سازمان رهبرى شیعه در عصر غیبت صغرى

سازمان رهبرى شیعه در عصر غیبت صغرى

نویسنده: محمد رضا جبارى
دوران غیبت صغرى با ویژگى‌هایى از ادوار پیشین و پسین خود، باز شناخته مى‌شود . از جمله مهم‌ترین وجوه تمایز این دوران با دوره‌هاى پیشین – یعنى عصر حضور ائمه علیهم السلام در راس جامعه‌ى شیعه – محروم ماندن شیعیان از فیض حضور آشکار امام علیه السلام در متن جامعه است .
تا سال 260 ه . ق . شیعیان، به جز در زمان‌هایى که امامان شیعه علیهم السلام در زندان به سر مى‌بردند یا در خانه‌ى خود زیر نظر بودند، آزادانه با آنان ارتباط داشتند و به طور مستقیم از هدایت و فیض معنوى آنان بهره‌مند مى‌گشتند . دراین سال با شهادت امام حسن عسکرى علیه السلام، به ناگاه شیعیان با وضع پیش بینى نشده‌اى روبه‌رو شدند . آنان به یک باره، امام خویش را در پس پرده‌ى غیبت‌یافتند . به طور طبیعى، نخستین پرسش و چشم‌داشت‌شیعیان در شرایط جدید، این بود که چگونه مى‌توانند با امام خویش، ارتباط برقرار کنند و چاره‌ى مشکل‌هاى خویش را از او بجویند .
این پرسش بى پاسخ نماند و در نخستین فرصت پس از آغاز غیبت صغرى، راه دست‌یابى به امام علیه السلام و چگونگى ارتباط با او در شرایط پدید آمده، به آگاهى گروهى از شیعیان رسید . یکى از روایت‌هاى تاریخى بر جا مانده از آن دوره که بر مدعاى یاد شده، دلالت دارد، گفته‌ى شیخ صدوق درباره‌ى گروهى از شیعیان قم است . آنان مانند همیشه، براى دیدار با امام عسکرى علیه السلام و تقدیم هدیه‌هاى مالى و وجوه شرعى و نامه‌هاى حاوى سؤالات شیعیان قم، به سامراء رفته بودند . این گروه در سامراء با شهادت امام یازدهم علیه السلام و ادعاى دروغین امامت از سوى جعفر بن على الهادى – برادر امام عسکرى علیه السلام – روبه‌رو شدند . چون جعفر – کذاب – نتوانست نشانه‌هاى لازم براى اثبات امامت‌خویش را به آنان ارایه دهد، پس از سرگردانى و گذر از مشکلاتى، راه بازگشت در پیش گرفتند . همین که به بیرون شهر سامراء رسیدند، پیک امام دوازدهم (عج) با آنان دیدار کرد . بدین ترتیب، آنان به درک فیض دیدار با آن بزرگوار موفق شدند . آن حضرت در همین دیدار به گروه قمى‌ها فرمود که از آن پس براى دیدار یا انجام امور مربوط به امام علیه السلام، دیگر به سامراء نروند; زیرا ایشان براى انجام امور یاد شده، نماینده‌اى در بغداد خواهد گمارد . (1)
گذر زمان نشان داد که نماینده‌ى گمارده شده در بغداد، همان «عثمان بن سعید عمرى‌» ; نخستین سفیر و نایب ناحیه‌ى مقدسه در دوران غیبت صغرى است که جامعه‌ى شیعه را حتى در دورترین سرزمین‌هاى شیعه نشین جهان اسلام، رهبرى مى‌کرد . (2)
عثمان بن سعید عمرى‌» ادامه دهنده‌ى راهى بود که سال‌ها پیش از دوران غیبت صغرى و از سوى امام صادق علیه السلام آغاز شده بود . (3) «عثمان بن سعید عمرى‌» ، در راس آن قرار داشت، سازمانى پنهانى با هدف‌هاى مشخص بود که از آن با نام «سازمان یا نهاد وکالت‌» و یا «نظام الاموال و الوکلاء» یاد مى‌شود . (4)

هدف اصلى و زمینه‌هاى پیدایش سازمان وکالت
بى تردید یکى از هدف‌هاى این سازمان، پدید آوردن مجموعه‌اى از وکیلان با برنامه‌اى حساب شده بود تا زیر نظر وکیلانى برتر (وکیل ارشد یا سر وکیل) (5) در گوشه و کنار جهان اسلام، به ویژه در سرزمین‌هایى که شمار شیعیان بیشتر بود، به فعالیت‌بپردازند . این سازمان، نقش شبکه‌ى ارتباطى را بین شیعیان و مرکز استقرار رهبرى شیعه ایفا مى‌کرد .
پیش زمینه‌هاى پیدایش و گسترش جریان وکالت پس از امام صادق علیه السلام را مى‌توان این‌گونه برشمرد: دورى مناطق شیعه نشین از مرکز استقرار ائمه علیهم السلام، وجود جو خفقان، دشوار بودن ارتباط مستقیم امامان علیهم السلام با شیعیان، دسترسى نداشتن شیعیان به امامان به دلیل حبس، شهادت یا غیبت، و بالاخره آماده سازى شیعیان براى پذیرش شرایط ویژه‌ى دوران غیبت .
امامان شیعه علیهم السلام بسیار کوشیده بودند با تبیین جریان صحیح مهدویت، ذهن شیعیان را براى پذیرش اصل غیبت آماده‌تر سازند . با این حال، شیعیان پس از شهادت امام یازدهم علیه السلام، به دلیل غیبت فرزند ایشان و محروم ماندن از درک حضور مستقیم و آشکار امام، سرگردان شدند ; زیرا آنان نزدیک به دو و نیم قرن از نعمت امام حاضر بهره‌مند بودند، پس به طور طبیعى، آن‌گاه که امام معصوم، در میان شیعه، حضورى آشکار ندارد، باید جانشینى برگزیند و شیعیان را به سوى او رهنمون شود .
این جاى‌گزین، همان سفیر، نایب یا باب حضرت حجت (عج) در دوران غیبت‌بود . نشانه‌هایى در دست است که شیعیان هنگام رویارویى با شرایط جدید و پس از ناامیدى از درک حضور امام علیه السلام، در جست‌وجوى باب یا سفیر آن حضرت بوده و گاه براى شناسایى سفیر راستین و واقعى امام عصر علیه السلام، نماینده‌اى را به بغداد یا سامراء گسیل مى‌داشتند . البته در همه‌ى این موارد، امداد ناحیه‌ى مقدسه به یارى این نمایندگان آمده و آنان را به سوى مطلوب خویش راهنمایى مى‌کرد . براى نمونه، افزون بر جریان یاد شده درباره‌ى گروه قمى‌ها – وفد قمیین – به جریان‌هاى «حسن بن نضر قمى‌» ، (6) «محمدبن ابراهیم بن مهزیار اهوازى‌» (7) و «ابوالعباس احمد دینورى‌» (8) نیز مى‌توان اشاره کرد .

ادعاهاى دروغین نیابت
با آغاز دوران غیبت صغرى، برخى به دروغ و با انگیزه‌هاى خیانت کارانه، مدعى نیابت و بابیت‌حضرت حجت (عج) شدند . ازاین رو، شیعیانى که در سرزمین‌هاى دور از بغداد (مرکز استقرار سفیر ناحیه‌ى مقدسه) مى‌زیستند، براى شناسایى سفیر راستین از سفیران دروغین، به امداد ناحیه‌ى مقدسه نیازمند بودند .
از جمله کسانى که در دوران غیبت صغرى، دعوى دروغین سفارت و بابیت را سر دادند به این افراد مى‌توان اشاره کرد: اسحاق احمر، (9) باقطانى، (10) ابومحمد شریعتى، (11) محمدبن نصیر نمیرى، (12) احمدبن هلال کرخى عبرتائى، (13) محمد بن على بن بلال، (14) ابوبکر بغدادى، (15) ابودلف مجنون، (16) حسین بن منصور حلاج (17) و ابوجعفر شلمغانى . (18)
البته امام و سفیران راستین او نیز براى مقابله با این مدعیان دروغین، شیوه‌هاى مناسبى را در پیش مى‌گرفتند . گاه مقایسه‌ى وضعیت ظاهرى مدعیان دروغین با سفیر راستین حضرت، سبب مى‌شد مردم به ادعاى دروغین آنان پى ببرند . براى نمونه، احمد دینورى هنگامى که وارد بغداد شد، با ادعاى نیابت از سوى سه تن روبه‌رو گشت . یکى از آنان «ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعید عمرى‌» و دو تن دیگر، «اسحاق احمر» و «باقطانى‌» بودند . او به منزل هر سه تن رفت . ابوجعفر عمرى، فردى فروتن بود که منزلى کوچک و سلوکى همانند سلوک ائمه علیهم السلام داشت; اما، دو تن دیگر داراى خدمت کاران فراوان و خانه‌هاى گران قیمت‌بودند . دینورى با دیدن و مقایسه‌ى وضعیت این دو تن با وضعیت‌سفیر حضرت، در راستین بودن ادعاى آن دو، دچار تردید شد و سرانجام با ارشادهاى ناحیه‌ى مقدسه، به راستین بودن سخن ابوجعفر عمرى، یقین پیدا کرد . (19)
در مواردى نیز، سفیر ناحیه‌ى مقدسه در محفل مدعى سفارت حاضر مى‌شد و به شیوه‌اى، از وى نسبت‌به دروغ بودن ادعایش اقرار مى‌گرفت . براى نمونه، «ابوطاهر محمدبن على بن بلال‌» یکى از کسانى بود که به دروغ، ادعاى بابیت کرد . روزى ابوجعفر عمرى به محفلى که او و شمارى از پیروانش در آن حاضر بودند، رفت و خطاب به او گفت: «آیا صاحب الزمان به تو امر نکرد که اموال را به من تحویل دهى؟» و او در حالى که رنگ باخته بود، چاره‌اى جز اقرار ندید! و همین مساله، سبب بازگشتن برخى از پیروانش از پیروى او گردید . (20)
یکى دیگر از راه کارهاى مقابله‌ى ناحیه‌ى مقدسه با ادعاهاى دروغین نیابت و بابیت در دوران غیبت صغرى، اعلام لعن مدعى دروغین به وسیله‌ى توقیع‌هایى بود که به واسطه‌ى سفیران و نایبان راستین حضرت به دست‌شیعیان مى‌رسید . گاه حضرت به دلیل جایگاه ویژه‌ى فرد مدعى، ناگزیر مى‌شد دو یا سه بار اعلام لعن و افشاى ماهیت مدعى دروغین را تکرار کند; دراین باره، به «احمدبن هلال کرخى عبرتائى‌» مى‌توان اشاره کرد; زیرا وى سابقه‌ى وکالت‌براى امام هادى علیه السلام و امام عسکرى علیه السلام را داشت و فردى صوفى مسلک و به ظاهر دین دار بود، و 54 سفر حج انجام داده بود که بیست‌بار آن را با پاى پیاده بوده است! (21)
نقش ارتباطى محورهاى فعالیت نایبان چهارگانه و کارگزاران آنان
شیعیان در دوران غیبت صغرى به دلایل گوناگون نزد نایبان یا وکیلان ناحیه‌ى مقدسه مراجعه مى‌کردند . متعارف‌ترین دلیل مراجعه به وکیل در طول دوران فعالیت‌سازمان وکالت از زمان امام صادق علیه السلام تا پایان دوران غیبت صغرى، پرداخت وجوه شرعى و هدیه‌ها و نذرهاى مردمى بود . البته کار وکیلان به این مورد، منحصر نمى‌شد . شواهد نشان مى‌دهد که آنان «نقش ارتباطى‌» میان مردم و امام را داشته‌اند . آنان نامه‌ها، پیام‌ها، پرسش‌ها و مشکلات فردى یا عمومى شیعیان را به محضر امامان علیهم السلام مى‌رساندند و پس از دریافت پاسخ، آن را به افراد ابلاغ مى‌کردند . این نقش ارتباطى در دوران غیبت صغرى به دلیل غیبت امام علیه السلام، جایگاه مهم‌ترى یافت; زیرا سفیر ناحیه‌ى مقدسه در این دوران، تنها راه ارتباطى شیعیان با وجود شریف حضرت مهدى (عج) بود . البته در موارد نادرى، تماس‌ها به وسیله‌ى پیک‌هاى ویژه‌ى آن حضرت برقرار شده است که به یک نمونه از آن در ماجراى «وفد قمیین‌» اشاره کردیم .
توقیع نویسى; معمول‌ترین شیوه‌ى ارتباطى رهبرى شیعه در دوران غیبت صغرى
یکى از معمول‌ترین راه‌هاى ارتباط با ناحیه‌ى مقدسه در دوران غیبت صغرى، «توقیع‌» هاى صادر شده از سوى ناحیه‌ى مقدسه براى شیعیان بود . «توقیع‌» ، نوشته‌اى بود که در لابه لاى سطور یا در ذیل آن‌ها، در پاسخ به پرسش‌ها مى‌آمد . گاهى نیز توقیع بى آن‌که پاسخ به پرسش پیشین باشند، از سوى ناحیه‌ى مقدسه صادر مى‌شد . البته صدور همین توقیع‌ها نیز در راستاى زدودن مشکلى در جامعه‌ى شیعى آن روزگار بوده است . توقیع‌هاى ناحیه‌ى مقدسه در بیشتر موارد از راه نایبان چهارگانه به دست‌شیعیان مى‌رسید . اما در برخى موارد، بعضى وکیلان برجسته نیز این صلاحیت را یافتند که واسطه‌ى صدور توقیع باشند . از آن جمله به «محمدبن جعفر اسدى رازى‌» ; وکیل برجسته‌ى ناحیه‌ى مقدسه در منطقه‌ى رى (22) و «قاسم بن علاء آذربایجانى‌» ; وکیل ناحیه‌ى آذربایجان (23) مى‌توان اشاره کرد .
درون مایه‌ى توقیع، یکى از موارد زیر بود: رفع اختلاف‌ها، تردیدها و شبهه‌هاى موجود در جامعه‌ى شیعى، (24) اعلام نصب وکیلان به وکالت، (25) اعلام عزل وکیلان خیانت پیشه، (26) اعلام لعن مدعیان دروغین نیابت و بابیت، (27) پاسخ به پرسش‌هاى شرعى، (28) حل مشکلات خصوصى شیعیان مانند مشکلات خانوادگى، (29)دستور عمل به وکیلان . (30)
بى تردید، ساختار وکالت و نیابت در کنار دو نقش یاد شده، نقش ارشاد، هدایت و راهنمایى شیعیان را نیز برعهده داشته است . به عبارت دیگر، وظیفه‌ى اصلى سفیران و وکیلان ناحیه‌ى مقدسه، ارشاد شیعیان به سوى مسیر اصیل امامت و رهایى بخشیدن آنان از سردرگمى در غوغاى شیطنت‌هاى فرمان‌روایان عباسى، ادعاهاى مدعیان دروغین نیابت و خیانت‌برخى یاران پیشین ساختار نیابت‌بود .

خرق عادت در جریان هدایت
هدایت و ارشاد مردم، همواره به صورت عادى نبوده، بلکه در صورت نیاز، به امر و عنایت ناحیه‌ى مقدسه، برخى خرق عادت‌ها نیز به وسیله‌ى سفیران و نایبان ناحیه‌ى مقدسه انجام گرفته است . ابوجعفر عمرى در یک ماجرا، با خرق عادت، از محل پارچه‌ى گم شده‌اى به یکى از شیعیان خبر مى‌دهد! (31) هم‌چنین حسین بن روح نوبختى به نامه‌اى نانوشته، که صفحه‌اى سفید بیش نبوده و پرسش تنها در ذهن صاحب نامه بوده است، پاسخ مى‌دهد! (32) على بن محمد سمرى نیز در بغداد از وفات على بن بابویه قمى در قم خبر مى‌دهد که بعد آشکار مى‌شود که ابن بابویه در همان تاریخى که سفیر چهارم خبر داده بود، رحلت کرده است! (33) ده‌ها نمونه از این گونه خرق عادت‌ها را در لابه لاى متن‌هاى تاریخى مى‌توان جست .

نهان کارى; اصل حاکم بر ساختار رهبرى شیعه در دوران غیبت صغرى
هم‌چون دوره‌هاى پیشین، «اصل تقیه و نهان کارى‌» بر ساختار رهبرى کننده‌ى شیعه در دوران غیبت صغرى حاکم بود . از این رو، برخى پژوهش‌گران، نام «سازمان زیر زمینى‌» یا «التنظیم السرى‌» را براى این نهاد برگزیده‌اند . (34) این اصل در دوران غیبت صغرى با شدت هر چه تمام‌تر رعایت مى‌شد . به طور کلى، یکى از شرایط گزینش سفیر و باب از سوى ناحیه‌ى مقدسه، داشتن توانایى فراوان بر پرده‌پوشى و نهان کارى بود . این نهان کارى در برخى برهه‌هاى زمانى که اختناق، شدیدتر و خطر محسوس‌تر مى‌شد، افزایش مى‌یافت . براى نمونه، نهان کارى سفیر دوم به گونه‌اى بود که وى براى رساندن مضمون توقیع مبارک ناحیه‌ى مقدسه که دربردارنده‌ى دستورهایى به یکى از دستیاران مشهور سفیر، یعنى «جعفربن محمدبن متیل قمى‌» بود، او را به خرابه‌ى عباسیه‌ى بغداد برد، آن گاه با نشان دادن توقیع مبارک، جعفر را از دستورهاى موجود در آن آگاه ساخت، سپس توقیع را پاره پاره کرد تا اثرى از آن باقى نماند! (35)
در همین راستا، شدت نهان کارى و تقیه‌ى سومین سفیر حضرت، زبانزد جامعه‌ى شیعه بوده است(36) . روزى یکى از شیعیان از ابوسهل نوبختى مى‌پرسد: چرا ناحیه‌ى مقدسه با وجود جایگاه رفیع علمى و اجتماعى تو، ابن روح را به نیابت‌برگزیده است؟ او در پاسخ مى‌گوید: درجه‌ى راز نگهدارى ابن روح چنان بالا است که اگر او، حضرت حجت (عج) را پنهان کرده باشد، حتى در صورت قطعه قطعه کردن بدنش با قیچى، سخنى نمى‌گوید! (37)
در پیشبرد کار این سازمان پنهانى، گاه امدادهاى معجزه آساى حضرت حجت علیه السلام نیز بسیار گره گشا بوده است . براى نمونه، در دوران سفارت «محمدبن عثمان بن سعید عمرى‌» ، حکومت وقت از برخى از فعالیت‌هاى پنهانى این سازمان آگاه شد، بنابراین، کسانى را به عنوان شیعیانى که قصد پرداخت وجوه شرعى دارند، نزد افرادى فرستاد که در مظان اتهام وکالت قرار داشتند . یکى از وکیلانى که با این جاسوسان روبه‌رو شد، «محمدبن احمد بن جعفر قطان قمى‌» بود . البته چون با آغاز این توطئه، ناحیه‌ى مقدسه در توقیعى، همه‌ى وکیلان را تا اطلاع بعدى از دریافت هرگونه وجهى منع کرده بود، وکیل یاد شده نیز منکر وکالت‌خود شد و هیچ وجهى از آن جاسوس دریافت نکرد! این وضعیت تا رفع کامل خطر برقرار بود . (38)

نقش امام عصر (عج) در گزینش نایبان و کارگزاران آنان
جریان گزینش نایبان چهارگانه به عنوان هدایت گران جامعه‌ى شیعه، و وکیلان سرزمین‌هاى شیعه نشین، به عنوان کارگزاران ساختار رهبرى کننده‌ى شیعه در دوران غیبت صغرى، به طور مستقیم از سوى ناحیه‌ى مقدسه، صورت مى‌گرفت (39) . پایدار ماندن این سازمان و ادامه‌ى منظم روند امور و حفظ جامعه‌ى شیعه و دستگاه رهبرى کننده‌ى آن دربرابر خطر دشمن، اقتضا مى‌کرد که کارگزارانى زبده و مورد اطمینان براى این کار، برگزیده شوند .

گستره‌ى جغرافیایى نظارت و عملکرد سازمان نیابت
از مطالعه‌ى شواهد موجود براى شناسایى گستره‌ى جغرافیایى نظارت ساختار رهبرى کننده‌ى شیعه در دوران غیبت صغرى درمى‌یابیم که گوشه و کنار سرزمین‌هاى شیعه‌نشین آن روز به وسیله‌ى این شبکه‌ى پنهانى با مرکز رهبرى کننده‌ى آن در بغداد و سامراء ارتباط داشته‌اند . بنا بر شواهد موجود، فهرستى از سرزمین‌هاى زیر پوشش این سازمان، از این قرار است:
1) جزیره العرب شامل: مدینه، مکه، یمن و بحرین .
2) عراق شامل: کوفه، بغداد، سامراء، مدائن، قراء سواد، واسط، بصره، نصیبین و موصل .
3) شمال آفریقا شامل: مصر و مغرب .
4) ایران شامل: قم، آوه (آبه)، رى، قزوین، همدان، دینور، قرمیسین، آذربایجان، اهواز .
5) خراسان و ماوراء النهر شامل: بیهق، نیشابور، مرو، بلخ، کابل، سمرقند، کش، بخارا و . . .
آن سان که گذشت، نایبان چهارگانه با همکارى و همراهى شمارى دستیار و وکیل، جریان هدایت و رهبرى شیعه در دوران حیرت یا غیبت را به پیش مى‌بردند . نخستین سفیر ناحیه‌ى مقدسه با هم‌یارى سه وکیل برجسته در بغداد، کار خود را در دوران حساس و سرنوشت‌ساز آغاز غیبت صغرى، انجام داده است . نام سه تن دستیار او عبارت است از: «احمدبن اسحاق اشعرى قمى‌» ، «حاجزبن یزید وشاء» و «محمدبن احمدبن جعفر قطان قمى‌» . (40) البته فرزند وى; یعنى «محمدبن عثمان عمرى‌» نیز در کنار پدر به فعالیت مشغول بوده است . با مرگ سفیر اول و جانشینى پسرش، همان دستیاران پیشین در کنار دومین سفیر، به فعالیت‌خود، ادامه دادند . گویا این دستیاران در دوران بلند مدت نیابت‌سفیر دوم بدرود حیات گفته‌اند . سفیر دوم نیز براى پیشبرد امور، دستیاران دیگرى براى خود برگزید و با کمک آنان، کار نظارت بر سازمان و ارتباط با وکیلان سرزمین‌هاى دیگر را اداره مى‌کرد . بنا بر تصریح شیخ طوسى، در بغداد ده نفر وکیل زیر نظر سفیر دوم و براى انجام دستورهاى او مشغول به کار بودند . (41)
«حسین بن روح نوبختى‌» که پس از درگذشت‌سفیر دوم، به فرمان ناحیه‌ى مقدسه، عهده دار مقام نیابت‌شد، خود یکى از کارگزاران سفیر دوم بوده است . در روزهاى پایانى زندگى سفیر دوم، براى این که شیعیان با حسین بن روح بیشتر آشنا شوند، امور نیابت‌به ویژه دریافت وجوه شرعى، بیشتر به وى سپرده شده بود . (42)
با آغاز نیابت ابن روح، دستیاران سفیر دوم هم‌چنان در کنار سفیر سوم به فعالیت ادامه دادند . یکى از دستیاران برجسته‌ى ابن روح، که حتى در دوران زندانى بودن وى، به عنوان اداره کننده‌ى امور، ایفاى نقش مى‌کرد، «ابوجعفر محمدبن ابى العزاقر» معروف به «شلمغانى‌» بود . وى بعدها به دلیل سوء استفاده از منصب و جایگاه خویش و بیان برخى عقیده‌هاى ناصواب مانند عقیده‌ى «حلول‌» ، از سمت‌خود عزل شد و به لعن ناحیه‌ى مقدسه، دچار گشت . (43)
نام دستیاران سفیر چهارم، به دست ما نرسیده است، ولى مى‌توان حدس زد که برخى از دستیاران سومین سفیر، پس از درگذشت وى، هم‌چنان در پست‌خود به کار مشغول بوده‌اند.
افزون بر کارگزاران و معاونان برجسته‌ى سفیران که معمولا در بغداد یا شهرهاى پیرامون آن زندگى مى‌کردند . وکیلان ساکن در دیگر سرزمین‌هاى شیعه نشین نیز در خدمت نایبان چهارگانه و زیر نظر آنان مشغول فعالیت‌بوده‌اند . ره‌آورد بررسى مفصل در منابع رجالى و روایى، یافتن نام چهل تن از این وکیلان بوده است . برخى از آنان عبارتند از: حسن بن نضر قمى، ابوصدام، ابوعلى محمدبن احمدبن حماد مروزى محمودى، جعفربن عبدالغفار، ابوالحسین محمدبن جعفر اسدى رازى، محمدبن شاذان بن نعیم نیشابورى، قاسم بن علاء آذربایجانى، حسن بن قاسم بن علاء آذربایجانى، على بن حسین بن على طبرى سمرقندى، ابومحمد جعفربن معروف کشى، بسامى، عاصمى، ابوجعفر محمدبن على شلمغانى، ابوالقاسم حسن بن احمد، ابوجعفر محمدبن احمد زجوزجى، ابوجعفر محمدبن على اسود، محمد بن عباس قمى، احمدبن متیل قمى، ابوعبدالله بزوفرى، ابو على محمدبن ابى‌بکر همام بن سهیل کاتب اسکافى، ابومحمد حسن بن على جناء نصیبى و…..
بدین ترتیب، نایبان چهار گانه با هدایت فعالیت‌هاى سازمان پر سابقه‌ى وکالت، در دوران غیبت صغرى، توانستند راه ارتباطى مطمئن و کارگشایى بین ناحیه‌ى مقدسه و شیعیان سرزمین‌هاى گوناگون باشند و از آن به بهترین روش براى حفظ سازمان رهبرى جهان تشیع در این دوره‌ى حساس و سرنوشت‌ساز، بهره جویند .
بنابراین، شناخت دقیق فعالیت‌هاى نایبان چهارگانه، گستره‌ى کار آنان و چگونگى رهبرى جامعه‌ى شیعه در دوران هفتاد ساله‌ى غیبت صغرى، بدون توجه به پیشینه‌ى پیدایش و فعالیت‌هاى شبکه‌ى ارتباطى وکالت در دوره‌هاى پیشین، ممکن نخواهد بود . سازمان نیابت، ادامه‌ى فعالیت‌شمار بسیارى وکیل و سروکیل بود که پس از زمان امام صادق علیه السلام، با دقت و نظم فراوان، گردش امور را در سرزمین‌هاى شیعه نشین به دست گرفته و خط ارتباطى بین شیعیان و مراکز استقرار ائمه علیهم السلام را در مدینه، بغداد، مرو و سامراء حفظ کرده بودند .
با درگذشت‌سفیر چهارم و صدور توقیعى از سوى ناحیه‌ى مقدسه خطاب به وى – چند روز پیش از وفاتش – او موظف شد که دیگر براى به دست‌گیرى جریان سفارت و نیابت، جانشینى برنگزیند و در همان توقیع، پایان دوران غیبت صغرى و آغاز دوران غیبت کبرا (غیبت تامه) اعلام گردید .
با پایان یافتن دوران غیبت صغرى و با درگذشت آخرین رهبر شبکه‌ى وکالت و نیابت (سفیر چهارم)، دوران فعالیت‌سازمان وکالت پس از دو قرن تلاش به پایان رسید و سازمان فقاهت در طول دوران غیبت کبرا، ادامه دهنده‌ى راه سازمان وکالت تا عصر حاضر گشت .

پی نوشت :

1-کمال الدین و تمام النعمه، محمدبن على بن بابویه قمى، ملقب به شیخ صدوق، به تصحیح: على اکبر غفارى، قم، انتشارات جامعه‌ى مدرسین، 1416 ه . ق، ص 476
2-الغیبه، ابوجعفر محمدبن حسن طوسى، ملقب به شیخ طوسى، بیروت، دارالکتاب الاسلامى، 1412 ه . ق ، ص 216.
3-همان، ص 210 .
4- مکتب در فرآیند تکامل، سید حسین مدرسى طباطبایى، ترجمه: هاشم ایزد پناه، ایالات متحده، نیوجرسى، نشر داروین، 1374 ه . ش، ص‌15; تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم (عج)، جاسم حسین ، ترجمه: سید محمد تقى آیت اللهى، تهران، امیر کبیر، 1367 ه . ش، ص 134.
5-تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم (عج); ص 137; مکتب در فرآیند تکامل، ص 22; رجال نجاشى، ابوالعباس احمدبن على نجاشى، قم، داورى، بى تا، ص 243; رجال کشى، ابوعمرو محمدبن عمربن عبدالعزیز کشى، انتخاب و تلخیص: شیخ طوسى، به تصحیح: حسن مصطفوى، دانشگاه مشهد، 1348 ه . ش، ص 513، ح 991- 992، و ص 549، ح 1038 .
6. الکافى، ابوجعفر محمدبن یعقوب کلینى رازى، تصحیح: على اکبر غفارى، تهران، 1377 ه . ش، ج 1، ص 417، ح 4 .
7-الغیبه، ص 170; کمال الدین و تمام النعمه، ص 487 .
8-بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسى، تهران، 1376 ه . ق به بعد، ج 51، ص 300 .
9-همان.
10-همان .
11- الغیبه، ص 244 .
12-همان، ص 245; رجال کشى، ص 438; بحار الانوار، ج 51، ص 367 .
13- الغیبه، ص 214; مکتب در فرآیند تکامل، ص 96 .
14- الغیبه، ص 245 .
15- همان، ص 256 .
16- همان، ص 255 .
17- همان، صص 246- 247 .
18- همان، صص 187 و 251- 252 .
19-بحار الانوار، ج 51، ص 300 .
20- الغیبه، ص 245 .
21- همان، صص 214، 217، 228، 245; کمال الدین و تمام النعمه، ص 489 .
22- رجال شیخ طوسى، نجف، مکتبه الحیدریه، 1380 ه . ق، ص 496; الغیبه، ص 257; تنقیح المقال، علامه مامقانى، نجف، مکتبه المرتضویه، 1357 ه . ق، ج 2، ص 92، از ابواب فاء .
23-بحار الانوار، ج 51، ص 303 .
24-الغیبه، ص 178 .
25- همان، صص 170 و 192 .
26- همان، صص 174 و 187; رجال کشى، ص 450 .
27-همان .
28- کمال الدین و تمام النعمه، صص 382 و 407 .
29- الغیبه، صص 184، 185 و 197; الارشاد، شیخ مفید، بیروت، مؤسسه الاعلمى، 1410 ه . ق، ص 332 .
30-الغیبه، صص 241- 242 .
31- کمال الدین و تمام النعمه، ص 502; الغیبه، ص 179 .
32-الغیبه، ص 192 .
33-کمال الدین و تمام النعمه، ص 503 .
34-تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم (عج)، ص 134 .
35-کمال الدین و تمام النعمه، ص 503 .
36-الغیبه، ص 236 .
37- همان، ص 240 .
38-بحار الانوار، ج 51، ص 310 .
39-براى نمونه ر . ک: جریان گزینش محمد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازى به وکالت در الغیبه، ص 170جریان گزینش حسن بن قاسم بن علاء آذربایجانى به وکالت در الغیبه، ص 191 و الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندى، تحقیق: مؤسسه الامام المهدى (عج)، قم، ه . ق، ج 1، ص 467 .
40-تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم (عج)، ص 149 .
41-الغیبه، ص 227 .
42- همان، صص 223 و 227 .
43- همان، صص 183 و 248 .
منبع: سایت امام مهدی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید