نویسنده: علیرضا ذکاوتی قراگزلو
نقد و معرفی
ترجمه ی قرآن به قلم ابوالقاسم پاینده در زمان خودش کار بسیار برجسته ای بود و هم اکنون نیز پس از گذشت بیش از پنجاه سال باز از ترجمه های خوب و قابل اعتماد قرآن است، و البته مثل هر کار بشری، عاری از لغزش های کوچک و بزرگی نیست. چون پاینده سالهاست مرحوم شده و دیگر هم توهم حب و بغض نمی رود و این ترجمه هم گاهی تجدید چاپ می شود، لذا بعضی نکات را که از سالها قبل به تفاریق در حاشیه ی این ترجمه به قلم آورده ام در این گفتار پاکنویس و از نظر خوانندگان می گذراند.(1)
نکته ی بسیار مهم این است که گاهی متن مورد استفاده مرحوم پاینده که همان قرائت و کتابت مشهور قرآن است با ترجمه ی او سازگار نیست و معلوم می شود قرائت شاذّی را مورد توجه قرار داده است، به یکی از دو مورد از این قبیل اشاره خواهد شد. جالب است که مرحوم استاد مطهری در مقاله ای که در مجله یغما، شماره ی 18 به چاپ رسیده و در بینات شماره 12 تجدید چاپ است، به آن نکته اشاره کرده است.
– سوره ی بقره آیه ی 76
« أَفَلاَ تَعْقِلُونَ » را « آیا به عقل نیامده اید؟ » ترجمه کرده که وجه ماضی دانسته نشده، در بصائر یمینی (قرن ششم) آن را چنین ترجمه کرده است: « آیا هیچ نمی اندیشید و هوش نمی دارید؟ »(ص 96).
– سوره ی بقره آیه ی 164
« اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ » را « تفاوت شب و روز » معنی کرده، شاید « از پی هم درآمدن شب و روز » مناسب تر باشد. در ترجمه ی کهن شنقشی (ص 29) آمده است: « اندر آمدن شب و روز و کم و بیش آن ».
– سوره ی نساء آیه ی 49
« بَلِ اللّهُ یُزَکِّی مَن یَشَاء » ترجمه نشده است.
– سوره ی نساء آیه ی 80
« ومَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا » ترجمه نشده است
– سوره ی اعراف آیه ی 131
« فَإِذَا جَاءتْهُمُ الْحَسَنَهُ … وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ » در ترجمه « الحسنه » را نکره و « سیئه » را معرفه معنی کرده است.
– سوره ی هود آیه ی 31
« اذاً » را به « وگرنه » ترجمه کرده، و حال آن که « در این صورت » بهتر است.
– سوره ی هود آیه ی 27
« بَادِیَ الرَّأْیِ » را به کلی معنی نکرده است.
– سوره ی هود آیه ی 66
« نَجَّیْنَا صَالِحًا وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَهٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْیِ یَوْمِئِذٍ » را چنین معنی کرده: « صالح را با کسانی که بدو ایمان آورده بودند به رحمت خویش از خواری آن روز رهاندیم » که ملاحظه می شود « و » قبل از کلمه ی « خزی » را معنی نکرده است. در ترجمه ی کهن تاج التراجم (قرن پنجم) می خوانیم: « رهانیدیم صالح را و آن کسانی را که ایمان آورده بودند با او، به رحمتی از ما و از خواری آن روز » ضمناً پاینده « معه » را « بدو » ترجمه کرده است.
– سوره ی هود آیه ی 73
در فقره ی « إِنَّهُ حَمِیدٌ مَّجِیدٌ » ترجمه ی کلمه ی « مجید » نیامده است.
– سوره ی هود آیه ی 103
« ذَلِکَ یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ » را « آن روزی است که مردمان فراهم شوند » معنی کرده و « له » از ترجمه جامانده است.
– سوره ی هود آیه ی 111
« وَإِنَّ کُلاًّ لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمَالَهُمْ » را چنین معنی کرده: « پروردگارت سزای اعمال همگی شان را تمام می دهد ». در اینجا « ان » که برای تأکید است معنی نشده است.
– سوره ی نحل آیه ی 2
کلمه ی « امر » را اگر به « فرمان » ترجمه نمی کرد بهتر بود، چون « امر » در این آیه نیز توأم با کلمه ی « روح » آمد و معنای خاص (در مقابل « خلق ») از آن مراد شده است.
– سوره ی نحل آیه 10
« فِیهِ تُسِیمُونَ » را چنین ترجمه کرده: « آن را می چرانید »، حال آن که « آن می چرانید » صحیح است.
– سوره ی نحل آیه ی 92
« أَن تَکُونَ أُمَّهٌ هِیَ أَرْبَى مِنْ أُمَّهٍ » را چنین معنی کرده: از آن رو که گروهی از گروه دیگر بیشتر است. » بهتر بود چنین ترجمه می کرد: « از آن رو که گروهی خود از گروه دیگر بیشتر باشد. »
– سوره ی اسراء آیه 16.
« أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا » را چنین معنی کرده: « عیّاشان را امارت دهیم »، پیداست که « امرنا » را به تشدید خوانده که قرائت شاذّی است و با متنی که همراه ترجمه چاپ کرده سازگار نیست. به علاوه « ها » را نیز که در اینجا به « قریه » برمی گردد ترجمه نکرده است.
– سوره ی کهف آیه ی 43 و 50
« مِّن دُونِ اللّهِ » را « به جز خدا » و « من دونی » را « سوای من » معنی کرده، که « از عوض خدا » و « از عوض من » مناسب تر است.
– سوره ی مریم آیه ی 21
« لِنَجْعَلَهُ » را مفرد معنی کرده که جمع صحیح است.
– سوره ی طه آیه ی 47
« انا » در ترجمه نیامده است.
– سوره ی طه آیه ی 70
« أُلْقِیَ السَّحَرَهُ سُجَّدًا » را چنین معنی کرده: « جادوگران سجده کنان خاکسار شدند ». عبدالمحمد آیتی نوشته است: « جادوگران به سجده افکنده شدند »، و این بهتر است.
– سوره ی طه آیه ی 104
« َمْثَلُهُمْ طَرِیقَهً » را « شایسته رفتارترشان » معنی کرده، در ترجمه ی کهن تاج التراجم (3/1393) آمده است: « آن کسی که صواب رأی تر باشد از ایشان » و در یک ترجمه ی قدیمی دیگر آمده:
« آن که در میان ایشان او را راستگوی تر دارند » (تفسیری بر عشری از قرآن مجید/ 142) و مراد آیه همین است.
– سوره ی حج آیه ی 46
« لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ » را چنین معنی کرده: « که غفلت دیدگان را کور نمی کند بلکه دلها را کور می کند ». این ترجمه چند اشتباه فاحش دارد. « تعمی » فعل متعدی نیست، و « ابصار » و « قلوب » هیچ یک « مفعول نیستند » و « ها » در اینجا ضمیر شأن و قصه است، وانگهی کلمه ی « غفلت » را از کجا آورده است؟ در ترجمه ی تفسیر طبری می خوانیم: « که آن نه کوری چشم است لکن کوری دلهاست آنک در سینه هاست »(4/106)
– سوره ی مؤمنون آیه ی 54
« فَذَرْهُمْ » را جمع معنی کرده، که مفرد صحیح است
-سوره ی مؤمنون آیه ی 56
« نُسَارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْرَاتِ » را چنین معنی کرده: « به خوبی ها شتابان می دهیم. » در ترجمه ی کهن قرن پنجم یا ششم می خوانیم: « نیکی ای است که از ما زود به ایشان می رسد »(تفسیری بر عشری از قرآن مجید/ 302). دانسته نشد پاینده چرا « هم » را مفعول گرفته است.
– سوره ی نور آیه ی 31
« أَوْ نِسَائِهِنَّ » را « یا زنان شان » معنی کرده که مراد « زنان همکیش شان » است.
– سوره ی نور آیه ی 63
« الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذًا » کلمه ی اخیر را در معنی لحاظ نکرده و نوشته است: « کسانی از شما که نهانی در می روند ». منظور این است که در پناه دیگری در می روند. در همان ترجمه ی کهن آمده است « یکی را پیش ایستانیدندی و فرو مولیدندی »(347)
– سوره ی نمل آیه ی 25
« مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ » را « آنچه را نهان می کنند و آنچه عیان می کنند. » ترجمه کرده که پیداست فعل مخاطب است نه غایب.
– سوره ی نمل آیه ی 54
« أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَهَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ » را چنین معنی کرده « شما که بینش دارید چرا به این کار زشت رو می کنید ». مقصود آیه این است که « آیا این گناه آشکار را پیش چشم یکدیگر مرتکب می شوید؟ » در ترجمه تفسیر طبری آمده است: « همی کنید زشتی و شما همی بینید » (1206/5)
– سوره ی قصص آیه ی 58
« نَحْنُ الْوَارِثِینَ » را معنی نکرده است.
– سوره ی روم آیه ی 17
« فَسُبْحَانَ اللَّهِ » را « تسبیح خدا گویید » ترجمه کرده که « تسبیحْ خدا را » بهتر است.
– سوره ی روم آیه ی 51
« وَلَئِنْ أَرْسَلْنَا رِیحًا فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا » را چنین معنی کرده: « اگر بادی بفرستیم و آن را زرد کننده ببینید… » می دانیم که « ریح » مؤنث است و ضمیر « ه » به آن برنمی گردد، احتمالاً مرجع ضمیر یا کلمه ی « سحاب » در آیه ی 48 و یا آنکه کلمه ی مقدر « مزرعه » است. گذشته از این « مصفرّاً » به معنی زرد است و نه زرد کننده. پس معنی آیه چنین می شود:
« اگر بادی بفرستیم که ابر را یا کشت را زرد ببینند »
– سوره ی لقمان آیه ی 33
« وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَیْئًا » را چنین معنی کرده: « و فرزندی به چیزی کارساز پدرش نشود » که معنی ضمیر فصل « هو » را نیاورده است.
– سوره ی ص آیه ی 84
« قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ » را چنین معنی کرده: « گفت به حق سوگند که بحق می گویم ». « حق » را مقسَمُ به گرفته حال آنکه مبتدا است و خبرش محذوف است. معنی عبارت چنین می شود: « گفت حق است، و راست می گویم ».
– سوره ی غافر آیه ی 5
« فَأَخَذَتْهُمُ » را جمع معنی کرد که مفرد است.
– سوره ی شوری آیه ی 35
« وَیَعْلَمَ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِنَا » را چنین معنی کرده: « و کسانی که در آیات ما مجادله می کنند می دانند… ». در حالی که درستش چنین است: « تا کسانی که در آیات ما مجادله می کنند بدانند… »
– سوره ی محمّد آیه ی 25
« أُمْلِی لَهُمْ » را « آرزومندشان کرد » معنی کرده، شاید « مهلت شان داد » صحیح تر باشد.
– سوره ی محمّد آیه ی 32
« سَیُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ » را « اعمالشان محو خواهد شد » ترجمه کرده، که پیداست فعل را مجهول خوانده، حال آنکه معلوم است و از باب افعال و فاعلش خدا.
– سوره ی فتح آیه ی 26
« کَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا » را چنین معنی کرده: « بدان و اهل آن سزاوارتر بودند ». درستش چنین است: « بدان سزاوارتر بودند و شایسته اش بودند » در ترجمه ی تفسیر طبری آمده است « و بودند سزاوارتر بدان و سزای آن »(1713/6).
– سوره ی نجم آیه ی 11
« مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى » را چنین ترجمه کرده: قلب وی آنچه را بدید تکذیب نکرد »، که برخلاف متن، کلمه « کذب » را مشدّد خوانده است. در ترجمه ی تفسیر طبری می خوانیم: « و نه دل دروغ گفت آنچه دید »(1762/7)
– سوره ی الرحمن آیه ی 70
« فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ » را چنین ترجمه کرده: « در آن نیک سیرتانند خوب صورت »، که از تأنیث و تنکیر در ترجمه خبری نیست.
– سوره ی واقعه آیه ی 86
« إِن کُنتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ » را چنین معنی کرده: « اگر روز جزا را باور نمی دارید ». دکتر ابوالقاسم امامی همین را چنین ترجمه کرده: « اگر کیفر ناشونده اید. » و این بهتر است.
– سوره ی حدید آیه ی 25
« لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ » چنین معنی کرده: « تا کسان عدالت کنند »، که باید چنین باشد « تا مردم عدالت را برپا دارند ».
– سوره ی طلاق آیه ی 1
« لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِکَ أَمْرًا » را چنین ترجمه کرده: « شاید خدا بعد از این چیزی پدید آرد ». منظور این است که « شاید خدا بعد از این فرمان تازه ای بدهد یا دستور تازه ای بفرماید » و عملاً هم چنین شد.
– سوره ی تحریم آیه ی 12
« وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا » را چنین ترجمه کرده است: « و مریم دختر عمران که عورت خویش را نگه داشت و از روح خویش در او دمیدیم ». درستش چنین است: « در آن دمیدیم » زیرا ضمیر « هـ » به مریم برنمی گردد.
– سوره ی یس آیه ی 66
« فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ » را « سوی صراط بدوید » معنی کرده که فعل ماضی است نه امر.
پی نوشت :
1. این مقاله در بینات شماره 29 چاپ شده است.
منبع مقاله :
ذکاوتی قراگزلو، علیرضا؛ (1388)، قرآنیات، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول