نویسنده: سید محمد موسوی مقدم (1)
4. آشفته گی، ملال آور و گنگ بودن متن قرآن
«توماس کارلاین» (Thomas Carlyle) درباره ی متن قران چنین اظهار نظر می کند:
من تاکنون کتابی چنین دشوار و پرزحمت در زندگی ام ندیده ام؛ کتابی ملال آور، درهم و برهم و گیج کننده، ناتمام و بی نظم و بی قید و خام و ناهنجار؛ اما هیچ چیز جز حس وظیفه شناسی نمی تواند یک اروپایی را به تفکر و اندیشه در قرآن جلب کند». (همو، 51)
5. درس آموخته بودن پیامبر و اقتباس قرآن از عهدین
«یوسف دره حداد»، دانشمندان مسیحی لبنانی بیش از بیست سال مشغول مقایسه ی آیات قرآن با تورات بوده و تلاش کرده تا از آیات قرآن شواهد فراوانی بر اقتباس آیات قرآن از تورات پیدا نموده و آیاتی نیز شاهد بر عدم بعثت پیامبر اسلام و انکار وحی الهی مستقل بر وی جستجو نماید. او حاصل تحقیقات خویش را به صورت کتاب های «دراسات قرآنیه» تالیف و چاپ نموده است.
مهم ترین کتاب او در این سلسله، «القرآن و الکتاب» است که در 3 مجلد تدوین و چاپ نموده است. هدف اصلی «یوسف حداد» و جهت گیری کلی این کتاب، اثبات آن است که قرآن کریم از تورات اقتباس شده است. او واژه ی «الکتاب» در قرآن کریم را به اشاره ی «تورات» می دانند. وی دسته های متنوعی از آیات قرآنی را نیز شاهدی به این آورده که خود پیامبر اسلام و این آیات قرآن، گواه و اعترافی آشکار و مکرر بر این اقتباس هستند. (زمانی، 87)
6. روش پیروی مفرط از الفاظ و سیاق عبارات قرآن در ترجمه ی قرآن
«رژی بلاشر» (Regis Blachere)، شرق شناس بزرگ فرانسوی در قرن بیستم، ترجمه ای از قرآن به زبان فرانسه ارائه داد که ویرایش اول آن در سال های 1947 و 1950 م در دو جلد و ویرایش دوم آن در سال 1966 م در یک جلد منتشر شد.
بلاشر، دارای روحیه ی علمی قوی بود که می کوشید در مسائل علمی جانب بی طرفی را محفوظ بدارد و دستخوش اغراض شخصی نگردد، چندان که برخی از شاگردان فرانسوی اش، تحت تاثیر و تقریرات او نسبت به اسلام کنجکاو می شوند، سپس در پی تحقیق بر می آیند و سرانجام به آیین اسلام می گرایند. بنابراین، نمی توان «بلاشر» را «مغرض» دانست و اگر لغزش یا موضع گیری خاصی در ترجمه اش مشهود است، معلول علم گرایی افراطی او است که می خواسته همه چیز را با اعداد و ارقام بسنجد و به شیوه ای که خود آن را عالمانه می پنداشته است، درباره ی مسائل مذهبی داوری کند.
ترجمه ی «بلاشر» دارای ویژگی های خاصی است. در ویرایش اول آن، سوره های قرآن به پیروی از تحقیقات «فلوگل» و «نولدکه» شرق شناسان آلمانی، به ترتیب نزول آیات تنظیم و ترجمه شده و مسائل زبان شناختی و فقه اللغه مورد توجه بسیار قرار گرفته است، ولی در ویرایش دوم، مترجم به این مسائل کمتر پرداخته و سوره ها را به ترتیب مصحف قاهره، چاپ 1342 ق، تنظیم کرده است. با وجود این، در ویرایش دوم هم برخی از آیات متاخر در نزول را که در سوره های متقدم درج شده، جابجا کرده است تا به زعم خود، خواننده را در درک بهتر قرآن یاری کرده باشد. «بلاشر» هم چنین در ترجمه ی قرآن روش نوینی رواج داد که مورد تقلید برخی دیگر از مترجمان فرانسوی، از جمله ی «دنیز ماسون» (Denise Masson) قرار گرفت و آن روش، پیروی مفرط از الفاظ سیاق عبارات قرآن بود که البته از روحیه ی علمی او برخاست، چندان که ترجمه اش در برخی از موارد به ترجمه ی تحت الفظی- با همه ی معایب آن- نزدیک می شود و عباراتش گنگ و نامفهوم می گردد. به عنوان نمونه، «بلاشر»آیه ی مبارکه ی «بسم الله الرحمن الرحیم» را این گونه ی ترجمه کرده است:
»An nim dAllah, le Bienfaiteur misericordieux«
در متن عربی، دو کلمه «الرحمن و الرحیم»، در مقام صفت برای کلمه ی جلیله ی «الله» به کار رفته اند. تقریباً در همه ی ترجمه های فرانسوی قرآن نیز این نکته رعایت شده است.
رایج ترین این ترجمه ها ازآن «کازیمیرسکی» است که چنین آورده است:
«An nom de DieuCLEMENT ET MISERICORDIEUX»
در این عبارت که میان ایرانیان آشنا به زبان فرانسه نیز جای خود را باز کرده، کلمه ی «clement» معادل «الرحمن» و کلمه ی «misericordieux» معادل «رحیم» فرض شده و هر دو به عنوان صفت برای «Dieu» به کار رفته اند. این نکته را «ادوار مونته» نیز ملحوظ داشته و عبارت را با اندکی تغییر، چنین ترجمه کرده است:
An nomd Allah, le Tres misericordieux, le Compatissant»
«مونته» نه تنها دوکلمه ی «compatissant,misericordieux» را در مقام صفت برای الله به کار برده، بلکه حرف تعریف «ال» را نیز که بر سر دو کلمه ی «الرحمن» و«الرحیم» آمده، در نظر گرفته و معادل فرانسوی آن را در ترجمه ی خود آورده است، اما معلوم نیست که چرا «بلاشر»، با آن همه وسواسی که در پیروی از الفاظ به خرج می داده، از شیوه ی کلی خود عدول کرده و «misericordieux» را در مقام صفت برای «le Bien faiteur» به کار برده است. اگر کلمه ی اول را بگیریم، ترجمه ی «بلاشر» در برگردان فارسی چنین تجزیه می شود:
«به نام خدا،[آن خدایی که] بخشنده است، [آن بخشنده ای که ] مهربان است».
و حال آن که می بایست چنین باشد:
«به نام خداوند بخشنده و مهربان» (حدیدی، 43/2-40).
7. قرآن به عنوان یک سند تاریخی از نبوت حضرت محمد
«رودی پارت» (Rudi Paret)، قرآن پژوه و مترجم مشهور آلمانی، شناخته شده ترین ترجمه از قرآن را به زبان آلمانی ارائه کرده است. این ترجمه از زمان انتشار (دهه ی شصت) تاکنون بارها کشورهای مختلف تجدید چاپ شده است و نظر برخی قرآن پژوهان آلمانی، از لحاظ اعتبار علمی، ترجمه ای ممتاز به شمار می رود.
نکته ای که بیش از هر چیز به ترجمه ی «پارت» امتیاز می بخشد، فهم دقیق آیات قرآن و ترجمه ی آنهاست. قرآن از دیدگاه وی قبل از هر چیز یک سند تاریخی از نبوت حضرت محمد است. این مطلب هم در مقدمه ی ترجمه و هم در «کتاب محمد و قرآن» او مورد تاکید قرار گرفته است. لذا مترجم بر این عقیده است که دشواری های فهم آیات قرآنی با استناد به سایر آیات حل می شود.
دیگر کار«پارت»، خودداری وی از به کارگیری زبان ادبی و شعرگونه است. «پارت» صحت ترجمه تاکید نموده و زیبایی الفاظ و جنبه های بلاغی آیات را مدنظر قرار نداده است. متن ترجمه در عین روانی، پر از افزوده های توضیحی است. مترجم عقیده داردکه به دلیل تنوع و تغییر بسیار در سبک بیان و انشای قرآن، از به کارگیری افزوده های توضیحی گریزی نیست.
1. نقاط قوت ترجمه ی «رودی پارت»:
الف) مشابهات قرآن که شامل ترکیبات، تعبیرات، آیات و ساخت های نحوی مشابه است، همه به طور یکسان ترجمه شده است. به عنوان مثال، ترکیباتی مانند «له ملک السموات و الارض» یا «ماقدمت ایدیهم» و حتی برخی آیات کاملاً تکراری و به صورت یکدست به آلمانی ترجمه شده است؛ مثلاً «ولا تبخسوا الناس اشیاء هم»؛ (شعراء، 183، اعراف،85 و هود، 85)
«nd zwackt den Leuten nicht ab,was ihnengehort»
ب) در قرآنی برخی کلمات مترادف، گاه با هم و گاه جداگانه آمده اند و در کاربرد تفاوت ظریفی با هم دارند که از جمله ی آن ها می توان «خوف و خشیت»، «خضوع و خشوع» و «رحمن و رحیم» را نام برد؛ مثلاً «قال انما اشکو بثی وحزنی الی الله واعلم من الله ما لا تعلمون»: (یوسف، 86)
«Ich klage meinen gram und meine trauer Gott allein»
ملاحظه می شود که در ترجمه ی فوق به ترتیب دو واژه ی «gram» و «trauer» به کار رفته که انتخابی درست و بجاست.
ج) مترجم هنگام ترجمه ی اصطلاحات ترکیبی، خود را محدود به ظاهر الفاظ نکرده و باری هر یک معادل مناسب آورده و بدین ترتیب از لغزش های پاره ای از مترجمان پیشین مصون مانده است، مثلاً «فعقروها فاصبحوا نادمین» (شعراء، 157)
«Dann (aber) begannen sie (ihre Tat) zu bereuen»
همان طور که می دانیم، واژه ی «اصبح» در آیه ی فوق کاربردی مجازی دارد و قید زمان نیست.
برخی کاستی ها در ترجمه ی «رودی پارت»
الف) مسائلی چون عصمت پیامبر، علم پروردگار به افعال بندگان، جبر و اختیار و مانند آن، از مباحث مورد اختلاف میان فرق اسلامی به شمار می رود و طبیعی است که هر ترجمه ای از قرآن براساس مبانی کلامی مذهب مترجم صورت می گیرد. البته گاه برداشت مترجم غیر مسلمان معلول عدم تسلط وی نسبت به اصول اعتقادی اسلام است و در برخی موارد نیز از تفاسیر مذاهب مختلف است؛ مثلاً «ولیعلم الله من ینصره ورسله بالغیب». (حدید، 25)
ب) احکام فقهی در مورد نماز، روزه، حج و مانند آن، بخشی از آیات قرآن را در برمی گیرد. در بسیاری از موارد حکمی به اجمال صادر شده که تفصیل و شرح آن را «سنت» عهده دار است. لذا دانش فقهی مترجم در صحت و قوت ترجمه نقش دارد؛ مثلاً «وکلوا واشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسوده من الفجر»؛ (بقره، 187) (منصوری، 70/2-63)
پیش فرض های مثبت شرق شناسان در ترجمه ی قرآن (دیدگاه های مثبت شرق شناسان نسبت به شخصیت پیامبر (ع) و قرآن)
در میان شرق شناسان، افراد با انصاف و صاحب و جدانی نیز پیدا می شوند که با طیب خاطر کیش اسلام را پذیرفتند و افراد منصف دیگری بدون این که آیین اسلام را پذیرا شوند حقایقی را که طی مطالعات و پژوهش های خود درک کردند، با صراحت به نفع اسلام نوشتند و هراسی هم به خود راه ندادند. پیش آهنگان این جماعت نسبتاً با انصاف «توماس کارلایل» انگلیسی، «گوته» شاعر و فیلسوف آلمانی، «جان دیون پارت» مولف کتاب «عذر تقصیر به پیشگاه محمد (ص) و قرآن»، دکتر «توماس بالنتین» که از مسیحیت به اسلام گرایید و «آن ماری شمیل» و ده ها شخصیت منصف دیگر هستند که ذکر نام همه ی آن ها از حوصله ی این بحث خارج است. «پروفسور آربری» از جمله ی معدود کسانی است که تلاش می کنند ضمن نقد و بررسی و تحلیل ترجمه های قرآن به زبان های اروپایی، نقاط ضعف و قوت آن ها را تبیین نمایند.
»مارمادوک پیکتال» (Marmaduke Pickthal» ادیب فرهیخته و مشهور انگلیسی که به
اسلام گرویده و آثار گرانسنگی در عرصه ی ادب و به ویژه در زمینه ی رمان عرضه داشته است، پیرامون قرآن و ترجمه ی خویش از آن این گونه سخن می گوید:
«هدف از نگارش این اثر [ترجمه ی قرآن]، آن است که خوانندگان انگلیسی زبان بفهمند که مسلمانان جهان چه درک مفهومی از کلمات قرآن و ماهیت این کتاب آسمانی دارند.این حرکت [تفهیم آمیز] نه بایک زبان نازیبا و مبتذل و نارسا و موجز و مختصر، بلکه باید با نگاهی عمیق به گستره ی نیازمندی های مسلمان انگلیسی زبان صورت پذیرد. ممکن است به طور معقول این ادعا مطرح شود که هیچ کتاب مقدس دینی نمی تواند چنان که شایسته است، بی توجه به آموزه های محتوایی و پیام آن، به وسیله ی فردی بی اعتقاد به خوبی و زیبایی معرفی و ارائه گردد و این اثر نخستین ترجمه ی انگلیسی از قرآن توسط یک انگلیسی زبان است که خود، مسلمان بوده است.
برخی از ترجمه های قرآن در بردارنده ی نظرات و تفسیرهای تهاجمی و اهانت آمیزی نسبت به مسلمانان می باشد و تقریباً همه ی آن ها سبک خاصی از زبان را در توهین به کار برده اند که مسمانان با یک نگاه اجمالی، آن ترجمه را بی ارزش تشخیص می دهند. این ترجمه [از قرآن ] تقریباً تحت اللفظی است و در آن، برای گزینش واژگان و مناسب ترین الفاظ شایسته و درخور مقام، از هیچ کوششی و تلاشی فرو گذار نشده است؛ اما حاصل کار، ترجمه ای نیست که به هیچ وجه همدوش قرآن مجید باشد که به سان یک سمفونی بی نظیر تاثیر کند و با هر صدا وآهنگ روح انگیزش، افراد را بی اختیار به حرکت وا دارد و سیلاب اشک از دیدگان جاری سازد و مانند آهنگ غیر قابل تقلید و جذبه ی آسمانی اش، انسان را به وجد آورد و قلب را بلرزاند… با وجود این، ترجمه هیچ گاه نمی تواند جای قرآن عربی را پر کند و موثر و جذاب واقع گرد.(آربری، 86-84؛ منافی اناری، 3- 38/4)
پی نوشت ها :
1- دانشجوی دکتری علوم قرآن وعضو هیات علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم (دانشکده ی علوم قرانی مشهد)
نشانی الکترونیکی: m.mmogaddam@yahoo.com
*تاریخ دریافت مقاله: 88/8/1
*تاریخ پذیرش مقاله: 88/8/21
منبع: علوم و معارف قرآن کریم شماره 4