نویسنده: محمدحسین شیخ شعاعی
منبع:مجله دیدار آشنا
سوره یونس در چند خط
این سوره با اشاره هایی که به بزرگی غیر قابل وصف خداوند و نیز رفتار مخلوق نوبرش ، انسان می کند ، در واقع گزارشی از وضعیت انسان است در برابر خداوند .این سوره در مکه نازل شده است ، 103 آیه دارد و محتوایش را در قالب توصیف و بیان نمونه های روشن ، قابل دسترس و با آهنگی پرتلاطم ، با مخاطب خود در میان می گذارد .از آفرینش آسمان ها و زمین می گوید ، از قدرت و تسلط خدا و شایستگی های او برای پرستش و از نشانه هایی که گویای حساب و کتاب جاری بر عالم است . از مسیر آفرینش می گوید که به سوی او باز می گردد و از وجود پیامبران که چراغ راهند ، از زندگی تمام نشدنی که انسان ، نتیجه ایمان یا کفرش را در آن می بینید . آیات سوره یونس ، هشدار می دهد که مبادا مثل کسانی شوید که انگار کر و کورند ؛ علامت ها و نشانه ها را هر جور که بتوانند توجیه می کنند و بعد از گذشتن از سختی ها ، خدایی را که به یاری خوانده و وجودش را یافته بودند ، نادیده می گیرند ! 1 که دود آتش انکار ، خسارتی است که به چشم خودتان می رود . 2
داستان پیامبران
در لابه لای آیات این سوره ، از سه پیامبر بزرگ ، نوح و موسی و یونس علیهم السلام ، یاد شده است و شاید مناسبت این سه نفر با یکدیگر ، به مردم شان مربوط باشد ! مردم هم عصر این سه پیامبر ، از عنایت های ویژه ای برخوردار شدند . قوم نوح صدها سال مهمان او بودند و با وجود سماجتی که در انکار او به خرج دادند خداوند در عذابشان شتاب نکرد . بنابر آنچه این سوره بیان کرده ، نوح ، از دست مردم به تنگ آمده بود و به آن ها می گفت : « حالا که برایتان سخت است پیامبری مرا بپذیرید و حوصله نصیحت هایم را ندارید ، معطل نکنید و نقشه ای که پنهانی برای قتلم می کشید عملی کنید ( یعنی محال است از کارم دست بردارم ) من از هیچ چیز باکی ندارم ؛ چون به خدا توکل کرده ام . فقط بدانید که من برای خودم چیزی از شما نخواسته ام و حرفم این است که تسلیم خواست خدا باشید » ؛ ( آیات 71 تا 73 )
صبر خداوند نسبت به بنی اسرائیل هم دیدنی است . اگرچه آن ها پیامبری با عمر نوح علیه السلام نداشتند و در انکار او ، به صراحت و سرسختی قوم نوح نبودند ؛ ولی در سستی ایمان و نافرمانی ، در تاریخ بی نظیرند . آیات سوره یونس ، پس از نقل گفت و گوها و قضایایی که موسی و هارون ( برادر موسی ) با فرعون و ساحران دربار او داشته اند ، جریان هلاکت فرعون و رهایی بنی اسرائیل را پیش می کشد و گلایه می کند ؛ لطف هایی که به آن ها شده بود نادیده گرفتند ؛ ( آیه 75 تا 93 )
در باره ی مردم زمان حضرت یونس علیه السلام ، رحمت و دلسوزی خداوند ، طور دیگری جلوه کرد ؛ چنان که قرآن می گوید: « آن ها تنها کسانی بودند که وقتی با دیدن نشانه های عذاب ایمان آوردند ، خداوند توبه شان را پذیرفت و اجازه داد مدت دیگری در دنیا باقی بمانند تا گذشته را جبران کنند » ( آیه 98 )
پیام گزیده های سوره
ـ آفرینش خدا کار باطلی نبوده و پشت آن ، هدف و حقیقتی نهفته است ؛ ( آیه 5 ) .
ـ جهنم جای کسانی است که حواسشان به روز ملاقات با خدا نیست ، به زندگی دنیا خوشند و چشمشان را بر علایم هشدار دهنده ( آیات الهی ) بسته اند ؛ ( آیه 7 ـ 8 ).
ـ ایمان واقعی کلید هدایت است ( آیه 9 ) و کسی که ایمان نمی آورد نشانه ها و هشدار ها به دردش نمی خورد ؛ ( آیه 101 )
ـ وقتی کسی از روی آگاهی ، دستور خداوند را زیر پا می گذارد ، خدا هم کاری می کند ، که از هدایت و سعادت که نعمتی برای مؤمنان است دور و دورتر شود . ( آیه 11 و 12 و 19 ) .
ـ گناه کار ، عاقبت به خیر نمی شود ؛ ( آیه 17 ) .
ـ خداوند قصد دارد با راهنمایی هایش ، انسان را به آرامش کامل و ابدی ( دارالسلام ) برساند ؛ ( آیه 25 ) .
ـ عالم دو قطب دارد ؛ حق و باطل . کسی که خدایی خدای حقیقی را منکر شود ، ساکن گمراهی است ( راه میانه ای وجود ندارد ) ؛ ( آیه 32 )
عاقل ، خواست خدا را معیار خوب و بد می شمرد ، نه رضایت دیگرانی که خودشان محتاج هدایت خدایند ؛ (آیه 35 ).
ـ روز قیامت ، انسان ها به گذشته که نگاه می کنند ، انگار فقط یک لحظه بوده که باهم سپری کرده اند و عجب ضرری می کنند آن هایی که می گفتند این حرف ها همه اش دروغ است ؛ (آیه 45 ) .
ـ قرآن پندی است که خداوند به انسان داده است ؛ پندی که اگر خوب فهمیده شود می تواند ناآرامی ها و اضطراب ها و ترس ها و تردید ها را تبدیل به آرامش و اطمینان و قدرت و یقین کند و برای کسی که آن را قبول داشته باشد ، باعث رشد و هدایت شود ؛ ( آیه 57 ).
ـ چیزی که داشتنش واقعاً جای شادی و خوشحالی دارد ، فضل و رحمت خداست ؛ چرا که سودش بیش تر از جمع کردنی های دنیاست ؛ (آیه 58 ) .
ـ هرچند نتیجه عملی ، ایمان به خدا و تسلیم شدن در برابر او ، توکل کردن به اوست اما گاهی فراموش کاری انسان و هجوم دردسرها ، توکل او را سست می کند و این وظیفه آگاهان است که آن را یادآوری کنند ؛ چنان که موسی چنین کرد ؛ (آیه 84 ) .
ـ خدا می تواند طوری در آفرینش تصرف کند که همه مردم مؤمن شوند ؛ اما یکی از سنت های خداوند همین است که همه با اختیار کامل ایمان بیاورند ؛ (آیه 99 )
ـ همراه نبودن مردم با انسان ، نباید او را درباره چیزی که به آن یقین دارد ، به دودلی بیندازد ؛ به ویژه وقتی فرمان خداوند در میان است ؛ (آیه 104 ) .
ختم کلام
ظرف جان را طهارتی باید .
گفته بودیم که اگر قرآن کتاب زندگی است ، پس باید خوانده شود ؛ مثل کتاب های دیگری که برای خوانده شدن پدید می آیند . و گفتیم که این صفحه ، تنها آغازی است بر آشنایی بیش ترتان با قرآن که مسیرش را خودتان می پیمایید و اگر عربی را هم خوب نمی دانیم ، با یک ترجمه خوب وکمی مطالعه در کنارش ، بهره های بسیار می توان برد.
ولی نگفتیم و شاید هم نیاز به گفتن نباشد که کلام خداوند ،ظاهری دارد و باطنی و به باطن آن ، دست کسی می رسد که دل و جانش را مثل ظرفی که برای برداشتن آب به آبگیر می زند پاک کند و البته پاکی جز به مدد تلاوت و درجه ای از فهم قرآن شدنی نیست ؛ این گونه است که کلام خدا ، دریای هفتاد طبقه ای می شود که هر طبقه اش ، مقدمه طبقه بعدی است و هر کدامشان ، گنجینه ای از زیبایی ها نهفته دارد . علاوه بر این ها ، گاهی عبارت های ظاهری قرآن جوری بیان شده است که جز با فهم باطن آن نمی توان قضاوتی کرد ؛ مثل این جمله که ؛ خداوند بر عرش قرار گرفت و به تدبیر امور پرداخت ؛ (آیه 3 ) .
پی نوشت :
1. آیات 12 و 21 و 22
2. آیات 23 و 44 و 108 .