نویسنده: محمد یوسفی
سید میر علّام تفرشی که از شاگردان فاضل مقدس اردبیلی رحمه الله است، می گوید:
شبی در صحن مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام راه می رفتم. خیلی از شب گذشته بود، ناگاه شخصی را دیدم که به طرف حرم مطهر می آید. من نیز به سمت او رفتم وقتی نزدیک شدم، دیدم استاد ما ملا احمد اردبیلی رحمه الله است.
خودم را از او مخفی کردم تا این که نزدیک در حرم رسید و با آن که در بسته بود، باز شد و مقدس اردبیلی داخل حرم گردید. دیدم مثل این که با کسی صحبت می کند. بعد از آن بیرون آمد و درِ حرم هم بسته شد.
به دنبال او به راه افتادم؛ ولی طوری می رفتم که مرا نمی دید تا از نجف بیرون آمد و به سمت کوفه روانه شد.
وارد مسجد جامع کوفه گردید و در محرابی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شربت شهادت نوشیده اند، قرار گرفت دیدم راجع به مسأله ای با شخصی صحبت می کند و زمان زیادی هم طول کشید.
بعد از مدتی از مسجد بیرون آمد و به سمت نجف اشرف برگشت من نیز به دنبالش می رفتم تا نزدیک مسجد حنانه (1) رسیدیم در آنجا سرفه ام گرفت و نتوانستم خودم را نگه دارم. همین که صدای سرفه ی مرا شنید، متوجه من شد و فرمود: آیا تو میر علامی؟
عرض کردم: بلی.
فرمود: این جا چه کار داری؟
گفتم: از وقتی که داخل حرم مطهر شده اید تا الان با شما بودم، شما را به حق صاحب این قبر (امیرالمؤمنین علیه السلام) قسم می دهم اتفاقی را که امشب برایتان پیش آمد از او تا آخر به من بگویید.
فرمود: می گویم، به شرط این که تا زنده ام آن را به کسی نگویی.
من هم قبول کردم و با ایشان عهد و میثاق نمودم.
وقتی مطمئن شد فرمود: بعضی از مسائل بر من مشکل شد و در آنها متحیر ماندم و در فکر بودم که ناگاه به دلم افتاد به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام بروم و آنها را از حضرتش بپرسم. وقتی به حرم مطهر رسیدم، همان طوری که مشاهده کردی در به روی من گشوده شد و داخل شدم. در آنجا به درگاه الهی تضرع نمودم که امیرالمؤمنین جواب سؤالاتم را بدهند. در آن حال صدایی از قبر مطهر شنیدم که فرمود: به مسجد کوفه برو و مسائلت را از قائم بپرس؛ زیرا او امام زمان توست.
به کوفه آمدم و خودم را به محراب مسجد رساندم و مشکلاتم را از حضرت بقیه الله علیه السّلام سؤال نمودم ایشان جواب عنایت کردند و الان هم دارم برمی گردم. (2)
پی نوشت ها :
1. مسجدی در حدود سه هزار متری مشرق شهر نجف که در گذشته ستون معروفی به نام «عَلَم» و «قائم غَری» بوده است. این ستون در راه عبور جنازه مبارک آقا امیرالمؤمنین علیه السلام قرار گرفت و هنگامی که پیکر مقدس آن حضرت را از کنار آن عبور می داده اند به احترام آن امام عالمیان خم شد و تعظیم کرد. بعدها به جای آن استوانه ی با معرفت، مسجدی ساخته شد که به «مسجد حنّانه» معروف است.
2. کمال الدین، ج 2، ص 64، س 24 و عبقری الحسان، ج 1، ص 74.
منبع مقاله :
یوسفی، محمد، (1390)، ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا، قم، خورشید هدایت، چاپ دوم