) افول کرد ، نوبت ارتحال سریع آن بانوی بزرگوار فرا رسید و طولی نکشید که آن حضرت به بدرقه ی قرآن مجید بار هجرت بست و خاموش شد . و با قدر مجهول و قبر مخفی چنین لیله القدری از جامعه ی جاهلی عصر خویش که جز لیله القبر بیشتر نبود، جدا شد و آن را وداع کرد. این چنین عمر ظاهری قرآن ناطق و صامت در آغاز و انجام مقارن با نزول قرآن کریم شروع و با ختم قرآن پایان می پذیرد.
3. خلق و خوی قرآنی
طبق آیه ی 157 سوره ی اعراف :…. واتبعوا النور الذی أنزل معه أولئک هم المفلحون ؛ و یاری او کردند و نوری را که به او نازل شد ، پیروی نمودند ( یعنی به قرآنی که روشن کننده ی دل های تاریک است عمل کردند . ) آن گروه به حقیقت رستگاران عالمند.
عصاره ی اخلاق انسان کامل همانا قرآن کریم است و هر دو از یک جایگاه رفیع تجلی کرده اند با این تفاوت که یکی ارسال شد و دیگری انزال . قرآن کریم در معیت انسان کامل نازل شد نه آنکه انسان کامل در معیت قرآن رسالت یافته باشد.
اگرچه به حسب ظاهر جسمانی و کالبد انسانی وجود مقدس رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) ازجامعه ی بشریت رخت بربسته اند، ولی واقعیت و حقیقت آن وجود اقدس تا ابد نیز در میان جوامع انسانی باقی خواهد بود. زیرا حقیقت و واقعیت وجود پیامبر اکرم (ص) فرزندش حضرت صدیقه ی طاهره (س) همان قرآن کریم است ، قرآنی که سراسر نور هدایت است و چراغ مبین الهی را در مسیر استکمال انسان ها همواره بر می افروزد و راه را از بیراهه نشان می دهد .
فیض نخست و خاتمه ، نور جمال فاطمه
چشم دل از نظاره ، در مبدأ و منتهی کند
خداوند متعال در آیه ی کریمه ی 15 سوره ی مائده می فرماید : قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین ؛ همانا از جانب خدا برای هدایت شما نوری عظیم ( و رسولی بزرگ ) و کتابی ( چون قرآن ) به حقانیت ، آشکار آمد. خداوند متعال با آن کتاب هر کسی را که در پی رضای خشنودی او راه سلامت پوید ، هدایت می کند.
وجود مبارک حضرت زهرا (س) نیز در فقره ای از خطبه ی فدکیه فرموده اند :
کتاب الله الناطق و القرآن الصادق و النور الساطع و الضیاء اللامع ، (7) کتاب ناطق الهی، قرآن راستین ، نور درخشان و چراغ تابناک است. دیدگاهش روشن ، اسرارش آشکار و ظواهرش درخشان.
اینکه در کلمات حضرت زهرا (س) درباره ی قرآن کریم آمده :« نور الساطع و الضیاء اللامع » ، در خطبه ای از نهج البلاغه نیز درباره ی عارف بحق و مؤمن واقعی حضرت فرموده اند :
و برق به لامع کثیر البرق (8)؛ و برای او درخشنده پر نور درخشید ( درجه ی بلند توحید و خداشناسی را دریافت).
مرحوم مولی محمد نقی مجلسی در روضه المتقین گفته اند که :
خلق پیامبر ، همان قرآن است پس سزاوار آن است که در قرآن تدبر نماییم. (9)
اینکه خٌلق پیامبر طبق نقل برخی از همسران پیامبر اعظم (ص) قرآنی بود :« کان خلقه القرآن » پس سزاوار آن است که در قرآن تدبر نماییم. چون خداوند متعال پیامبر خویش را ستایش می کند که تو به خلق بزرگ هستی : و انک لعلی خلق عظیم ؛ ( قلم ، 4/68) تو صاحب اخلاق عظیم و برجسته ای هستی .
خلق از ماده خلقت از نظر تمامی اهل لغت به معنای سجیه است ، سجیه هم به معنای صفاتی است که از انسان جدا نمی شود و همچون خلقت و آفرینش انسان می گردد.
عظیم ، نشانگر کمال و بی مانندی این صفت است زیرا هیچ پیامبری به چنین صفتی توصیف نشده است. این گویای آن است که خلق و خوی پیامبر (ص) عجین با شخصیت و سرشت آن حضرت بود. وقتی خلق و خوی نبی مکرم اسلام (ص) قرآنی باشد آیا ممکن است پاره ی تن او خلق و خوی قرآنی نداشته باشد ؟ پس : « کانت خلقه القرآن ».
خود حضرت رسول (ص) فرموده اند :
فاطمه بضعه منّی ، یسرنی ما یسرها و یغضبنی ما یغضبها .(10)
و یا در حدیث دیگر که پیامبر (ص) فرمودند :
فاطمه بضعه منّی من سرّها فقد سرنی و من سائها فقد سائنی
و در برخی روایات : فاطمه بضعه منّی یؤذینی ما یؤذیها ؛ (11)
فاطمه پاره تن من است ، کسی که او را شاد کند مرا شاد نموده و کسی که به او بدی کند به من بدی کرده است.
شاید به خاطر این گونه احادیث بوده که برخی از علمای اهل معرفت گفته اند :
بضعه الحقیقه النبویه ؛(12) بضعه یعنی پاره ی او، پاره ای از گوشت، گر چه حضرت پاره تن رسول اکرم (ص) هستند ، که هر فرزندی پاره ی تن پدراست ، لکن این حدیث شریف روشنگر حقیقت دیگری است یعنی وجود مقدس حضرت زهرا (س) رشحه ای از حقیقت نبوی و پاره ای از نور محمدی است.
مطلع نور ایزدی مبدأ فیض سرمدی
جلوه او حکایت از خاتم انبیاء کند (13)
4. آگاهی به همه مدارج قرآن
همان گونه که پیامبر (ص) همه ی علوم و معارف قرآن را واجد است و شناخت او بدون شناخت همه ی مراحل قرآن ، خصوصا مرحله ی ام الکتاب آن ، میسر نیست و اقتدا کردن به آن حضرت بدون شناخت وی ممکن نیست، ائمه اطهار (ع) خصوصا حضرت زهرا (س) نیز همه ی علوم و معارف قرآن را واجد اند. به تعبیر علمای اهل معرفت انسان کامل اند.
این ذوات مقدس ، نگاران مکتب نرفته و مسأله آموز بشریت اند. وجود مبارک « ام ابیها » غیر از وحی پدر بزرگوارش کتاب و کتیبه و استادی ندیده بود. و از اخبار غیبی مطلع و دارای دانش شهودی و علم لدنی شده و ملقب به لقب « محدثه » می شود و صاحب مصحف فاطمی می گردد. بیان مطلب این است که محدث کسی است که بدون اینکه پیامبر باشد،ملائکه با او صحبت می کنند. (14)
امیر المؤمنین و ائمه معصومین (ع) محدث بوده نه اینکه نبی باشند و این خصوصیت از ویژگی های آنان و منحصر به آن بزرگواران نیست، بلکه حضرت فاطمه (س) دختر بزرگوار رسول اکرم (ص) نیز محدثه بودند. (15) در فقره ای از زیارت آن حضرت آمده است :« السلام علیک ایتها المحدثه العلیمه » (16) یعنی سلام بر تو ای همراز فرشته و دانا.
از جمله روایاتی که در این زمینه وارد شده روایتی است که از امام ملک و ملکوت حضرت امام صادق (ع) می باشد. راوی درباره ی مصحف فاطمه سوال می کند حضرت (ع) مدتی طولانی سکوت می کنند و بعد می فرمایند :
شما از هر چه که می خواهید جست و جو و سوال می کنید. حضرت فاطمه (س) بعد از حضرت رسول خدا (ص) هفتاد و پنج روز زنده بود و به خاطر از دست دادن پدر غم واندوه شدیدی بر حضرتش وارد شده بود جبرئیل نزد او آمده و او را دلداری و تسلیت می داد خاطرش را خوش و وی را از جایگاه و حالات پدر مطلع می ساخت. رویدادهای آینده را که نسبت به فرزندان آن حضرت اتفاق می افتاد بیان می داشت، حضرت علی (ع) آنها را می نوشت و این نوشته ها به صورت مصحف فاطمه در آمد. (17)
حامل سر مستسر، حافظ غیب مستتر
دانش او احاطه بر دانش ما سوا کند
همان طوری که طبق برخی روایات ، قرآن کریم تشبیه به خورشید و ماه شده، چون چشمه ای جوشان و جویباری پر آب است و هر روز آب تازه ای از آن می جوشد و معارف ناپیدایش آشکار می گردد، انسان کامل نیز طبق برخی روایات ماه تابان و چشمه جوشان فیض الهی است.(18)
تشبیه به چشمه سار جوشنده برای آن است که اساسا فلسفه وجودی معصوم (ع) خیر و برکت و افاضه است. زیرا فیض، تجلی دائمی حق تعالی و منبع جمیع علوم و معدن تمام اسرار عالم است. اما قرآنی که اسرار نظام هستی است و هر کسی به هر اندازه که از قرآن فرا گرفته به همان اندازه قرآنی می شود. کتابی که عصاره حقایق بی کران جهان هستی است، سفره رحمت رحیمیه الهیه است که فقط برای انسان گسترده شده است. طعام این سفره غذای انسان است ؛ که به ارتزاق آن متخلق به اخلاق ربوبی می گردد و متصف به صفات ملکوتی می شود و مدینه فاضله تحصیل می کند و هیچ کسی از کنار این سفره، بی بهره بر نمی خیزد. قرآنی که تا انسان متصف به اوصاف آن نباشد، نمی تواند آن را بشناسد و آیاتش به تعبیر حضرت سید الساجدین (ع) خزائن الهی است هر اندازه که فرا گرفتید به همان اندازه قرآنی می شوید :
آیات القرآن خزائن فکلما فتحت خزانه ینبغی لک ان تنظر ما فیها … (19)
حال با این اوصاف چه سخن لطیفی از وجود مقدس کوثر قرآن حضرت صدیقه طاهره (س) رسیده است در فقره ای از تعقیب نماز ظهر فرموده اند :
والحمدلله الذی لم یجعلنی جا حدا لشی ء من کتابه و لا متحیرا فی شیء من امره. (20)
در مقام حمد، شکر و سپاسگذاری حق می فرمایند که خدای سبحان مرا در فهم حقایق و اسرار آیات قرآن در هیچ مرحله ای معطل نگذاشت . این مقام انسان کامل است که اسرار عالم را به او عنایت کرده اند.
عین معارف و حکم، مجد مکارم و کرم
گاه سخا ، محیط را قطره ی بی بها کند
این ادعای بزرگ را کسی دارد که پدر بزرگوارش « رحمه للعالمین » درباره اش فرموده اند :
خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضای بدنش را مملو از ایمان قرار داده و آن چنان ایمان در دلش نفوذ کرده که برای عبادت خدا خود را از همه چیز فارغ ساخته است. (21)
و در جایی دیگر پاره ی تنش را چنین معرفی فرموده است :
دخترم فاطمه در محراب عبادت در برابر خدای متعال می ایستد، نورش برای فرشتگان آسمان می درخشد همچنان که ستارگان برای اهل زمین درخشندگی می کنند و خدای متعال به فرشتگان خطاب می کند:« ای ملائکه من به بنده ام و سرور بندگانم فاطمه نگاه کنید چگونه در برابر من ایستاده است و از خوف من بدنش می لرزد و با تمام وجودش به پرستش من ایستاده است . شما را گواه می گیرم که شیعیان و پیروانش را از آتش جهنم در امان قرار دادم. (22)
منبع:فصل نامه بینات