در احادیث رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) القاب متعددى براى امام مهدى (عجل الله فرجه الشریف) ذکر شده است در این میان، مى توان به القابى مانند القائم، المنتظر، المهدى، الحجه، المنصور، الخلف الصالح، صاحب الزمان، بقیه الله، … اشاره کرد.
در برخى از روایات، ضمن ذکر برخى از القاب، به وجه تسمیه ى آن ها نیز اشاره شده است:
1- از امام جواد(علیه السلام) پرسیده شد که چرا به امام مهدى (عج) «منتظر» گفته مى شود؟ امام(علیه السلام)فرمود: «لأنّ له غیبه تکثر أیّامها و یطول أمدها، فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون…;[1]
چون براى مهدى(علیه السلام) غیبتى است که روزهاى آن بسیار و مدّت آن، طولانى است. مخلصان، منتظر ظهور او مى مانند و اهل ریب او را انکار مى کنند».
2- ابو سعید خراسانى مى گوید:
به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: «آیا مهدى و قائم یکى هستند؟» فرمود: «آرى». گفتم: «به چه علت او را مهدى مى نامند؟». فرمود: «چون به هر امر مخفى هدایت مى کند. و قائم نامیده مى شود، چون بعد از آن که از یادها رفت که او به کار عظیمى قیام مى کند، قیام خواهد کرد».[2]
چرا حضرت مهدى را در دعاى ندبه، «ابن طه» مى نامند؟
در دعاى ندبه به آن حضرت «یا ابن طه و المحکمات» خطاب مى کنیم.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
«و امّا طه فاسمٌ من اسماء النبى(صلى الله علیه وآله)و معناه: «یا طالب الحق الهادى إلیه»;[3]
و امّا طه، پس اسمى است از اسم هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و معنى آن، این است: «اى طالب حق که راهنماى به آن هستى».
مرحوم فیض کاشانى، در تفسیر آیه ى (هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ)،[4] نقل مى کند که امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «انّ المحکمات أمیرالمؤمنین و الأئمه(علیه السلام));[5] محکمات، امیرمومنان و ائمه(علیه السلام) هستند.». البته، منظور، مصداقى از مصادیق آیات محکمات است. به همین دلیل، در دعاى ندبه، به حضرت مهدى(علیه السلام) «یا ابن طه و المحکمات» خطاب مى شود.
در نهایت، باید توجّه داشت که هر یک از کلماتى که در دعاى ندبه مطرح شده است، یقیناً، ارتباطى با مقام امام زمان(علیه السلام) داشته و ریشه در عقاید و معارف اسلامى دارد.
علت نهى از ذکر اسم خاص امام مهدى (عج) چیست؟
روایاتى که درباره ى امام مهدى (عج) از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) نقل شده است، به دو دسته کلّى قابل تقسیم است:
1- دسته نخست، روایاتى هستند که از طریق اهل سنّت و یا از طریق اصحاب ائمه(علیهم السلام) نقل شده اند.
این روایات، دو گونه است:
الف) بعضى از این روایات، با کنایه، به اسم خاص امام مهدى (عج) اشاره کرده اند. مانند روایتى که جابر بن عبدالله انصارى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)نقل مى کند که آن حضرت فرمود: (المهدی من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی);[6] مهدى، از فرزندان من است. اسمش، اسم من و کنیه اش، کُنیه ى من است…».
ب) برخى دیگر از روایات نیز به صورت صریح، به نام خاص امام مهدى (عج) اشاره کرده اند. مفضل بن عمر از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که فرمود:«الإمام من بعدی ابنی موسى و الخلف المأمون المنتظر م ح م د بن الحسن بن على بن محمّد بن على بن موسى;[7] امام بعد از من، پسرم موسى است و جانشینى که مورد امید و انتظار است، م ح م د بن حسن بن على بن محمد بن على بن موسى است.».
2- دسته ى دوم، روایاتى هستند که نه تنها نام خاص امام مهدى (عج) را به صورت صریح ذکر نکرده اند، بل که از ذکر نام خاص آن حضرت، به شدّت نهى کرده اند:
عن موسى به جعفر(علیه السلام) أنّه قال عند ذکر القائم(علیه السلام): «یخفى على الناس ولادته ولایحل لهم تسمیتهُ حتّى یظهره الله عزّوجل فیملَأ به الأرض قسطاً وعدلا کما ملئت جوراً و ظلماً;[8] ولادت او، از مردم پوشیده خواهد بود و بر آنان جایز نیست که نام او را ذکر کنند تا این که خداوند او را ظاهر کند و زمین را پر از قسط و عدل کند، آن گونه که پر از جور و ظلم شده بود.».
نیز یکى از توقیع هاى امام زمان (عج) آمده است: «هر کس در بین مردم، اسم خاص مرا ذکر کند، بر او لعنت خدا باد.».[9]
در برخى از این احادیث، علت این نهى نیز ذکر شده است:
1- نام امام مهدى (عج) ودیعه اى الهى است و پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه ى ذکر آن را نداده اند.[10]
2- شما را از تصریح به اسم آن حضرت نهى کرده ایم تا اسمش بر دشمنان ما مخفى بماند و آنان او را نشناسند.[11]
علماى شیعه نیز با توجّه به احادیث نهى، از ذکر اسم خاص آن حضرت، پرهیز کرده اند، ولى در مورد زمان و مدّت این نهى، اختلاف دارند و به دو گروه تقسیم مى شوند:
بزرگانى چون شیخ صدوق، شیخ مفید، علامه ى مجلسى، و… فتوا به منع ذکر نام امام مهدى (عج) تا زمان ظهور آن حضرت داده اند و از تخصیص این احادیث به دوره ى غیبت صغرا، پرهیز کرده اند. علامه ى مجلسى در بحارالأنوار بعد از ذکر برخى از احادیث نهى، مى نویسد: «این احادیث، تصریح دارد در ردّ سخن کسانى که نهى از ذکر نام خاص را مختص زمان غیبت صغرا مى دانند.».[12]
عدّه اى دیگر از علما، از احادیث نهى، چنین استنباط کرده اند که علّت این نهى، تقیه و خوف از دشمن بود. پس اگر تقیه یا خوف نباشد، ذکر نام خاصّ امام مهدى (عج) هیچ منعى ندارد. مؤلف کشف الغّمه مى نویسد:
عجیب است که شیخ طبرسى و شیخ مفید مى گویند: «ذکر اسم و کنیه آن حضرت (عج) جایز نیست» و بعد مى گویند: «اسمش، اسم پیامبر(صلى الله علیه وآله) و کینه اش، کنیه ى پیامبر(صلى الله علیه وآله) است» و گمان مى کنند که اسم و کنیه ى آن حضرت را ذکر نکرده اند! آن چه به نظر مى آید، این است که منع، به خاطر تقیه و در زمان خوف بر آن حضرت و… بود و الان، چنین نیست…[13]
با توجّه به مطالب یاد شده و در جمع بندى آنها مى توان گفت:
اوّلا، در همه ى احادیث، تقیه و ترس از دشمن، علّت نهى از ذکر نبوده و حضرت على(علیه السلام)اسم خاص امام مهدى(علیه السلام) را ودیعه اى الهى مى دانند و مى فرمایند: «پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه ى ذکر آن را نداده اند».
ثانیاً، حمل تمام احادیث منع بر زمان تقیّه و ترس از دشمن، با توجه به تعداد زیاد آن احادیث، و نیز تصریح امام کاظم(علیه السلام) به عدم ذکر نام خاص امام مهدى (عج) تا زمان ظهور، کمى مشکل مى نماید. اگر این احادیث، حرمت ذکر اسم خاص امام مهدى (عج) را تا زمان ظهور ثابت نکنند، حدّاقل، کراهت شدید آن را اثبات مى کنند.
مرحوم آیه الله محسن امین، در جمع میان اخبار نهى و تسمیه مى نویسد: «تصریح به اسم خاص، مطلقاً مکروه است، ولى ذکر نام خاص آن حضرت، صراحتاً یا با کنایه، در زمان خوف، حرام است.».[14]
بنابراین، شایسته است که با توجّه به تصریح احادیث نهى، ما نیز از ذکر اسم خاص امام زمان (عج) پرهیز کنیم و از القاب آن حضرت، براى ذکر یاد و نام وى استفاده کنیم.
[1]. بحارالأنوار، ج 51، ص 30.
[2]. همان.
[3]. تفسیر صافى، ج 2، ص 59، المکتبه الإسلامیه، چاپ ششم، 1362.
[4]. آل عمران: 7.
[5]. تفسیر صافى، ج 1، ص 247.
[6]. بحارالأنوار، ج 51، ص 71.
[7]. همان، ج 48، ص 15.
[8]. همان، ج 51، ص 32.
[9]. بحارالأنوار، ج 51، ص 33.
[10]. بحارالأنوار، ج 51، ص 33.
[11]. مستدرک الوسایل، ج 12، ص 285.
[12]. بحارالأنوار، ج 5، ص 32.
[13]. کشف الغمه، ج 3، ص 326.
[14]. المجالس السنیه، ج 5، ص 678.
رسول رضوی- مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه