امام جواد علیهالسّلام در سال 220 هجری در بغداد به واسطه سمی که به آن حضرت داده شد به شهادت رسید. مسبب اصلی این اقدام شنیع، خلیفه عباسی «معتصم» (برادر مأمون) بوده است.
آخر ذی القعده، سالروز شهادت امام محمدتقی معروف به جواد الائمه علیهالسلام است.
حضرت امام جواد ـ علیهالسّلام ـ در دهم ماه رجب سال 195 هـ.ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود (1). شهادت آن بزرگوار در سال 220 هـ.ق واقع شده است و سن ایشان هنگام شهادت، 25 سال بوده است. (2)
قول مشهور در ارتباط با رحلت این امام بزرگوار، آن است که ایشان توسط معتصم خلیفه عباسی مسموم شده و به شهادت رسیدهاند.
ابن شهر آشوب مینویسد: «امام جواد ـ علیهالسّلام ـ در آخر ذی القعده در بغداد مسموم شد.» (3)
ابن فتال نیشابوری مینویسد: «امام جواد ـ علیهالسّلام ـ در آخر ذی القعده به واسطه سم به شهادت رسید.» (4)
سید محمد کاظم قزوینی مینویسد: «چیزی که واضح است و شکی در آن نیست این است که امام جواد ـ علیهالسّلام ـ به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است. هیچ یک از مورخین نگفتهاند که امام به واسطه مرضی یا دردی از دنیا رفته است. بلکه قول صحیح آن است که بگوئیم: مورخین و محدثین اتفاق بر این دارند که امام جواد ـ علیهالسّلام ـ را معتصم مسموم کرد. (5)
مسعودی مینویسد: «هنگامی که امام جواد ـ علیهالسّلام ـ به عراق (بغداد) آمد معتصم و جعفر (پسر مأمون) در فکر کشتن امام جواد ـ علیهالسّلام ـ بودند، جعفر خواهرش ام الفضل را وسیله اجرای نیرنگ خود قرار داد، زیرا میدانست که ام الفضل، با اینکه علاقه شدیدی به امام جواد داشته، از آن حضرت روی گردانده است. زیرا ام الفضل دارای فرزند نشد ولی سمانه (همسر دیگر امام) دارای فرزند شد. بر همین اساس، ام الفضل جواب مثبت به برادرش جعفر داد و آنها مقداری زهر در درون انگور رازقی نمودند. امام جواد ـ علیهالسّلام ـ انگور رازقی را دوست میداشت وقتی آن حضرت از آن انگور خورد مسموم شد…». (6)
طبری نیز مینویسد: «سبب وفات امام جواد ـ علیهالسّلام ـ این بود که ام الفضل دختر مأمون وقتی دید خداوند از همسر دیگری فرزندی به امام جواد ـ علیهالسّلام ـ داده است با سمی که در دانههای انگور وارد کرد امام ـ علیهالسّلام ـ را به شهادت رساند». (7)
مرحوم علامه مجلسی نقل کرده شهادت آن حضرت به واسطه سعایت ابی داود، قاضی وقت در نزد خلیفه و با دست کاتب معتصم انجام گرفته است. (8)
در این روایت نیز شهادت آن حضرت را به واسطه سمّی میداند که کاتب معتصم به امام جواد ـ علیهالسّلام ـ داده است.
شیخ مفید در «ارشاد» مینویسد: «برای من ثابت نشده است که ایشان مسموم شده باشند.» (9) امّا ایشان اولاً قول به مسموم شدن امام جواد ـ علیهالسّلام ـ را به عنوان یکی از اقوال در شهادت ایشان بیان کرده است. (10)
ثانیاً: ایشان چند صفحه بعد در کتابش روایتی را ذکر میکند که این روایت دلالت بر این دارد که آن حضرت مورد سوء قصد واقع شدهاند. ایشان به نقل از اسماعیل بن مهران روایت میکند که گفت: هنگامی که امام جواد ـ علیهالسّلام ـ بار اول (دوران مأمون) از مدینه به بغداد آمد، به آن حضرت عرض کردم: فدایت گردم من در مورد شما در این سفری که در پیش دارید ترس دارم (میترسم شما را بکشند) بعد از شما چه کسی عهده دار امامت میشود؟ آن حضرت فرمود: آنچه را گمان میکنی در این سال رخ نمیدهد. هنگامی که معتصم در سال 220 هـ.ق آن حضرت را از مدینه به بغداد طلبید، باز به محضرش رفتم و عرض کردم: فدایت گردم، شما از مدینه میروید، امام بعد از شما کیست؟ آن حضرت گریست سپس فرمود: در این سال بر من نگران باش امامت بعد از من از آن پسرم علی (امام هادی ـ علیهالسّلام) است. (11)
علاوه بر اینکه حدیثی هم از ائمه شیعه روایت شده که قول مشهور را تأیید میکند. در حدیثی امام حسن ـ علیهالسّلام ـ میفرماید: «ما منّا الّا مسموم او مقتول» (12) هیچ یک از ما ائمه نیست مگر اینکه یا مسموم میشویم و یا (با غیر سم) کشته میشویم.
بعد از شهادت امام جواد ـ علیهالسّلام ـ فرزندشان امام هادی ـ علیهالسّلام ـ به تغسیل و تکفین و نماز بر ایشان پرداخت. (13) و هر چند معتصم خواستار این بود که امام جواد ـ علیهالسّلام ـ مخفیانه دفن شود و کسی در تشییع جنازه ایشان حاضر نشود، لیکن شیعیان به این امر آگاه شدند، از منازل خویش خارج شدند و حدود 12000 نفر آن حضرت را تشییع کردند و به خاک سپردند.» (14)
خلاصه اینکه امام جواد ـ علیهالسّلام ـ در سال 220 هـ.ق در بغداد به واسطه سمی که به آن حضرت داده شد به شهادت رسیدند. مسبب اصلی این اقدام زشت، خلیفه عباسی معتصم برادر مأمون بوده است. عموم مورخان و محدثان قائلند که این سم توسط ام الفضل همسر ایشان به آن حضرت داده شده است. (15)
—————————————-
پاورقی
1. عبدالرزاق موسوی مقرم، وفاه الامام الجواد(ع)، قم، انتشارات الشریف الرضی، چاپ اول، 1412ق، ص7.
2. شیخ مفید، الإرشاد، قم، نشر الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، 1413ق، ج2، ص273.
3. محمد بن علی بن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، قم، علامه، بی تا، ج 4، ص 382.
4. محمد بن فتال نیشابوری، روضه الواعظین، قم، منشورات الرضی، بی تا، ج 1، ص 243.
5. قزوینی، سید محمد کاظم، الامام الجواد من المهد الی اللحد، تهران، مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1414ق، ص399.
6. علی بن حسین بن علی المسعودی، اثبات الوصیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1409ق، ص242ـ241.
7. محمد بن جریر بن رستم طبرسی، دلائل الامامه، قم، منشورات الرضی، 1363، ص 209.
8. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج50، ص5.
9. شیخ مفید، همان، 295.
10. همان.
11. همان، ص298.
12. بحارالانوار، همان، ج 27، ص 217.
13. الامام الجواد من المهد الی اللحد، همان، ص405.
14. همان، ص407.
15. مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم