نویسنده: دکتر سید مهدی صانعی
و) استنشاق:
استنشاق، یکی از اعمال مستحب وضو و غسل است؛ و آن بدین گونه می باشد که آب را در کف دست قرار می دهند و از راه سوراخ های بینی بالا می کشند که معمولاً پیش از وضو یا غسل انجام می شود. این عمل، نتایج شگرفی در تحریک قوای عقلانی دارد.
عجیب ترین و اسرارآمیزترین بخش های بدن اعصاب سمپاتیک است. بیشتر پزشکان «سیستم سمپاتیک» (system sympathique) را که از نخاع ستون فقرات سرچشمه می گیرد می شناسند. یکی از پزشکان فرانسوی به نام «پول ژیه» (paul Gillet) به کشف های شگفت آوری درباره اعصاب سمپاتیک دست یافته است. او می گوید: بیشتر مردم حالت عصبی ندارند و تحت شرایط افراط و تفریط هستند که «سمپاتی کوتونیک و اگوتونیک» (sympathi cotonique va gotonique) نامیده می شود. وضع اخیر، نتیجه ضعف اعصاب است که در نتیجه، شخص بیمار در خود حالت ناخوشی عمومی احساس می کند… . افزون بر این ممکن است امراض بسیار دیگری در اعصاب سمپاتیک ایجاد شود… .
پزشک مزبور در کتاب خود، راه معالجه ای را که برای درمان این امراض یافته چنین شرح داده است: در این باره، ریشه معالجات عبارت از این است که بزرگترین نوک مرکز عصبی که با محیط خارج تماس دارد در میان سوراخ های بینی قرار دارد و راه معالجه آن بدین گونه است که بیمار را می نشانند و دو میله باریک که سر آنها گرد است به سوراخ بینی داخل می کنند؛ چون این آلت نوک تیز و برنده نیست بیمار در آغاز احساس ناراحتی نمی نماید؛ اما پس از چند ثانیه نتیجه حاصل می شود؛ زیرا پزشک در میان مخاط بینی بیمار سر عصب سمپاتیک را پیدا می کند و میله را با آن تماس می دهد. نتیجه فوری آن، این است که مریض ناگهان مقدار زیادی هوا استنشاق کرده چشمانش پر از اشک و چهره اش سرخ می گردد و گاهی عطسه ای هم می زند؛ آن گاه پزشک، میله را بیرون می آورد و چون عمل تماس با سمپاتیک انجام گرفته، بیمار شفا یافته است.
توضیح آن است که تاثیر عمل تماس سمپاتیک، مانند الکتریسته تا اندازه ای مخفی است. شما کلید چراغ را می زنید؛ همین عمل کوچک، سبب می شود که چند چراغ روشن گردد یا کارخانه ای به کار افتد. درباره عمل سمپاتیکی نیز به مخاط بینی اشاره ای می شود و انعکاس عصبی ایجاد می گردد، در نتیجه، عکس العمل شدید در همه پی ها جریان یافته، از همه مناطق بیماری عبور می کند و مراکز خفته را بیدار می سازد؛ تعادل را برقرار و موانعی را که موجب فلج دستگاه شده برطرف می نماید.
آن چه باید در این باره گفت این است که این پزشک عالی قدر فرانسوی، پس از سال ها تجربه و تحقیق و بررسی آثار گذشتگان به یکی از دستورهای فرعی اسلام پی برده است. او فهمید که با تحریک نوک عصب سمپاتیکی در بینی، می توان تعادل روحی و جسمی را در افراد برقرار نمود. او اگر می دانست که اسلام به جای استعمال میله ممکن است موجب خطرهای جبران ناپذیری شود (برای نمونه اگر مریض در اثنای عمل عطسه بزند)، به استنشاق آب خنک دستور داده است چه می گفت؟! (1)
امام صادق علیه السلام از پدرانش و ایشان از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرده اند که آن حضرت فرمود:
هر یک از شما تا می تواند مضمضه و استنشاق کند که آن سبب آمرزش شما و دور کردن شیطان است. (2)
و نیز از آن حضرت نقل شده است: «مضمضه و استنشاق از مواردی است که سنت [و رویه] رسول خدا صلی الله علیه و آله بر آن جاری شده است». (3)
بشر پس از مدت ها توانسته تنها به بخشی از فواید استنشاق پی ببرد و چه بسا فواید بسیار دیگری نیز داشته باشد که تاکنون کسی از آنها آگاه نشده؛ اما اسلام قرن ها پیش مردم را به مراعات آن توصیه کرده که این بر ژرف نگری مقررات اسلامی دلالت دارد.
هم چنین «مضمضه»، نتایج سودمند فراوانی دارد، بی شک، گرداندن آب در دهان موجب تمیزکردن دهان و دندان و خارج کردن ذرات غذایی است که در خلال دندان ها مانده که به وسیله مسواک برطرف نشده است. افزون بر این از راه غدد بزاقی، کمبود آب بدن تامین می گردد و نیز بر اثر تحریک و ترشّح غدد، هضم غذا آسان و اشتها زیاد می شود.
ز) خلال نمودن:
خلال کردن نیز یک دستور مهم بهداشتی است که در اسلام برای بهداشت دهان بیان شده ست خلال کردن همانند مسواک زدن دارای فواید فراوانی است که اهمیت ویژه ای دارد و در سلامت انسان، نقش بسزایی را ایفا می کند. بقایای غذا که در میان دندان ها می ماند در برخی موارد، بر اثر این که بین دندان ها جای خود را باز کرده، با مسواک، پاک و بیرون کشیده نمی شود و در نتیجه، کم کم آن مواد فاسد می گردد و در دهان عفونت به وجود می آورد که افزون بر آن که معاشران را اذیت می کند، سلامت شخص را نیز به خطر می اندازد و همان زیان هایی را به بار می آورد که مسواک نزدن، سبب می شود؛ از این رو پس از خوردن غذا باید با وسایل مخصوص و چوب های باریکی میان دندان ها را تمیز و ذرّات غذا را از آن جا خارج کنند تا از نتایج آن بهره مند گردند. اکنون که به اهمیت خلال کردن و فوایدش پی برده اند، نخ ها و ابزار ویژه ای برای آن درست کرده اند و پزشکان، مردم را به استفاده از آن توصیه می کنند. بدین جهت است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «خلال کنید؛ زیرا نزد فرشتگان هیچ چیز مبغوض تر از آن نیست که در میان دندان های بنده، طعامی ببینند!»(4)
در روایتی از حضرت رضا علیه السلام چنین نقل شده:
پدرم به من خبر داد که حسین بن علی علیه السلام فرموده است که امیرمؤمنان علیه السلام دستور می داد هنگامی که ما خلال می کردیم آب ننوشیم مگر این که سه بار آب در دهان بگردانیم. (5)
چنین به نظر می رسد که این دستور برای آن است که به وسیله خلال نمودن ممکن است بقایای غذا از دندان ها به فضای دهان آمده باشد یا این که به گونه ای است که چون با خلال، آن ذرّات از جای خود تکان می خورد، به محض تماس با آب و شستن دهان و مضمضه کردن، از فضای دهان بیرون ریخته می شوند و شخص از زیان آنها در امان می ماند.
اسحاق بن جریر می گوید:
از امام صادق علیه السلام درباره گوشتی که در میان دندان ها می ماند پرسیدم؛ فرمود: آن چه در جلوی دهانت هست بخور و آن چه را در میان دندان هایت قرار دارد دور بینداز. (6)
این بدان سبب است که امکان دارد آن چه میان دندان هاست بر اثر ماند، فاسد شده باشد، در نتیجه به شخص ضرر برساند.
ح) ناخن گرفتن:
همه می دانند اگر بگذاریم ناخن هایمان بلند شود، کثافات و میکروب های فراوان در زیر آنها گرد می آیند که افزون بر آن که دست ها و پاها را بدنما می کند، موجب سرایت انواع بیماری هاست. هر مسلمانی که وضو می گیرد، می داند، اگر ناخن هایش بلند باشد به گونه ای که آب به ظاهر پوست انگشتانش نرسد یا در موقع مسح پا، ناخن بلند، مانع مسح باشد وضویش باطل است؛ پس هر مسلمانی برای آن که عبادتش درست باشد، باید نگذارد ناخنش بلند شود. انگشتانی که آلوده به میکروب باشد و میلیاردها میکروب در زیر آنها گرد آیند، ناممکن است از راه تماسِ دست به غذا یا به دهان، به افراد سرایت نکند و آن را به امراض گوناگون مبتلا نسازد. این که ناخن بلند چه زیان هایی برای انسان دارد، امری بسیار روشن است و به دلیل و برهان نیاز ندارد؛ چه آن که همه، کم و بیش از آن آگاهی دارند. در روایات به مردم گوشزد شده که ناخن های خود را کوتاه کنند و دست و پای خود را پاکیزه نگه دارند، تا به بیماری های سخت علاج دچار نگردند.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده:
چیدن ناخنها دردی را که از همه دردها بزرگ تر [و خانمان سوزتر] است، مانع می شود و روزی را افزون می کند. (7)
ابن منصور از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمودند:
همانا پوشیده ترین و پنهان ترین جایی که شیطان بر بنی آدم مسلط می شود این است که در زیر ناخن ها جای بگیرد. (8)
برخی از مردم عامی می پندارند که ناخن گرفتن به اوقات و روزهای ویژه ای اختصاص دارد. برای رفع این پندار و بیان که در نخستین فرصت باید آلودگی ها و کثافات را از خود دور کنند، در چندین روایت آمده است که ناخن گرفتن به وقت ویژه ای محوّل نشده، بلکه در هر هنگامی که انسان متوجه شود که ناخن هایش بلند شده باید هر چه زودتر آنها را بچیند و آن چه را که به سلامتش زیان می رساند، از خود دور کند.
موسی بن بکر به امام صادق علیه لاسلام عرض کرد:
اصحاب ما می گویند جز این نیست که گرفتن موی پشت لب و ناخن باید در روز جمعه انجام شود. فرمود: سبحان الله؛ [چه کسی این سخن را گفته؟ لازم است هرچه زودتر آلودگی را از خود دور کنید.] ناخن را بچین، خواه روز جمعه باشد خواه روزهای دیگر. (9)
همه می دانند پس از ناخن گرفتن، چون سر انگشتان به میکروب آلوده است و از سوی دیگر چون خود ناخن نیز ماده ای است که اگر با غذا یا آب وارد معده شود، آثار بد و بیماری هایی را در پی می آورد و باعث اختلال دستگاه های بدن می گردد و در معده به هیچ روی در آن، تغییری ایجاد نمی شود و قابل هضم نمی باشد، سفارش شده که ذرّات ناخن را جمع آوری و در زیر خاک پنهان کنند تا از خطرات آن در امان باشند.
امیرمؤمنان علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرده: «به دفن کردن چهار چیز: مو، ناخن، دندان، ناخن و خون، مامور شده ایم» (10) و نیز نقل شده که:
همانا رسول خدا صلی الله علیه و اله به دفن هفت چیز که از انسان جدا می شود دستور می داد: مو، ناخن، خون، خون حیض، زه دان (جفت)، دندان و علقه [یعنی خون بسته ای که منی پس از چندی به آن تحوّل می یابد]. (11)
آشکار است چیزهایی که در این حدیث به دفن آنها دستور داده شده اگر هر کدام دفن نشود موجب آلودگی می گردد و باعث می شود که در محیط زندگی، انواع میکروب ها رشد کنند و پراکنده گردند، که در نتیجه، زیان های جبران ناپذیری به مردم می رسد؛ از این رو به دفن آنها توصیه شده و این گونه ای پیش گیری از بروز بیماری ها است.
در برخی از روایات آمده که پس از ناخن گرفتن و اصلاح کردن سر و برگرفتن شارب، با آب، آن مواضع را دست بکشند. چنین به نظر می رسد که این دستور برای آن است که پس از انجام این کارها، باید این مواضع را که در معرض آلودگی بوده، با دست کشیدن پاکیزه کنند تا از زیان های آنها در امان بمانند.
محمد حلبی گفته است: از امام صادق علیه السلام درباره مردی پرسیدم که در حالی که وضو دارد، از ناخن ها وموهای سرش می گیرد [و سرش را اصلاح می کند]؛ آیا [این کار وضویش را باطل می کند و] باید وضویش را اعاده کند؟ فرمود: نه؛ اما با آب، سر و ناخن هایش را دست بکشد. (12)
ط) دست شستن پیش و پس از غذا:
برای همه بسیار روشن است که دست ها بر اثر تماس با اشیای گوناگون و نیز به سبب این که بیشتر کارها با دست انجام می شود به میکرب ها و کثافات گوناگونی آلوده می گردد؛ اگر با چنین دست هایی غذا بخوریم، بی شک، غذا نیز آلوده می شود و در معرض ابتلا به بیماری قرار می گیریم. پزشکان، علت بیشتر بیمرای های جهاز هاضمه را آلوده بودن دست قبل از خوردن غذا می دانند.
ابن القدّاح از امام صادق علیه السلام روایت کرد:
کسی که پیش و پس از غذا خوردن، دستش را بشوید، در گشایش زندگی می کند و از بیماری جسمی در امان است. (13)
رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرمومنان علیه السلام فرمود: «ای علی! وضوی پیش و پس از غذا [موجب] شفای بدن و برکت روزی است». (14)
روشن است اگر کسی دستش را هنگامی که می خواهد غذا بخورد و نیز پس از آن بشوید، از سرایت بیماری در امان است و چون به بیماری مبتلا نشده، روزی اش با برکت می شود.
نکته ای که از این حدیث فهمیده می شود این است که باید شستن به گونه کامل انجام گیرد؛ زیرا واژه «وضو» به کار برده شده و چنان که می دانیم، آن در لغت، به معنای نظافت کاملی است که همراه زیبایی باشد؛ (15) یعنی باید دست آن چنان شسته شود که از همه آلایش ها پاک گردد به گونه ای که درخشش و زیبایی پیدا کند.
و نیز معلوم است که اگر دست، پس از غذا شسته نشود؛ چون مواد غذایی و چربی به دست رسیده، وسیله ای برای تجمّع و پرورش و جذب میکرب ها آماده می گردد و موجب ابتلا به بیماری می شود؛ از این رو در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله آورده اند:
رسول خدا صلی الله علیه و آله [پس] از غذا همیشه دو دست خود را می شست [و] به گونه ای پاکیزه می کرد که حتی بوی غذا [نیز] از دستش برطرف می شد. (16)
نیز نقل شده:
پیامبر صلی الله علیه و اله به ویژه هنگامی که گوشت و نان تناول می فرمود، دستش را به گونه کامل می شست، سپس با آبی که در دستش می ماند صورتش را دست می کشید. (17)
از امام صادق روایت شده: «وضو [و شستن کامل دست] پیش از غذا و پس از آن، روزی را افزون می کند». (18)
از خشک کردن دست با حوله، پیش از غذا خوردن، نهی شده است. در چندین روایت آمده است که هنگام شستن دست پیش از غذا، دست خود را با حوله خشک نکنید؛ اما این کار را می توانید پس از خوردن انجام دهید.
«مرازم» می گوید:
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را دیدم که در هنگام شستن دست، پیش از خوردن غذا حوله به کار نمی برد و هنگام شستن دست پس از غذا از حوله استفاده می کرد. (19) از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده:
کسی که دستش را پیش از غذا خوردن بشوید، آن را با حوله خشک نکند؛ زیرا تا هنگامی که رطوبت در دست است برکت از غذا برطرف نمی شود. (20)
چنین به نظر می رسد که این دستور برای آن است که حوله معمولاً در معرض آلوده بودن به میکروب هایی است که از هوا و چیزهای دیگر به آن سرایت می کند و اگر دست با حوله خشک شود، حتماً دست به آن میکروب ها آلوده می گردد و با تماس دست با غذا، میکرب ها با غذا به بدن سرایت می کنند و زیان هایی را به بار می آورند.
پینوشتها:
1. ر.ک: مجموعه انتشارات انجمن تبلیغات اسلامی، از ص 149 به بعد.
2. وسائل الشیعه، ج1، ص 304: «لِیُّبالِغ احدُکُم فی المَضمَضَهِ و الاِستنشاقِ فانّه غُفران لکُم وَ مَنفَرهٌ لِلشَّیطانِ».
3. همان، ص 403: «المَضمَضَهُ و الاِستنشاقُ ممّا سنَّ رسولُ الله».
4. مکارم الاخلاق، ص 291-292: «قالَ رسُولُ الله صلی الله علیه و آله: تَخَلَّلوا فاِنَّهُ لَیسَ شیءٌ اَبغَضَ الَی المَلائَکَهِ من ان یَرَوا فی اسنانِ العَبد طَعاماً».
5. همان، ص 291: «… و کانَ امیرالمؤمنین یامُرُنا اذا تخلَّلنا اَن لا نَشرَبَ الماءَ حَتَّی نَتَمَضمَضَ ثلاثاً».
6. وسائل الشیعه، ج16، ص 535: «قال اسحاق بن جریر سالتُ ابا عبداللهِ عَنِ اللَّحمِ الَّذی یکون فی الاَسنانِ؟ فقالَ: امّا ما کانَ فی مَقدَّمِ الفَمِ فَکُلهُ وَ امَّا ما یکُونُ فی الاضراس فاطرَحهُ».
7. وسائل الشیعه، ج1، ص 433: «عَن رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و اله: تَقلیمُ الاظفارِ یَمنَعُ الدّاءَ الاَعظَمَ وَ یزیدُ فی الرِّزقِ».
8. همان، ج1، ص 433: «ابن المنصور عن ابی عبدالله علیه السلام: انَّ اَستَرَ و اخفی ما یُسَلِّطُ الشَّیطانُ مِن ابنِ آدمَ اَن صارَ یَسکُنُ تَحتَ الاظافیرِ».
9. همان، ص 434: «انَّ اصحابَنا یَقُولونَ اِنَّما اَخذُ الشّاربِ و الاَظفارِ یومَ الجُمعَهِ. فقال: سبحان الله: خُذها ان شِئتَ یَومَ الجُمعَهِ وَ ان شِئتَ فی سائر الایام».
10. همان، ص 431.
11. همان، ص 431: «عَن رَسُولِ الله صلی الله علیه و اله: اِنَّ رَسُولَ الله کانَ یامُرُ بِدَفنِ سَبعهٍ اشیاءَ مِن الانسانِ: الشَعرِ و الظُفرِ و الدَّمِ و الحَیضِ وَ المَشیمَهِ و السّنِّ و العَلَقَهِ».
12. همان، ص 203: «قال محمد حلبی: سَالتُ اباعَبدِالله عَنِ الرَّجُلِ یَکونُ عَلی طُهرٍ فیاخُذُ مِن اظفارِهِ اَو شَعرِهِ اَیعیدُ الوُضوءَ؟ فقالَ بلا ولکن یَمسُّه راسَهُ و اَظفارَهُ بالماءِ…». روایات همانند دیگر در همین صفحه آمده است.
13. همان، ج16، ص 471: «ابن القدّاح عنابی عبدالله علیه السلام: مَن غَسَلَ یَدَهُ قَبلَ الطَّعامِ وَ بَعدَهُ عاشَ فی سَعَهٍ وَ عُوفِیَ مِن بَلویّ فی جَسَدِهِ».
14. «یا عَلیُّ انَّ الوُضوءَ قبلَ الطَّعامِ وَ بَعدَهُ شِفاءٌ فی الجَسَدِ وَ یُمنٌ فی الرِّزقِ».
15. لسان العرب، ماده «وضا»: «الوضاء»: مصدرُ الوَضیء و هو الحَسَنُ النَّظیفُ و الوَضاءَهُ الحُسنُ النِّظافهُ».
16. مکارم الاخلاق، ص 31؛ ج16، ص 246: «کان صلی الله علیه و اله یَغسِ?ُ یَدَیهِ مِن الطَّعام حتّی یَنقیَها فلا یُوجَدُ لِما اَکَلَ ریحٌ».
17. بحارالانوار، ج16، ص 246: مکارم الاخلاق، ص 32: «کان اذا اکَلَ الخُبزَ و اللَّحم خاصهً غَسَلَ یَدَیهِ غَسلاً جَیّداً ثم مَسَحَ بفضل الماءِ الّذی فی یده وجَهَهُ».
18. وسائل الشیعه، ج16، ص 471. روایات در این باره فراوان است. به همین ماخذ رجوع شود.
19. همان، ص 476: مکارم الاخلاق، ص 161: «یَقُولُ مرازم: رَایتُ اباالحَسَن علیه السلام اذا تَوَضّاً قَبلَ الطَّعام لَم یَمُسَّ المِندیلَ وَ اذا توضَّاً بَعد الطَّعامِ مَسَّ المندیلَ».
20. مکارم الاخلاق، ص 159: «عن ابی عبدالله علیه السلام، مَن غَسَلَ یَدَهُ قَبلَ الطَّعامِ فلا یَمسَحها بالمِندیلِ فَانَّهُ لا تَزالُ البَرَکَهُ فی الطَّعامِ مادامَ النَّداوَهُ فی الیَّدِ».
منبع: صانعی، دکتر سیدمهدی؛ (1390)، پاکیزگی و بهداشت در اسلام، قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه)، چاپ سوم 1390.