نویسنده: حمید وثیق زاده انصاری
از دیر باز انسان به نقش عمدهی قلب در ادامهی حیات سالم خود پی برده بود. این شناخت حتی تا آن حد بوده است که به اعتقاد بسیاری قلب حتی مرکز احساسات یا به نوعی خانهی روح انسان است. به هر حال از نظر علمِ وظایف الاعضا، باید گفت که این عضو درونی بشر دارای نقشی حیاتی در بقای انسان است. این عضوِ ماهیچهای که به طور متوسط وزنی درحدود دویست و هشتاد گرم دارد در یک عمر هفتاد ساله بیش از دو هزار و ششصد میلیون بار تپش میکند. با هر بار منبسط شدن مواد غذایی را از میان خود به تمام سلولهای بدن میرساند و با هر بار منقبض شدن مواد زاید را از سلولها بیرون میکشد. به طور متوسط یک انسان در حدود پنج لیتر خون در رگهای خود جاری دارد که این پنج لیتر خون، تحت تأثیر تپشهای قلب به طور متوسط در هر دقیقه یک بار به طور کامل از درون قلب رد میشود. چنین مرکزیتی که قلب برای سایر اعضای بدن دارد باعث میشود تقریباً بلافاصله تحت تأثیر آسیبها یا بیماریهایی باشد که اعضای دیگر به آنها دچار میشوند. عوامل مختل کنندهی سلامتی در دورترین اعضا نسبت به قلب، میتوانند از طریق همین جریان سریع، باعث آسیب رساندن به قلب شوند.آسیب پذیری قلب از بیماریِ سایر اعضا به حدی شایع است که تقریباً هیچ عضو آسیب دیدهای، حتی مثلاً پوست، وجود ندارد که قلب را تحت تأثیر آسیب وارد شده خود قرار ندهد. از شایعترین بیماریها در جهان، بیماریهای قلبی-عروقی میباشد. انواع بیماریهای مادرزادی و اکتسابی، قلب را تهدید میکنند. به عنوان علت مرگ، معمولاً در جهان بیماریهای قلبی-عروقی یکی از رتبههای یک تا سه را به خود اختصاص میدهند. این رتبه در ایران معمولاً یک است. متأسفانه آمارها حاکی از آنند که در دهههای اخیر علیرغم این که مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی-عروقی در کشورهای صنعتی جهان کاهش یافته است در ایران دچار افزایش شده است. علت کاهش آن در آن جوامع این است که انجام تبلیغات بهداشتیِ سیستماتیک و گسترشِ آگاه سازی مردم در این زمینهها چنان مؤثر بوده است که مردم در این کشورها به چیزهایی مانند کلسترول و چربیِ جامد مانند مواد سمی مهلک مینگرند. همچنین زیانهای زندگی ماشینی و مصرف دخانیات برای آنها بیشتر جا افتاده است و به ورزش و مراجعات دورهای به پزشک اهمیت بیشتری میدهند. همچنین در آن کشورها کنترلهای شدیدی بر آلودگیهای هوا صورت میگیرد. اما متأسفانه به این موارد در کشور ما کمتر توجه میشود و به دلیل عدم برنامهریزی بهداشتی هماهنگ با پیشرفتِ بیشتر در صنعت و توسعهی شهرنشینی متأسفانه روال آسیبرسانی این موارد به قلب در کشور افزایش پیدا کرده است. نمونهی بارز آن افزایش لجام گسیختهی آلودگی هوا در شهرهای بزرگ کشور است به گونهای که مثلاً میزان مواد مضر هوا در تهران دهها برابر بیش از حد مجاز خود میباشد. بهترین چارهی این اختلال رفتاری جامعه، آموزش سیستماتیک و تبلیغاتی به جامعه است تا انگیزهی لازم در مردم برای جدی گرفتن این موارد به وجود آید و روند کاهش ابتلا به بیماریهای قلب و عروق در کشور مشهود گردد.
این که ناخوشیِ اعضای دیگر بدن میتواند قلب را تحت تأثیر قرار دهد موضوعی است که دانشمندان و پزشکان بزرگ قدیم نیز بدان واقف بودند. مثلاً بوعلی سینا در کتاب قانون خود بیان نموده است که قلب بر اثر مریضی دیگر اعضا آسیب میبیند و در این زمینه به ویژه به تأثیر بیماریهای مغزی، ریوی و کبدی بر قلب اشاره کرده است. بیماری کلیهها نیز میتواند تأثیر مشهودی بر کارکرد قلب داشته باشد. معمولاً کودکان مبتلا به بیماری حاد یا مزمن کلیوی دچار بیماریهای متعدد قلبی میشوند. درواقع کارکرد کلیهها میزان آب بدن را تنظیم میکند. بیماریهایی که باعث جلوگیری از دفع کافی آب از بدن میشوند باعث افزایش حجم و فشار خون میشوند که این خود باری اضافه را به قلب تحمیل میکند که در اثر آن کارکرد قلب سریعتر شده و حجم آن افزایش مییابد. بزرگ شدن قلب خود عوارض ناگواری دارد.
اختلال در کار غدد مختلف بدن نیز میتواند کارکرد قلب را مختل نماید. مثلاً ممکن است بر اثر بیماری قند یا دیابت، غدهی لوزالمعده دچار آسیب دیدگی شود و قادر نباشد به اندازهی کافی هورمون انسولین ترشح نماید. از آنجا که هورمون انسولین باعث میشود که قند خون در فرایند سوخت و ساز خود به داخل سلولهای بدن راه یابد و در نتیجه از غلظت قند خون کاسته شود، طبیعی است کافی نبودن انسولین باعث افزایش قند خون میشود (این شکل از بیماری قند به دیابت نوع یک یا دیابت وابسته به انسولین مشهور است). گاهی نیز ممکن است علیرغم کافی بودن انسولین، قند خون به دلایل دیگری به اندازهی کافی جذب سلولها نشود و درنتیجه میزان آن در خون افزایش یابد (که به آن دیابت نوع دو یا دیابت مستقل از انسولین گفته میشود و در این نوع دوم از بیماری قند، مبتلایان غالباً دچار چاقی میشوند). به هر حال با افزایش قند خون در بیماران مبتلا به دیابت، عروق دچار تغییرات آسیب پذیری میگردند زیرا رگهای ریز بر اثر غلیظ شدن خون و رگهای ضخیم بر اثر رسوب قند به صورت چربی بر دیوارههای داخلی رگ، دچار گرفتگی میشوند و باعث میشوند خونرسانی کافی به قلب وجود نداشته باشد. به همین سبب، علت عمدهی مرگ ومیر در بیماران دیابتی، عوارض ثانوی قلبی است، و به ویژه بیشترین علت مرگ در بیماران دیابت نوع دو، تصلب شرائین است. به عللی نامعلوم احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی در زنان دیابتی چهار برابر و در مردان دیابتی دو برابر میشود. برای پیشگیری از ابتلا به بیماری دیابت لازم است رژیم غذایی و میزان قند خون کنترل شود و فعالیت بدنی افزایش یابد و به علائم هشداردهنده مثل افزایش کلسترول و فشار خون در جهت تصحیح اِشکال به وجود آمده در مکانیسم بدن توجه شود. تیروئید نیز غدهی دیگری است که سوء کارکرد آن قلب را متأثر مینماید. کم کاری آن میتواند قدرت تپش قلب را کاهش دهد و در نتیجه جریان خون به اعضایی مثل مغز و کلیه و پوست کاهش یابد که خود موجب آسیب وارد آمدن به این اعضا میگردد. کم کاری غدهی تیروئید یا علتی مادرزادی دارد یا به دلیل کمبود عنصر یُد در بدن است. اگر علت، کمبود ید باشد غالباً میتوان با مصرف یدِ کافی از عوارض قلبی و مغزی ناشی از کم کاری تیروئید جلوگیری کرد. همچنین پر کاری غدهی تیروئید نیز میتواند به قلب آسیب برساند و در ریتم تپش آن اختلال ایجاد نماید.
از دیگر عوامل آسیب رسان به قلب میتوان از بیماریهای عفونی نام برد. ویروسها و میکروبها میتوانند تمام قسمتهای قلب را آلوده کنند. باکتریها نیز میتوانند دستگاه قلبی-عروقی بدن را مورد حمله قرار دهند. بیماریهای انگلی نیز اثر نامطلوبی بر قلب دارند. اصولاً لازم است در هر نوع بیماری ناشی از انواع میکرارگانیزمها حتماً قلب نیز مورد بررسی قرار گیرد حتی اگر ظاهراً بیماری ربطی به قلب نداشته باشد. گاهی نیز ممکن است قلب بدون علتی خارجی، در بیماریهای خود ایمنی، توسط خود بدن دفع شود یا توسط اعضای دیگر مورد حمله قرار گیرد و بر علیه آن پادتن ساخته شود، اتفاقی که ممکن است برای اعضای دیگر نیز رخ دهد.
گاهی آبستنی، علیرغم آن که فرایندی طبیعی است، میتواند موجب آسیب وارد آمدن به قلب شود. در زمان آبستنی، برون دهی قلب افزایش مییابد، در نتیجه حجم خون زیاد میشود. گاهی همین امر در بعضی افراد حالت بیمارگونه پیدا میکند و به صورت تنگی نفس و تپش شدید قلب خود را نشان میدهدکه از علائم مشخصهی نارسایی قلبی است. در حدود یک هشتم از موارد مرگ و میر مادران ناشی از افزایش فشار خون در دوران آبستنی است. گاهی علت آسیب وارده به قلب، عضوی نیست بلکه روحی-روانی است. درواقع کاملاً روشن شده است که بیماریهای مربوط به روان در رابطهی مستقیم با بیماریهای مربوط به تن هستند، و در این زمینه تأثیر تنشهای عصبی –روانی بر بیماریهای قلبی بیش از همه مورد تحقیق قرار گرفته است. مثلاً افتادگی دریچهی میترال قلب بر اثر ناراحتیهای مداوم روحی و اضطراب، امر تحقیق شدهای است. بیماریهای مربوط به روان باعث برهم ریختن نظم کارکردی اعضا، ولو اندک، میشود که تأثیر مستقیم و تجمعی آن ها، در قلب مشاهده میشود. مثلاً شیوع هیستری، افسردگی و اضطراب میتواند باعث درد قفسهی سینه شود بدون این که علتی عضوی برای آن مشهود باشد. این نوع بیماری قلبی در زنان بیش از مردان شایع است. عامل احتمالاً نهایی آسیبرسانی به قلب، پیری است که هنوز علت فیزیولوژیکی آن کاملاً شناخته نشده است. پیری باعث ضعف قلب و در نتیجه سستی تمام بدن میشود.
پیشگیری، بهترین راه برای مبتلا نشدن به بیماریهای قلب و عروق از انواع مختلف آن، میباشد. اما اگر به هر حال بر اثر غفلت یا بر اثر عوامل ژنتیکی بیماری قلبی حادث شد گاهی عمل جراحی برای معالجه مؤثر است، که به دو صورت باز و بسته صورت میگیرد. در این زمینه لازم است تمهیدات لازم و کافی در نظام بهداشتی-پزشکی کشور اندیشیده شود تا بیماران قلبی مجبور نباشند مدتها در صف انتظار نوبت قرار گیرند و احتمالاً در این راه تلف شوند. آن چه که مهمتر از هر چیزی است این است که فرهنگ پیشگیری که مسلماً بر درمان ارجحیت دارد را در بین مردم رواج دهیم. مردم باید آموزش ببینند که از عوامل مبتلا کنندهی آنها به بیماریهای کشندهی قلبی-عروقی اجتناب کنند.