نویسنده: محمد علی رضایی اصفهانی
روش ترجمه قرآن بر اساس نوع انتقال مطب از زبان قرآن به زبان فارسی، حداقل به سه روش تقسیم می شود.
الف) کلمه به کلمه: ( ترجمه تحت اللفظی)
در این شیوه، دغدغه اصلی مترجم، حفظ امانت است؛ یعنی: مترجم حداکثر تلاش خود را می نماید تا در ترجمه، چیزی اضافه یا کم نشود و همه کلمات وحروف، دقیقاً همان گونه که در زبان مبدأ است به زبان دوم برگردانده شوند؛ این گونه از ترجمه، قرن ها در زبان پارسی ادامه داشته است و علت اصلی پرداختن مترجمان به این شیوه دو نکته بوده است:
نخست: ترس مترجمان مؤمن از این که با دور شدن از نص و الفاظ قرآن، از آن چه خداوند اراده کرده دور شوندو دوم این است که: صناعت ترجمه و شناخت زبان در حد ابتدایی بوده است. برای این روش ترجمه، می توان دو شیوه و گونه فرعی تصور کرد: نخست: ترجمه لغوی یا ترجمان القرآن:
در این شیوه، لغات عربی قرآن که در فارسی غیر مأنوس است در حاشیه آیات، همراه با ترجمه نگاشته می شود؛ برای نمونه، روش کتاب «لسان التنزیل»، (از نویسنده ای ناشناس، متعلق به قرن چهارم یا پنجم هجری که مختصری در تفسیر و تأویل است) در ترجمه سوره اخلاص اینگونه است:«هو»: وی؛ «احد» یکی ؛ «الصمد» پناه نیازمندان؛ «لم یلد»: نزاد کسی را؛ و …
هم چنین کتاب «الدر فی الترجمان» اثر شیخ الاسلام محمد بن منصور المتحد المروزی (احتمالاً از آثار قرن پنجم هجری ) که کتابش را برای آشنایی و آموزش نوجوانان نوشته است سوره «و العصر» را این گونه ترجمه کرده است: «العصر»: گیتی و نماز دیگر؛ «الخسر»:زیان کاری؛ «الا» مگر؛ «آمنوا»: بگرویدند؛ «الایمان»: گرویدن.
دوم: ترجمه تحت اللفظی
در این شیوه، معمولاً ترجمه هر کلمه، زیر همان کلمه از قرآن نگاشته می شود؛ ترجمه تفسیری «طبری» توسط علمای ماوراء النهر و ترجمه «تفسیر ابوالفتوح رازی » از این نمونه اند. برای مثال:[ … و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم …]؛ بقره آیه 93
تفسیر طبری: «و بخورانیدند اندر دل های ایشان گوساله به کافری ایشان»، ابوالفتوح: « بخور دادند در دل های ایشان گوساله به کفرشان»؛ مثال دیگر: در یکی از ترجمه های قرآن معاصر آیات نخست سوره «آل عمران» این گونه ترجمه شده است:
« بسم الله الرحمن الرحیم الم الله لا اله الا هو الحی القیوم نزل علیک الکتب بالحق مصدقاً لما بین یدیه و انزل التورله و الانجیل. ». «به نام خداوند بخشاینده مهربان؛ خدا نیست خدایی مگر او که زنده و پاینده است؛ فرو فرستاد بر تو کتاب را براستی باور دارنده هر آنچه را که پیش از آن بوده و فرو فرستاد تورات و انجیل را».
بررسی
نقاط قوت این روش ترجمه عبارتند از:
1. در این شیوه امانت در نقل مطالب، رعایت می شود و مطالب، بدون کم و زیاد بیان می شوند، و مخاطب و مترجم از محتوای نص کتاب دور نمی شوند؛ برخلاف روش ترجمه آزاد و تفسیری که مطالب اضافی، ترجمه را از متن اصلی دور می سازد.
2. این شیوه برای آموزش مفاهیم به نوآموزان قرآن بسیار مناسب است. یعنی : کسانی که زبان عربی را نمی دانند، می توانند با استفاده از ترجمه های تحت اللفظی براحتی و بزودی معانی واژه های قرآنی را بیاموزند.
ایرادات و اشکالاتی نیز به این شیوه ترجمه وارد شده است:
1 ـ افراط در حفظ امانت، موجب می شود تا گاهی مضمون و پیام اصلی کلام به مخاطب القا نشود. بلکه او مطلب را به صورت ناقص و یا مبهم دریابد و این جاست که در حقیقت، مترجم از مراد خدا دور خواهد شد.
2 ـ گاهی یک کلمه معادل (خصوصاً در ترجمه قرآن) گویای مطلب نیست؛ از این رو لازم است تا توضیح مختصری در پرانتز اضافه شود و یا مفهوم جمله با عبارت دیگر بیان شود؛ ولی در این نوع ترجمه این نکته رعایت نمی شود.
3 ـ این نوع ترجمه، معمولاً دور از فهم خواننده است؛ چرا که غالباً قواعد صحیح جمله بندی فارسی در آن رعایت نمی شود و گاهی بدون حرف ربط و نسبت حکمیه است.
4 ـ این روش ترجمه، موجب تشویش در فهم مراد و گاهی خیانت در امانت است، چون موجب تغییر کامل معنا می شود.
5 ـ به کلمات کلیدی، محوری و اصطلاحی قرآن و جایگاه آن معانی توجه کافی نمی شود و خواننده، در معنای لغوی محصور می ماند.
6- بسیاری از حروف، ظرف ها، موصولات، روابط، مؤکدات و آن چه که دقایق و حالات معانی، بدان بسته است، در زبان فارسی یا نیست و یا اگر هست بدان پایه از تنوع و دقتی که در زبان عربی وجود دارد، نمی باشد؛ (بنابراین، ترجمه تحت اللفظی کامل به فارسی عملاً ممکن نیست).
7 ـ این گونه ترجمه، از سویی مفاهیم قرآن را محدود و نامفهوم ساخته و از سوی دیگر، برخلاف محتوای دلنشین و جذاب قرآن، آن را به صورتی ناهماهنگ و نامطلوب درآورده است؛ چنین ترجمه ای در واقع به صیغه و ساختار عربی در آوردن کلمات فارسی است.
8 ـ در این شیوه ترجمه، تشبیهات و کنایات به خوبی معنا نمی شود.
9 ـ برخی گفته اند: هدف قرآن دو چیز است، نخست: بیان اعجاز و دوم: هدایت مردم؛ این شیوه ترجمه در بیان هر دو هدف نارساست، چرا که قادر نیست تا تمام خصوصیات لفظی قرآن را بازسازی کرده و اعجاز قرآن را باز نمایاند؛ هم چنین بسیاری از معانی، از معنای ثانوی واژه ها و عبارت ها استنباط می شوند که در این شیوه ترجمه مورد توجه قرار نگرفته و در نتیجه هدایت مطلوب مردم تحقق نمی یابد.
ب ) ترجمه آزاد( تفسیری، خلاصه التفاسیر)
در این شیوه، مترجم، همت خویش را صرف واضح نمودن پیام کلام می کند؛ وی سعی می کند تا به صورت کامل، مضمون و معنای کلام را درک کرده و در ذهن خود مجسم کند؛ سپس لباس الفاظ زبان مبدأ را از آن برکنده و لباس الفاظ زبان مقصد را بر آن بپوشاند و با توضیحات کامل ارائه کند؛ در این روش، می توان از هر جمله و کلمه ای که مناسب است استفاده کرد تا مطلب به مخاطب القا شود؛ اگر چه حجم کلمات و جملات ترجمه، با متن اصلی، متناسب نباشد و کم و زیاد گردد.
نمونه این شیوه ترجمه را می توان در ترجمه قرآن مرحوم فیض الاسلام، ترجمه با خلاصه التفاسیر مرحوم یاسری، ترجمه با خلاصه التفاسیر مرحوم الهی قمشه ای، معانی القرآن، محمد باقر یهودی و ترجمه قرآن کریم با خلاصه التفاسیر، شیخ محمود تهرانی و … مشاهده نمود. مثال سوره بقره آیات 1 و 2: [الم]؛ ترجمه مرحوم فیض الاسلام: «رازی است میان خدای تعالی و پیغمبر اکرم که بنابر مصلحتی آشکار نگشته ». [ذلک الکتب لا ریب فیه هدی للمتقین]، ترمه مرحوم فیض الاسلام:« چون حق تعالی در سوره «فاتحه» دستور داد که بندگانش از او هدایت به صراط مستقیم را درخواست نمایند،
در اینجا مژده به روا شدن آن درخواست نمایند، در این جا مژده به روا شدن آن درخواست را داده، به این که آن کتاب( قرآن کریم) به پیغمبران پیش خبر داده شده، که بر تو می فرستم و آنان به امت ها و پیروان خود خبر دادند؛ شک و شبهه ای در آن نیست، چون خطا و اشتباه در آن راه ندارد و برای پرهیزکاران راهنمای راه راست و پرهیز از گمراهی است».
بررسی
این شیوه ترجمه، نقاط قوتی دارد که عبارتند از :
1. رساندن پیام از زبان مبدأ به زبان مقصد، به صورت کامل و بدون دغدغه محدودیت الفاظ و کلمات.
2. استفاده از اضافات تفسیری و توضیحات لازم برای روشن کردن معنای کلام برای مخاطب.
3. برای مخاطبانی که خواستار فهم خلاصه تفسیر، همراه با ترجمه قرآن هستند مطلوب است.
به این شیوه ترجمه اشکالاتی نیز وارد شده است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
1. افراط مترجم در توجه به پیام، گاهی موجب می شود تا تمام خصوصیات لفظی زبان مبدأ بازسازی نشده و نکات و مسائل ظریف و هنری نادیده گرفته شوند.
2. مخلوط شدن ترجمه با توضیحات اضافی و تفسیری، از اشکالات عمده این شیوه ترجمه است؛ به طوری که مخاطب متوجه نمی شود که کدام قسمت، سخن اصلی متن است که ترجمه شده و کدام قسمت توضیح اضافی مترجم است؛ همان طور که این اشکال به وضوح در ترجمه فیض الاسلام نیز آشکار است؛ البته می توان این اشکال را با اضافه کردن پرانتز و کروشه های متعدد برطرف نمود.
3. در این گونه از ترجمه، در حقیقت، مترجم فهم خود را از مطلب به مخاطب ارائه می کند؛ یعنی: ترجمه آینه ای است که فهم مترجم را از پیام اصلی متن منعکس می کند. از این رو نمی توان به این ترجمه اطمینان کرد، چرا که ممکن است فهم مترجم ( خصوصاً اگر متخصص در آن موضوع نباشد) دچار خطا شده باشد.
4 . در این شیوه ترجمه، بسیاری از حروف و تأکیدها، فدای پیام رسانی و سلاست عبارت شده و ترجمه نمی گردند و یا ضمیر غایب به حاضر و جمع به مفرد و یا بالعکس تبدیل می شود.
5. این روش ترجمه، معمولاً بر اساس یک تفسیر استوار است و در مواردی که مفسران در مورد یک آیه اختلاف نظر دارند، مترجم هر مبنا یا دیدگاه تفسیری را که ترجیح می دهد، در ترجمه منعکس می سازد.
6. حاصل این شیوه ترجمه در حقیقت، تفسیر است نه ترجمه. بنابراین ترجمه اصطلاحی به شمار نمی آید.
7 . برخی صاحب نظران گفته اند: این ترجمه، اگر در مورد قرآن اعمال شود، موجب می شود که مترجم، انشای خود را در جنب قرآن ارائه کند.
ج) ترجمه جمله به جمله (محتوا به محتوا)
در این شیوه ترجمه، کوشش مترجم بر آن است تا راهی میانه بین افراط و تفریط بپیماید؛ یعنی :نه روش ترجمه تحت اللفظی و نه شیوه آزاد را بپیماید و سعی می کند تا پیام و هدف اصلی متن را برای مخاطب بیان کند، در ضمن آن که تلاش می کند تا خصوصیات لفظی متن اصلی را در قالب جمله ای بازسازی کند و به زبان مقصد انتقال دهد.
به عبارت دیگر: نخست، معانی به طور دقیق از زبان اول برهنه شده و در مغز جای می گیرند و سپس به طور دقیق به لباس زبان دوم آراسته شده و هر جمله زبان مبدأ در قالب یک جمله زبان مقصد بیان می شود.
مترجم در این شیوه، نه چنان آزاد است که بتواند به بهانه رساندن پیام، هر چه می خواهد به متن بیفزاید و نه چنان محدود است که به خاطر ترس از دور شدن از مقصود الهی، انعطافی در قبال الفاظ نداشته باشد. در این شیوه، ابتدا هر جمله یا چند جمله (یک هسته کلامی) که گاهی یک آیه یا کمتر و یا بیشتر را در برگیرد، در نظر گرفته شده و سعی می شود، که پیام آن در جمله ای به زبان مقصد، بیان و در ضمن کلمات، حروف ربط، قیود و تأکیدهای کلامی، تا حد امکان معادل سازی شود؛ به طوری که تا حد امکان، خصوصیات لفظی زبان مبدأ بازسازی گردیده و در اختیار مخاطب قرار گیرد؛ چنان چه احتیاج به توضیحات اضافی و یا تفسیری بود در داخل پرانتز، کروشه یا پاورقی ذکر می شود.
بسیاری از ترجمه های فارسی قرآن از این روش پیروی می کنند، از جمله ترجمه «تفسیر نمونه» که به نام آیه الله مکارم شیرازی منتشر شده است و نیز ترجمه قرآن کریم، آیتی، ترجمه قرآن مجید، ابوالقاسم پاینده و نیز ترجمه محمد خواجوی، جلال الدین فارسی، جلال الدین مجتبوی، مهدی فولادوند، بهاء الدین خرمشاهی، مشکینی و …
مثال: [اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون]؛ سوره بقره آیه 5 مجتبوی: «ایشان بر رهنمونی ( به راه راست) از پروردگار خویشند و آنانند رستگاران». فارسی: «آنان بر هدایتی از پروردگار خویشند و آنان هستند که رستگارند». معزی:«آنانند بر هدایتی باز پروردگار خویش و آنانند رستگاران». مکارم شیرازی:« آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند و آنان رستگارانند». فولادوند:«آنان برخوردار از هدایتی از سوی پروردگار خویشند و آنان همان رستگارانند». خرمشاهی:« اینان از جانب پروردگارشان از هدایتی برخوردارند و هم اینان رستگارانند. »
بررسی
این شیوه ترجمه، دارای امتیازاتی است از جمله:
1. حفظ خصوصیات لفظی زبان مبدأ در جمله سازی زبان مقصد(تا حد امکان).
2.اضافات تفسیری و توضیحات با متن اصلی مخلوط نمی شود؛ بلکه داخل کروشه یا پرانتز قرار گرفته یا به حاشیه، پاورقی یا پی نوشت می رود. همان طور که در ترجمه ابوالقاسم پاینده به پاورقی رفته و در ترجمه سید جلال الدین مجتبوی به پی نوشت رفته است.
3. رساندن پیام کلام از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون افراط و تفریط.
4. دوری از اشکالات ترجمه تحت اللفظی و ترجمه آزاد تفسیری.
البته در این شیوه ترجمه نیز، گاهی لغزش هایی صورت می گیرد، برای مثال: در ترجمه آیه مذکور از سوره «بقره» که گذشت، همه مترجمان محترم، معنای اصلی «ضمیر فصل« را که همان«حصر» است معنا نکرده اند. در حالی که می بایست می فرمودند:«تنها آنان رستگارانند. ». با توجه به اشکالات شیوه های گذشته و با عنایت به امتیازات این روش، به نظر می رسد که مطلوب ترین شیوه ترجمه برای قرآن کریم، همین روش سوم است.
این مقاله با اندکی تلخیص درج شده است.
منبع: نشریه نسیم وحی، ش 30.