قرآن و پرورش جامعه ی مؤمن

قرآن و پرورش جامعه ی مؤمن

نویسنده: آیت الله سیدمحمّدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری

نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی ممتحنه
آن تصویر آرمانی که رسالتهای الهی برای تمدن آینده بشر بدان مژده می دهند، تصویر جامعه ای مکتبی است که از عوامل مادّی منفی، بسی والاتر است چندان که به افق ارزشهای الهی می رسد. در این هنگام، تمام نیروها در بوته ی وحی ذوب می شوند و از تعصب های اقلیمی و قومی و کینه های طایفه ای، طبقاتی و حزبی دوری می گزینند.
برای آنکه بشریّت در پی محقق ساختن این تصویر آرمانی باشد، وحی نمونه ای زیبا و انسانی پیش می نهد، که به حزب الله، امتِ گواه و گزیده نامبردار است، تا سیره ی اینان سرمشق دیگران باشد و اینان به سان زرهی نگهدارنده، امّت را فراگیرند و از گسیختگی و چندگروهی در امانش دارند.
آیا ندیده اید پروردگار چگونه کوهها را چونان میخی در زمین فرو برد تا آن را در برابر طوفانها، گردبادها، تکانها و زلزله ها نگاه دارند؟ حزب الله نیز همین گونه در میان مردمان پراکنده می شوند تا نگذارند آنان زیر فشار منافع و هوسها و از روی اختلاف و از هم گسیختگی، یکدیگر را بکشند.
گویا سوره ی ممتحنه، گروه حزب الله را در میان اُمت پرورش می دهد، سپس در پی پرورش افرادی بهتر و بهتر از میان کسانی است که از روش حزب الله پیروی می کنند و از سیره ی آنها سرمشق می گیرند. این گونه است که روی سخن در سرآغاز سوره با مؤمنان است، تا اینکه از دوستی کفار و دشمنان پیامبر دوری جویند. این بدان سبب است که شما [مؤمنان] خود را وقف جهاد در راه خدا کردید و در پی خشنودی او هستید و خدا گفتگوهای سرّی و محرمانه ی شما را می داند (آیه 1). از آن رو که این دوستی، گمراهی از راه راست است، آنان [کافران و دشمنان پیامبر] امروز به دوستی با شما تظاهر می کنند، لیک اگر بر شما دست یابند با دست و زبان خود، شما را از آزار سیر می سازند و در پایان باید گفت که آنان نزد خدا جز سرگردانی در بهره ی شما نمی کنند و اینجاست که مؤمنان از کافران جدا می گردند. (آیات 2-3)
پروردگار برای اینکه مؤمنان را علیه کافران و دشمنان برانگیزد، آنان را ترغیب می کند تا از ابراهیم (علیه السلام) و مؤمنان روزگار او سرمشق گیرند؛ آنان که از قوم کافر خود، دوری جستند و با آنان به ستیز پرداختند و بر خدای تعالی توکل کردند. (آیات 4-6)
پروردگار این موضعگیری استوار را سبب ساز پیروزی مسلمانان بر کافران قرار می دهد، یا دست کم کاری می کنند تا آنان به کافران و دشمنان پیامبر گرایش پیدا نکنند. امّا پروردگار اجازه می دهد تا مؤمنان با برخی از کافران [که در کار دین با مؤمنان جنگ نکرده اند و آنان را از دیارشان بیرون نرانده اند] دوستی ورزند، زیرا خدا مؤمنان را از دوستی با کافرانی که دشمنی نمی کنند و از داد ورزیدن با آنها باز نمی دارد، چون خداوند دادگران را دوست دارد. (آیات 7-8)
سیاق سخن، از زنان مهاجر می گوید، شاید بدین سبب که رسم معمولاً این است که زن باید به مرد خود بپیوندد، لیک پیوند دینی نزدیکتر از پیوند زناشویی است. اینگونه بود که زن برای پیوستن به هم کیشان خود، مرد خویش را ترک می گفت. امّا قرآن فرمان می دهد تا زنان مهاجر آزموده شوند، پس اگر فهمیده شد که با ایمان هستند باید از مرد خود جدا گردند. از سوی دیگر اگر مرد ایمان بیاورد نباید زن کافر خود را نگاه دارد. (آیات 9- 11)
پس از بیان دسته ای از احکام که ویژه ی این جدایی است، قرآن بندهای بیعت زنان را بیان می کند که برجسته ترین آنها ستیز با شرک است (که به معنای ستیز با هر حاکمیتی به جز حاکمیت خداست) و از دیگر بندهای آن امانت داری در مال و ناموس، نگاهداری از فرزندان، پرهیز از اتهام وارد ساختن به کسی (که گویا به امانتداری در نسب مربوط است) و فرمانبرداری از رهبری است. (آیه 12)
در پایان سوره، پروردگار فرمانبرداری از رهبری حکیمانه را به ما یادآور می شود و فرمان می دهد تا از رهبری های گمراه، پیروی نکنیم. (آیه 13)
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید