منبع:اندیشه حکومت دینى
حضرت امام حسن مجتبى (ع ) بعد از شهادت پدرش على (ع ) مدت شش ماه یا هفت ماه و هفت روز, کشور اسلامى را اداره کرد و از مردم بیعت گرفت ; بیعت یک سنت عربى بود که در کارهاى مهم مانند سلطنت و امارت اجراء مى شد, زیردستان بویژه سرشناسان , بیعت و موافقت به امیر یا سلطان مى دادند, و مخالفت بعد از بیعت عار و ننگ قومى بود, و مانند تخلف از امضاى قطعى , جرم مسلم شمرده مى شد, و در سیره ى پیامبر اکرم (ص ) نیز در جایى که به اختیار و بدون اجبار انجام مى یافت , اعتبار داشت , و حضرت مجتبى بعد از گرفتن بیعت از مردم که امامت و حکومتش بحسب ظاهر نیز رسمیت یافت , تمامى والیان و کارگزاران پدرش را از نظر حکومتى ابقاء نمود.حضرت امام حسن (ع ) هنگامى عهده دار امر خلافت اسلامى گردید, که مجتمع آن روز را گروهى آشفته و سست ایمان دنیاپرست و دغلکار تشکیل مى داد, و تن آسایى , تجملّ پرستى و دنیاطلبى , جاى مجاهدت , پاکبازى , زهد و ساده زیستى را گرفته بود, و شعله فضلیت و تقوا رو به خاموشى مى رفت . امام مجتبى (ع ) بلافاصله براى نابود ساختن رژیم غیر اسلامى و ضد انسانى معاویه , همت گماشت و لشکرى ];ک ک را که پدر بزرگوارش براى نبرد با رژیم شام آماده کرده بود, براى جنگ سازمان داد. اما این ارتش سست اراده و متفرق که اصلاً روحیه ى جنگى نداشت , هرگز شایسته ى اداى فریضه ى جهاد نبود. کارشکنى هاى خوارج از سویى , و سستى و بى ارادگى گروه غارتگرى که مطیع محض رؤساى قبایل خود بودند, از سوى دیگر ارتش حضرت امام حسن (ع ) را از درون پوک و متلاشى ساخته بود.
امام بناچار با چنان لشکر بى سامان و بى روحیه , از کوفه بیرون شد, و در اردوگاه نخیله اردو زد, حضرت , حکَم کندى را با چهار هزار کس بمقابله ى لشکر معاویه فرستاد, ولى این فرمانده خیانت پیشه , با دریافت پانصد هزار درهم , به لشکر دشمن پیوست آنگاه ستون بعدى متشکل از چهار هزار لشکر بفرماندهى یک سردار مرادى از نوگسیل داد, اما کیسه هاى پول معاویه او را هم فریفت و تسلیم سپاه شیطان شد. در این جا امام پس از مطالعه ى کافى , پسر عموى پدرش عبیدالله ابن عباس را که در زمان على (ع ) والى یمن بود, و سپاهیان خونخوار معاویه دو فرزند خردسالش را در دامان مادر کشته بودند, با سپاهى گران به جنگ معاویه فرستاد, و از او براى پایدارى در جنگ پیمان هاى محکم گرفت , عبیدالله با آن که قلبش مالامال از کین و عداوت معاویه بود هم در برابر یک میلیون درهم و وعده ى فرماندهى یکى از ولایات شام , شبانه به اردوگاه معاویه پیوست و لشکریان صبح هنگام خیمه ى فرماندهى را بدون فرمانده دیدند.
این خیانت هاى پى درپى و تبلیغات ستون پنجم دشمن و نفاق افگنى هاى جاسوسان معاویه آن چنان اثرات سوء خود را ظاهر ساخت که لشکریان امام حسن (ع ) حاضر به جنگ نمى شدند که هیچ بلکه اردوگاه امام را بغارت گرفتند, و عبا و سجاده ى امام را بردند, و در آن گیرودار, در اثر حمله ى ناگهانى تروریست هاى معاویه , آن امام زخمى شد, و از توطئه ى دادن آن حضرت به معاویه با خبر گردید.
در چنین موقعیت خطرناک بود که نامه ى معاویه به امام حسن (ع ) رسید, که فرماندهان قبایل و سران سپاهت همه به من تسلیم شده اند, و امام (ع ) کاملاً از بى وفایى و نابکارى ارتش کوفه مطلع گردید, در این نامه معاویه از حضرت حسن مجتبى (ع ) تقاضاى صلح کرده بود. در چنین شرایطى که جان و هسته ى مقاومت در خطر نابودى است , سیاست سالم و معقول اقتضا مى کند که با امضاى قرارداد صلح خود و آن عده از تربیت یافته گان خود را از خطر نابودى قطعى نجات داده و در انتظار روزى باشند که زمینه ى مناسب تر فراهم آید. اگرچنین شرایطى براى ];ّّ حضرت على (ع ) هم پیش مى آمد, صلح مى کرد,و قواى نظامى على الاکثر, از جنگ و مقاومت سرباز مى زدند, چنان که حضرت وقتى که آن ها را به جنگ تحریص مى کرد, مى گفتند البقیه البقیه , یعنى ما مى خواهیم باقى بمانیم . اگر چنانچه این نیرو تن بذلت نمى دادند, شکست لشکر شام قطعى بود, زیرا آنان در صفین ضرب ششت لشکر عراق را دیده بودند.
وقتى که دوره ى 250ساله ى امامت را بررسى نماییم , طلایى ترین دوره همان چهار سال و نه ماه مدت خلافت امیرالمؤمنین (ع ) است و همین شش یا هفت ماه خلاف امام حسن (ع ) که با همه ى کوتاهى و دردسرها و موانعى که ازلازمه ى یک حکومت انقلابى است , با اعمال روش هاى انسانى و عدالت مطلق , و رعایت ابعاد گوناگون اسلام در زندگى جامعه , همراه با قاطعیت و صراحت و جرأت , در این دوره درخشیده و نمونه ى بوده است براى حکومت ها و نظام هاى اجتماعى بشر و درقرن هاى بعد همواره همچون خاطره هاى گرمى از آن دوره یاد مى شده , و دریغ آن روزگار خورده مى شده , و رژیم هاى زمان هاى بعد در مقایسه با آن دوره همیشه محکوم بوده است , و امامان شیعه در راه زنده کردن چنین حکومتى به اشکال گوناگون تلاش مى کرده اند.
در عین حال درس و تجربه ى آموزنده اى بود که مى توانست وضع و حال یک انقلاب صددرصد اسلامى را در میان جامعه و مردمى تربیت نیافته و به انحراف کشانده شده نشان دهد و از آن روز به بعد روش هاى دراز مدت و همراه با تربیت هاى دشوار و سخت گیرانه ى حزبى بر امامان بعدى تحمیل گردید.
پس از صلح امام حسن (ع ) کارهاى نیمه مخفى و برنامه هایى که هدفش , تلاش براى بازگرداندن قدرت به خاندان پیامبر در فرصت هاى مناسب بود, آغاز شد که با پایان یافتن زندگى شرارت آمیز معاویه زمینه ى فرار رسیدن چنین آرمانى فراهم بود.
همین بود که پس از حادثه ى صلح امام حسن (ع ) اقدام بسیار مهمى که انجام گرفت , گسترش اندیشه ى شیعى و سر و سامان دادن به جمع پیوسته و باور مندى بود که اکنون بر اثر سلطه ظالمانه اى خلفاى اموى , و فشارى که بر آنان وارد مى آمد, مى توانست از تحرک و دینامیسم بیشترى برخوردار باشد و همواره چنین است که اختناق و فشار بجاى آن که عامل گسیختگى نیروهاى منسجم و تحت فشار باشد, موجب هرچه پیوسته تر و راسخ تر و گسترده تر شدن آنان مى شود.
جع آورى نیروهاى اصیل و مطمئن شیعى , و حراست آنان از گزند توطئه هاى بى امان ضد شیعى دستگاه اموى و گسترش تفکر اصیل اسلامى , در دایره ى محدود ولى پر عمق , جذب نیروهاى بالقوه و افزودن آنان به جمع شیعیان , اقدام بموقع و مناسبى بود براى منفجر ساختن نظام جاهلى بنى امیه , و جایگزین ساختن نظام صحیح اسلامى . استراتیژى امام حسن (ع ) و آخرین علتى که پذیرش صلح را براى آن حضرت اجتناب ناپذیر مى ساخت , همین بود.
گویا به همین جهت که مبارزه ى علنى کار به جایى نمى برد, پس از حادثه ى صلح , وقتى جمعى از شیعیان بسر کردگى مسیب ابن نجبه و سلیمان ابن صرد خزاعى به مدینه که امام تازه از کوفه بدان جا باز گشته بود, و آن شهر را مجدداً پایگاه فکرى و سیاسى خود قرار داده بود, نزد آن حضرت رفتند و پیشنهاد بازسازى قواى نظامى و تصرف کوفه و حمله به سپاه شام را مطرح کردند. امام آن دو نفر را از میان جمع برگزید و نزد خود به خلوت خواند, و با بیانى که از هیچ روى از کم و کیف آن اطلاعات در دست نیست , آنان را به نادرستى این نقشه قانع ساخت , و آنان هنگامى که نزد یاران و همسفران خود, بازگشتند به سخنان سربسته و کوتاه فهماندند که موضوع قیام نظامى منتفى است و باید به کوفه برگردند و به کار خود مشغول شوند.
با توجه به این نکته است که برخى از مؤرخین هوشیار معاصر عرب , معتقد شده اند که نخستین سنگ بناى تشکیلات سیاسى شیعه , در همان روز و در همان مجلس نهاده شد که این دو چهره ى معروف , با امام حسن (ع ) دیدار و مذاکره کرده اند.
یکى از آن سخنان که امام در جمع دوستان خود مطرح کرده است , این است : <آنگاه که مرا از دست داده باشید بسیار چیزها خواهید دید که تمناى مرگ کنید, بى عدالتى , دشمنى , انحصارطلبى , سبک شمردن حق خدا و بیمناکى بر جان و مال خود و… و هنگامى که چنین شود, باید خویشتن را بطور جمعى بوسیله ى حفظ کنید, و به پراکندگى دچار نشوید, مقاومت و نماز و تقیه را پیشه سازید, و بدانید که خداوند هر لحظه به رنگى درآوردن را از بندگانش مبغوض مى دارد, از حق و اهل حق مى گذرید,زیرا هر آن کس که دیگرى را بجاى ما انتخاب کند, دنیا را از دست خواهد داد, و گناه کار از این جهان رخت بر خواهد بست >. این سخن که آشکارا ترسیمى است از مهمترین نابسامانى هاى دوران اموى , و فرمانى است دایر بر تشکل و]; سازمان گیرى و هماهنگى , در شمار جالب ترین اسناد مربوط به حزب شیعه است و همین طرح است که در دیدار امام حسن (ع ) و دو نفر از زبده ترین شیعیان شکل عملى و عینى مى یابد, بى گمان همه ى پیروان و شیعیان از این نقشه ى بسیار هوشمندانه , مطلع نبوده اند, از اعتراض ها و ایرادهاى هم که از سوى دوستان بر آن حضرت وارد مى آمد, همین بود ولى پاسخى که کراراً به این مضمون :
<چه معلوم است شاید این براى شما آزمونى باشد, و براى دشمن شما بهره ى زوال پذیرى >. از آن حضرت شنیده مى شد, اشارتى پنهان به همین سیاست پنهان و تدبیر داشت . در طول حکومت جبارانه ى معاویه , باشرح دردآورى که مؤرخان , از جفاها و ستم هاى او نسبت به شیعیان نوشته , تا آن جا که لعن بر على ابن ابیطالب (ع ) چون سنتى رایج گشته بود, اما با آن ها رشد اندیشه ى شیعى و افزایش آنان رو به تزآید بود, و حجاز و عراق , معروف ترین و نام آورترین چهره هاى شخصیت شیعى را در سینه ى خود جاى داده بود که چون حلقه هاى زنجیر به یکدیگر متصل و از حال یکدیگر مطلع بودند, حجر ابن عدى وقتى که شهید شد, در چندین نقطه از کشور, علیرغم اختناق شدید, اعتراض بلند مى شود, و شخصیت معروفى در خراسان بدنبال اعتراض خشم آلودى از شدت اندوه جان مى سپارد. نامه هاى فراوان از مردم کوفه براى امام حسین براى دعوت به قیام , و پس از شهادت امام حسین (ع ) پیوستن ده ها هزار نفر به گروه انتقام گیران تحت عنوان توابین , و یا در سلک سپاه ابراهیم و مختار و شورش برضد حکومت اموى , این گرایش ها و پیوندها و حرکت ها, جز در سایه ى یک فعالیت حساب شده و تشکیلاتى از سوى گروه شیعیان متحد و یک دل و یک جهت , ممکن و معقول نیست ; زیرا دستگاه مسلط اموى به وسیله ى صدها قاضى و قارى و خطیب و والى اداره مى شد, و با تبلیغات حساب شده و فعالیت هاى سرى دیگرى که از طرف یک جمع پیوسته و یک جهت و وابسته و جهت مى یافت .
فرماندار مدینه در اثر گزارشى که از فعالیت هاى امام بدست آورده بود, به معاویه نوشت : اما بعد عمر ابن عثمان گزارش داد که مردانى از عراق و کسانى از سرشناس حجاز, نزد حسین رفت و آمد مى کنند و گمان قیام او هست , من در این باره تفحص کردم و خبر یافتم که حسین قصد برافراشتن پرچم مخالفت دارد, نظر و فرمان خود را بنویس .
<گروه شیعه پیوسته مشغول بودند به جمع آورى سلاح و تهیه ى آمادگى هاى جنگى و دعوت پنهانى مردم ـ اعم از شیعه و غیر شیعه ـ براى خونخواهى حسین (ع ) پس گروه از پى گروه بدعوت آنان پاسخ مى دادند و به آنان مى پیوستند و کار بدین شیوه بود تا یزید بمرد>.
از مجموع مطالعات تاریخى بدست مى آید که حضرت امام حسن مجتبى (ع ) زمینه ى جنگ رویاروى علیه حاکمیت نامشروع و استبدادى معاویه , برایش میسر نبود, اما در چارچوب یک فعالیت سیاسى و در راستاى اهداف بلند مدت حکومت اسلامى , اساس یک مبارزه ى پنهانى را پى ریزى کرد و شیعه را بصورت یک جمع متشکل و هدفدار براى یک مبازره ى مکتبى دوامدار حفظ کرد و به نسل هاى بعدى سپرد.
پى نوشتها:
1 سیرى کوتاه در زندگى ائمه (ع ): طباطبایى , محمد حسین .
2 ر.ک : صلح امام حسن (ع ): آل یاسین , راضى , ترجمه : خامنه اى , على , ص 353ـ 125 چاپ اول , مصباحى , مؤسسه انتشارات آسیا, خرداد 1351و ر.ک : تاریخ سیاسى اسلام : جعفریان , رسول , ج 2 ص 368و 373 قم ; چاپ مؤسسه الهادى , چاپ اول , پائیز 1377
3 پیشواى صادق : خامنه اى , على , ص 99 چاپ اول , انتشارات سید جمال , ناصرخسرو.
4 پیشین , آل یاسین .
5 همان .
6 پیشین , خامنه اى , ص 101
7 همان .
8 جهاد الشیعه فى عصر عباسى الاول : مختار اللیثى , سیمره, ص 28به نقل از تاریخ طبرى : ج 7 ص 46