نوبهار حُسن
نویسنده:محمدکاظم بدرالدین
رمضان معطر شده است از عطر خوش بوی یاسمن اهل بیت(علیه السلام)، از حُسن «حسن» که گام بر گستره زمین نهاده و جهانی را منور ساخته است.
فرشتگان به پای کوبی پرداخته اند و اسحار این شب ها، پیام آور نور و روشنی اند.
در نیمه رمضان، نور حق جلوه کرده است و دومین امام نور، پای بر زمین نهاده و آن را متبرک کرده است.
او امام مجتبی(علیه السلام)، سید نجیبان است و به یمن این میلاد، شیعیان علی(علیه السلام) از شادی در قالب تن نمی گنجد و شادی نوشان کوثر محبت اویند.
میلاد حسن(علیه السلام)، مهر ناامیدی بر پیشانی شب زده و راه روشن «صراط المستقیم» را به همگان نشان داده است. آری! «در صراط المستقیم، ای دل کسی گمراه نیست.» اینک میلاد خجسته و شکوهمند امام برگزیده، زینت عرش الهی، فرزند جمیل پیامبر است.
ای روی ماه منظر تو، تو بهار حُسن
خال و خط تو مرکز لطف و مدار حُسن»(1)
نویسنده:محمد کاظم بدرالدین
آئینه حق نمای ایزد آمد
روشنگر بزم حی سرمد آمد
در عرش برین فرشتگان می گویند:
میلاد حسن، سبط محمد آمد(2)
ابر کرم خدا ببارد امشب
نومید کسی را نگذارد امشب
شکرانه زاد روز میلاد حسن
زهرا به بقیع، جشن دارد امشب(3)
امشب ز سما نور خدا می آید
سرمنشأ احسان و عطا می آید
در دهر، تمام شیعیان مسرورند
زیرا که امام مجتبی می آید(4)
برخیز که ماه انجمن پیدا شد
سیمای امام ممتحن پیدا شد
در ماه خدا، تجلی حُسن ازل
در صورت و سیرت حسن پیدا شد(5)
شد عید حسن که اشرف اعیاد است
ذکر صلوات، بهترین اوراد است
شادند اگر جمله محبان، نه عجب
زیرا که دل آل محمد شاد است(6)
نوری ز حریم مرتضی آمده است
با حلم و وقار مصطفی آمده است
فرمان اجابت دعا در این ماه
از یمن قدوم مجتبی آمده است(7)
نام تو
نویسنده:محمد علی مجاهدی
ای صمدی خصلت و ایزد جلال
وی علوی صولت و احمد جمال
عشق چو از غیب پدیدار شد
حُسن به حُسن تو گرفتار شد
نام تو با حُسن چو آمیختند
در سر ما طرح دگر ریختند
حسن سه حرف است و در این حرف نیست
جز سه رقم باده در این ظرف نیست
مستی ملک و ملکوت از تو باد
باده به جام جبروت از تو باد
تا به کف حسن تو این جام هست
هر دو جهان هست از این باده مست
راز حسن
نویسنده:مرتضی حیدری آل کثیر
خواست بنا را به سوختن بگذارد
شمع تنت را به انجمن بگذارد
حُسن تو را خواست بیشتر کند، آنگاه
نام تو و راه چون خودش «حسن» بگذارد
خواست ببیند بر آسمان قدمت را
ردی از آه تو بر چمن بگذارد
زخم هات را شبیه غنچه تشنه
تا ابد به حال واشدن بگذارد
شور دلیرت مقدر آمده این بار
پای به یک صلح تن به تن بگذارد
غربت از این بیشتر که خواسته باشی
کوفه برای علی وطن بگذارد
خاک به جام تو خیره مانده که ای کاش
قدری از آن در دهان من بگذارد
چراغ معرفت
نویسنده:محمد علی مجاهدی
دست حق در دامن خود گوهری پرورده است
بیشه آزادگی، شیر نری پرورده است
تا نماند از گهر، آغوش نه دریا تهی
باز اقیانوس هستی، گوهری پرورده است
تا پس از حیدر، علم سازد قد مردانگی
مادر ایام، مرد دیگری پرورده است
تا پس از او وارهاند خلق را از گمرهی
رهبر آزاد مردان، رهبری پرورده است
تا فرا راه بشر گیرد چراغ معرفت
آفتابی، اختر روشنگری پرورده است
ای گنه آلوده!اقیانوس رحمت چون حسن (علیه السلام)
در کنار خود، یم پهناوری پرورده است
نور خدا
نویسنده:سید محمد علی ریاضی یزدی
ای علوی ذات و خدایی صفات
صدرنشین همه کائنات
سید و سالار شباب بهشت
دست قضا و قلم سرنوشت
مادر تو، دخت پیمبر بود
آیه ای از سوره کوثر بود
نیمه ماه رمضان عزیز
گیسوی مشکین تو شد مشک بیز
نور خدا تافت از آن روی ماه
خاصه از آن چشم درشت سیاه!
سرخی گل، عکس گل روی توست
ظلمت شب، سایه گیسوی توست
ای رخ تو در رمضان، بدر ما
هر سر موی تو، شب قدر ما
بعد علی، شاخص عترت تویی
وارث میراث نبوت تویی
تا ابد ای خسرو والا مقام
بر تو و بر دین محمد سلام
پی نوشت
1-یدالله گودرزی، سروش هفتگی، 1387/6/23،ص46.
2-ذبیح الله احمدی گورجی، گلچین احمدی، ج2، صص 86 و 85.
3-همان.
4-همان.
5-قاسم رسا.
6-گلچین احمدی، ج2، ص 85.
7-همان.
منبع:نشریه اشارات،شماره 124