نویسنده :منصور نصیری
16 ـ درعضرحاضر،فشارهای روحی فراوانی برانسان ها وارد می شود و این موجب اضطراب و عصبانیت شدید آنها می شود .باید با الگو گرفتن از قرآن و کلمات معصومان ،به ویژه پیامبر اعظم ، بر این ویژگی ویرانگرفایق آمد .ازجمله ویژگی هایی که قرآن برای پرهیزکاران و نیکوکاران بر می شمرد ، فرو بردن خشم و
گذشت از خطای مردم است:«و خشم خود را فرو می برند و از مردم در می گذرند و خدواند نکو کاران را دوست دارد »(1)
و «و چون به خشم در می آیند ،در می گذرند »(2).
رسول خدا (ص)با هشدار نسبت به عواقب زیانبار خشم ،می فرمود :«غضب سنگی از سوی شیطان است»(3)و «غضب ایمان را فاسد می کند؛همچنان که سرکه عسل را ».(4)درفرازی دیگر فرمود:«غضب سنگی از (سوی شیطان )درقلب آدمی است؛آیا ندیده اید که چشمان فرد عصبانی قرمز می شود و رگ هایش گشاد می شود؟پس هر کس اندکی احساس خشم کرد،باید به زمین بچسبد ».(5)(کنایه از تغییر حالت و خوابیدن روی زمین برای فرو خواباندن خشم).
روزی رسول خدا (ص)ازیاران خود پرسید ؛«درمیان شما قهرمان کیست؟»گفتند :شخص بسیار توانمندی که پهلویش به زمین نیاید».پیامبر اکرم(ص)فرمود :«بلکه قهرمان واقعی مردی است که شیطان را در قلبش سرکوب کند و خشم او شدید گردد و خون در رگ هایش آشکار شود؛ولی او خدا را یاد کند و با بردباری خود غضبش را سرکوب کند.»(6)روزی به عده ای برخورد که با بلند کردن سنگی زورآزمایی می کردند فرمود :«این چیست ؟گفتند :بلند کردن این سنگ معیاری است که با آن می فهمیم قوی ترین فرد کیست ».فرمود:«می خواهید بگویم قوی ترین و توانمند ترین شما کسی است؟»گفتند :«آری ،ای پیامبر خدا!»فرمود:«قوی ترین و توانمند ترین شما کسی است که هنگام خرسندی ،به گناه و باطل نیفتد و خشم وی را از سخن حق دور نسازد و به هنگام قدرت،به کاری که شایسته و حق نیست ،روی نیاورد ».(7)ایشان فرو خوردن خشم را موجب تقویت ایمان دانسته می فرماید :«هر کس خشمش را فرو خورد ،خدا درونش را از ایمان پر می کند…»(8)
افزون بر آن،فرو خوردن خشم ؛جلب مهربانی خدا را در پی دارد .از حضرت عیسی (ع)پرسیدند :«سخت ترین چیز چیست؟فرمود :«خشم خدا ».گفتند :«با چه چیز می توان از خشم خدا در امان ماند؟»فرمود :«اینکه خشمگین نشوید».گفتند :«منشأ خشم چیست ؟»فرمود:«کبر و بزرگ دانستن خود و تحقیر و پست شمردن دیگران».(9)
روزی رسول خدا (ص)با اصحاب خود در مسجد نشسته بود.عربی بادیه نشین وارد مسجد شد ودرآنجا قضای حاجت کرد.اصحاب رسول خدا (ص)با عصبانیت بر سرش فریاد کشیدند .رسول خدا (ص) فرمود :«لا تزرموه »(رهایش کنید بگذارید کارش را بکند ).سپس او را نزد خود خواند و فرمود :«مساجد برای کثیفی و قضای حاجت نیست ،بلکه برای خواندن قرآن ویاد خدا و نماز ساخته شده اند».سپس سطل آب خواست و آنجا را تطهیر کرد.(10)
انسان باید برای علاج غضب ،علل به وجود آورنده ی آن را ازبین ببرد و از زمینه هایی نظیرتکبر ،خود پسندی ،شوخی های بی جا،و…بپرهیزد و به هنگام بروز خشم ،تا می تواند وضعیت خود را تغییر دهد؛برای مثال آن محل را ترک کند یا اگرایستاده است،بنشیند و اگر نشسته است،بخوابد و نیز خدا و قدرت او را یاد کند و با یاد آوری اجر فرو خوردن خشم،برآن غلبه کند.
رسول خدا (ص)به امام علی (ع)فرمود :«ای علی !خشمگین شدی بنشین ودر قدرت پروردگار و بردباری ای که بر بندگانش دارد،بیندیش و اگربه تو گفتند :«ازخدا بترس ».خشم را.خود دور کن و به بردباری روی آور.(11)
در فرازی دیگر،وضو گرفتن را راه فرو بردن خشم معرفی می فرماید :غضب از شیطان است و شیطان از آتش و آتش هم با آب خاموش می شود،پس هرکه خشمگین شد،وضو بگیرد ».(12)
البته نکته ای که باید بدان توجه کرد این است که انسان در مواردی که حقی پایمال یا دین خدا منکوب می شود،باید خشمگین شود.از این گونه خشم در آیات و روایات ستایش شده است .درقرآن ،دربیان ویژگی یاران پیامبرآمده است :«اشداء علی الکفار »(13)و نیز به رسول خدا (ص)دستور می دهد :«یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین واغلظ علیهم »(14).امام علی (ع)می فرماید :«رسول خدا (ص) برای دنیا خشمگین نمی شد؛اما در مواردی که حقی پایمال می گردید ،چنان خشم می گرفت که هیچ کس او را نمی شناخت و تا آن حق را نمی ستاند ،هیچ چیز یارای ایستادگی در برابر خشم ایشان را نداشت.»(15)
17.پرهیز از رهبانیت
بر اساس آموزه های منقول از پیامبر اکرم (ص)،هیچ کس حق ندارد؛دنیا را برای رسیدن به آخرت یا آخرت را برای رسیدن به دنیا رها کند.این دو از یکدیگر جدا شدنی نیست.ایشان همواره با رهبانیت مبارزه می کرد و به یاران خود می فرمود :«هر گاه دارای ثروت و دارایی شدید؛باید اثر آن در شما مشاهده شود.»(16)در سوره ی مائده می خوانیم :«یا ایها الذین امنوا لا تحرموا طیبات ما احل الله لکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین *و کلوا مما رزقکم الله حلالاً طیباً و اتقوا الله الذی انتم به مومنون »(17)؛ای کسانی که ایمان آورده اید !چیزهای پاکیز ه ای را که خدا برای شماحلال کرده،حرام مشمارید و از حد مگذارید که خدا از حد گذرندگان را دوست نمی دارد و ازنعمت های حلال و پاکیزه ای که خدا به شما ارزانی داشته،بخورید و از خدایی که به او ایمان دارید،پروا کنید.
در شأن نزول این آیه چنین آمده است :برخی یاران پیامبر،با تاثیر پذیری از سخنان ایشان درباره ی روز قیامت و سختی حساب ؛تصمیم گرفتند که روزها را روزه بگیرند و شب را به نماز برخیزند و روی فرش نخوابند و ازخوردن گوشت و رابطه با همسران خود بپرهیزند و دنیا را رها کنند.در همین روزها همسر یکی از این افراد نزد عایشه آمد.و عایشه با مشاهده ی ظاهر ناآراسته و ژولیده ی او گفت:«چرا به خود نمی رسی و آرایش نمی کنی؟»او ماجرای عبادت و عزلت نشینی همسرش را تعریف کرد.هنگامی که پیامبر از این ماجرا آگاهی یافت،همه یاران خود را به مسجد فراخواند و طی سخنانی فرمود :«هان !که من هرگز به شما دستورنمی دهم که همانند کشیشان مسیحی و راهبه ها ،دنیا را کنار بگذارید .کناره گیری از خوردن گوشت و قطع رابطه با زنان و دیرنشینی و رهبانیت ،دردین من نیست…رهبانیت امت من درجهاد است….».سپس فرمود :«انسان های پیش از شما،در اثرسخت گیری بر خود هلاک شدند .آنها بر خود سخت گرفتند ،پس خدا نیز برایشان سخت گرفت»؟.(18)درروایت دیگری رسول خدا (ص)طی سخنانی تاکید کردند که من خود شب را می خوابم وازدواج می کنم و روزها نیز غذا می خورم.هر کس از راه و روش من اعراض کن،ازمن نیست.(19)
18.بی تکلفی
رفتارهای رسول خدا (ص)در همه ی حالات ،خواه درخانه یا جامعه و در میان مردم،کاملاً از تکلف عاری بود .در توصیف ایشان گفته اند :درمعاشرت با مردم ،کمترین زحمت و هزینه ای را برای آنان نداشت و می فرمود :ما پیامبران و امنا و پرهیزکاران ازتکلف و زحمت بی جا بیزاریم.(20)
امام علی (ع) در توضیح نحوه ی مجالست پیامبر برای امام حسن (ع)می فرماید :«همه ی نشست و برخاست های پیامبر ،با یاد خدا بود.درمجالس برای خود جای خاص و مشخصی بر نمی گزید و دیگران را هم از این کارنهی می کرد .هنگامی که به مجلسی وارد می شد،درنخستین جای خالی می نشست و مردم را نیز به این کار توصیه می کرد:»(21).ابوذر می گوید :«هنگامی که پیامبرخدا میان یارانش می نشست ،چنان بی تکلف و عاری ازامتیازطلبی بود که اگر فرد غریبه ای وارد می شد ،بی پرسش از حاضران ،نمی توانست تشخیص دهد که پیامبرخدا کدام یک ازحاضران است،ازاین رو ما از ایشان تقاضا کردیم که در میان حاضران جای خاصی را برای خود قرار دهد که افراد تازه وارد،ایشان را از سایرین تشخیص دهند.»(22)
پیامبر رحمت ،چنان بی تکللف و متواضع بود که برای راحتی افراد تازه وارد وبرای آنکه سایرحاضران در زحمت نیفتند،این تقاضا را پذیرفت و برای ایشان سکویی از گل ساخته شد و ازآن پس پیامبر برروی آن می نشست و سایرحضار در اطراف ایشان.(23)این مسئله نشانگر آن است که پیامبررحمت در میان مردم،هرگز به فکر خود نبود و تا می توانست کاری می کرد که مردم از تکلف و زحمت به دور باشند؛در واقع ،رفع نیاز مردم دردرجه نخست اولویت های رفتاری ایشان بود.
خود ایشان می فرمود :«من سه چیز را ترک نخواهم کرد:سوارشدن بر الاغ بی پالان ،غذا خوردن بر روی حصیر به همراه بندگان و اینکه با دستان خود به نیازمندان کمک کنم.(24)
روزی عمر نزد رسول خدا (ص)آمد و دید که اپشان روی حصیری نشسته و آثار آن بربدن شریف آن حضرت پیدا شده است.گفت:«ای پیامبرخدا!ای کاش زیراندازی تهیه می کردید!»رسول خدا(ص)فرمود :«مرا با دنیا چه کار!مثل من و دنیا،و همچون سواره ای است که در روز گرمی در حال حرکت است؛به درختی می رسد و زیرسایه ی آن لحظه ای آرام می گیرد و سپس آنجا را ترک می کند ».(25)
هیچ گاه تظاهر نمی کرد؛همانا بردگان غذا می خورد و همانند بردگان می نشست و می دانست که بنده ی خداست.(26)دربرخی روایات آمده است که هم روی زمین می نشست و هم روی زمین غذا می خورد.(27)
پی نوشتها :
1.آل عمران/134.
2.شورا/37.
3.الغضب جمره من الشیطان (بحار الانوار ،ج70،ص265).
4.بحار الانوار ،ج70،ص265.
5.سنن الترمذی ،ج3،ص328.
6.بحار الانوار ،ج74،ص150.
7.مشکوه الانوار ،ص72.
8.بحارالانوار ،ج66،ص382.پ.
9.بحارالانوار ،ج70،ص463.
10.اخلاق النبی و آدابه،ج1،ص467.
11.تحف العقول عن آل الرسول (ع)،ابن شعبه الحرانی ،تحقیق :علی اکبر الغفاری ،مؤسسه النشرالاسلامی لجماعه المدرسین ،الطبعه الثانیه ،ص15.
12.میزان الحکمه ،ج7،ص 239-240.
13.فتح/29.
14.توبه/73.
15.مجمع الزوائد ،ج8،ص273.
16.اذا کان لک مال فلیرعلیک.(سنن النسائی،احمد بن شعیب النسائی ،بیروت :دارالفکر،الطبعه الاولی :1348ق،ج8،ص196.
17.مائده/87-88.
18.فانما هلک من کان قبلکم بالتشدید ؛شددوا علی انفسهم فشدد الله علیهم.(المیزان ،ج6،ص113.)
19.فمن رغب عن سنتی فلیس منی.(همان)
20.نحن معاشر الانبیاء و الامناء و الاتقیاء براء من التکلف .(مصباح الشریعه ،منسوب به امام صادق (ع)،بیروت :مؤسسه الاعلمی ،الطبعه الاولی :1400ق،ص140-141.
21.سنن النبی ،ص50.
22.مکارم الاخلاق ،طبرسی ؛16؛سنن النبی ،ص 104.
23.مکارم الاخلاق ،طبرسی ؛ص16.
24.همان،ص24.
25.همان،ص25.
26.بحارالانوار ،ج225،16:(عن ابی عبدالله (ع)قال ؛کان رسول الله (ع)یاکل اکل العبد یجلس جلوس العبد و تعلم انه عبده).
27.مکارم الاخلاق ،طبرسی ،ص16.
منبع:نشریه پایگاه نور،شماره 8