امام علی(ع) در فرازی از خطبه 16 نهج البلاغه به نکته بسیار مهمّى ضمن بیان یک تشبیه زیبا اشاره مى کند که اگر مردم آن را به کار بندند مى توانند از آلودگیها و انحرافات مصون بمانند و در بیراهه ها سرگردان نشوند و به سر منزل مقصود برسند و آن این که گناه را در آغاز امر باید کنترل کرد و از حوزه آن دور شد، چرا که وقتى انسان در آن گرفتار شود گناهان و خطاهاى دیگر، زنجیروار او را به سوى خود مى کشند و زمام اختیار را از کف او بیرون مى برند و در درّه هاى هولناک بدبختى فرو مى افکنند.
مى فرماید: «آگاه باشید! گناهان و خطاها اسبهاى سرکشى هستند که اهلش را بر آنها سوار مى کنند و لجامهاى آنها برگرفته مى شود و سرانجام آنان را در دوزخ سرنگون مى کنند!» (اَلا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمُسٌ(1) حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها، وَ خُلِعَتْ لُجُمُها، فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ).
چه تشبیه زیبایى، سوار شدن بر اسبهاى چموش ذاتاً خطرناک است و اگر فاقد لجام و افسار باشد بسیار خطرناکتر و هرگاه این کار در سرزمینى داراى پرتگاه هاى هولناکى باشد، باز هم خطر بیشتر است.
گناه در واقع چنین است، ارتکاب یک گناه انسان را بى اختیار به گناه دیگر و آن نیز به گناه دیگر مى کشاند، فى المثل کسى مرتکب خیانتى مى شود و آن را کتمان مى کند; مورد بازخواست قرار مى گیرد;
دروغهاى متعدّدى براى پوشاندن خیانت خود مى گوید و سوگندهاى غلاظ و شداد دروغین، مى خورد و یا افراد دیگرى را متّهم مى سازد و هنگامى که مى بیند رسوا مى شود، ممکن است دست به خون کسانى که اطّلاعاتى از آن دارند، آلوده کند تا اسرار او فاش نشود و همچنین گناهان دیگر یکى پس از دیگرى به سراغ او مى آید چرا که همچون مرکب چموش لجام گسیخته است.
سپس مى افزاید: «آگاه باشید! تقوا و پرهیزکارى و اعمال صالح مانند مرکب راهوار و رام و سریع السّیر مى باشد که اهلش را بر آن سوار مى کنند و زمام آن را به دستشان مى سپارند (و در جاده اصلى با اطمینان خاطر و آرامش و سلامت به پیش مى روند) و آنها را به سر منزل مقصود و سعادت بهشت جاویدان، مى رساند» (اَلا وَ اِنَّ التَّقْوى مَطایا ذُلُلٌ(2)، حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها، وَ اُعْطُوا اَزِمَّتَها، فَاَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّهَ).
آرى اعمال صالح زنجیروار یکدیگر را تعقیب مى کنند. یک کار نیک، سبب کار نیک دیگر و آن هم به نوبه خود سبب اعمال صالح دیگر مى شود، مثلا ،هنگامى که کسى فرزند خود را خوب تربیت کند او هم منشأ خیرات و برکات مى شود و در دوستان و اطرافیان خود اثر مى گذارد آنها هم وسیله انجام کارهاى خیر دیگرى مى شوند و به همین ترتیب جامعه رو به صلاح و سعادت پیش مى رود.(3)
(1) . «شُمُس» از ماده «شُموس و شِماس» (بر وزن فُتوح و کتاب) به معناى دگرگونى و ناپایدارى است و خورشید را از آن جهت «شمس» گویند که دائماً در برابر ما در حرکت است و «شُمس» که در عبارت بالا آمده جمع «شموس» به معناى مرکب یا انسان کج خُلق و سرکش و به اصطلاح چموش است.
(2) . «ذُلُل» جمع «ذَلُول» به معناى رام مى باشد.
(3) . پیام امام علی(ع)، جلد1، ص548.