عوامل تزلزل خانواده (2)
دومین عامل تزلزل خانواده، دعوا و نزاع والدین است که در حضور بچه ها انجام می دهند. در این بخش ضررهای دعوای همسران را مورد بررسی قرار می دهیم.
اختلاف، طبیعت زن و مرد می باشد. همان طور که قبلاً گفته شد، شهید مطهری رحمه الله در کتاب « حقوق زن در اسلام » می فرمایند سی و چهار تفاوت بین زن و مرد وجود دارد.
کتابی در زمینه ی خانواده نوشته شده که نویسنده ی آن « جان گری» است به نام « زنان ونوسی و مردان مریخی ». در این کتاب، روان شناسی زنان را به مردان معرفی کرده و متقابلاً روان شناسیِ مردان را به زنان معرفی می کند. اختلافات هستند که زندگی را تلخ می نمایند. آنچه عامل اختلاف است، عدم تناسب در تعاملات مثبت زندگی است. اگر تعاملات مثبت پنج برابر تعاملات منفی باشد، این یک نوع زندگی طبیعی است.
در تحقیقات نشان داده شده است کسانی که شیوه های مؤثرتری برای حل اختلافات خود به کار می برند، زندگی بادوام تری دارند. این اختلافات نیست که ما را به جدایی و طلاق می کشاند، بلکه نحوه ی بیان اختلاف است و شما زن و شوهر صبح که از خواب بیدار می شوید تا شب، بیش از 50 تصمیم در مورد خانواده، فرزندان، ارتباطات اجتماعی می گیرید که مهم است.
به عنوان مثال، در پرونده ی یکی از شاکیان دادگاه خانواده چنین آمده است:
مرد در سر سفره ی غذا از همسرش می خواهد نمکدان را بیاورد، موقع استفاده از نمکدان متوجه می شود که نمک به علت نم و رطوبتی که در کنار سماور بوده، از نمکدان خارج نمی گردد. لذا با توهین و جسارت به همسرش او را مقصّر دانسته و به شدت همسرش را تحقیر می کند، زن هم به مرد توهین و جسارت می کند و کار به جایی می رسد که بعد از چهار ماه جدایی از یکدیگر با پرونده به دادگاه خانواده مراجعه می نمایند.
چند سؤال :
1. اگر مرد به جای این که دنبال مقصر باشد دنبال راه حل بود، بهتر نبود؟
2. زن در مورد رطوبت و نم کشیدن نمک چه تقصیری دارد؟
3. آیا مرد با توهین و جسارت توانسته مشکل را حل کند یا منجر به جدایی و اختلافات بزرگتر شده است؟
4. اگر تقاضا را با محبت و تشکر می گفت آیا این صحنه به وجود می آمد؟
5. اگر خانم در مقابل جسارت همسر، تحمل می کرد و واکنش به موقع نشان نمی داد این مسئله اتفاق
می افتاد؟
خدا در قرآن می فرمایند:
« قُولُوا للنّاسِ حَسناً؛ (1) با هر کس حرف می زنید خوب و نیکو حرف بزنید ».
نتیجه این اختلاف آن است که بعد از مراجعه به دادگاه صلح می کنند ولی خاطرات تلخ چهار ماه جدایی را تا آخر عمر در ذهن دارند.
شیوه های تعامل مخرب همسران
1. حمله به شخصیت در مقابل انتقاد سازنده
ما می گوییم: انتقاد از شخصیت هرگز، انتقاد از رفتار گاهی.
متأسفانه بعضی از همسران به خود اجازه می دهند، خصوصاً در حضور فرزندان و فامیل همسر و والدین او، خیلی راحت به طرف مقابل خود توهین و جسارت کرده، شخصیت او را از بین ببرند.
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
« هر کس به خانواده اش توهین کند خوشی زندگی را از دست خواهد داد ». (2)
2 سرزنش کردن همسر
یکی از شیوه های مخرب در تعامل همسران این است که یکی از دو طرف به خاطر برتری هایی که از نظر تحصیلات، موقعیت اجتماعی و خانوادگی ای که دارند، به خود اجازه می دهند همسر خود را سرزنش کنند. امام علی علیه السلام فرمودند:
« اَلا فراطُ فی الَملاَمه یَشبُ نارالّلجاجَه».(3)
افراط در سرزنش عامل می گردد که آتش لجاجت شعله ور گردد.
گاهی با زبان تن یکدیگر را سرزنش می کنند که این خیلی بدتر از زبان سر است.
3. سکوت
سکوت با گوش کردن حرف خیلی فرق دارد، سکوت با حرف نزدن هم خیلی متفاوت است. معمولاً مردها سکوت را انتخاب می کنند، زیرا جریان جر و بحث روی مردها اثر منفی بیشتری دارد. مفهوم سکوت آن است که تو برای من مثل یک دیوار هستی. من تو را نمی بینم، وقتی صحبت می کنی نمی شنوم، گاهی زیر لب غر و لند می کند، گاهی به او می گوید که تو وجود خارجی نداری و لج طرف مقابل را در می آورد. سکوت مرگ ارتباطات است.
4 . مقایسه کردن
یکی از خطرناک ترین مسایل در خانواده این است که زن و شوهر در مقام مقایسه همسر خود با دیگران باشند. شما وقتی شوهر خود را با برادر شوهر خود مقایسه می کنی او به شدت عصبانی می گردد. در مقابل وقتی مرد همسر خود را با خواهر و یا خواهر زن خود مقایسه می کند زن به شدت ناراحت می شود. در جریان مقایسه مردها بیشترآسیب می بیند.
همسر انسان یک شخص منحصر به فرد و دارای ویژگی های شخصیتی اعم از مثبت و منفی است که قابل مقایسه با هیچ فرد دیگری نیست. از این رو، در مواقع ضروری، می توان او را با خودش ( گذشته ی او ) مقایسه نمود و میزان پیشرفت اخلاقی و معنوی و فکری اش را مورد تقدیر قرار داد. این عمل بر درجه تفاهم زوجین خواهد افزود.
5. انتظارات و توقّعات همسران نسبت به هم
دختر و پسری که ابتدا با هم ازدواج می کنند، معمولاً در دوران نامزدی کمتر دچار مشکل هستند و میزان انتظارات آنان کمتر است. امّا وقتی به عنوان زن و شوهر زندگی مشترک را با بر گزاری مراسم عروسی شروع نمایند، هر کدام با یک چمدان روانی که همراه خود به خانه ی جدید می آورند روبه رو می شوند.
خانم انتظار دارد مردش دایم در کنار او باشد، او را درک کند، محبت بدون قید و شرط داشته باشد، به خانواده و فامیلش احترام بگذارد، خلوت های او را پر کرده، نیازهای مادّی او را پاسخ گو باشد.
مرد هم از خانمی که با او ازدواج کرده انتظار دارد بتواند به نیازهای او بدون قید و شرط جواب دهد، او را به عنوان یک انسان مقتدر بپذیرد، به خانواده اش احترام گذاشته، در مواقع لزوم در امور خانه کمک کار مادرش باشد، با کمبودهای مرد بسازد.
لذا به هر دو ( زن و شوهر ) توصیه می گردد بهترین روش این است که انتظارات خود را تعدیل کنید؛ یعنی، در حد توان از یکدیگر توقع داشته باشید و الّا این عامل اختلاف و تعامل مخرب خواهد بود.
6 جدل و دعوا کردن
خداوند در قرآن در مورد جدل و نزاع می فرماید.
( وَأطیعُواالله وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازعُوافَتَفشَلُواوَ…. ) (4)
ای کسانی که خدا و رسول خدا را اطاعت می کنید با هم دعوا نکنید، زیرا ضعیف خواهید شد و آبرویتان
می رود، صبر کنید، خدا با صابران است.
برداشت از این آیه، که در مورد نزاع و جنگ نازل شده است، از باب القای خصوصیت هم می توان از آن در مورد « خانواده » استفاده کرد.
1. هشدار است: ای کسانی که مطیع حضرت حق و رسول او هستید، دعوا و نزاع نکنید.
2. عامل ضعیف شدن است: اگر نزاع کنید، در واقع، سوهان روح یکدیگر قرار می گیرید و روابط فردی، اجتماعی و فامیلی از هم گسسته خواهد شد.
3. موجب آبروریزی است: چون نزاع و دعوا حمله به شخصیت طرف مقابل و بعضاً حمله به والدین یکدیگر است و معمولاً عامل از بین رفتن حیثیت خانواده خواهد شد.
4. راه کار آن صبر است: به عنوان یک راه کار خداوند می فرماید صبر کنید، خدا با صابران است.
نکته مهم: همه ی اختلافات حل شدنی نیست.
شما انتظار نداشته باشید که در همه ی زمینه ها با همسر خود هماهنگ باشید. بعضی از خصوصیات همسر شما ذاتی است، از کودکی آن را با خود داشته و نمی تواند این خصوصیات را از خود دور کند؛ مثل زود رنجی، حسادت شدید، وسواسی بودن، افسردگی، توقعی بودن، بدبینی، عصبانیت و لجبازی. راه حل آن این است که با آنها کنار بیایید از خدا بخواهید که بتوانید با شکیبایی این ویژگی ها را تحمل کنید. امّا بعضی از خصوصیات اکتسابی است و در اثر عادات غلط آن ها را پیدا کرده است؛ لذا با تمرین و ممارست قابل حل است. مانند: پر حرفی، پرخوری، بیش از حد پول خرج کردن، قانع نبودن، کم حرفی، حساسیت های جزئی، خواب بیش از حد (تا 11 صبح خوابیدن ) وابسته بودن به خانواده پدری و…
ضررهای دعوای والدین درحضور بچه ها
1. محبت بین همسران کاهش می یابد.
2. آرامش خانواده به هم می خورد.
3. بچه ها از والدین خود یاد می گیرند.
4. میزان ارتباط کلامی کاهش می یابد.
5. کینه و دشمنی زیاد می گردد.
6. حرمت ها می شکند.
7. به نیازهای یکدیگر توجه نمی شود.
8. اعتماد به نفس در بچه ها کاهش می یابد.
9. اثر کلام از بین می رود.
10. لجبازی دو طرف زیاد می شود.
11. عقده ی روانی در خانواده شکل می گیرد.
12. اظطراب در خانه حاکم می شود.
13. بچه ها گوشه گیر و انزوا طلب می گردند.
می گویند: مار ابتدا در خود زهر تولید می کند تا بتواند به دیگران بزند. انسان وقتی عصبانی می گردد و می خواهد با کسی دعوا کند اول باید خود را ناراحت کند.
می گویند: چرا نسل دایناسورها منقرض شد؟ چون نسل آنان با محیط اطراف خود ناسازگار و به شدت عصبانی بودند؛ یعنی، انسان های عصبانی طول عمر کمتری خواهند داشت.
راه حل: خدا به انسان قوّه ی عقل و منطق داده است. اگر مشکلی در زندگی به وجود آمد، با طرح مسئله و راه حل های مناسب می توان با روشی منطقی مشکل را حل کرد. تذکر دو نکته را در اینجا ضروری می دانم:
1. زندگی مشکل ندارد، زندگی مسئله دارد. چرا زندگی مشکل ندارد؟ چون خداوند در قرآن می فرماید:
( لَقَد خَلَقنَاالانسَانَ فی کَبَدِ ) (5) ما شما را در سختی آفریدیم.
انسان در طول زندگی توأم با مشکلات است، اما آنچه مهم است این که زندگی مسئله دارد و مسئله قابل حل است. به عنوان مثال: یک مسئله، معلوم دارد و مجهول. کسی که می خواهد مسئله را حل کند ابتدا از طریق معلوم به مجهول دست پیدا می کند، معادله را می نویسد و راحت مسئله را حل می کند.
معلوم، نقاط مثبت شما و مجهول، نقاط منفی است: زن و شوهر سعی کنند با تقویت نقاط مثبت و ندیدن نقاط منفی، مسئله زندگی را حل کنند.
2. انسان ها دو دسته هستند: بعضی از انسان ها مسئله مدارند و بعضی هیجان مدار، انسان های مسئله مدار با قدرت تفکر و تعقل و منطق می توانند هر مشکلی که به وجود می آید حل کنند، بدون اینکه رنجشی بین آنان باشد؛ اما انسان های هیجان مدار، با داد و فریاد و سینه چاک دادن می خواهند مسئله زندگی را حل کنند که موفق نیستند و نهایتاً با پاک کردن صورت مسئله ( طلاق ) می خواهند به هدف خود برسند که منجر به جدایی بین آنان خواهد شد.
7. قهر
یکی از مکانیزم هایی که هر دو طرف زن و شوهر برای مبارزه در خانواده استفاده می کنند قهر کردن است، قهر کردن در واقع، فاصله گرفتن از هم است. در واقع هدف کسی که قهر می کند این است که من به تو توجهی ندارم، یعنی وجود تو مثل یک دیوار در کنار من هست، تو برای من ارزشی نداری؛
نتیجه ی قهر کردن این است که:
1. طرف مقابل متقابلاً قهر می کند.
2. بچه ها می فهمند و یاد می گیرند که قهر کنند.
3. بعد از قهر هر کدام از طرفین به فکر تلافی کردن می افتند.
بعضی ها با این فکر قهر را انتخاب می کنند که
من رشته ی محبتم زدلت پاره می کنم *** شاید گره خورده به تو نزدیک تر شوم
8. پرخاشگری:
اگر زن و مرد درخانواده نسبت به یکدیگر رفتار پرخاشگرانه داشته باشند، تعاملات آنان تعامل مخرب خواهد بود. معمولاً در پرخاشگری، فرد به علت عصبانیت و عدم کنترل رفتارهایش گاهی نوعی برخورد
می کند که تا آخر عمر ذهنیت بدی را در طرف مقابل ایجاد می کند و گاهی منجر به کتک کاری و ضرب و شتم می شود که زمینه ی جدایی و طلاق را فراهم می کند. آن چیزی که در این روش درد آور است این که فرزندان، شاهد این صحنه های خطرناک باشند. معمولاً فرزندان این خانواده ها افرادی عصبانی، عصیانگر، ناسازگار، و بد اخلاق تربیت می شوند.
9. به من نگو چه کار کنم ( دخالت کردن در کار دیگران )
کودکان در سنین 3-2 سالگی به علت استقلال طلبی می خواهند روی پای خود بایستند. متأسفانه والدین در این سن اجازه نمی دهند فرزندان امور خود را انجام دهند و مستقل باشند. از درون این کودکان پیامی دریافت می شود که « به من نگویید چکار کنم!» در حقیقت کودک در مقابل فرمان های ما مقاومت می کند.
این پیام « به من نگو چکار کنم»، در بزرگ سالی نیز وجود دارد؛ لذا وقتی زن و شوهر در کارهای یکدیگر دخالت می کنند، طرف مقابل به شدت عصبانی می گردد؛ خصوصاً مرد به شدت در این مسئله با همسر خود مقابله می کند. مثلاً اگر مرد در رانندگی، مسیری را اشتباه برود و همسرش که در کنار او نشسته به او بگوید این خیابان را اشتباه رفته ای به شدت ناراحت می شود، لذا توصیه می شود به جای دخالت کردن، از راهنمایی کردن، آن هم با خواهش و تمنا و بیان خوب، استفاده کنید تا طرف مقابل مقاومت نشان ندهد.
10. وابسته بودن زن و مرد به خانواده ی پدری
متأسفانه والدین به شدت فرزندان را به خود وابسته می کنند که بعد از تشکیل خانواده هم این وابستگی وجود دارد. حتی آقا قدرت تصمیم گیری ندارد و منتظر است خانواده ی او برایش تصمیم بگیرند. لذا زن ها از مردی که وابستگی شدید عاطفی و اقتصادی به خانواده ی پدرش اش دارد به شدت ناراحت اند. متقابلاً مردها هم از این نوع وابستگی زن ها به خانواده ی پدری شان نگرانند؛ البته این نظر بعضی از والدین است که فکر می کنند اینها تجربه ندارند. این اشتباه است که به خود اجازه می دهند در زندگی فرزندان خود دخالت نمایند و یا آنان را به خود وابسته کنند.
11. عدم تأمین نیازهای جنسی
یکی از عوامل مؤثر در تعاملات مخرب بین همسران، ارضای غرایض جنسی طرفین است که در آمارهای منتشر شده به وسلیه ی همایش ها، و اظهارات کارشناسان این رشته 50 % تا 70 % اختلافات زن و مرد به علت عدم ارضای غرایز جنسی است که عمده ی مشکل عدم آگاهی هر دو طرف از تأمین این نیاز است. در صورتی که دین مبین اسلام برای این مشکل راه حل هایی را ارائه داده، از جمله: در کتاب ازدواج و خودسازی، شهید پاک نژاد به این مسئله پرداخته است.
در مصاحبه ای که با آقای فروتن سرپرست کلینیک خانواده در مورخه ی 19\1\87 روزنامه ی ایران به عمل آمد، ایشان گفتند: « بر اساس برخی از تحقیقات حداقل 50 در صد طلاق هایی که در دادگاه خانواده صورت می گیرد، ریشه در مسایل جنسی دارد و به تجربه ثابت شده در خانواده هایی که مسایل جنسی در زوج ها بر طرف شده احتمال فروکش کردن مشکلات در خانواده بیشتراست ».
توصیه: دولت موظف است جهت آگاهی دادن به زوج های جوان کلاس هایی را به منظور آشنایی با این مسئله، پیش بینی کند که با آموزش به افراد از مشکل طلاق تا حد زیادی جلوگیری شود. سازمانی هایی مانند کمیته امداد حضرت امام قدس سره با تشکیل کلاس هایی قبل از ازدواج توانسته اند میزان طلاق و ناسازگاری را به حداقل ممکن برسانند. توصیه می گردد که مسئولین در این زمینه به فکر باشند و حتی خانواده ها حاضرند هزینه های این کلاسها را بپردازند، چون طلاق آسیب های غیر قابل جبرانی به جامعه و بدنه خانواده می زند. متأسفانه در سال 1387 میزان طلاق کشور جمهوری اسلامی ایران یکصد و ده هزار و پانصد مورد بوده است (6) چرا ایران باید چهارمین کشور طلاق باشد. مسئولین پس کی می خواهند از روند رو به رشد طلاق جلوگیری نمایند؟ ما در هر ساعت 13 طلاق را ثبت می کنیم!
12 . نرسیدن به بلوغ لازم و کافی ( فکری، عاطفی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی )
گاهی والدین در طول رشد فرزندان خود بیشتر متوجه بلوغ ( جسمانی، جنسی، قانونی، دینی و سنی )
آنان هستند. اگر کسی بخواهد ازدواج کند باید حتماً به بلوغ های فکری، عاطفی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی دست پیدا کند. نبودن این بلوغ های پنجگانه عامل تخریب تعاملات سازنده خواهد بود.
عوامل دیگری که زمینه ی اختلافات و تعامل مخرب را فراهم می کند، فقط نام می بریم
* مشکلات اقتصادی
* عدم صداقت و درستکاری
* عدم توجه به نیازهای همسر
* زندگی چشم و هم چشمی ( انتظارات بی جا )
* سست شدن باورهای دینی
* هوس رانی مردها و ازدواج مجدّد
* سوء تفاهمات و سوء ارتباطات
* عدم فرزند آوری و نازایی
* ازدواج های تحمیلی و اجباری
* بی بند و باری در معاشرت ها
* اشتغال زنان( در صورت عدم توجه به مرد )
* اعتیاد
* کار و اشتغال بیش از حد مرد
* بیماری های روحی و روانی هر کدام از طرفین
* بی نظمی ها و عدم پذیرش مسئولیت به وسیله ی مرد
* سلطه گری زن یا مرد ( خانواده زن سالار، فرزند سالار، مرد سالار )
* بحران بیکاری و از دست دادن شغل یا ورشکستگی
* عدم مهارت همسرداری
* عدم تأمین نیاز به محبت و روابط عاطفی
* نرسیدن به وضع ظاهر و آرایش کردن
* ارتباط کلامی ناسالم ( فحش، بد زبانی، و ناسزا گویی و غیبت و… )
پی نوشت ها :
1. سوره ی بقره، آیه ی 83.
2. مواعظ العددیه، ص 151.
3. غررالحکم، حکمت 4507.
4. سوره ی انفال، آیه ی 46.
5. سوره ی بلد، آیه ی 4.
6. روزنامه ی جام جم، ص 17، تاریخ 24 \1\88.
منبع مقاله :
رفیعی محمدی، علی محمد؛ (1389)، نسیم عشق: عوامل تحکیم و تزلزل خانواده، قم: انتشارات رسول اعظم ( صل الله علیه و آله و سلم )، چاپ هفتم