نویسنده:مرسل ابراهیم خانی
مقدمه :
یکی از مقوله های سیاسی اجتماعی که نوع حکومت ها با آن دست به گریبان هستند مسأله فتنه و فتنه انگیزی است که در شرایط خاص محیطی و سیاسی اجتماعی امکان بروز و ظهور می یابد . کشور ما نیز از این واقیت مستثنی نیست مخصوصا با توجه به درگیری آن با قدرت های بزرگ و مستکبران عالم .هم چنانکه در سال های اوایل انقلاب اسلامی و در چند سال اخیر نمود بیشتری داشته است .
از آنجایی که دوران سی ساله انقلاب اسلامی شباهتی خاص به دوران خلافت امیرالمؤمنین علی (ع) دارد و حضرت نیز در زمینه فتنه توصیه های کار ساز و راهگشایی را دارند . به نظر رسید که بررسی فتنه از دیدگاه ایشان در زمان ما بسیار مفید و کارگشا خواهد بود .
در زمینه فتنه از دیدگاه امام علی (ع) تحقیق هایی انجام شده ، اما اینکه شرایط پیدایش فتنه در جامعه و وظیفه افراد از دیدگاه حضرت در زمان ظهور فتنه چیست ، پژوهش چندانی صورت نگرفته است .لذا با راهنمایی اساتید ارجمند حجج اسلام محمد تقی کرامتی و مهدی اسدی به تحقیق در این موضوع پرداختیم . امید است اثری مفید و شایسته باشد .
این تحقیق شامل تعریف فتنه ، شرایط پیدایش فتنه ، وظایف افراد در شرایط فتنه و چگونگی پیشگیری و درمان فتنه از دیدگاه امیرالمؤمنین علی (ع) است .
فصل اول : واژه شناسی
معنای لغوی
فتنه مصدر عربی از ماده((فتن)) است و در لغت به معنای در آتش انداختن و گداختن سیم و زر جهت آزمایش و جدا ساختن مواد خالص آن از ناخالصی هاست . در منابع اسلامی به معنای (( آزمایش)) ، ((گناه)) ، ((عذاب)) ، ((گمراهی)) ، (( کفران)) ، ((ناسپاسی)) ، (( اختلاف)) ، ((فریفتن)) و … استعمال شده است.(1)
معنای اصطلاحی
در فرهنگ سیاسی اجتماعی اسلام، اصطلاح فتنه رنگ و صبغه ای دیگر دارد، این واژه در نهج البلاغه مکرر آمده است و منظور حضرت در بیشتر مواضع معنای لفظی، لغوی یا جنبه ی فردی و اخلاقی آن نبوده ، بلکه مراد ایشان از فتنه یکسری پدیده های اجتماعی سیاسی است که جامعه ی اسلامی را دچار موج و تلاطم نموده و در عین حال حالت حق به جانب و فریب کارانه داشته است.
با نگاهی به موارد استعمال فتنه در کلام امیر المومنین (ع) در می یابیم که فتنه تر فندی سیاسی اجتماعی است که از آمیزش حق و باطل و پنهان نمودن باطل در پوسته ی حق با هدف اغفال و فریفتن مردم برای رسیدن به مقاصدی شوم طرح ریزی می شود. فتنه گران به خوبی می دانند که اگر حق به طور واضح مطرح گردد راهی برای نفوذ آنان در جامعه باقی نمی ماند و اگر باطل به صورت عریان عرضه شود هیچ کس در پی آن نمی رود ، از این رو همواره بر تن باطل لباس حق می پوشانند و تشخیص حق از باطل را بر مردم مشبه می سازند تا از طریق حق جلوه دادن باطل مردم را اغفال و به دنبال خود بکشانند. آنان زهر مهلک را در غذایی مطبوع پنهان می سازند تا نا آگاهان را به خوردن آن تشویق کنند و آگاهان را نیز در دریایی از شک و تردید غوطه ور سازند .
نتیجه ی این حیله گری به آن جا می انجامد که ناآگاهان به آنان می پیوندند و آگاهان نیز به ورطه ی بی عملی دچار می شوند و در هر صورت آنان به مقصود پلید خویش دست می یابند .
فصل دوم : شرایط و عوامل پیدایش فتنه:
امیرالمومنین (ع) که خود قربانی فتنه هایی شد که پس از رحلت رسول خدا (ص) به وجود آمد، جامعه را از افتادن در مسیر قتنه بر حذر می دارد و هشدارهای لازم را می دهد و برای اینکه مردم آگاهی لازم را داشته باشند ، کیفیت پیدایش فتنه و شگردهای فتنه گران و خطرهای آن برای جامعه و راه مقابله با آنان را تذکر می دهد . چگونه یک فتنه در جامعه پیدا می شود و سبب نا امنی و آشوب و به هم ریختن نظم و قانون و از بین رفتن ارزشهای پذیرفته شده جامعه میگردد؟ مقابله و برخورد با عوامل فتنه مستلزم شناخت دقیق آن ها است که در زیر به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم :
زمینه ها و عوامل داخلی در پیدایش فتنه :
1- عوامل مذهبی :
وقتی پیامبر (ص) از وقوع فتنه ها بعد از رحلت خویش خبر می دهد امیر المومنین اینگونه عرض می کند :
کاش قدری از آن فتنه ها را بیان می فرمودید . سپس پیامبر (ص) چنین فرمودند : پس از من پیروانم در فتنه و گمراهی خواهند افتاد ، آنان قرآن را به پندار خود تاویل کنند و به رای خود معنی و تفسیر نمایند …. و کتاب خدا را از مواضع خود تحریف کنند .(2)
این فتنه بلافاصله پس از رحلت رسول خدا آغاز گردید ، آنجا که عمر گفت که کتاب خدا ما را بس است و نیازی به کلام پیامبر و اهل بیت او نداریم ، ووقتی که ابوبکر دستور داد هر آنچه از احادیث نبوی که مکتوب بود جمع کرده و سوزانیدند ظاهر گردید.این مقدمه ای بودن برای ظهور عقیده ای به نام اجتهاد اصحاب که منشا بسیاری از فتنه های بعدی بود .
با ظهور چنین عقیده ای دیگر کسی برای تفسیر و تاویل قرآن به کلام پیامبر (ص) و اهل بیت او رجوع نمی کرد ، کسانی که قرآن آنان را مفسر واقعی آیات قرآن معرفی می کند بلکه باب تاویل و تفسیر به رای باز شد و زمینه برای فتنه گران مهیا گردید تا باطل را در پوسته حق عرضه کنند ، و با تفسیر و تاویل آیات در راستای منافع خود کتاب خدا را از مواضع خود تحریف کنند و جریان فتنه را برای رسیدن به اهداف شوم خود پیش ببرند .
در عصر حاضر نیز فتنه گران از همین روش برای پیش برد اهداف خود استفاده می کنند ،لکن ظاهر آن را تغییر داده ودر قالب جدیدی ارائه می کنند مانند قرائت های جدید از دین ،جدایی دین از سیاست و … اما باید دانست که اساس و ماهیت آن تغییر نکرده است . با توجه به کلام پیامبر (ص)که فرمودند : هر آنچه از فتنه ها که در بنی اسرائیل رخ داده در امت من نیز واقع خواهد شد می توان گفت که اساسا بیشتر فتنه های جدید که واقع می شوند ماهیت جدیدی ندارند بلکه تکرار فتنه های پیشین است و فقط با توجه به مقتضیات هر عصری ظاهر آن را تغییر داده اند .
در زمان ما به خاطر آگاهی اکثریت مردم از فتنه های گذشته و احتمال تطبیق آن با جریات در حال وقوع، باطل را با آن چنان پیچیدگی و ظاهر فریبنده ای ارائه می دهند که گاهی تشخیص آن حتی برای خواص و عالمان جامعه نیز دشوار است.
2- عوامل اخلاقی :
از عواملی که زمینه پیدایش فتنه را در جامعه فراهم می سازد دوستی دنیا و دنیا پرستی است . همانطور که امیر المومنین (ع) می فرمایند :
((الوله بالدنیا اعظم فتنه.)) عشق به دنیا بزرگترین فتنه است.(3)
راز پیدایش فتنه ها را باید در دنیا پرستی جستجو کرد . وقتی دنیا در دیدگاه انسان هدف و معبود شد، باید منتظر ظهور فتنه ها بود . آن گاه که دنیا معبود شد مسلخ تمام ارزشهای الهی شده ، ضد ارزش ها جایگزین می شود . همانگونه که امیر المومنین (ع) می فرمایند :
((حب الدنیا راس الفتن و اصل المحن. )) دنیا پرستی اساس فتنه ها و ریشه ی مشکلات است.(4)
دنیا پرستی جلوه های بسیاری دارد که به چند مورد آن اشاره می کنیم :
الف– خود پرستی :
خود پرستی یعنی خود و متعلقات خود را حق دیدن و بی چون و چرا و بدون منطق از آراءو نظریات خود دفاع کردن و آن را محور حب و بغض قرار دادن . همان که امام صادق (ع) آن را آغاز شرک نامیدند(5) اولین پله شرک خود محوری است و این آغاز انحرافی بزرگ است که دنیا و آخرت را تباه کرده و قدرت درک حقایق را از انسان سلب می کند .
ب- کبر :
یعنی خود را برتر از دیگران دیدن ، که خصلتی درونی است و جلوه های بیرونی آن همان تسلیم نشدن در برابر حق است .
ج-ترس :
از دیگر جلوه های دنیا پرستی ترس است . ترس از دست دادن زندگی مرفه چند روزه ی دنیا این چنین است که انسان های ترسو در بحران ها و مقاطع حساس حق را تنها می گذارند و باعث پیشروی فتنه می شوند . به همین دلیل است که در روایات آمده ((دین با ترس سازگار نیست ))
د- لجاجت :
دیگر جلوه ی دنیا پرستی و خود پرستی که در موارد فراوانی مانع پذیرش حق شده لجاجت است . لجاجت یعنی یک دندگی و یک پهلویی و این که حرفی جز حرف من نباید بر مسند بنشیند ، برای انسان لجوج محور ((من)) است نه خدا . اگر لجوج حق را مثل آفتاب هم آشکار ببیند، سر تسلیم در برابر آن فرود نمی آورد . به همین خاطراست که در فتنه ها حاضربه پذیرش حق و حمایت از آن نمی باشد.
ه- کینه :
از عوامل دیگری که امیر المومنین (ع) آن را از اسباب بروز فتنه ها معرفی می کند کینه است . ایشان می فرماید :
(( سبب الفتن الحقد .)) سبب و مایه ی فتنه ها کینه است.(6)
لازمه ی قدم برداشتن در مسیر حق این است که قطعا گروهی که از حق لطمه و ضربه خورده اند کینه ی اهل جبهه ی حق را در دل می گیرندد و سعی در انتقام از آنها دارند و این مسئله باعث بروز فتنه ها می شود .
و- پیروی از شهوات :
از عواملی که در بروز فتنه ها بسیار موثر است پیروی از شهوات است . همانطور که امیر المومنین (ع) می فرماید :
((لا فتنه اعظم من الشهوه .)) فتنه ای عظیم تر از شهوت نیست.(7)
وقتی جامعه غرق در شهوات شد از مسیر حق منحرف شده و در زمان ظهور فتنه ها خود به خود در جبهه ی باطل قرار می گیرد و باعث تقویت جبهه ی باطل و گسترش فتنه می شود و در عصر حاضر ما
مشاهده می کنیم که پیروی از امیال نفسانی خود سر آغازی برای بسیاری از فتنه هاست کسانی که با شعار آزادی فتنه بر پا می کنند تا به خواسته های شهوانی و حیوانی خود برسند.
3 – عوامل اجتماعی :
عامل دیگری که در پیدایش فتنه بسیار موثر است و فتنه گران در پیشبرد اهداف خود برای ایجاد و گسترش فتنه از آن بهره ی فراوان می گیرند عاملی است که امیر المومنین (ع) از آن به فتنه ی زبان یاد می کنند ایشان می فرمایند :
((فتنه اللسان اشد من ضرب السیف.)) فتنه زبان بسیار شدیدتر و برنده تر از ضربه ی شمشیر است.(8)
فتنه گران با شایعه پراکنی ، دروغ پردازی و تهمت زدن به افرادی که در جبهه ی حق هستند وجهه ی آنان را نزد افکار عمومی تخریب کرده و از این طریق به تضعیف جبهه ی حق می پردازند و افکار عمومی را
در مسیری جهت دهی می کنند که راه را برای پیاده کردن اهداف شوم و پلیدشان هموار می سازد.
نمونه ی بارز آن در زمان خلافت امیر المومنین (ع) فعالیت های معاویه در شام بود. پس از کشته شدن عثمان نعمان بن بشر با پیراهن خونین خلیفه راه شام را در پیش گرفت و آن را به معاویه رساند. معاویه نیز آن را بر منبر گذاشت تا مردم آن را ببینند و از آنان خواست برای خون خواهی آماده شوند و آنان در اطراف منبر به شیون و گریه مشغول شدند . معاویه فرمانی صادر کرد مبنی بر آنکه تا انتقام خون عثمان گرفته نشده، هیچ مردی با زنی همبستر نشود. ابن کثیر می نویسد که:
((مردم یک سال گرد پیراهن گریستند و آن سال از زنان دوری کردند)).
امیرالمؤمنین (ع) در نامه های خود به معاویه می گوید: دست تو تا مرفق در خون عثمان آلوده است ، باز هم دم از خون عثمان می زنی. امیر المومنین (ع) با این بیان پرده از رازی برداشته که چشم تیز بین تاریخ کمتر توانسته آن را کشف کند.(9) حال با اینکه می بینیم معاویه خود جزء قاتلین عثمان بوده اما با تبلیغات فریبنده امیرالمومنین(ع) را قاتل عثمان معرفی می کند و مردم را به خون خواهی از او تحریک و تشویق می کند . تبلیغاتی که در واقع زمینه ساز فتنه ای عظیم بود یعنی غصب خلافت رسول خدا (ص) و حتی عظیم تر از آن یعنی نابودی اسلام، همانگونه که خود معاویه اعتراف می کند . معاویه می گوید:
(( تا نام محمد (ص) را از بالای مأذنه ها پائین نیاورم و دفن نکنم از پای نمی نشینیم.))(10)
و اکنون می بینیم تاثیر عظیم فتنه ی زبان را در رسیدن معاویه به اهداف پلیدش و ایجاد انحرافی عظیم در جامعه ی اسلامی.در جامعه ی کنونی فتنه ی زبان بسیار عظیم تر و مخرب تر است زیرا ابزار گسترش آن بسیار فراوان ومتنوع است. در زمان امیر المومنین (ع) فقط منبر ابزار گسترش این فتنه بود اما امروزه رسانه های مختلف ابزاری کار آمد برای فتنه گران هستند تا افکار عمومی جامعه را در مسیر دلخواه هدایت کنند و فتنه ها را پایه ریزی کنند.
امروزه فتنه هایی در جامعه پدیدار گشته که آن را انقلاب مخملین می نامند. اصلی ترین و مهم ترین ابزار در ایجاد و گسترش این فتنه رسانه ها هستند.
4- عوامل اقتصادی :
عامل دیگری که در ایجاد و گسترش فتنه بسیار موثر است (( میل به ثروت اندوزی و مال پرستی)) است. مسأله ای که عامل بسیاری از فتنه ها و انحراف ها بوده است.امیر المومنین (ع) آن را سبب فتنه ها نامیده است:
((حب المال سبب الفتن.)) (11)
مال پرستی ضربه های مهلکی بر پیکره اسلام وارد کرده است. پس از پیامبر (ص) همین عامل عده ی زیادی را فریفت و به سوی جمع مال و ثروت سوق داد. کسانی که باید چشم بیدار اسلام و پاسدارارزشهای اخلاقی باشند، خود بی صبرانه به جمع آوری مال وثروت پرداختند و تمام سوابق نیک خود را در مسلخ (( مال پرستی)) قربانی کردند.
در دوره عمر و با آغاز فتوحات به یکباره جهش فوق العاده ای در وضعیت اقتصادی مردم پیدا شد ، سیل گرایش به مادیگری وجمع مال و ثروت آغاز گشت ، کم کم طبقه ای بسیار متمول که در سایه تبعیض های ناروا به آلاف و الوف رسیده بودنددر جامعه اسلامی به وجود آمد، طبقه ای کهاز عوام نبودند که عذر بی بصیرتی را بر آنان ذکر کنیم، بلکه از خواص و شاهد آن همه سفارش های پیامبر (ص) در مورد
پرهیز از دنیا طلبی بودند، آن هم نه از راه مشروع بلکه با توقع امتیازهای ویژه از بیت المال . این خشت اول انحراف ها و فتنه ها بود تا به دوران عثمان رسید. در دوران خلیفه سوم، وضعیت این گونه شد که بزرگان صحابه پیامبر (ص)! جزء بزرگترین سرمایه دارهای زمان خودشان شدند. عمده ترین مشکل امیرالمؤمنین(ع) در دوران خلافتش، همین روحیه ی مال پرستی خواص بود. ولی حکومت عدالت گستر علی (ع) در برابر امتیاز خواهی نا بحق آنها ایستاد و اینان نتوانستند عدل او را تحمل کنند ، سرانجام سر ستیز بر آورده به معاویه پناهنده شدند. بیشترین پناهندگان به معاویه دارای جرایم مالی سنگین ، سوء استفاده های مالی از بیت المال یا برنگرداندن دیون خویش بودند.
امام علی (ع) در سخنی صریحا عمده ترین انگیزه ی مخالفت با حکومتش را امتیاز طلبی از بیت المال می داند. در نامه ای که حضرت برای سهل بن حنیف استاندار مدینه نوشته، آمده:
(( به من خبر رسیده است که افرادی از قلمرو تو مخفیانه به معاویه پیوسته اند. نگران مباش، این ها دنیا پرستانی هستند که با سرعت در پی تحصیل آنند.))(12)
معاویه هم از همین راه مردم را صید می کرد. مبالغ هنگفتی را برای اصحاب امیرالمومنین (ع) فرستاده و آنها را به خیمه ی فتنه گران دعوت می کرد . متاسفانه تاریخ شاهد فتنه های بسیاری بوده که صرفا به خاطر ((مال پرستی)) بر پا شده. مانند جریان عمربن سعد ، محمد بن اسماعیل بن جعفر(ع) ، جریان واقفیه که منکر امامت امام رضا (ع) شد تا پولهای فراوانی که به نمایندگی از امام کاظم (ع) به دست آورده بود به جیب بزند.
5- عوامل سیاسی :
دیگر از عوامل مهم فتنه انگیزی ها و اعراض از حق (( جاه طلبی)) و (( ریاست پرستی)) است. امیر المومنین (ع) یکی از انگیزه های مخالفان خود را ، همین عامل می داند. ریاست طلبان در پی آن بودند که از حکومت ایشان امتیاز گرفته و در مسند برخی مسئولیت های حساس قرار گیرند، ولی از آنجا که علی (ع) حکومت ارزش ها بود این ها را لایق ندید و به کامشان نرساند، لذا سر ستیز با حکومت بر داشته و فتنه ای را بر پا کردند.ابن ابی الحدید گوید:
(( طلحه و زبیر پس از گذشتن چند روز از بیعت با علی (ع) خدمت ایشان رسیدند و گفتند: ای امیرالمومنان حتما از ستمی که در حکومت عثمان بر ما رفت آگاهید و نیز به خوبی می دانید که عثمان به بنی امیه توجه داشت و اینک خداوند خلافت را بعد از عثمان به تو داده است . خواسته ی ما این است که بعضی از کارهای خود ( استانداری بصره و کوفه را) به ما واگذار کنی .))(13) و (14)
مورخان نوشته اند:
(( طلحه و زبیر پیش از شروع جنگ درباره ی اینکه کدام یک نماز بر مردم بخواند اختلاف داشتند و با میانجی گری عایشه به این که نه این و نه آن بلکه به نوبت فرزندان این دو امام جماعت شوند ، اختلافشان حل شد)). هم چنین نوشته اند: (( طلحه از عایشه خواست مردم به او با عنوان ((امیر)) سلام دهند و زبیر نیز همین تقاضا را می کرد . عایشه دستور داد که به هر دو به عنوان (( امیر)) سلام دهند. در فرماندهی جنگ هم با هم اختلاف داشتند.))(15)
امیر المومنین در تحلیل روانشناسانه ی این جاه طلبان فرمود: (( اینان آن چنان ریاست طلبند که هر کدام تنها ریاست مطلقه ی خود را می خواهد و بس! بر این اساس در درون خود کشمکش داشته و به یکدیگر کینه دارند، تا جایی که : (( و الله لئن اصابوا الذین یریدون لینتزعن عن هذا نفس هذا .))(16)
آری، این قصه همیشگی ریاست طلبان است! معبود آنان ریاست است و بس! و در این مسیر همه چیز را قربانی می کنند. در هر شرایطی می خواهند ریاست را بدست آورده و آن را حفظ کنند. چنین اشخاصی ناچارند برای رسیدن به ریاست و نگهداری حکومت چند روزه ی خود پشت پا به تمام ارزش های الهی زده و مرتکب هر جنایتی شده و هر فتنه ای را بر پا کنند.راز مخالفتهای برخی از فرزندان نا صالح امامان (ع) همین بیماری بزرگ بود؛ آنان حق را می شناختند،اما ریاست طلبی پرده بر بصیرتشان کشید.
در جهان کنونی صفت رذیله ی ((ریاست طلبی)) به عنوان برنامه ای ضروری و لازم در جوامع بشری پیگیری می شود . گروه هایی با عناوینی مثل( احزاب سیاسی) یا ( فعالان سیاسی ) برای کسب ریاست و حکومت چند روزه شبانه روز تلاش می کنند و برای رسیدن به هدف از هیچ کوششی فرو گذار نیستند و از هر وسیله ای استفاده می کنند و در هر فتنه ای داخل می شوند . در این میان به ندرت می توان گروهی را پیدا کرد که برای رضای خدا و خدمت به مردم در این عرصه داخل شده باشد. لذا در زمان ما پرهیز از این فتنه بیش از هر زمان دیگر ضروری به نظر می رسد.
عوامل خارجی در پیدایش فتنه :
1- توطئه چینی دشمنان خارجی :
دشمنان خارجی برای ایجاد فتنه و آشوب در یک جامعه و بهره برداری از آن و برای رسیدن به اهداف مشخص گاهی دست به توطئه چینی زده و با این کار بهانه و دست مایه ای برای خود و عوامل نفوذی خود در داخل جامعه دست و پا می کنند. مانند دست های نامرئی معاویه در قتل عثمان که امیر المومنین (ع) در نامه هایش به آن اشاره می کند. معاویه در شام حکومت خود مختاری را ایجاد کرده بود و در زمان خلافت امیر المومنین (ع) نسبت به مرکز خلافت اسلامی دشمن خارجی محسوب می شد. در شورش مردم علیه عثمان معاویه از فرصت استفاده کرده و با توطئه ای عثمان را به قتل رساند و مرگ او را بهانه ای قرار داد برای لشکر کشی مقابل خلیفه جدیدی که قصد عزل او را داشت.
در سالهای اخیر موارد زیادی از این نوع توطئه ها در کشورهای مختلف توسط قدرت های سلطه طلب پایه ریزی شده مانند آنچه در لبنان برای نخست وزیر سابق لبنان اتفاق افتاد. این مسئله بهانه ای شد تا سلطه گران عوامل خود را در لبنان بر مسند قدرت بنشانند تا به اهداف خود برسند و مانند آنچه در پاکستان برای نخست وزیر سابق این کشور رخ داد.
2- یارگیری دشمن از داخل جبهه ی حق :
یکی از مهمترین روش های دشمنان برای نفوذ در یک جامعه ایجاد عوامل نفوذی در دستگاههای مختلف آن جامعه است تا به وسیله ی آنها زمینه های لازم برای ایجاد فتنه را فراهم سازد.
برای این کار دشمن ابتدا از طریق جاسوس های خود افراد مساعد را شناسایی کرده و روحیات آنها را بررسی می کند و سپس هر یک را با توجه به روحیاتش به سمت خود جذب می کند.
گاه با تطمیح اشخاص از طریق سیم و زر، گاه با استفاده از کینه هایی که اشخاص نسبت به افراد جبهه ی حق دارند ، گاهی هم با وعده های پست و مقام ؛ گاهی نیز با استفاده از بی بصیرتی و ساده لوحی افراد و…این شیوه دیرینه ی قدرت های بزرگ بر ضد مخالفان خود بوده است و فرزند ابوسفیان در این فن ، نابغه و سرآمد روزگار خود بوده. او با این شیوه بسیاری از یاران امیر المومنین (ع) را به خیمه گاه خود آورد . لشکر امام مجتبی (ع) را از هم گسیخت به طوری که تعداد لشکریان ایشان اندک گردید و چون با این تعداد قادر به ادامه ی جنگ نبود مجبور به صلح شد.
بعد از انقلاب اسلامی در کشورمان اشخاص و گروه های زیادی بودند که در ظاهر از یاران نزدیک امام خمینی (ره) و از با سابقه ترین افراد در جریان انقلاب اسلامی و بعد از آن بودند اما بعد ها معلوم شد که این ها از نفوذی های قدرت های استکباری چون آمریکا و انگلیس و … بوده اند. بعضی آگاهانه و بعضی هم ناآگاهانه و از روی غفلت.
3- ایجاد تفرقه بین گروه ها :
از دیگر شیوه های مرسوم برای تحت سلطه در آ وردن ملتها ایجاد نفاق بین اقشار مختلف یک جامعه است ، با استفاده از تعصب های قومی و قبیله ای یا مذهبی و یا اختلاف سلیقه ها و دیدگاههای سیاسی و اجتماعی و …اساسا تفرقه افکنی خود از بزرگترین فتنه ها در یک جامعه است.
امیرالمومنین (ع) اشعث بن قیس رئیس قبیله کنده را بنا به عللی عزل نمود و علم او را به حسان بن مخدوج از قبیله ربیعه سپرد . جماعتی از بزرگان قبیله کنده به خشم آمده و به قوم ربیعه اعتراض کردند و آشوب به راه انداختند. چون خبر عزل اشعث به معاویه رسید ، شاعر مخصوص خود را فراخواند و گفت : ابیاتی چند در وصف اشعث بسرای و او را تهییج کن تا به سوی ما آید. چون آن ابیات به قوم کنده رسید ؛ شریح بن هانی مذحجی برخاست و گفت : ای اهل یمن! معاویه قصد نفاق و شقاق در میان ما را دارد تا برادران را به جان هم اندازد، معاویه دشمن خدا و رسول او و امیر المومنین (ع) است هوشیار باشید و از مکر او غافل نباشید.آری دشمنان آماده و هوشیارند تا از کوچک ترین فرصت ها برای اهدافشان استفاده کنند.
4- تبلیغات دروغین و فریب افکار عمومی :
از روش هایی که دشمنان برای خالی کردن جبهه ی حق از نیروها در یک جامعه و ایجاد ریزش در بین افراد و هم چنین تفرقه افکنی و تضعیف آنها به کار می برند ، فریب عوام و حتی خواص است، از طریق تبلیغات منفی علیه رهبری جبهه ی حق و باطل جلوه دادن آنها و از طرفی دیگر حق جلوه دادن خود است. این تبلیغات را با هر پوسته ای ارائه می دهند تا به اهداف خود در آن جامعه برسند. گاهی این تبلیغات و فریب افکار عمومی از طرف دشمن آغاز شده و توسط عوامل نفوذی آنها در داخل گسترش می یابد و گاهی هم بالعکس.
قرآن های سر نیزه مصداق بارز این فتنه در جنگ صفین بود. وقتی قرآن ها بالا رفت عوامل نفوذی معاویه هم دست به کار شدند و بعضی هم از روی غفلت بی آنکه عامل معاویه باشند به این فتنه دامن زدند. معاویه با این کار در بین عوام و حتی بسیاری از خواص یاران امیر المومنین (ع) شک و تردید ایجاد کرد و بین آنها تفرقه افکند و با این کار نه تنها خود را از شکست حتمی نجات داد بلکه زمینه پیروزی خود را فراهم ساخت.از آنجا که سیاست های شیطانی در عصر ما بیش از هر زمان دیگری پیچیده و مرموز است ، آمیزش حق و باطل نیز مکانیسمی پیچیده پیدا کرده است و سیاست مداران بزرگ دنیا ، چنان خواسته های نامشروعان را در پوسته ای از حق می پوشانند که تشخیص آن به آسانی ممکن نیست.
عناوینی مانند (( حقوق بشر)) ، (( عفو بین الملل)) ، (( آزادی قلم و بیان)) ،(( اعطای پناهندگی سیاسی)) ، ((تاسیس مراکز به اصطلاح خیریه)) ،((حقوق حیوانات)) و … همه از ابزار فریب افکار عمومی اند. نگاهی به عملکرد دو گانه و چند گانه ی آنها در پیاده کردن اصول به ظاهر انسانی در نقاط مختلف دنیا ، شاهدی روشن بر این مدعاست.
فصل سوم : وظایف افراد در شرایط فتنه :
وظیفه افراد در شرایط فتنه :
چنانکه امیر المومنین (ع) بیان می فرمایند : کسی نمی تواند خود را بر کنار از فتنه ها بگیرد و نباید درخواست بیرون ماندن آن از آزمایشگاه و پالایشگاه را داشته باشد ، زیرا فتنه سراسر زندگی انسان را فرا گرفته است و از لوازم و ضرورتهای زندگی اجتماعی است، زیرا ساخته شدن انسان تنها در زندگی اجتماعی و در ضمن برخورد با مسائل گوناگون و درگیری با دشواریها عملی می گردد. خود را از مسئولیت ها دور نگاه داشتن و از ترس آلودگی دست به سیاه و سفید نزدن ، به معنای دور گرفتن خود از انسانیت است و از زبان قرآن و رسول خدا ، آشکارا منع شده است.
آیا می توان تصور کرد که یک کلوخه ی معدنی طلا داربی آنکه در بوته ی آزمایش گذاشته شود ، ناخالصیهای آن زوده و طلای نابش از آنها بیرون آورده شود ؟ لیکن وسیله بیرون آمدن از آزمایشگاه فتنه ، به شکلی پاک و سرافراز ، نیز از سوی پروردگار شناسانیده شده است. امیر المومنین (ع) در این باره می فرمایند:
(( و اعملوا انه من یتق الله یجعل له مخرجا) من الفتن و نورا من الظلم)). بدانید که هر کس خدای را پروا گیرد ، خدا راه بیرون شدن از تنگناهای تیره ی فتنه ها و روشنایی راهنمایی کننده از تیرگی ها را برای او فراهم می سازد.(17)
بنابراین هر کدام از افراد جامعه نسبت به موقعیت اجتماعی و سیاسی خود در جامعه ، وظایف خاصی را در شرایط فتنه دارند که به مواردی از آنها اشاره می کنیم:
وظایف مردم :
1- شناخت حق و ملاک آن :
مهمترین مسئله ای که در زمان فتنه ، افراد جامعه را از افتادن در ورطه ی هلاکت حفظ می کند و در مسیر حق استوار و ثابت قدم می دارد ، شناخت حق است و برای شناخت حق ابتدا باید ملاک حق را شناخت. اگر مشاهده می شود که در فتنه ها بسیاری گمراه شده راه فتنه را در پیش می گیرند و به جبهه ی باطل می پیوندند و بسیاری نیز به خاطر شک و تردید سکوت اختیار کرده و نظاره گرند به خاطر این است که حق را نشناخته اند . علت بسیاری از انحرافات این است که اشخاص ملاک حق
قرار می گیرند،در نتیجه با انحراف اشخاص از مسیر واقعی حق ، امر بر دیگران مشتبه می گردد.
امام علی(ع) می فرمایند :
((الحق لایعرف بالرجال إعرف الحق تعرف اهله)) .حق به واسطه اشخاص شناخته نمیشود ،خود حق را بشناس پیروان آن را خواهی شناخت .(18)
در جنگ جمل امیر المومنین (ع) وصی جانشین و پسر عموی رسول خدا با چهارصد تن از مهاجران و انصار که هفتاد تن آنها از شرکت کنندگان در بدر بودند یک طرف ام المومنین عایشه که موقعیت خاصی در میان زنان پیامبر و جامعه اسلامی داشت ، همراه با طلحه و زبیر دو صحابی بزرگ رسول خدا که سوابق فراوانی در پیشبرد اسلام داشتند در طرف دیگر قرار گرفتند. در این میان بسیاری در تحیر بودند که کدام جبهه حق است ، اینان همان هایی بودند که ملاکشان برای شناخت حق اشخاص بود . وضع در جنگ صفین و نهروان هم همینگونه بود ، حتی بدتر از آن، به طوری که امیر المومنین (ع) فرمودند :
(( من چشم فتنه را کور کردم ، در حالی که احدی جرات چنین کاری را نداشت.))(19)
2- توجه به رهبری جامعه :
قوام یک جامعه به رهبری آن است وبرای اینکه یک جامعه بتواند پابرجا واستوار بماند ودر مقابل خطرهای داخلی وخارجی آسیب ناپذیر باشد باید تمام افراد جامعه حول محور امام ورهبر خود گردآمده و او را حمایت ویاری کنند. امیرالمومنین (ع) می فرماید:
((الزموا ما عقد علیه حبل الجماعه و بنیت علیه ارکان الطاعه.)) بر خود لازم شمارید آنچه را که پیوند امت اسلامی بدان استوار وپایه های طاعت بر آن پایدار است.(20)
ایشان رهبری جامعه اسلامی را اساس اتحاد وهمدلی وپیوند امت اسلامی می نامند وآن را پایه دین ورکن اساسی اطاعت خدای تعالی معرفی می کند . ایشان با این بیان می خواهند اهمیت رهبری را به ماگوشزد کرده وبفهمانند که اگر افراد جامعه از رهبر خود حمایت نکرده وپشتیبان اونباشند؛ نه تنها اجتماع از هم پاشیده ودچار فتنه ها می شود بلکه مهمتر از آن دیگر اثری از اطاعت پروردگار که هدف اصلی ادیان الهی است باقی نخواهد ماند.
دشمنان نیز به اهمیت این مسأله پی برده ودر رأس همه اهدافشان از بین بردن این عنصر گرانبها را قرارداده اند. آنها دریافته اند تازمانی که رهبری با تقوا ، عدالت پیشه، آگاه وکاردان در رأس امور جامعه اسلامی باشد کاری از پیش نخواهند برد. تا زمانی که مردم حامی رهبرشان هستند واو را حمایت می کنند به هیچ یک از اهدافشان نخواهند رسید واصلاً جایگاهی برای آنها در چنین جامعه ای نخواهد بود. بنابراین فتنه گران ا بتدا رهبر جامعه را هدف قرار داده وبه هر وسیله سعی در تضعیف او نموده وتلاش می کنند تا مردم را از اوجدا کنند . امیرالمؤمنین (ع) وظیفه مردم را در چنین شرایطی مشخص کرده اند.ایشان می فرمایند:
((ایها الناس شقّوا امواج الفتن بسفن النجاه وعرجوا عن طریق المنافره وضعوا تیجان المفاخره.)) ای مردم امواج فتنه ها را با کشتی های نجات درهم بشکنید، واز راه اختلاف وپراکندگی بپرهیزید، وتاج های فخروبرتری جویی را برزمین نهید…(21)
امیرالمؤمنین (ع) با این بیان راه برون رفت از فتنه را برای مردم بیان می کند ، پرهیز از اختلاف وپراکندگی از اطراف رهبری به خاطر فخرفروشی وبرتری جویی که از مظاهر دنیاپرستی هستند راه سعادت است برای جامعه اسلامی. کشتی نجات در اینجا اشاره دارد به حدیث معروف پیامبر (ص) که فرمود: مَثل اهل بیت من همانند کشتی نجات است. پس شکستن امواج فتنه ها تنها با پیوستن به کشتی نجات ممکن است. امروزه مصداق کشتی نجات همان است که مورد تأیید اهل بیت می باشد. امام زمان(ع) می فرمایند: ((واما الحوادث الواقعه فارجعوافیها الی رواه حدیثنا))(22)
ولایت فقیه کشتی نجاتی است که که امام علی (ع) ما را سفارش به پیوستن به آن می کند. کشتی نجاتی که ما را از امواج فتنه ها عبور می دهد واز شرّدشمنان وفتنه گران می رهاند. پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد ، این همان کلام امیرالمؤمنین است. پس باید در زمان فتنه ها گوشمان به کلام رهبری باشد تا از گزند فتنه ها در امان باشیم .
وظیفه خواص :
دریک جامعه خواص ونخبگان موقعیت ویژه ای دارند ، زیرا توجه عموم مردم به آن هاست. بنابراین درجهت دهی افکار عمومی جامعه بسیارمؤثرند. اگر خواص یک جامعه راه انحراف را پیمودند ، بخش عظیمی از مردم نیز به انحراف کشیده می شوند واگر راه صواب را برگزیدند در تقویت ثبات جامعه ونجات از فتنه ها تأثیر فراوانی خواهند داشت.
بعد از این که معاویه در صفین متوجه شد که دیگر تاب مقاومت در برابر شمشیرهای دلاوران لشکر علی (ع) را ندارد به فکر چاره افتاد تا به ترتیبی از این مهلکه نجات پیدا کند؛ زیرا در یوم ولیله الهریر هفتاد هزارنفر از دوطرف لشکرمعاویه کشته شدند ونابودی شامیان قطعی به نظر می رسید. در این موقعیت أشعث که از فرماندهان لشکر امیرالمومنین(ع) بود سخنانی گفت که معاویه از آن برای ایجاد تفرقه وجدایی بین لشکریان علی (ع) کمال استفاده رانمود.اشعث گفت:ای مسلمانان ، ملاحظه کردید چه برشما گذشت؟ مردم عرب هلاک شدند. به خدا قسم در طول عمرم چنین ایامی را ندیده ام ، ای مردم، باید کسانی که این رویداد عظیم را نظاره کرده اند، دیگران را مطلع کنند، اگر ما به جنگ ادامه بدهیم نسل عرب قطع می شود، لکن به خدا قسم این سخنانم از روی بیم از مرگ نیست بلکه برای زنان وفرزندان بی سرپرست بیمناکم… .
وقتی جاسوسان معاویه، سخنان اشعث را به او گزارش کردند، وی فرصت را مغتنم شمرده وگفت: به خدای کعبه اشعث راست می گوید،اگر فردا دوبار جنگ ادامه پیداکند، رومیان بر زنان وفرزندان ما گستاخ می شوند وایرانیان بر زنان وکودکان عراقی دست می اندازند. اشعث مردی خردمند است؛ بنابراین قرآنها را بالای نیزه کنید(بالای نیزه کردن قرآنها قبلاًتوسط عمروعاص طرح ریزی شده بود).شامیان هم از این فرصت استفاده کردند در تاریکی شب فریاد برآوردند:ای مردم عراق، اگر ما وشما هم دیگر را بکشیم پس چه کسی فرزندانمان را مراقبت کند، شما را به خدا، از کشتن دست بردارید، هنوز هوا روشن نشده بود که شامیان قرآنها را بر سر نیزه ها کردند وقرآن بزرگ دمشق را ده نفر ازمردان بر سرچند نیزه بستند وحمل کردند وفریاد می زدند: ای مردم عراق، قرآن خدا را میان خود داورکنیم.(23)
آری، اشعث با سخنان خود راه را برای معاویه هموار کرد وچراغ سبزی به او نشان داد وهمین سبب شد که معاویه از نابودی حتمی نجات یابد. این است نقش خواص در ایجاد فتنه ها دانسته یا نادانسته. آن ها باید بسیار زیرکانه وهوشمندانه در جامعه رفتار کنند زیرا کوچک ترین اشتباه آن ها ممکن است سرآغاز فتنه ای عظیم باشد ،ودر مقابل ممکن است یک حرکت به موقع وصحیح آن ها باعث جلوگیری از برپایی فتنه ای عظیم گردد.براساس به موادی از وظایف خواص در شرایط فتنه اشاره می کنیم.
1- حمایت به موقع از رهبری :
همان طور که گفته شد قوام یک جامعه به رهبری آن جامعه بسته است، واولین چیزی را که دشمنان هدف می گیرند همین رهبری است، لذا ضرورت حمایت تمامی افراد از رهبری جامعه روشن وواضح است. اما در این میان نقش خواص جامعه برجسته تر از نقش عموم افراد می باشد.
از آنجایی که مثمرثمر بودن هرکاری دراین است که به موقع ودر وقت لازم انجام گیردواگر غیر از این باشد آن اثر مطلوب را نخواهد داشت، درحمایت خواص از رهبری جامعه نیز این اصل صادق است. یعنی اگر حمایت آن ها در زمان لازم صورت نگیرد، آن اثر مطلوب که همان برون رفت از فتنه هاست حاصل نمی شود.بنابراین درک موقعیت ها برای خواص بسیار حائض اهمیت است.
این مزاحم از أبی الودّاک نقل می کند:پس از آنکه نیروهای شام قرآن ها را بر سر نیزه ها بالا بردند وتمایل به صلح وترک ستیز قوت گرفت ومردم تظاهر به پذیرفتن حکمیت قرآن کردند ونامه حکمیت نوشته شد، حضرت امیر(ع) خطاب به یارانش فرمود:
(( إنما فعلت ما فعلت لما بدافیکم الخور و الفشل عن الحرب)).من اگر به این صلح وآشتی تن دادم تنها به این دلیل بود که شما در این جنگ ضعف وسستی از خود نشان دادید.
دراین هنگام افراد قبیله همدان همچون کوه با حالت استوار آمدند وسعیدبن قیس وپسرش عبدالرحمن جلو آمده وسعید خطاب به حضرت گفت: اکنون من وقومم آماده ایم وفرمان تورا رد نمی کنیم، هرچه می خواهی فرمان بده تا آن را عمل کنیم واز دستورهای شما هرگز سرپیچی نمی کنیم.
امیرالمومنین (ع) فرمود: ((أما لوکان هذا قبل رفع المصاحف (قبل سطرالصحیفه) لأزلتهم عن عسکرهم أوتنفرد سالفتی قبل ذلک ولکن انصرفوا راشدین فلعمری ما کنت لأعرض قبیله واحدهً للناس)).
اگر این اعلان وفاداری واطاعت بی قید وشرط سپاهیان توقبل از بالا رفتن قرآن ها وقبل از نوشتن عهدنامه می بود، من توسط شما دشمن را تارومار می کردم وتا فواصل زیادی از قرارگاه هایشان عقب می راندم ویا آنکه دراین راه کشته می شدم، اما حالا دیگر زمان آن گذشته است؛ پس به خیمه های خود سالم باز گرید، خداوند شما راموفق بدارد. ومن هرگز راضی نمی شوم که یک قبیله واحد را در مقابل این همه نیروی دشن قرار دهم.(24)
اگر سعیدبن قیس که از خواص محسوب می شد به موقع عمل می کرد، به فرموده امیرالمومنین قطعاً نتیجه این فتنه تغییر می کرد. اثر وقت شناسی در حمایت از رهبری تا این حد می تواند سرنوشت ساز باشد.
در فتنه سیاسی مربوط به خلیفه سوم امیرالمومنین (ع) که در آن زمان جزء خواص جامعه محسوب می شد شب و روز می کوشید تا فتنه ها از بین برود وامنیت اجتماعی حاکم گردد.در آن روزها که انقلابیون در بیرون منزل خلیفه سوم اجتماع کرده وبا راه انداختن سروصدا از او انتقاد می کردند امام علی (ع) تنها کسی بود که ازخلیفه حمایت می کرد، با اینکه عثمان از غاصبان حق مسلّم او بود.
امام علی (ع) چون مردم را در کشتن خلیفه مصمّم دید، دستور داد که فرزندانش حسن وحسین علیهماالسلام با عده ای ازخدمت گذاران اسلحه بردارند ودر کنار درب خانه خلیفه در مقابل شورشیان آماده دفاع شوند ونگذارند که کسی از مهاجمین به داخل خانه راه یابد. ایشان با چند نفر درب خانه خلیفه را در اختیار خود گرفتند وهمان گونه که امیرالمومنین (ع) دستور داده بود،نگذاشتند مهاجمین به آنها نزدیک شوند. طلحه وزبیر هم که چنین دیدند برای حفظ ظاهر فرزندان خود را به یاری آنها فرستادند.اینچنین است تأثیر عمل خواص بر دیگران .
2- موضع گیری شفاف :
مشخص بودن موضع خواص در شرایط فتنه از نکات بسیار مهم است. از آنجایی که چشم مردم به خواص وبزرگان جامعه است، آنها نقش مهمی در هدایت افکار عمومی دارند. وقتی در یک جامعه فتنه ای برپا شد فضا آلوده شده وتشخیص حق از باطل برای عموم مردم سخت می شود. بنابراین آنها برای اینکه از این فضای غبار آلود خارج شده وراه حق را پیدا کنند به خواص توجه می کنند. دراینجاست که اگر موضع خواص در قبال جبهه ی حق وباطل شفاف و روشن نباشد مردم سردرگم شده ودر امواج فتنه گمراه می شوند.
امیرالمومنین (ع) می فرمایند : )) فلاتکونوا انصاب الفتن واعلام البدع)) نشانه های فتنه وپرچمهای فتنه نباشید.(25)
خطاب این کلام امیرالمومنین خواص جامعه هستند زیرا آنها پرچمهایی هستند که گروههای مردم زیر این پرچمها قرار می گیرند واز آن ها پیروی می کنند. بنابراین حضرت می فرمایند خواص نباید به گونه ای رفتار کنند که مردم آن ها را در مقابل جبهه حق ببینند. سکوت آنها ویا ابهام در موضع آن ها این را در ذهن ردم تداعی می کند که اینان مخالف جبهه ی حق هستند. بنابراین موضع گیری صریح وشفاف خواص خنثی ننده بسیاری از فتنه ها وانحرافات است.
3- روشنگری و آگاهی بخشی :
فتنه گران در شرایط فتنه قطعاً آرام نمی نشینند ودائماً تلاش می کنند که عموم مردم وخواص بی بصیرت را از مسیر حق منحرف کرده وآن ها را از حول محور رهبری متفرق ساخته واین گونه به تضعیف جبهه حق بپردازند. در چنین شرایطی وظیفه ای سنگین ومهم متوجه خواص با بصیرت جامعه است. آنان باید به روشنگری بین مردم پرداخته وعموم جامعه را از اهداف پلید فتنه گران آگاه ساخته و نقشه های آنان را نقشه بر آب کنند. خواص باید چهره پلید فتنه گران را برای مردم آشکار کنند وکشتی های نجات را به مردم بشناسانند وبه سوی آن هدایت کنند.
عمار یاسر ازخواصی بود که با این وظیفه خویش به خوبی آگاه بود وآن را به بهترین وجه انجام داد. درزمان عثمان به خاطراین روشنگری هایش بارها مورد آزار و اذیت قرارگرفت. در جنگ جمل وصفین دائماً در خیمه ها حضور می یافت ومردم را از حقایق آگاه می ساخت . در جنگ صفین در یکی از سخنانش اینگونه می گوید:
((این پرچمی که در مقابل شماست، من دیدم که به جنگ پیامبر آمد وزیر این پرچم، کسانی ایستاده بودند که الان ایستاده اند ؛ وپرچمی را دیدم (اشاره به پرچم امیرالمومنین) که در مقابل آن پرچم بود و زیر آن پیامبر (ص)و همان کسانی که امروز ایستاده اند (یعنی امیرالمؤمنین ) بودند؛ چرا اشتباه می کنید ؟چرا حقیقت را نمی شناسید؟))
درجای دیگری می گوید: «خداپرستان، با من به جنگ با کسانی برخیزید که ادعا می کنند به خون خواهی مردی که ظالمانه وبه ناحق کشته شده برخاسته اند . حقیقت این است که او را مردم صالح ونیکوکار ومخالفان تجاوز وستم وکسانی که به نیکوکاری می خوانند ودستور می دهند کشته اند. آن وقت این آدم هایی که اگر دنیا به کامشان باشد واین دین متروک گردد ککشان هم نمی گزد آمده می گویند: چرا او را کشتید؟در جواب می گوئیم : به خاطر کارهای بدعت آمیزش می گویند: از او کارهای بدعت آمیز سرنزده است. این را از آن جهت می گویند که (در دوره حکومت عثمان) دستشان را در ثروت ولذت دنیا بازگذاشت تا لفت ولیس کردند وچریدند ودر آن حال اگر کوه ها (بر سرمردم) فرو می ریخت اهمیتی نمی دادند. به خدا فکر نمی کنم اینها در پی قصاص خون عثمان باشند، بلکه چون لذت ثروت ومقام زیر دندانشان مزه انداخته این جنگ را به راه انداخته اند، ونیز بدان سبب که دریافته اند اگر صاحب حق(علی (ع) یا کسی که معتقد به اسلام واجرای قانون وبرقراری نظامش می باشد) برآن ها حکومت پیدا کند مانع این خواهد شد که بخورند وبچرند ولفت ولیس کنند.این ها چون سابقه وتقدمی در اسلام نداشتند که به موجب آن شایستگی حکومت وفرمانروایی پیدا کنند. درصدد فریب مردم واتباعشان برآمده این شعار را برآورده اند که امام ما (یعنی عثمان )مظلومانه وبه ناحق کشته شده است، تابدین وسیله بتوانند پادشاه شوند. واگر این حیله سیاسی نبود حتی یک تن از این جماعت از آن ها پیروی واطاعت نمی نمود ….)) .
خواص باید این چنین عمل کنند، کاملاً صریح وروشن موضع خودرابیان کرده واز حق دفاع کنند وبه روشنگری بپردازند.
وظایف حاکم در شرایط فتنه:
رهبر جامعه اسلامی به عنوان یکی از افراد جامعه ودر واقع مهمترین شخصیت درجامعه در شرایط فتنه وظایف خاص خود را دارد. وظیفه رهبری در جلوگیری از بروز فتنه وگسترش آن بسیار حساس وتعیین کننده می باشد واگر در شرایط فتنه بتواند با درایت، جامعه را پیش ببرد وامور را مدیریت کند فتنه گران نمی توانند آسیبی به جامعه اسلامی وارد کنند.
امیرالمومنین (ع) می فرمایند:
((ایها الناس ان أحق الناس بهذالأمر أقواهم علیه وأعلمهم بأمرالله فیه: فإن شغب شاغب استعتب ، فان أبی قوتل .)) ای مردم سزاوارترین اشخاص به خلافت آن کسی است که در تحقق حکومت نیرومندتر، ودر آگاهی از فرمان خدا داناتر باشد، تا اگر آشوبگری به فتنه انگیزی برخیزد، به حق بازگردانده شود واگر سرباز زد، با او مبارزه شود.(26)
دراین کلام امیرالمومنین (ع) شرایط حاکم را برای رویارویی با فتنه ها این گونه بیان می کنند:حاکمی می تواند با فتنه گران مقابله کند که اولاً شجاع بوده قدرت لازم در اداره امور جامعه را داشته باشد وثانیاً از همه افراد جامعه نسبت به امور جامعه وامور دینی آگاهتر باشد . این چنین شخصیتی می تواند به مبارزه با آشوبگران برخیزد وآنان را به حق بازگرداند. حال به چند مورد از وظایف حاکم از دیدگاه امیرالمومنین (ع) اشاره می کنیم.
1- برکناری سران فتنه :
وقتی شرایط بروز فتنه اعم ازفرهنگی، مذهبی واقتصادی در جامعه بروز پیداکرد، وجود افرادی که زمینه فتنه انگیزی را دارا هستند در رأس امور جامعه وپست های کلیدی خطری بزرگ محسوب می شود. زیرا هرآن احتمال فتنه گری آن ها وجود دارد. اگر لحظه ای احساس کنند که دنیای آن ها که با تبعیض ها، امتیاز طلبی های ویژه وغصب وزورگویی به دست آمده در خطر است ، برای حفظ آن ها دست به ایجاد هرفتنه ای خواهند زد، حتی اگر لازم باشد اساس اسلام وجامعه اسلامی را ویران خواهند کرد. بنابراین بر کناری به موقع آنها از این مناصب کلیدی ضروری ولازم است. هرچند برکناری آن ها خود فتنه ای به پا خواهدکرد لکن آثار زیانبار آن کمتر است.
امیرالمومنین (ع) نیز به این مسأله توجه کامل داشته اند. بعد از رحلت رسول خدا (ص) ، جامعه اسلامی دچار آسیب های گوناگونی گشته یود . این آسیب ها هم در مبانی اقتصادی واندیشه ای مردم ونوع نگرش آنان به دین ودنیا پدید آمده بود وهم در مبانی اخلاقی ورفتاری وخصلت های روحی وروانی آنان خود را نمایانده بود. در آن جامعه فسادوبدعت آشکار شده بود ، مردم از سنت پیامبر اسلام (ص) واهداف او دور افتاده بودند. تبعیض نژادی وقوم گرایی وعصبیت های جاهلی در حکومت اسلامی رخ نموده بود. فساد مالی رایج وبیت المال مسلمانان به سادگی به یغما می رفت. والیان ناشایست در شهرهای اسلامی به ظلم وستم وزراندوزی روی آورده وبر امور مردم مستولی شده بودند. این همه ، ونگرانی از آینده دین اسلام وسرنوشت مسلمانان از عواملی بود که امام علی (ع) را به فکر چاره انداخت.
از نگرانی های عمده ایشان، پیدایش انحراف در حکومت اسلامی ودورشدن آن از مسیر عدالت، دین گریزی جامعه وحاکمان ورغبت آنان به دنیا زدگی وغفلت ازقوانین وتعالیم اسلامی بود بخش عظیمی از این انحرافات به حاکمیت های نادرست وعدم اجرای قوانین اسلامی در جامعه وکاگزاران ناشایست مربوط می شد. از این روآنگاه که زمام امور را به دست گرفت از اولین اقدامات ایشان این بود که بلافاصله تمام مدیران وکارگزاران حکومتی دوران خلیفه سوم را عزل وبه جای آنان در سال 36 هجری فرمانداران، استانداران وفرماندهان نظامی لایقی منصوب فرمود.
ازجمله نامه ای به معاویه نوشت که پست فرمانداری شام را به سهل به حنیف تحویل داده، به مدینه بازگردد. بسیاری از سیاستمداران به امام علی (ع) گفتند :«به معاویه مهلت بده، او کسی نیست که دل از حکومت وقدرت بردارد. چون از زمان عمر، پایه های حکومت را استحکام بخشیده، واموال فراوانی گرد آورده وبا سردمداران توطئه گر قریش در ارتباط است. صبرکن تا پایه های حکومت شما محکم گردد، آنگاه معاویه را عزل کن.»اما حضرت فرمود :
(( نه ، به خدا قسم هرگز معاویه را دو روز نیز به کار نخواهم گماشت .))(27)
ایشان در برابر تمام این نظریه های سیاسی ایستاد وکار تصفیه مدیریت های سیاسی کشور را حتی یک لحظه از یاد نبرد ودر همان آغاز حکومت به معاویه نوشت:« از بنده خدا علی امیرمؤمنان، به معاویه بن أبی سفیان پس از یاد خدا ودرود! می دانی که من در مورد شما معذور و از آنچه در مدینه گذشت روی گردانم، تا شد آنچه که باید می شد ، و بازداشتن آن ممکن نبود ، داستان طولانی و سخن فراوان است و گذشته ها گذشت ، وآینده روی کرده است ، تو وهمراهانت بیعت کنید، وبا گروهی از یارانت نزد من بیا، بادرود.»
امام (ع) با تمام وجود تلاش می کرد که این فتنه گران را از ریشه نابود کند، اما بی بصیرتی یارانش مانع از این شد که امام موفق گردد. ودیدیم که بقای این فتنه گران چه انحراف عظیمی دراسلام وجامعه اسلامی پدید آورد.
2- باز گرداندن اموال غارت شده از بیت المال :
از آن چیزهایی که در تقویت هر فرد و گروهی بسیار مؤثر است دسترسی به سرمایه های مادی و ثروت های اقتصادی است ، خصوصا در جامعه ای که گرایش به مادیگری، دنیاپرستی ومال پرستی رواج پیدا کرده باشد . در عالم سیاست این مسأله نمود بیشتری دارد وتأثیر زیادی در معادلات سیاسی جامعه دارد. خصوصا اگر گروهی بخواهد در مسیر انحرافی ودر مقابل حق قدم بردارد ،چرا که دیگر در مسیر آن ها ارزش های دینی و اخلاقی جایی ندارد و آن ها برای رسیدن به اهداف خویش به هر وسیله ای متوس می شوند . بنابر این بودن ثروت های کلان در دست فتنه گران و مخالفان حق بسیار فساد انگیز است . و اما نکته قابل توجه در اینجا این است که فتنه گران این سرمایه ها و ثروت ها را از راه نامشروع به دست می آورند خصوصا اگر در پست و مقامی باشند که بتوانند اموال بیت المال را غارت کنند.
بنابراین وظیفه حاکم ورهبر جامعه است که از غارت بیت المال توسط افراد سود جو و دنیا طلب جلوگیری کند و هر آنچه را که از اموال مردم و بیت المال را به غارت برده اند باز پس گیرد ، تا قدرت و نفوذ آن ها بیشتر نگردد . زیرا هر چه نفوذ آن ها عمیق تر گردد جدا کردن آن ها از بیت المال سخت تر و پیامد های آن زیانبار تر است .
در دوران خلیفه دوم امتیازهایی از بیت المال برای صحابه در نظر گرفته شد و در دوران خلیفه سوم به اوج خود رسید به طوری که گروهی از برجسته ترین اصحاب جزء بزرگ ترین سرمایه داران زمان خود شدند . گروهی از این صحابه که در پست های حکومتی نیز مشغول بودند ، از این ثروت ها برای تحکیم موقعیت سیاسی خود استفاده کردند ،در جامعه ای که مادیگری و دنیا پرستی در آن رواج پیدا کرده بود .
معاویه بارزترین مصداق این گروه از اصحاب بود که در پست فرمانداری شام با بذل و بخشش های بی حد وحصر از بیتالمال توانست یارانی فراهم آورده و دوستی سران قبایل را جلب کند تا آنجا که از نظر قدرت وتوانمندی به جایی برسد که خلیفه سوم پیش از مردنش اعضای شورا را ترساند که اگر با هم اختلاف پیدا کنند و به یکدیگر حسد بورزند ، معاویه خلافت را به به زور تصرف خواهد کرد .
حال در چنین وضعیتی امیرالمؤمنین (ع) می خواست حکومت را به دست گیرد ، به همین خاطر قبل از پذیرش خلافت اتمام حجت کرد :
((و الله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملک به الإماء لرددته. )) به خدا سوگند بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلی آن باز می گردانم ،گرچه با آن ازدواج کرده ،یا کنیزا نی خریده باشند.
3-کسب آمادگی نظامی :
قبلا گفتیم که فتنه گران برای حفظ امتیازات ومنافع خود از هر وسیله ای استفاده کرده و به هر روشی متوسل می شوند .آخرین حربه ی آن ها برای حفظ این منافع این است که سر به شورش برداشته و با کسی که قصد اجرای عدالت و باز ستاندن دیون را از آن ها دارد مبارزه ی نظامی خواهند کرد بنابراین اولین چیزی که بر رهبر جامعه لازم می باشد کسب آمادگی نظامی برای مقابله با شورش های احتمالی می باشد .چرا که غفلت حاکم از این مسأله ی مهم باعث می شود کتا فتنه گران به راحتی شورشی به پا کرده ،جامعه را به آشوب بکشند و حاکم را مطیع خود سازند یا از اساس حکومت را ساقط کنند .
از ضروریات آمادگی نظامی داشتن اطلاعات کامل از وضعیت جامعه و فتنه گران است ، زیرا غفلت و عدم آگاهی خود مقدمه شکست می باشد . امیرالمؤمنین (ع) برای نظارت دقیق بر جریان امور کشور اسلامی و کسب آمادگی برای هر گونه پیشامدی از نیروهای اطلاعاتی ، بیشترین استفاده را می کرد.در بازار نیروهای اطلاعاتی داشت ، نیروهای اطلاعاتی بر امور قضاوت نظارت داشتند .از نامه های سرّی دشمن به کارگزاران حکومتی با خبر بود . نیرو های اطلاعاتی حضرت حتی در خاک دشمن حظور داشته ، اخبار لازم را به مر کز حکومت می رساندند . از رفت وآمد ها ومیهمانی های فرمانداران در خانه های سرمایه داران باخبر بود . با عثمان بن حنیف برخورد شدید کرد ، که چرا سر سفره سرمایه داران بصره حاضر می شود .حضرت به فرماندار مکه این گونه می نویسد :
همانا مأموران اطلاعاتی من در شام به من اطلاع داده اند که گروهی از مردم شام برای مراسم حج به مکه می آیند که حق را از راه باطل می جویند …پس در اداره امور خود هوشیارانه و سرسختانه استوار باش.(28)
امیرالمؤمنین(ع) مالک اشتر را به فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب کرده و در زمینه ی آمادگی نظامی وروش های آن توصیه های فراوانی به او می کند .
4 – مبارزه با فتنه گران :
هرگاه حاکم و رهبر جامعه ی اسلامی بنابر فرموده ی امیرالمؤمنین (ع) فتنه گران را به عدالت و پیروی از حق دعوت کرد و آن ها نپذیرفتند و در مرحله بعد آنان را مورد عتاب قرار داد ، و باز هم سر باز زدند و به حق باز نگشتند ، در مرحله ی آخر باید با آنان برخورد نظامی کرده و آنان را به اجبار به حق باز گرداند یا اینکه جامعه را از لوس وجود آن ها پا ک کند .
((فإن شغب شاغب استعتب ، فإن أبی قوتل .))(29)
امیرالمؤمنین (ع) در دوران کوتاه خلافت خود دائما در حال برخورد با فتنه گران بودند و اکثر آن ها به مرحله ی آخر از برخورد یعنی جنگ منتهی شد ؛ فتنه ناکثین ، قاسطین و مارقین .
فصل چهارم : چگونگی پیشگیری از فتنه
چگونگی پیشگیری از فتنه :
پیشگیری همواره قبل از بروز بیماری و به معنای زدودن زمینه ها و عوامل بیماری زاست .در این مرحله کارشناسان ومسئو لان جامعه ، وظیفه دارند ، ریشه ها و زمینه های مساعد برای رشد و نمو فتنه را از بین ببرند . برای پیشگیری از وقوع فتنه باید دو کار اساسی در جامعه انجام داد :
1- از بین بردن زمینه های پیدایش فتنه :
یک بعد از پیشگیری ،خشکاندن زمینه های شکل گیری فتنه است . مثلا اگر مسائل مذهبی زمینه ساز فتنه است بر عالمان دین است که با بصیرت از نفوذ بدعت ها جلوگیری کنند ؛ اگر مسائل اقتصادی است بر مسئولان اقتصادی است که آن را از بین ببرند ؛ اگر مسائل سیاسی است بر سیاستمداران است که این عوامل را از میان بردارند ، تا مرز حق و باطل شناخته شده و این دو از هم متمایز گردند .
2- تقویت وتحکیم اصول وارزش های دینی :
همان گونه که در یک باغچه بایستی از روییدن علف های هرز جلوگیری کرد ، باید در تقویت و رشد گیاهان مطلوب نیز کوشید ؛ کود مناسب به پای آن ها ریخت و آبیاری اندازه وبه موقع کرد . در جامعه نیز ، یکسری اصول و بنیادها و ارزش های اجتماعی مقبول و ثابت وجود دارد که دوام و استحکام جامعه به دوام آن ها است و تزلزل در این اصول و ارزش های ناب ، نابسامانی وتزلزل جامعه را به دنبال دارد .
برای حراست وپاسداری از این اصول و بنیادهای الهی بایستی ابتدا نسبت به آن ها آگاهی و بصیرت کافی داشت .از این رو ،هر چه سطح آگاهی جامعه به خصوص نسل جوان نسبت به اصول و ارزش های مکتبی بالا رود،استحکام بنیادها و اصول اجتماعی افزون تر و درنتیجه رسوخ و رخنه عوامل فتنه گر مشکل تر و زمینه عمل آنان کمتر خواهد بود.مهم تر از آن آگاهی وبصیرت ،ایمان وباور قلبی وتقید عملی نسبت به ارزش هاست چنانکه امیر فرزانگان (ع) می فرمایند :
((واعملوا أنه من یتق الله یجعل له مخرجا من الفتن .))آگاه باشید آن کس که تقوا پیشه کند واز خدا بترسد ، خداوند متعال راهی برای نجات او از فتنه ها باز می کند. (30)
درمان فتنه :
این مرحله ، زمانی کاربرد دارد که فتنه بر پاشده و دامن جامعه را گرفته است . در این موقعیت ،مبارزه و ستیز برای از میان برداشتن فتنه ، وظیفه ای همگانی است ، أعم از حاکم ، خواص ومردم . مبارزه با فتنه بایستی در رأس فعالیت های اجتماعی قرار گیرد . اما این بدان معنا نیست که گرهی که با دست قابل گشودن است با دندان باز کنیم ، بلکه باید مراتب نهی از منکر را رعایت نمود و لکن اگر در نهایت امر ، ریشه کنی فتنه به جان باختن نیاز داشت ، باید همچون سالار شهیدان أبا عبدالله الحسین (ع) جان باخت .
امام علی (ع) در مقابله با فتنه ی غاصبان خلافت با توجه به شرایط و موقعیت جامعه ی اسلامی و مصالح عالیه ی نهال نوپای اسلام ، نه تنها دست به شمشیر نبرد وبه اصطلاح خانه نشین شد بلکه دیگران را نیز از ایجاد اختلاف بر حذر داشت و در آ ن مقطع زمانی ، جنگ داخلی را فتنه ای دیگر می دانست :
(( أیها الناس شقوا أمواج الفتن بسن النجاه و عرجوا عن طریق المنافره .)) ای مردم ، امواج فتنه ها را با کشتی های نجات (تمسک به اهل بیت پیامبر (ص) ) در هم بشکنید و از پیمودن راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید.(31)
اما پایان اغلب فتنه ها به جنگ و جهاد می انجامد و فتنه گران را سزایی جز شمشیر نشاید .فتنه گران تنگ نظر و متحجر مسلک (خوارج نهروان )مدت ها علیه نظام عدل علی (ع) فعالیت کردند ، حضرت تا وقتی آن ها دست به شمشیر نبردند ، با شیوه های تبلیغی و روشنگرانه ، با آن ها مقابله کرد ، اما آنگاه که دست به شمشیر بردند ، حضرت چاره ی دفع فتنه را در استفاده از شمشیر دید وحدود چهار هزار تن از آن ها را از دم تیغ گذراند .
بنابر این برخورد با فتنه ها بایستی حساب شده باشد و مراتب نهی از منکر رعایت وشیوه ی برخورد و کیفیت آن و نوع موضعگیری دقیق باشد تا عملکرد ما و نوع برخورد ما خود مسبب فتنه ای دیگر در جامعه نشود .
منبع : راسخون
پی نوشت ها :
1. معجم البسیط ، ص229 ، المنجد ، ج2 ، ص 1452
2. بحار ، ج 32، ص 308
3. غرر الحکم 2448 ، میزان الحکمه ، ج9 ، ص38
4. فهرست موضوعی غرر الحکم ص 111
5. اصول کافی ،ج2 ،باب الشرک ،ح2
6. غرر الحکم 6781
7. شرح غرر الحکم، ج 6، ص 393
8. مستدرک الوسائل، ج 9، ص 31
9. صحابه از دیدگاه نهج البلاغه ،ص136
10. امام شناسی ، ج8 ، ص264
11. فهرست موضوعی غررالحکم ، ص376
12. .نهج البلاغه ، نامه 70
13. ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج 10 ، ص 231
ولی وقتی مشاهده کردند که امیر المومنین مصمم است ، خط اصلی حکومتش را بر مبنای کتاب و سنت پیامبر گرامی اسلام قرار دهد سر به شورش برداشتند.
14. ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج 11 ، ص 10
15. همان ، ج 9 ، ص 110
16. نهج البلاغه ، خطبه 148
17. نهج البلاغه ، خطبه ی 183
18. میزان الحکمه ، ج3 ، ص156
19. نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، خطبه 9
20. نهج البلاغه ، خطبه 151
21. نهج البلاغه ، خطبه 5
22. بحار الانوار ، ج53 ، ص181
23. شرح ابن أبی الحدید، ج2، ص 215
24. شرح ابن أبی الحدید،ج2، ص 239
25. نهج البلاغه ، خطبه 151
26. نهج البلاغه ،خطبه 173
27. تاریخ طبری ، ج5 ،ص161
28. نهج البلاغه ، خطبه 15
29. نهج البلاغه ، خطبه 173
30. نهج البلاغه ، فیض الإسلام ، خطبه 5
31. نهج البلاغه ، فیض الإسلام ، خطبه 5
منابع و مآخذ :
1. نهج البلاغه ، محمد دشتی ، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین(ع) ، 1382
2. نهج البلاغه ، ترجمه و شرح سید علینقی فیض الإسلام ، 1351
3. شرح نهج البلاغه ، إبن أبی الحدید ، دار احیاء التراث العربی ، 1387
4. پیام امام (شرح نهج البلاغه) ، مکارم شیرازی و همکاران ، چاپ سوم ، دار الکتب الاسلامیه ، 1386
5. غررالحکم و درر الکلم آمدی ، سید هاشم رسولی محلاتی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1384
6. شرح غررالحکم و دررالکلم ، جمال الدین محقق خوانساری ، ج7 ،انتشارات دانشگاه تهران ، 1373
7. فهرست موضوعی غررالحکم ، دکتر سید جلال الدین محدث ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1361
8. اصول کافی،ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی،تصحیح :علی اکبرغفاری ،دار الکتب الاسلامیه ،1366
9. ترجمه الغدیر ، ج17 ،عبد الحسین امینی نجفی ، جلال الدین فارسی ، بنیاد بعثت
10. بحار الانوار ، محمد باقر مجلسی ، دار الکتب اسلامی ، 1362
11. مستدرک الوسائل ، حاج میرزا حسین نوری ، تحقیق مؤسسه آل البیت ، چاپ سوم ، 1411.ق
12. میزان الحکمه ، محمد محمدی ری شهری ، ویرایش دوم ، قم : دارالحدیث ، 1385
13. تاریخ طبری ، محمد بن جریر طبری ، ابوالقاسم پاینده ، تهران : اساطیر ، 1385
14. فتوحات امام علی (ع)در پنج سال حکومت ، احمد بن محمد بن أعثم کوفی ،احمد روحانی
15. بینش تاریخی نهج البلاغه ،یعقوب جعفری ،دفتر نشر فرهنگ اسلامی
16. آموزش نهج البلاغه ،سید محمد مهدی جعفری ،وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ، 1373
17. خاطرات امیرمؤمنان(ع) ،شعبان صبوری ، تبلیغات اسلامی
18. امام علی (ع)و مدیریت اسلامی ، محمد دشتی ، امیر المؤمنین
19. امیرالمؤمنین (ع)و امور اطلاعاتی ، محمد دشتی ، امیر المؤمنین
20. امام علی (ع)و نظارت مردمی ، محمد دشتی ، امیر المؤمنین
21. اصحاب امام علی (ع) ، سید اصغر ناظم زاده ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1385
22. بلند ترین داستان غدیر ، محمد رضا انصاری ،اعجاز
23. رسالت خواص ، سید احمد خاتمی ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1376
24. علی(ع) در آئینه نهج البلاغه ، حسین نمازی ، مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه
25. امام شناسی ، ج8 ، سید محمد حسین حسینی طهرانی ، حکمت ، چاپ سوم ، 1419.ق
26. صحابه از دیدگاه نهج البلاغه ، داود الهامی ، هجرت
27. معجم البسیط ، ناصر علی عبدالله ، دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، 1377
28. المنجد ، لویس معلوف ، احمد سیاح ، انتشارات اسلام ، 1377