نویسنده: آیت الله سیدمحمّدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی واقعه
کامیابی آدمی در زندگی از نگاه او به حقایق زندگی و هم نفس بودن با آن و جدّی گرفتنش در عرصه ی اخلاق و تلاش برمی خیزد و اگرچه آدمی در پرتو بینش خود در پی رسیدن به حقایق گونه گون است، لیک، کار به نسبت حقایق بزرگ از بایستگی بیشتری برخوردار است که در زندگی و فرجامش اثری استوار دارد.
این سوره ی مکّی (واقعه) که اینک به پیشواز آیات آن می رویم، رستاخیز را به یاد ما می آورد، که یکی از بزرگترین و ارزنده ترین حقایقی است که با آدمی در پیوند می باشد. اگر رستاخیز روی دهد، بر تمامی ذرات این دنیا اثر خواهد نهاد. در پی رستاخیز، زمین و کوهها چونان غباری پراکنده گردد و رستاخیز، برگی از این زندگانی را که برای آدمی زاده آفریده شده، ورق می زند تا برگهایی از زندگانی آخرت را بگشاید، این برگها، سطرهایی چنین دارد: نخستین سطر دفتر زندگی اُخروی، نابودی این هستی با تمام انسانهایی است که در آن به سر می برند و سطر پایانی آن، پاداشی است که انسانها بدان از یکدیگر جدا می گردند و برانگیخته شدن و حسابرسی در میان این دو سطر جای گرفته است.
جایگاه انسان به اندازه ی حضور رستاخیز در آگاهی او و همزیستی عملی با آن است. پس او در رستاخیز یا به همراه سبقت گیرندگانی از نیکوکاران در اعلی علییّن جای می گیرد و یا به همراه سیه روزان نابکار در اسفل سافلین افکنده می شود و یا در میان این دو دسته آرام می گیرد، آنجا که یاران دست راست (اصحاب المیمنه) آرام گرفته اند.
لیک آدمی آگاهی از رستاخیز را که، جزیی از اُمور نهان است و از او پنهان شده، از کجا به دست آورد؟
آری؛ رستاخیز بر ما نهان است، همانگونه که فرشتگان، جنیان و آینده از ما نهان اند، لیک پروردگار، برتر از آن است که ما را پایبند ایمان به حقیقتی آشکار یا نهان نماید، مگر اینکه نشانه هایی هویدا و بسنده، ما را فراسوی آن رهنمون سازد، چندان که آن نشانه ها برای حق نیوشان، بینندگان، اندیشه ورزان و آنان که خود به گواهی می ایستند، گواهی گویا و رسا باشد. امّا نشانه های رستاخیز کدامند؟
1- پیش از هرچیز باید گفت: گواه و یا نشانه ای در دست نیست که این حقیقت را دروغ بداند و در وقوع آن دروغی نیست و این برخاسته از سرشت حق است که هیچ دلیل منطقی برخلاف آن یافت نمی گردد و آن که حق را دروغ می انگارد، نیازمند توجیه موضع خویش است.
2- آدمی بیشتر، تردید خود در رستاخیز را با تردید در امکان وقوع آن، توجیه می کند، چه، او از پس نیروهای کرانمند خویش بدین حقیقت سترگ می نگرد و از این رو بدان کفر می ورزد، لیک اگر از میان نیروی بیکران پروردگار و سنت های پابرجای او، در این حقیقت اندیشه کند، آن را حقیقتی راست و یقین آور می بیند. ایمان به اراده ی پروردگار از راه اندیشه کردن در نشانه های نیروی او، که در دنیای درون و برون جلوه گرند، به دست می آید، این ایمان، آدمی را به سوی سترگی پروردگار و پاک داشتن او از ناتوانی رهنمون می شود و (آیات 57-73) با بیان حقایق، خرد آدمی را می انگیزد و دیدنی را پُلی فراسوی نادیدنی می کند.
3- قرآن، همان آیت سترگی است که به سوی هر حقیقتی رهنمون می کند، بدان شرط که آدمی هنگام اندیشه ورزی در آن، و تأویل آیاتش، از هر پلیدی مادّی (نابکاری و زشتی)، روانی (ویژگیها و عقده ها)، عقلی (اندیشه های گمراه) به دور باشد. این دوری از آن روست که آدمی از حجابهایی بگذرد که او را از دریافتن معنی و تأویلات ژرف و به حقِّ قرآن باز می دارد و نیز بتواند با سرشت پاک و خرد روشن خویش، حقیقت را بی پرده درنگرد. از آن رو که مشکل بشر تنها عقلی نبوده، بلکه روانی نیز هست، خداوند، این حقیقت سترگ را با گواههایی عقلی، وجدانی و واقعی آسان ساخته و روش ادبی رسا و شیوه ی روانی مؤثری را به کار زده، که ترس و تشویق را در بردارد. این روش و شیوه موجب می گردد آدمی به این حقیقت (رستاخیز) با آگاهی و ژرفایی گردن نهد و بتواند میان حال و آینده خویش توازن ایجاد کند و برای رستگاری در آخرت کوشش ورزد و تکاپو کند. چنین کسی به هنگام روی دادن رستاخیز، برای دیدار با پروردگار خویش و جای گرفتن در بهشت به همراه مؤمنان سبقت گیرنده و یا دست کم به همراه یاران راست (اصحاب الیمین) آماده است.
از آن رو که مرگ، برای هر انسانی به تنهایی، رستاخیز صغراست و حقیقتی است که سرنوشت او را رقم می زند، سیاق در پایان سوره، چونان نشانه ای بر پاداشی و پلی فراسوی سرنوشت و آگاهی یقینی از آن امر نهایی که گمراهان و دروغ انگاران آن را دروغ می انگاشتند، به مرگ می پردازد.
مهمترین هدف رسالتهای الهی، این بوده که از راه آموزش و پرورش، حجابهایی را کنار زنند که میان ما و حقایق علمی و روانی قرار دارند، تا ما این حقایق را بی پرده دریابیم.
آدمی تنها از آن روی خوشگذرانی می کند و بر شرک پافشاری و به آخرت کفر می ورزد، که خدای خویش را گم می کند، بدین سبب قرآن حکیم او را به نشانه های شناخت پروردگار، که به او رهنمونی می کنند، یادآوری می دهد. این نشانه ها، بسی به آدمی نزدیکند، لیک او از آنها در غفلت است، نشانه هایی مانند: آفرینش، مرگ، زنده شدن، گیاهان، آب و آتش و … تمام این پدیده ها، از نزدیکترین حقایق به ما هستند و بزرگترین گواه و هدایت، اگر از آنها آگاه باشیم. آدمی می تواند زندگی را با همه پدیده ها و پندهایش برای خود دانشگاهی کند و از رهگذر درسها و آموزه های آن، ایمان و شناخت خویش را کامل سازد و از شهود به غیب، از اکنون به آینده و از آفریده به آفریدگار رسد. به هر روی اندرزها اندک نیستند، لیک اندرزگیری و اندرزگیران اندک اند.
منبع مقاله: مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.