نویسنده: فاطمه دسترنج (1)
1-9. استبداد رأی
در فرهنگ دینی «مشورت» به مثابه ی راهکاری برای جلوگیری از استبداد و خودمحوری و دست یافتن به اندیشه های برتر، مورد تأکید قرار گرفته است؛ امام علی(علیه السلام) یکی از ارکان تدبیر و اداره ی جامعه را مشورت می داند. جلوه ی آن را می توان در تضاوب آراء، افکار و اندیشه های موافق و مخالف ملاحظه کرد. از این رهگذر صحیح ترین، کامل ترین و بهترین رأی حاصل خواهد آمد (آمدی 15/1). بر همین اساس، می توان دریافت که مشورت از لغزش های آدمی کاسته و بر دوستی و همدلی می افزاید، زمامداران را با دیدگاه های گوناگون آشنا می کند و از روش های فراست و کیاست است. امام علی(علیه السلام) درباره ی ضرورت پرهیز از خودرأیی و لزوم مشورت با دیگران فرمود:
من استبد برایه هلک و من شاور الرجال شارکها فی عقولها؛
هر کس خودرأی باشد هلاک شود و کسی که با دیگران مشورت کند خدا آنان را با خود همراه کند (عبده 184/2).
گستردگی، تخصص و پیچدگی روزافزون مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی درک آنها را دشوار کرده است؛ چنانکه در بسیاری موارد فهم همه جانبه ی آنها برای یک شخص ناممکن است. از این رو مشورت با متخصصان، برای رسیدن به راه صحیح و اتخاذ تصمیم درست و مصون ماندن از لغزش ضرورت می یابد. در صورت خودرأیی، اضمحلال جامعه دینی قطعی خواهد شد؛ چنانکه خودرأیی اشعث بن قیس، فرمانده ی سپاه امام علی(علیه السلام) درجنگ صفین باعث ایجاد سستی در سپاه امام در مقابل سپاه معاویه شد (نصربن مزاحم، 137/141).
1-10. قانون گریزی
رعایت قانون در روابط و مناسبات اجتماعی و اداره ی جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا اگر افراد جامعه نسبت به قوانین و ضوابط اجتماعی بی تفاوت باشند، به گونه ای مخاطره آمیز شالوده ی نظام اجتماعی تهدید و کارکرد و کارآیی آن دچار اختلال جدی می شود. پس قانون مندی ضامن بقای نظام اجتماعی و کارکردهای آن است. از نتایج قانون گریزی سلب امنیت از حیات اجتماعی انسان است. قانون برای اجرا و برقرار شدن نظم اجتماعی عادلانه و به منظور پرورش انسان مهذب بوده و شرف و ارزش انسان در تبعیت از قانون است.
امام علی(علیه السلام) همواره به قانون گرایی و رعایت حدود الهی تأکید داشت و هرگاه کسی را به مسئولیتی می گماشت او را با قوانین و ضوابط کار و مسئولیت، آشنا می کرد. قانون گرایی ایشان سرانجام مخالفت قدرت طلبان را برانگیخت، زیرا آن حضرت هیچ شریفی را بر غیرشریف و هیچ عربی را برعجمی، برتری نمی داد و با بزرگان و سرکردگان قبایل سازش نمی کرد و هیچ کس را به هواخواهی خو بر نمی انگیخت (ابن ابی الحدید 197/2).
نامه های متعدد امام علی(علیه السلام) به مسئولان حکومت و مردم تحت حکومت، حاکی از اهتمام ایشان برای برقراری یک نظام قانونمند در روابط اجتماعی است. ازجمله نامه های ایشان فرمانهای حکومتی به «حذیفه بن یمان» فرماندار مدائن و نیز نامه ای به مردم مدائن است (محمودی 21/4- 19؛ 24-23).
1-11. افراط و تفریط
افراط و تفریط از دیگر آسیب های اخلاقی است که جامعه ی دینی را- که تمام برنامه هایش براساس اصل اعتدال است- دچار چالش می کند. از این رو امام علی(علیه السلام)خطاب به مالک اشتر می فرماید:
و لیکن احب الامور الیک اوسطها فی الحق؛
و کاری که باید بیش از هر کار دوست داشته باشی میانه روی در حق است (عبده 184/2).
اندیشه ی اجتماعی امام علی(علیه السلام) مبتنی بر اصل اعتدال است. ایشان میانه روی در امور را جاده ی حق و مسیر هدایت می داند و می فرماید:
الطریق الوسطی هی الجاده علیها باقی الکتاب و آثار النبوه؛
راه راست راه میانه است که کتاب باقیمانده (قرآن کریم) و آثار نبوت (سنت حضرت رسول) بر آن (شاهد) است و از آن راه راست؛ سنت و طریقه رسول خدا بیرون می آید و به سوی آن عاقبت امر بازگشت می کند (همان، خطبه 16).
به تعبیر دیگر، یکی از مهمترین عوامل انحراف و دوری از آموزه های اصیل دینی، افراط و تفریط در امور است.
1-12. خودفراموشی
یکی از موارد آسیب پذیری نظام اجتماعی در حوزه ی اخلاق و خودفراموشی است. قرآن کریم در نکوهش این عمل چنین می فرماید:
اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب؛
آیا مردم را به نیکی فرمان می دهید و خود را فراموش می کنید با اینکه خود کتاب می خوانید(بقره /44).
زیرا هدایت مردم و ترویج دین، در گرو آن است که افراد به آنچه می گویند عمل کنند و خود نمونه های عینی از عمل به آموزه های دینی باشند. امام علی(علیه السلام) می فرماید:
و نهوا غیرکم عن المنکر و تناهوا عنه فانما امرتم بالنهی بعد التناهی؛
و از منکر مرتکبین را نهی کنید و خودتان آن را مرتکب نشوید؛ زیرا شما مأمور شده اید که از منکر نهی نمایید پس از آنکه خود آن را به جا نیاورید (نهج البلاغه، خطبه 105).
از منظر امامی علی(علیه السلام) عالمانی که به علم خود عمل نمی کنند، جاهلانی گمراه به شمار می روند که هرگز نمی توانند نقش هدایت و رهبری بر عهده داشته باشند (همان، خطبه 110). از این رو، می فرماید:
من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه؛
هر که خود را پیشوای مردم نمود باید پیش از یاد دادن به دیگری نخست به تعلیم نفس خویش بپردازد(همان، حکمت 70).
1-13. جهل و تقلید کورکورانه
یکی از مشخصه های آیین اسلام آن است که اصول دین در آن تقلیدی نیست، بر هر مسلمان واجب است که ازراههای عقلی و علمی، خود به تحقیق و بررسی در این زمینه بپردازد (خمینی 5/1). از این رو، امام علی(علیه السلام) معتقداند که دین و ایمان واقعی، نتیجه ی خردورزی است و هر کس بدون تعقل و تفکر دین را بپذیرد، مانند آن است که دین ندارد (خوانساری 28/2).
دیدگاه امام ریشه ی استبدادپذیری و حقارت را جهالت و بی بصیرتی دانسته که برای رفع آن لازم است مردم آگاه شوند و تربیت یابند. از این رو می فرماید:
ایهاالناس ان لی علیکم حقا و لکم علی حق فاما حقکم علی فالنصیحه لکم و توفیر فیئکم و علیکم و تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا؛
ای مردم مرا بر شما حقی و شما را بر من حقی است. اما حقی که شما بر من دارید نصیحت کردن به شماست و رساندن غنیمت و حقوق به شما است به تمامی و یاد دادن به شماست تا نادان نمانید و تربیت نمودن شماست تا بیاموزید (نهج البلاغه، خطبه 34).
امام علی(علیه السلام) در بیانی مردمان را به سه دسته تقسیم کرده اند:
الناس ثلاثه فعالم ربانی، متعلم علی سیبل النجاه و همج رعاع (نهج البلاغه، حکمت 147).
در این تقسیم بندی آنها که اهل نجات اند، یا عالم ربانی اند و یا رهروانی جستجوگر که از فروغ دانش بهره می گیرند و درراه راست گام برمی دارند و کسانی که از این دایره بیرون هستند، «همج رعاع»، یعنی موجوداتی حقیر و بی ارزش و چون حشرات هستند (ابن میثم 323/5).
امام علی(علیه السلام) در توصیف این افراد فرمود:
اتباع کل ناعق یملیون مع کل ریح لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجئوا الی رکن و ثیق؛
هر آواز کننده ای را پیرواند و با هر بادی می روند از نور دانش روشنی نطلبیده اند و به پایه استواری پناه نبرده اند (نهج البلاغه، حکمت 147).
جهل در تمام ابعاد زندگی مشکل آفرین است و شأن دین، مخالفت با کوری و نادانی و ایجاد بینش و دانایی و گام نهادن در مسیر هدایت و پیروزی از حق است. بنابراین خداوند متعال خطاب به نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی؛
بگو این راه است من، که من و هرکس پیروی ام کرد با بینایی به سوی خدا دعوت می کنیم(یوسف/108).
رسول خدا و پیروان او به بصیرت دعوت می کنند، نه به جهالت؛ و به اطاعت آگاهانه و نه تقلید کورکورانه. از این رو خداوند فرمان می دهد که ای پیامبر بگو من با یقین و معرفت و حجت قاطع به توحید و عدالت فرا می خوانم و این سیره ی من و پیروان من است (طبرسی 268/3).
بر این اساس بسیاری از خسارتها و مصائبی که در طول تاریخ، بر پیکره ی دین و اخلاق اسلامی وارد شده است، ناشی از عدم فهم آگاهانه دین و تقلید کورکورانه بوده است.
نتیجه گیری
1. از دیدگاه نهج البلاغه اصلاح و فساد جوامع و ملتها وابسته ی تهذیب اخلاقی است. بی تردید بزرگترین مسئولیت علم اخلاق، هدایت انسان به سوی کمالات انسانی است. نهج البلاغه به مثابه ی منشور حاکمیت اخلاق در جامعه، ترسیمی روشن از مکارم اخلاق و نیز سیاست های کارآمد در جهت تصحیح و ارتقای عملکرد افراد بر طبق هنجارهای اخلاقی در اجتماع ارائه کرده است.
2. طبق آموزه های نهج البلاغه، تمسک به اخلاقیات و اصول اخلاقی از عناصر وحدت آفرین در جامعه است، که انسان ها را با روحیات و صفات مختلف و خواسته های متفاوت به وحدت می رساند.
3. از دیدگاه امام علی(علیه السلام) تزلزل بنیان های اخلاقی، آسیب های جدی بر پیکره ی جامعه وارد نموده و امر سیاست و تدبیر جامعه را مختل می کند. بدین ترتیب نظام جامعه ی دینی با دشواری ها و مشکلات مواجه خواهد شد.
4. آسیب های جامعه ی دینی در حوزه ی اخلاق یا ناشی از روحیات و اخلاق ناپسند افراد جامعه است، مانند: تندخویی، تملق و چاپلوسی، خودخواهی، ضیق صدر و…؛ و یا از علکرد نادرست آنان سرچشمه می گیرد، مانند: استبداد رأی، قانون گریزی، خیانت و … که با توجه به راهکارهای عملی مطرح در نهج البلاغه، هر دو بعد قابل پیشگیری و اصلاح اند.
منابع:
قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1373ش.
آقاجمال خوانساری، محمدبن حسین، 1125ق، شرح غررالحکم و دررالکلم، تصحیح و تعلیق میرجلال الدین حسینی ارموی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1360ش.
آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ غررالحلم و دررالکلم، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1407ق.
ابن ابی الحدید، عزالدین عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر: دارالاحیاء الکتب العربیه، 1378ق.
ابن میثم، میثم بن علی، 636-698ق؛ شرح نهج البلاغه ابن میثم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1362.
جورداق، جرج، امام علی(علیه السلام) صدای عدالت انسانیت، م: سیدهادی خسروشاهی، موسسه مطبوعاتی فراهانی، 1344ش.
جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1360.
جعفری، محمد تقی، حکمت اصول سیاسی در اسلام، تهران: بنیاد نهج البلاغه، 1359ش.
خلیل بن احمد فراهیدی، 100-175ق، العین، قم: موسسه میلاد، 1414ق.
خمینی، روح الله، تحریرالوسیله، قم: دفتر انتشارات اسلامی، بی تا.
دشتی، محمد و محمدی، کاظم؛ العجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، قم: موسسه النشر الاسلامی، 1406ق.
دورکیم، امیل، قواعد و روش جامع شناسی، م: علی محمد کاردان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1373ش.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ق4، مفردات فی غریب القرآن، تحقیق و ضبط محمد. سید کیلانی، بیروت: دارالمعرفه، 1407ق.
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: ناصرخسرو، 1365.
کلینی، محمدبن یعقوب،- ق 329، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1388ق.
الکرم عبدالعزیز، دیوان الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام) قم: انتشارات کتابخانه ارومیه، بی تا. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1362ش.
المحمودی، محمدباقر، نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1397ق.
معادیخواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، فرهنگ تفصیلی مفاهیم نهج البلاغه، تهران، نشر ذره، 1372.
مغنیه، محمد جواد، فی ظلال نهج البلاغه، بیروت: دارالعلم للملایین، 1979م.
نصربن مزاحم،- ق 212، وقعه الصفین، تحقیق و شرح عبدالسلام و محمد هارون، قم: مکتبه المرعشی النجفی، 1403ق.
پی نوشت ها :
1. دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران.
منبع: فصلنامه پژوهش های نهج البلاغه(النهج) 30