قیام حسینی، در بیانات امام خمینی (1)

قیام حسینی، در بیانات امام خمینی (1)

نویسنده: رسول سعادتمند

انگیزه قیام سیدالشهداء
سیدالشهداء- سلام الله علیه- از همان روز اول که قیام کردند برای این امر، انگیزه‌شان اقامه عدل بود. فرمودند که، می‌بینید که معروف، عمل بهش نمی‌شود و منکر، بهش عمل می‌شود. انگیزه این است که معروف را اقامه کند و منکر را از بین ببرد، انحرافات همه از منکرات است، جز خط مستقیم توحید هرچه هست منکرات است، اینها باید از بین برود و ما که تابع حضرت سیدالهشداء هستیم باید ببینیم که ایشان چه وضعی در زندگی داشت، قیامش، انگیزه‌اش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود. مِن جمله قضیه حکومت عدل، جور، حکومت جور باید از بین برود، از آن طرف وقتی که مناجاتشان را می‌بینیم، مناجاتی که در ماه شعبان هست و من در نظر ندارم که در هیچ یک از ادعیه گفته شده باشد که ادعیه مال همه ائمه است. این دعای شعبان، مناجات شعبان، مناجات همه ائمه است و در این، مسائل بسیار هست، معارف بسیار هست و ادب اینکه انسان چه جور باید با خدای تبارک و تعالی مناجات کند. ما غافلیم از این معانی که وضع چی است. شاید بعضی از جهال ما هم اینطور اعتقاد دارند که این ادعیه وارد شده و این چیزهایی که از ائمه وارد شده است اینها تشریفات است. می‌خواهند ما را یاد بدهند و حال اینکه مسئله این نیست، مسئله این است که در مقابل خدا ایستادند آنها، آنها می‌دانند که در مقابل چه عظمتی ایستادند، آنها معرفت دارند به خدای تبارک و تعالی و می‌دانند چه کنند و مناجات شعبانیه از مناجاتهایی است که اگر یک نفر انسان دلسوخته، یک عارف دلسوخته نه از این عارفهای لفظی بخواهد این را شرح کند و شرح کند از برای دیگران، بسیار ارزشمند است و محتاج به شرح است، چنانچه همه ادعیه ائمه (علیهم السلام). (1)

فلسفه قیام عاشورا
سیدالشهداء- سلام الله علیه- با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدراتشان قیام کردند. چون قیام لله بود، اساس سلطنت آن خبیث را به هم شکستند. در صورت ایشان کشته شدند لکن اساس سلطنت را، اساس سلطنتی که می‌خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتی درآورد. خطری که معاویه و یزید برای اسلام داشتند این نبود که غصب خلافت کردند؛ این یک خطر، کمتر از آن بود؛ خطری که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت سلطنت درمی‌خواستند بیاورند، می‌خواستند معنویت را به صورت طاغوت درآورند، به اسم اینکه «ما خلیفه‌ی رسول الله هستیم» اسلام را منقلب کنند به یک رژیم طاغوتی. این مهم بود. آنقدری که این دو نفر ضرر به اسلام می‌خواستند بزنند یا زدند جلوتری‌ها آن‌طور نزدند. اینها اصل اساس اسلام را وارونه می‌خواستند بکنند. سلطنت بود، شرب خمر بود، خمار بود در مجالسشان. «خلیفه‌ی رسول الله» و در مجلس شرب خمر؟! و در مجلس قمار؟! و باز «خلیفه رسول الله» نماز هم می‌رود در جماعت می‌خواند! این خطر از برای اسلام خطر بزرگ بود. این خطر را سیدالشهداء رفع کرد. قضیه قضیه غصب خلافت فقط نبود. قیام سیدالشهدا- سلام الله علیه- قیام بر ضد سلطنت طاغوتی بود. آن سلطنت طاغوتی که اسلام را می‌خواست به آن رنگ درآورد که اگر توفیق پیدا می‌کردند، اسلام یک چیز دیگری می‌شد. اسلام می‌شد مثل رژیم 2500 ساله سلطنت. اسلامی که آمده بود و می‌خواست رژیم سلطنتی را و امثال این رژیمها را به هم بزند و یک سلطنت الهی در دنیا ایجاد کند، می‌خواست «طاغوت» را بشکند و «الله» را جای او بنشاند، اینها می‌خواستند که «الله» را بردارند، «طاغوت» را جایش بنشانند. همان مسائل جاهلیت و همان مسائل سابق. کشته شدن سیدالشهداء- سلام الله علیه- شکست نبود چون قیام لله بود، قیام لله شکست ندارد. (2)

ویژگی مکتب سیدالشهداء (علیه السلام)
خطای یزید این نبود که سیدالشهداء را کشته، این یکی از خطاهای کوچکش بود، خطای بزرگ این بود که اسلام را وارونه‌اش کرده بودند، و سیدالشهداء به داد اسلام رسید، سیدالشهداء اسلام را نجات داد. روضه سیدالشهداء برای حفظ مکتب سیدالشهداء است. آن کسانی که می‌گویند روضه سیدالشهداء را نخوانید اصلاً نمی‌فهمند مکتب سیدالشهداء چه بوده و نمی‌دانند یعنی چه؛ نمی‌دانند این گریه‌ها و این روضه‌ها حفظ کرده این مکتب را. الآن هزار و چهار صد سال است که با این منبرها و با این روضه‌ها و با این مصیبتها و با این سینه‌زنیها ما را حفظ کرده‌اند؛ تا حالا آورده‌اند اسلام را. این عده از جوانهایی که اینطور نیستند که سوءنیت داشته باشند خیال می‌کنند حالا باید ما حرف روز بزنیم! حرف سیدالشهداء حرف روز است، همیشه حرف روز است، همیشه حرف روز را سیدالشهداء آورده است دست ماها داده و سیدالشهداء را این گریه‌ها حفظ کرده است و مکتبش را، این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده؛ این سینه‌زنیها و این دستجات، و عرض می‌کنم اینها حفظ کرده. اگر فقط مقدسی بود و توی اتاق و توی خانه می‌نشست برای خودش و هی زیارت عاشورا می‌خواند و تسبیح می‌گرداند، نمانده بود چیزی، هیاهو می‌خواند. (3)

درس عاشورا
امام حسین با عده کم همه چیزش را فدای اسلام کرد؛ مقابل یک امپرتوری بزرگ ایستاد و «نه» گفت؛ هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند. و این مجالسی که هست مجالسی است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. بچه‌ها و جوانهای ما خیال نکنند که مسئله، مسئله «ملت گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملت گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملت گریه»! آنها از همین گریه‌ها می‌ترسند، برای اینکه گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته‌هایی که بیرون می‌آیند، مقابل ظالم هستند؛ قیام کرده‌اند. اینها را باید حفظ کنید. اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود. اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها! بازیتان ندهند این اشخاصی که با اسماء مختلفه و با مرامهای انحرافی می‌خواهند همه چیز را از دستتان گیرند. و اینها می‌بینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصایب مظلوم و ذکر جنایات ظالم، در هر عصری [مظلومان را] مقابل ظالم قرار می‌دهد. اینها ملتفت نیستند که اینها خدمت دارند می‌کنند به این کشور؛ خدمت دارند می‌کنند به اسلام. (4)

ارزش عظیم مجالس عزاداری سیدالشهداء
یک مطلب راجع به آقایان خطبا و علما عرض می‌کنم و یک مطلب هم راجع به مسائل روز که ابتلا به آن داریم. آن مطلبی را که راجع به آقایان خطبا عرض می‌کنم این است که عمق این کاری را که شما دارید و عمق ارزش مجلسهای عزاداری، کم معلوم شده است و شاید پیش بعضی هیچ معلوم نشده است. اینکه در روایات ما برای یک قطره اشک برای مظلوم کربلا آنقدر ارزش قائلند، حتی برای تباکی به صورت گریه درآمدن ارزش قائلند، (5) نه از باب این است که سید مظلومان احتیاج به این کار دارد و نه آن است که فقط برای ثواب بردن شما و مستمعین شما باشد. گرچه همه ثوابها هست، لکن چرا این ثواب برای این مجالس عزا آنقدر عظیم قرار داده شده است، و چرا خداوند تبارک و تعالی برای اشک و حتی یک قطره اشک و حتی تباکی آنقدر ثواب داده است … شخصی بخواهد که مطلبی را بگوید، سرتاسر کشور به واسطه همین گویندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت یکدفعه منتشر می‌شود و اجتماع مردم در تحت این بیرق الهی، این بیرق حسینی، اسباب این می‌شود که سازمان داده شده باشد. اگر قدرتهای بزرگ در منطقه‌های خودشان بخواهند که یک اجتماعی ایجاد کنند، با فعالیتهای زیادی که شاید چند روز یا چند دهه می‌کنند، در یک شهری، یک عده فرض کنید صدهزار نفری، پنجاه هزار نفری با خرجهای زیاد و زحمتهای زیاد مجتمع می‌شوند و به قول آن کسی که می‌خواهد صحبت کند، گوش می‌دهند. لکن شما می‌بینید که برای خاطر همین مجالسی که مردم را به هم پیوند داده است، این مجالس عزایی که مردم را به هم جوش داده است، به مجرد اینکه یک مطلبی پیش می‌آید، در یک شهر نه، در سرتاسر کشور، تمام قشرهای مردم و عزاداران حضرت سیدالشهداء مجتمع می‌شوند و احتیاج به اینکه زیاد زحمت کشیده بشود و تبلیغات بشود ندارد؛ با یک کلمه، وقتی مردم ببینند که این کلمه از حلقوم سیدالشهداء- سلام الله علیه- بیرون می‌آید همه با هم مجتمع می‌شوند. اینکه بعضی از ائمه شاید امام باقر بوده، من الآن خوب یادم نیست می‌فرماید که برای من یک نفر نوحه سرا در منی بگذارید که آنجا برای من گریه بکند و عزا بگیرد، (6) نه این است که حضرت باقر- سلام الله علیه- احتیاج به این داشته است و نه اینکه برای او شخصاً فایده‌ای داشته است، لکن جنبه سیاسی او را ببینید. در منی آن وقتی که از همه اقطار عالم آدم می‌آید آنجا، یک کسی بنشیند یا اشخاصی نوحه‌سرایی کنند برای امام باقر و جنایت کسانی که با او مخالفت کردند و او را مثلاً به شهادت رساندند، ذکر کند و این مسئله موجی باشد در همه دنیا. این مجالس عزا را دست کم گرفتند. (7)

تأثیر خون سیدالشهداء (علیه السلام) بر قیام 15 خرداد
شاید غربزده‌ها به ما می‌گویند که «ملت گریه» و شاید خودیها نمی‌توانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است. یک مجلس عزا چقدر ثواب دارد. نتوانند هضم کنند و نتوانند هضم کنند آن چیزهایی که برای ادعیه ذکر شده است و آن ثوابهایی که برای دو سطر دعا ذکر شده است. نمی‌توانند این را ادراک کنند و هضم کنند. جهت سیاسی این دعاها و این توجه به خدا و توجه همه مردم را به یک نقطه، این، این است که یک ملت را بسیج می‌کند برای یک مقصد اسلامی. مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند برای سیدالشهداء و اجر ببرند البته این هم هست و دیگران را اجر اخروی نصیب کند بلکه مهم، آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه‌اش را کشیده‌اند که تا آخر باشد و آن، این [که] اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده و هیچ چیز نمی‌تواند این کار را به مقداری که عزای حضرت سیدالشهداء در او تأثیر دارد، تأثیر بکند.
شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینه زنی و نوحه‌سرایی نبود، 15 خرداد پیش می‌آمد. هیچ قدرتی نمی‌توانست 15 خرداد را آنطور کند، مگر قدرت خود سیدالشهداء. و هیچ قدرتی نمی‌تواند این ملتی که از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهای بزرگ برای او توطئه چیده‌اند، این توطئه‌ها را خنثی کند، الّا همین مجالس عزا.
در این مجالس عزا و سوگواری و نوحه سرایی برای سید مظلومان و اظهار مظلومیت؛ یک کسی که برای خدا و برای رضای او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا کرده است، اینطور ساخته جوانانی را که می‌روند در جبهه‌ها و شهادت را می‌خواهند و افتخار به شهادت می‌کنند و اگر شهادت نصیبشان نشود متأثر می‌شوند و آنطور مادران را می‌سازد که جوانهای خودشان را از دست می‌دهند و باز می‌گویند باز هم یکی دو تا داریم. این مجالس عزای سیدالشهداست و مجالس دعا و دعای کمیل و سایر ادعیه است که می‌سازد این جمعیت را اینطور، و اساس را اسلام از اول بنا کرده است به طوری که با همین ایده و با همین برنامه به پیش برود. و چنانچه، واقعاً بفهمند و بفهمانند که مسئله چه هست و این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه اینقدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد، آن وقت ما را «ملت گریه» نمی‌گویند، ما را «ملت حماسه» می‌خوانند. اگر بفهمند آنها که حضرت سجاد- سلام الله علیه- که همه چیزش را در کربلا از دست داد و در یک حکومتی بود که قدرت بر همه چیز داشت، این ادعیه‌ای که از او باقی مانده است، چه کرده است و چطور می‌تواند تجهیز بکند، به ما نمی‌گفتند که ادعیه برای چیست؟ اگر روشنفکران ما فهمیده باشند که این مجالس و این دعاها و این ذکرها و این مجالس مصیبت جنبه سیاسی و اجتماعی‌اش چیست، نمی‌گویند که برای چه این کار را بکنیم. تمام روشنفکرها و تمام غربزده‎‌ها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند، نمی‌تواند یک 15 خرداد را ایجاد کنند. آنچه این قدرت را دارد آن است که در تحت لوای او همه مجتمعند.
ما که داد می‌زنیم که ما اسلام را می‌خواهیم و جمهوری اسلامی را می‌خواهیم، برای این [است] که در جمهوری اسلامی به نام اینکه «اسلامی» است و برای خداست، همه ملت مجتمع هستند. و ما دیدیم که برای خاطر همین جمهوری اسلامی بودند و برای خاطر همین که برای خدا قیام کردند، این جمهوری اسلامی برخورداری از چه قدرتی از ملت و از سایر کشورها هم برخوردار شده است. (8)

سیدالشهداء اسلام را زنده نگه داشته است
اسلام را تا حالایی که شما می‌بینید، اینجا ما نشسته‌ایم، سیدالشهداء زنده نگه داشته است. سیدالشهداء- سلام الله علیه- تمام چیز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و منال، هرچه بود، هرچه داشت مال و منال که نداشت هرچه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و برای تقویت اسلام و مخالفت با ظلم قیام کرد. [در] مخالف با امپراتوری آن روز، که از امپراتوریهای اینجا زیادتر بود، قیام کرد در مقابل او با یک عده قلیل. و با این عده قلیل در عین حالی که شهید شد، غلبه کرد. غلبه کرد بر این دستگاه ظلم و شکست داد آنها را. ما که دنباله او هستیم و مجالس عزا از آن وقت، به امر حضرت صادق- سلام الله علیه- و به سفارش ائمه هدی (علیهم السلام) ما بپا می‌کنیم این مجالس عزا را، ما همان مسئله را داریم می‌گوییم؛ مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمکاران. ما زنده نگه داشتیم، خطبای ما زنده نگه داشتند، قضیه کربلا را؛ و زنده نگه داشتند قضیه مقابله یک دسته کوچک اما با ایمان بزرگ را در مقابل یک رژیم طاغوتی بزرگ. گریه کردن بر شهید؛ نگه داشتن زنده نگه داشتن نهضت است اینکه در روایت هست که کسی که گریه بکند یا بگریاند، یا به صورت گریه‌دار خودش را بکند، این جزایش بهشت است. (9) این برای این است که حتی آنی که با صورت گریه‌دار خودش را، صورتش را می‌کند یک حال حزن به خودش می‌دهد و صورت گریه‌دار به خودش می‌دهد، این نهضت را دارد حفظ می‌کند؛ این نهضت امام حسین- سلام الله علیه- را حفظ می‌کند. ملت ما را این مجالس حفظ کرده. (10)

افشاگری ظالم در مجالس سیدالشهداء
بیخود نبود که رضاخان مأمورین ساواک رضاخان تمام مجالس عزا را قدغن کردند. این همین طوری نبود. رضاخان همچو نبود که از اصل مخالف با این مسائل بشود، رضاخان مأمور بود، مأمور بود [برای] آنهایی که کارشناس بودند؛ آنهایی که ملتفت بودند مسائل را. دشمنهای ما، که مطالعه کرده بودند در حال ملتها و مطالعه کرده بودند در حال ملت شیعه، می‌دیدند آنها که تا این مجالس هست و تا این نوحه سراییهای بر مظلوم هست و تا آن افشاگری ظالم هست، نمی‌توانند بر سند به مقاصد خودشان. زمان رضاخان قدغن کردند، به طوری که تمام مجالس در ایران قدغن شد، کارهای خودشان را انجام دادند. دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند که اینها تبلیغات خودشان را بکنند؛ و آنها تبلیغات را از آن طرف شروع کردند، و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمدرضا هم به همین معنا، منتها با فرم دیگر، به فرم دیگر، نه با آنطور سرنیزه، به یک جور دیگر، این طایفه را می‌خواستند کنار بگذارند. حالا هم همانها [هستند] منتها جوانهای ما را بازی می‌دهند. همان مسئله است. همان مسئله زمان رضاخان است که مجالس را او قدغن کرد. حالا یک دسته‌ای آمده‌اند می‌گویند که نه، دیگر روضه نخوانید! نمی‌فهمند اینها که روضه یعنی چه. اینها ماهیت این عزاداری را نمی‌دانند چیست. نمی‌دانند که این نهضت امام حسین آمده تا اینجا، تا این نهضت را درست کرده.
این تابع، این یک شعاعی است از آن نهضت. نمی‌دانند که گریه کردن بر عزای امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا [ست] که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد. دستور است. آن دستور عمل امام حسین، سلام الله علیه. دستور است برای همه: کل یوم عاشوراء؛ و کل ارض کربلاء (11) دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را. (12)

پی‌نوشت‌ها:

1. صحیفه امام، ج21، ص 1-2.
2. همان، ج8، ص 9-10.
3. همان، ص 526.
4. همان، ج10، ص 315-316.
5. بحارالانوار، ج44، باب 34، ص 278- 296.
6. همان، ج79، ص 106، ذیل حدیث 53.
7. صحیفه امام، ج16، ص 343-345.
8. همان، ص 345-347.
9. بحارالانوار، ج44، ص 287، ح27. و همان جلد، ص 305.
10. صحیفه امام، ج10، ص 313 تا 314.
11. هر روز عاشورا و هر زمینی کربلاست.
12. صحیفه امام، ج10، ص 314-315.
منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: سیره علوی و مکتب حسینی، انتشارات تسنیم، چاپ دوم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید