چند نمونه از سخنان زیبای پیامبر اعظم (ص)

چند نمونه از سخنان زیبای پیامبر اعظم (ص)

پاسدارى در راه خدا

بى تردید، کسانى که در شب هاى سرد زمستان و گرماى طاقت فرساى تابستان، براى حفاظت از مال و جان و ناموس دیگران، هرگونه خطرى را به جان مى خرند و لحظه اى از تلاش و کوشش باز نمى مانند، در پیش گاه خداوند از پاداش بزرگى برخوردارند. پاسدارى در راه خدا در عین عبادت بودن، خدمت بزرگى به جامعه انسانى است.

چه کسى مى تواند خدمات صادقانه این عزیزان را که ماه ها از زن و فرزند و خانه و کاشانه خود دور مى مانند، به هیچ بیانگارد؟ انصاف و جوان مردى ایجاب مى کند که سپاس گزار این ایثارگران باشیم. پیامبر گرامى اسلام درباره ارزش عمل این عزیزان مى فرماید:

عَیْنانِ لایَمَسُّهُمَا النّارُ أَبَداً عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللهِ وَ عَیْنٌ باتَتْ تَحْرُسُ فِى سَبیلِ اللهِ.(40)

دو چشم است که هرگز آتش بدان نمى رسد; چشمى که از ترس خدا گریسته و چشمى که شب را به حراست در راه خدا به سر برده است.
پاکیزگى

بهداشت تن و روان در سیره عملى پیشوایان اسلام، جایگاه بس ارجمندى داشته است. ازاین رو، روایت شده است که آنان با ظاهرى آراسته و لباس هایى پاکیزه در بین مردم حاضر مى شدند. باید دانست آراستگى ظاهرى به معناى نو پوشیدن نیست، بلکه انسان با لباس هاى ساده، ولى تمیز و مرتب مى تواند

پاکیزگى را به بهترین شکل نمودار سازد. مردم از انسان هاى کثیف و بى نظافت همواره نفرت دارند و مى کوشند از آنان فاصله بگیرند. پیامبر نیکو خصال مى فرماید:

أَلاْسْلامُ نَظیفٌ فَتَنَظَّفُوا فَإِنَّهُ لایَدْخُلُ الْجَنَّهَ إِلاّ نَظیفٌ.(41)

اسلام پاکیزه است، شما نیز پاکیزه باشید; زیرا جز پاکیزگان، کسى به بهشت نمى رود.
پرحرفى

انسان هاى پُرگو، مخزن سخنان پوچ و بى ارزشند. آنان براى اینکه رشته سخن را از دست ندهند، مى کوشند بى اندیشه و ناسنجیده، مطالبى را بر زبان آورند. بدین ترتیب، شنوندگان نه تنها به سخنان او توجه نمى کنند، بلکه با ناراحتى و تنفر، هر لحظه منتظرند که سخنان او پایان پذیرد تا دمى بیاسایند. از آن پس نیز سعى مى کنند که از هم نشینى با او بپرهیزند. بنابراین، انسان باید در سخن گفتن، اعتدال را رعایت کند تا به لغزش دچار نشود و دل زدگى دیگران را فراهم نسازد. پیامبر ارجمند اسلام مى فرماید:

مَنْ کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ سَقَطُه.(42)

هر کس کلامش زیاد باشد، لغزشش نیز زیاد مى شود.

همچنین مى فرماید:

نِعْمَ الْهَدِیَّهُ اَلْکَلِمَهُ مِنْ کَلامِ الْحِکْمَهِ.(43)

چه نیکو هدیه اى است یک گفتار حکمت آموز.
پرخورى

بعضى افراد گمان مى کنند هر چه بر سر سفره گذاشته اند، براى مصرف است و با تلاش و اصرار زیاد مى خواهند آن را میل کنند. در حالى که این کار، سرآغاز بسیارى از بیمارى ها و بر خلاف توصیه هاى ائمه معصومین(علیهم السلام)است. آن بزرگواران تأکید دارند پیش از سیرى کامل و با وجود داشتن اشتها به غذا، از سر سفره برخیزید. بسیارى از اوقات، با اینکه پزشکان، افراد را از خوردن غذاى بیش از حد منع مى کنند، باز مى بینیم که آنان نمى توانند از اشتهاى کاذب خود جلوگیرى کنند. در نتیجه، به بیمارى هاى دیگرى دچار مى شوند. پیامبر اعظم (صلى الله علیه وآله) در بیان زیان هاى پرخورى مى فرماید:

مَنْ قَلَّ طَعْمُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَ مَنْ کَثُرَ طَعْمُهُ سَقُمَ بَدَنُهُ وَ قَسا قَلْبُهُ.(44)

هر کس کم بخورد، بدنش سالم مى ماند و هر کس زیاد بخورد، بدنش بیمار و قلبش پر قساوت خواهد شد.
پرخورى و سخت دلى

کسانى که به پرخورى عادت دارند، از کارهاى عبادى و وظایف معنوى خود باز مى مانند; زیرا پرخورى، امکان هرگونه فعالیتى را از آنان مى گیرد. در این صورت، به تدریج در چنگال انواع بیمارى هاى جسمى و روحى گرفتار مى شوند و سلامتى خود را از دست مى دهند. نبود سلامتى نیز قدرت اندیشیدن را از آنان مى گیرد. افزون بر این، ممکن است بعضى افراد، براى سیر کردن خود، به هر حلال و حرامى پناه ببرند. بدین ترتیب باید منتظر عذاب الهى باشند. پیامبر اسلام مى فرماید:

مَنْ تَعَوَّدَ کَثْرَهَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ قَسا قَلْبُهُ.(45)

هر کس به پرخورى عادت کند، سخت دل مى شود.
پرداخت بدهى برادران دینى

بر عهده گرفتن پرداخت بدهى بدهکاران، یکى از با ارزش ترین کارها است. بعضى افراد به دلایلى، به دیگران بدهکار شده اند و چون توان باز پرداخت آن را ندارند، اکنون در گوشه زندان ها به سر مى برند و خانواده هاى آنان با مشکلات فراوانى دست به گریبانند.

در چنین حالى، اگر کسى توان مالى دارد، باید پیش گام شود و با بر عهده گرفتن پرداخت بدهى بدهکار، او و خانواده اش را از پى آمدهاى فقر و نادارى نجات دهد. این عمل که نشانه جوان مردى و آزادگى است و ارمغانِ رهایى با خود دارد، خداوند متعال را خشنود مى سازد. پیامبر گرامى اسلام یکى از  بهترین اعمال را نزد خداوند زدودن غصه و رنج بدهکاران دانسته  است:

اَحَبُّ الأَعْمالِ اِلى اللهِ… اَوْ دَفَعَ عَنْهُ مَغْرَماً اَوْ کَشَفَ عَنْهُ کُرْباً.(46)

بهترین کارها نزد خداوند این است که قرض مدیون را پرداخت کنند یا غم را از چهره او بزدایند.
پرده پوشى

چون انسان معصوم نیست، ممکن است در طول زندگى مرتکب گناه یا اشتباهى شود که هر چند از نظرگاه الهى دور نمى ماند، ولى دوست ندارد اسرارش در بین مردم، آشکار و رسواى عام و خاص شود. بنابراین، اگر انسان از اعمال پنهانى کسى آگاه شود، اجازه ندارد آن را آشکار کند; زیرا سبب لکه دار شدن حیثیت و آبروى آن فرد مى شود و چه بسا وى گستاخ تر شود و حتى آشکارا به کارهاى بدتر دست یازد. پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) درباره حفظ اسرار دیگران مى فرماید:

لا تَخْرِقَنَّ عَلى اَحَد سِتراً.(47)

هرگز پرده اسرار دیگران را نَدرید.
پرسش قیامت

یکى از نام هاى قیامت، «یوم الحساب» است. در این روز، انسان باید پاسخ گوى گفتار و رفتار خود باشد، هرچند خداوند از نهان و پنهان ما آگاه است. در این روز، از سرمایه عمر انسان مى پرسند و از اینکه عمر گران مایه را در چه راهى به کار گرفته است. از بهترین دوران عمر که مى تواند بار و بنه فراوان برچیند (یعنى جوانى) مى پرسند که چگونه از بهار عمر، بهره بردارى کرده است.

از مالش مى پرسند که آن را از چه راهى به دست آورده و در چه طریقى مصرف کرده است. در پایان نیز مى پرسند که آیا عشق و محبت اهل بیت(علیهم السلام) را در تار و پود وجود خود تنیده یا از آن فاصله گرفته و جاده گمراهى را پیموده است. به هر حال، سعادت و شقاوت هر کس در گرو پاسخى است که در چنته دارد. پیامبر خدا، محمد مصطفى (صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

لا تَزُولُ قَدَما عَبْد یَوْمَ الْقِیَامَهِ حَتى یُسْأَلَ عَنْ اَرْبَع: عَنْ عُمْرِهِ فِیما اَفْناهُ وَ عَنْ شَبابِهِ فیما اَبْلاهُ وَ عَنْ مالِهِ مِنْ اَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَا اَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنا اَهْلِ  الْبَیْتِ.(48)

روز قیامت، هیچ بنده اى قدم از قدم بر نمى دارد تا اینکه چهار چیز از او پرسیده شود: از عمرش که در چه کارى آن را گذرانده است; از جوانى اش که در چه کارى آن را صرف کرده است; از مالش که آن را از کجا به دست آورده و در چه موردى خرج کرده است و از محبت ما اهل بیت.
پرسش گرى

اساساً هر پرسشى که از اهل آن پرسیده شود، بر دانسته هاى آدمى افزاید و درجه اى هم نزد خالق هستى مى یابد. اگر انسان رنج پرسیدن را بر خود هموار کند، در پرتو نور و روشنایى دانش، آرامش مى یابد. پرسیدن، عیب نیست و چیزى از مقام و مرتبه او نمى کاهد، بلکه ندانستن، عیب است. آدمى هیچ گاه نباید به خاطر حیاى نابجا، لذت دانستن را از دست بدهد. پس شایسته است در هر موقعیتى، پرسش هاى خود را با عالمان مطرح کنیم.

پرسش مى تواند منشأ علم و کمال شود و اسلام هم همگان را به پرسشگرى فرا مى خواند، ولى پرسش هاى نهفته در ذهن آدمى، کارگشا نیست. عیب هاى آدمى با پرسشگرى رفع و با هر پرسشى، گنجینه دانش دانشمندان به سوى دیگران گشوده مى شود و آنان شایسته برخوردارى از پاداش معنوى مى شوند. چه بسا افراد دیگرى نیز همین پرسش را دارند که با پاسخ عالم، جان خویش را از جام دانش سرشار مى سازند. بر این اساس، پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

اَلْعِلْمُ خَزائِنُ وَ مَفَاتِیحُهُ السُّؤالُ، فَاسْأَلُوا رَحِمَکُمُ اللّهُ فَاِنَّهُ تُؤْجَرُ اَرْبعَهٌ: اَلسّائِلُ وَ الْمُتَکَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ.(49)

دانش، گنجینه ها و پرسیدن کلیدهاى آنها است. پس بپرسید. خدا رحمت کند شما را; زیرا در این بین، چهار نفر پاداش مى برند: پرسنده، پاسخ گو، شنونده و دوستدار آن.
پرگویى

برخى افراد چنان پرحرفند که عرصه را بر شنونده تنگ مى کنند. در این حالت، شنونده در جستوجوى راهى است تا خود را از شرّ این گوینده پرحرف خلاص کند. این گونه افراد چون زیاد سخن مى گویند، هر سخن پوچ و کم ارزشى را بر زبان مى رانند و چه بسا دچار مکررگویى و دروغ گویى مى شوند و بعدها ناگزیرند پاسخ گوى سخنان ناسنجیده خود باشند.

بنابراین، شایسته است انسان، مختصر و مفید سخن بگوید و توجه داشته باشد که پرحرفى، از اعتبار او در جامعه مى کاهد. پیامبر اعظم (صلى الله علیه وآله) در نکوهش این صفت ناپسند مى فرماید:

شِرارُ اُمَّتى الثَّرثارُونَ.(50)

پرگویان و پرچانه ها، بدهاى امت من هستند.

(40) – نهج الفصاحه، ش 1996.
(41) – نهج الفصاحه، ش 1055.
(42) – همان، ش 2751.
(43) – همان، ش 3132.
(44) – همان، ش 2779.
(45) – نهج الفصاحه، ش 2776.
(46) – همان، ش 76.
(47) – همان، ش 2431.
(48) – بحارالانوار، ج 7، ص 258; ارشاد القلوب، ج 1، ص 15.
(49) – تحف العقول، ص 41.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید