امام کاظم(ع) چنان بزرگوار و سخاوتمند بودند که همیشه زرها را در کیسههای ۲۰۰، ۳۰۰ و ۴۰۰ دیناری میگذاشتند و میان اهل مدینه تقسیم میکردند.
هفتمین امام شیعه امامیّه، حضرت امام موسی بن جعفر علیهماالسّلام است که مسلمانان، به ویژه شیعیان، او را به دلیل حلم و بردباریاش در برابر معاندان و فرو نشاندن غیظ و خشم خویش در مقابل دشمنان [1] لقب «کاظم» دادهاند.
تولّد آن حضرت به سال 128 و در منابع اندکی 129 – در اَبواء – که منطقهای است میان مکه و مدینه از مادری با نام حمیده بربریه [2] بوده است.
برخی گفتهاند ماه تولد ایشان در منابع نیامده و تنها به سال اکتفا شده است. [3]
شهادت ایشان در بیست و پنجم رجب [4] سال 183 در بغداد، در زندان حاکم ستمگر عباسی، هارون الرشید، صورت گرفته است. برخی روز شهادت را پنجم و برخی ششم ماه رجب دانستهاند. [5]
امام کاظم علیهالسّلام پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال 148، رهبری شیعیان را بر عهده گرفت و عمر شریف خود را در مدینه و بغداد گذراند.
در میان شخصیّتهای علوی موجود در عصر آن حضرت، کسی را توان برابری با وی نبوده و از نظر علم و تقوا و زهد و عبادت سر آمد روزگار خویش بشمار میآمد.
گفتار برخی از بزرگان درباره امام کاظم (ع)
شیخ مفید درباره آن حضرت می گوید: کان أبوالحسن موسی – علیه السّلام – أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم کفّا و أکرمهم نفسا. [6]
ابوالحسن موسی علیهالسّلام فقیهترین و سخیترین و با شخصیّتترین اهل زمان خود بود.
شیخ طبرسی مینویسد: کان علیهالسّلام أحفظ النّاس لکتاب الله… و کان النّاس بالمدینه یسمّونه زین المجتهدین. [7]
آن حضرت حافظترین مردم نسبت به کتاب خدا بود… و مردم مدینه او را زینت کوشندگان در عبادت خدا مینامیدند.
ابن ابی الحدید درباره آن حضرت چنین مینویسد: جمع من الفقه و الدّین و النّسک و الحلم و الصّبر. [8]
فقاهت، دیانت، عبادت و بردباری و شکیبائی، همه در آن حضرت جمع بود.
یعقوبی، مورّخ شهیر، درباره وی مینویسد: و کان موسی بن جعفر من أشدّ النّاس عباده. [9]
موسی بن جعفر – علیه السّلام – عابدترین مردم زمان خود بوده است.
در شذراتالذّهب آمده است: کان صالحا عابدا جوادا حلیما کبیر القدر.
آن حضرت از صالحان، عابدان، سخاوتمندان و بردباران بود و شخصیتی بس بزرگ داشت. همانجا از قول ابوحاتم نقل میکند که گفت: ثقه امام من ائمّه المسلمین؛ [10] آن حضرت مورد وثوق و امامی از ائمه مسلمین است.
یافعی میگوید: کان صالحا عبادا جوادا حلیما و کان سخیّا. [11]
یحیی بن حسن بن جعفر، نسب شناس مشهور، درباره آن حضرت نوشته است: کان موسی بن جعفر یدعی العبد الصّالح من عبادته و اجتهاده. [12]
موسی بن جعفر علیهماالسّلام به علت عبادت و اجتهادش، عبد صالح خوانده میشد.
این جملات، نمونههایی است از آنچه مورّخان و محدّثان شیعه و سنّی، آن حضرت را با آن توصیف کردهاند.
استاد عطاردی جملات زیادی از این قبیل را در کتاب گرانبهای خود مُسند الامام الکاظم فراهم آورده است.
کرم و سخاوت امام کاظم (ع)
آنچه از سجایای امام، بیش از همه قابل توجه بوده، کرم و سخاوت آن حضرت است که ضربالمثل بوده است.
ابن عنبه در این باره می نویسد: و فی کمّه صرر من الدّراهم فیعطی من لقیه و من ارد برّه و کان یضرب المثل بصرّه موسی. [13]
همواره نزد او کیسههایی از زر بود و به هر کسی که میرسید و یا به هر کسی که به احسان آن حضرت چشم داشت از آنها میبخشید، به طوری که کیسههای زر او ضربالمثل شده بود.
سخاوت امام حتّی شامل کسانی میشد که به آزار و اذیّت او میپرداختند. در این زمینه ابن خَلَّکان از قول خطیب، چنین آورده است: و کان سخیّا کریما و کان یبلغه عن الرّجل أنّه یؤذیه فیبعث الیه بصرّه فیها ألف دینار و کان یصرّ الصرّر ثلاث مأه دینار و اربع مأه دینار و مأتی دینار ثمّ یقسّمها بالمدینه[14] فکانت صرر موسی مثلا.[15] امام کاظم(ع) چنان بزرگوار و سخاوتمند بود که وقتی به وی اطلاع میدادند فردی در صدد اذیت شماست، کیسه زری که حاوی هزار دینار بود برایش میفرستاد. ایشان همیشه زرها را در کیسههای سیصد و چهارصد و دویست دیناری میگذاشت و میان اهل مدینه تقسیم میکرد و کیسههای زر ایشان معروف بود.
ابوالفرج اصفهانی درباره بخشش آن حضرت به کسانی که به آزار او میپرداختند، روایت مفصلی آورده است که آدمی را به شگفتی وا میدارد. [16]
ذهبی، رجالی مشهور درباره امام کاظم علیهالسّلام مینویسد: و قد کان موسی من أجواد الحکماء و من العبّاد الاتقیاء. [17]
موسی بن جعفر از سخاوتمندان حکما و از بندگان پرهیزکار خداوند بود.
از جمله خصائص دیگر آن حضرت زهد و عبادت وی بود. حضرتش سالهای متمادی در زندان به سر برده و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود؛ به طوری که بسیاری از زندانبانان او تحت تأثیر قرار گرفته و از نگهداری امام در آن شرایط سخت خودداری میکردند. [18]
هارون درباره آن حضرت به ربیع گفت: امّا انّ هذا من رهبان بنی هاشم؛ این مرد از راهبان بنی هاشم است.
ربیع میگوید: به هارون گفتم: پس چرا او را زندانی کردهای؟ هارون پاسخ داد: هیهات لابدٌ من ذلک؛ چارهای جز این نیست. [19]
ابن وردی از مورّخان قرن هفتم، روایت مستندی درباره کثرت عبادت آن حضرت آورده است. [20]
علاقه شدید امام صادق (ع) به امام کاظم (ع)
مناسب است این نقل را هم بیفزاییم که امام صادق علیهالسّلام به فرزندش موسی، بسیار علاقمند بود. لذا از آن حضرت سؤال شد: ما بلغ من حبک لموسی؟ قال: وددت أن لیس لی ولد غیره کیلا یشرکه فی حبّی احد؛ شما چه اندازه موسی را دوست دارید؟ حضرت فرمود: دوست داشتم جز موسی فرزندی نداشتم تا هیچ شریکی در دوستی من نسبت به او وجود نداشت. [21]
به دلیل همین سجایای پاک اخلاقی بود که آن حضرت نزد مردم، محبوبیّت فراوانی داشت و درباره او به کرامات فراوانی قائل بودند.
ابن الجوزی در این زمینه روایتی آورده که ابن حَجَر هَیتَمی نیز آن را روایت کرده است؛ مضمون روایت این است: شقیق بلخی در سال 149 در سفر حج به امام برخورد و چندین بار کوشید مطلبی از آن حضرت بپرسد که هر بار امام با خواندن آیهای ما فی الضمیر او را بر ملا کرد. [22] و [23]
——————————————————-
منابع
[1] . المناقب، ابن شهر آشوب، ج 2، ص 382؛ الارشاد، ص 279؛ عمده الطالب، ص 196؛ الصواعق المحرقه، ص 203. [2] . از امام باقر _ علیه السّلام _ نقل شده که فرمودند: حمیده فی الدنیا، محموده فی الاخره. الکافی، ج 1، ص 477، حدیث 1. [3] . تواریخ النبی و الآل، ص 35. [4] . عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 104؛ مصباح المتهجد، ص 566. [5] . الکافی، ج 1، ص 476؛ عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 99. [6] . الارشاد، ص 277. [7] . اعلام الوَری، ص 298. [8] . شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 273. [9] . تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 414. [10] . شذرات الذّهب، ج 1، ص 304. [11] . مرآت الجنان، ج 10، ص 394. [12] . تهذیب التهذیب، ج 1، ص 339. [13] . عمده الطالب، ص 196. [14] . تاریخ بغداد، ج 13، ص 27؛ وفیات الاعیان، ج 5، ص 308. [15] . همان. [16] . مقاتل الطالبین، ص 332. [17] . میزان الاعتدال، ج 4، ص 204. [18] . مقاتل الطالبین، ص 332. [19] . عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 31. [20] . تتمه المختصر، ج 1، ص 210؛ مسند الامام الکاظم، ج 2، ص 42؛ زهر الادب، ج 1، ص 133؛ الارشاد، ص 281. [21] . نثر الدر، ج 1، ص 356. [22] . صفه الصفوه، ج 2، ص 103؛ الصواعق المحرقه، ص 204. [23] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع) (منبع اصلی این گزارش)، رسول جعفریان، ص 375