نویسنده : محمد دربندی
زیان ها و آسیب هایی که در روابط اجتماعی مردم به سبب تجسس پدید می آید، آن را به عنوان عملی بسیار زشت جلوه داده است. با این همه، حس کنجکاوی و فضولی، نمی گذارد که آدمی از این امر زشت دست بردارد. این در حالی است که نخستین تأثیر سوءتجسس در احوالات دیگران، سلب سرمایه اعتماد عمومی است.
سرکشی در زندگی و مسایل شخصی و حریم خصوصی دیگران، از اموری است که عقل آن را تقبیح می کند. فضولی کردن و سرکشی در این گونه مسایل، از جمله مواردی است که آموزه های وحیانی آن را به عنوان تجسس زشت بلکه گناه دانسته و برای آن عقوبت اخروی سخت، وعده داده است.
زیان ها و آسیب هایی که در روابط اجتماعی مردم به سبب تجسس پدید می آید، آن را به عنوان عملی بسیار زشت جلوه داده است. با این همه، حس کنجکاوی و فضولی، نمی گذارد که آدمی از این امر زشت دست بردارد. این در حالی است که نخستین تأثیر سوءتجسس در احوالات دیگران و به دست آوردن موارد بد و زشت و شر در زندگی دیگران، سلب سرمایه مهم اجتماعی یعنی اعتماد عمومی است.
این در حالی است که آموزه های وحیانی تلاش دارد تا همواره اعتماد عمومی نسبت به یکدیگر افزایش یافته و همگرایی و محبت و همکاری در میان مومنان بلکه انسان ها بیش تر شود. از این رو بسیاری از احکام و قواعد فقهی بر اموری تاکید دارد که مثبت نگری را در زندگی دیگران تقویت می کند.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا دیدگاه وحیانی اسلام و قرآن را در این زمینه ارائه دهد و آثار و تبعات زشت این ناهنجاری اجتماعی را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
¤ ¤ ¤
نیک گمانی و مثبت نگری، بنیاد رفتار اجتماعی
اسلام به اجتماع توجه و اهتمام خاصی مبذول داشته است؛ زیرا بسیاری از شرایط رشد و تکامل انسان در مسیر تقرب الی الله ومتاله شدن، در عمل اجتماعی تحقق می یابد و بسیاری از اسمای الهی سرشته در ذات انسان ها در فعالیت های اجتماعی است که فعلیت می یابد. بر این اساس، آموزه های اسلامی به گونه ای جهت گیری کرده تا جامعه ای سالم و زنده با انسجام و اتحاد اجتماعی سطح بالا تحقق یابد. بنابراین، هر رفتار و حتی آموزه ای که دربردارنده این جهت گیری اصلی و اساسی نباشد، مورد تردید و تشکیک است.
به سخن دیگر، کسانی که اسلام شناس هستند می دانند که محورهایی در آموزه های اسلامی وجود دارد که مدار احکام می باشند. از جمله این محورهای اساسی می توان به توحید، عدالت، مؤمن صالح و جامعه سالم انسانی اشاره کرد. جهت گیری همه آموزه های وحیانی، تحقق این اهداف و همانند آن است و به یک معنا این امور بر همه احکام و قوانین دیگر وحیانی، نوعی حاکمیت و ورود اصولی دارد که شیخ اعظم مرتضی انصاری آن را تبیین نموده است. بنابراین، هرگاه حکم و قانونی در جهت تحقق این هدف نباشد و یا با آن مخالفت داشته باشد در اسلامی بودن و وحیانی بودن آن قانون، تردید یا قطع می شود.
برای دست یابی به جامعه سالم انسانی، آموزه های وحیانی، جهت گیری برخی از قوانین کلی و قواعد اصلی فقهی را به گونه ای سامان داده که به همگرایی، همدلی، وفاق، اتحاد و انسجام اجتماعی و اسلامی بینجامد. از جمله این قواعد اساسی می توان به خوش گمانی، خوب گمانی و حسن الظن به جای بدگمانی و سوءالظن و مثبت نگری به جای منفی نگری اشاره کرد. براین اساس قواعدی چون اصالت صحت و مانند آن در تبیین رفتار دیگران مطرح شده تا هر عمل دیگران را بر وجه درست و صحیح آن حمل کنند و شخص به خود اجازه ندهد تا در عمل و رفتار دیگران به سادگی تشکیک و تردید کند. بنابراین، مسئله سوق المسلمین (بازار مسلمانان) به عنوان یک تصحیح رفتاری مطرح می شود و شخص نمی تواند به خود اجازه تردید در مالی دهد که در دست فروشنده مسلمان است، بلکه می بایست آن مال را حلال و مشروع دانسته و خرید و فروش و مالکیت آن را مجاز بداند. این گونه است که در بازار مسلمانان به سادگی می توان خرید و فروش کرد بی آن که در حرمت و بطلان و عدم مشروعیت و یا عدم صحت معامله و خرید و فروش تردید روا داشت.
نیک گمانی موجب می شود تا اگر زن و مردی را با یکدیگر دیدیم، رابطه آنان را رابطه ای در چارچوب مبانی شرعی و قواعد و قوانین اسلامی بدانیم و رفتارهای آنان را بر امری مجاز، مباح و مشروع حمل کنیم. این ها تنها بخشی کوچک از قوانین و قواعد اسلامی است که برای تصحیح رفتارهای اجتماعی و عمل دیگران مطرح شده است. اگر بخواهیم همه این قوانین و قواعد و تاثیر آن را بررسی و تبیین کنیم باید کتابی در این زمینه به رشته تحریر درآورد.
اصالت اجتماع و تقویت بنیادهای آن، از نظر اسلام چنان مهم و اساسی است که خداوند در آیاتی از جمله آیه 12 سوره حجرات، برخی از بدگمانی ها را گناه می شمارد تا این گونه، مردم را از افتادن در دام سلب اعتماد عمومی دور نگه دارد و موجبات افزایش اعتماد عمومی و تقویت ارتباطات اجتماعی میان افراد جامعه را فراهم آورد.
به هر حال، هرگونه رفتاری که بنیاد اجتماع را تهدید و یا با بحران مواجه کند، از نظر اسلام و قرآن، مردود است و مقابله و مبارزه با آن در دستور کار قرار دارد. در حقیقت روح اسلام مقتضی آن است که جامعه ای سالم با افزایش روابط سالم اجتماعی به دور از هرگونه بدگمانی و سلب اعتماد عمومی و اجتماعی شکل گیرد.
تجسس، عامل سلب اعتماد اجتماعی
یکی از موانع تحقق جامعه سالم و افزایش همدلی و همکاری و انسجام اجتماعی، تجسس است. واژه عربی تجسس، در لغت به معنای «با دست لمس کردن» است. این واژه به شکل مجازی به معنای «نگاه کردن از سر کنجکاوی برای شناسایی دیگران» به کار رفته است. (لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه «جس») واژه تجسس در فارسی نیز به معنای «خبر جستن» به کار رفته است. (دهخدا، ذیل واژه)
خداوند این واژه را تنها یک بار در آیه 12 سوره حجرات، به صورت «ولاتجسسوا»، به کار برده است. مفسران، مراد از تجسس را در این آیه – که مورد نهی قرار گرفته- تفتیش کردن اسرار و امور مخفی مؤمنان دانسته اند. (مجمع البیان، طبرسی، ذیل آیه؛ و الجامع لاحکام القرآن، القرطبی، ج5، جز9،ج8)
در کاربردهای فقهی و اصطلاحات اخلاقی، تجسس به معنای جست وجو در امور پنهانی مردم تعریف شده است. البته این واژه بیشتر در مورد جست وجو در بدی ها و نقاط ضعف دیگران به کار می رودو کسی که چنین کاری را انجام می دهد، در اصطلاح، جاسوس نامیده می شود. (لسان العرب، ابن منظور، ج6، ص38، بیروت) بنا بر آن چه علامه طباطبایی در المیزان بیان کرده می توان گفت که این تعریف همان تعریف و کاربردی است که در فرهنگ قرآن مطرح می باشد؛ زیرا در فرهنگ قرآن، تجسس عبارت از دنبال عیب های پنهانی مردم رفتن و از رازهای آنان جهت آگاهی از امور ناپسند و پنهانی، تفتیش نمودن است. (المیزان، ج18، ص 323)
این معنا همان چیزی است که اهل لغت و حدیث از جمله ابن اثیر آورده اند. وی می نویسد: تجسس، جست وجو کردن از چیزهای پنهانی است و بیشتر در کشف امور شری که مخفی هستند استعمال می شود و جاسوس به کسی گفته می شود که بدی های پنهان مردم را پی گیری می کند. (ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، تحقیق طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الطناحی، مؤسسه اسماعیلیان قم، لغت «جسس»)
بعضی از اهل لغت، تجسس را مترادف تحسس (با حاء) دانسته اند، با این تفاوت که اولی در مواردی استعمال می شود که نیت بد و شری در کار باشد و دومی در جایی که نیت خیر و نیکی باشد. (اقرب الموارد، سعید الخوری اللبنانی، ج1، ص191، بیروت)
البته معنای واژه تحسس نیز مانند تجسس، همان خبر جستن و کنجکاوی کردن در اسرار است. اما تفاوت ظریف و معناداری میان این دو واژه است که آن را از مترادف بودن بیرون می برد و این معنا را تقویت می کند که در زبان عربی اصولا چیزی به نام مترادفات نداریم؛ زیرا میان هر دو واژه ای که به نظر می رسد از نظر معنایی یکی هستند، تفاوت های ظریفی وجود دارد که از معنای یگانه داشتن بیرون می برد. از این رو بسیاری از مفسران از جمله طبرسی و قرطبی، میان مفهوم این دو واژه تفاوت قایل شده اند، از جمله گفته اند که تجسس، جست وجو در باطن کارها و بیشتر مربوط به امور شر است، اما تحسس آگاهی جستن از ظواهر امور به واسطه حواس ظاهری است و این که بیشتر در امور خیر به کار می رود، یا آن که تحسس جست وجو برای دیگری و تجسس کاویدن برای خویش است. (مجمع البیان، طبرسی و نیز الجامع لاحکام القرآن، قرطبی ذیل آیه12 سوره حجرات و آیه87 سوره یوسف و نیز بحارالانوار، مجلسی، ج64، ص312- 313).
حرمت تجسس از حریم خصوصی در حوزه احوالات شخصی
چنان که بیان شد، معنای اصطلاحی تجسس در متون اسلامی و فقه اسلامی از مفهوم لغوی آن چندان دور نیست (الموسوعه الفقهیه ، ج01، ص161)، البته در برخی منابع فقهی اهل سنت، مراد از تجسس، تفتیش و جست وجوی اخبار مخفی و اطلاعات سری دشمنان به قصد آگاهی یافتن از آنها ذکر شده است (خرشی، ج4، ص82، ابن عابدین، ج3، ص942؛ قلعه جی، ذیل واژه). به نظر می رسد که در آیه21 سوره حجرات این معنا مورد نظر نباشد، چنان که هدف ما از این مطلب نیز بیان جاسوسی در حوزه عمل سیاسی و نظامی نیست، بلکه تبیین تجسس از نظر وحی در حوزه اجتماعی و احوالات شخصی و حریم خصوصی می باشد.
شهید ثانی در تعریف اصطلاحی آن می فرماید؛ معنی تجسس این است که بندگان خدا را زیر پرده ستاریت پروردگار رها نکنی و پرده از روی کار آنان برداری و آنچه را که خداوند پوشیده داشته آشکار کنی که این کار وسیله کسب اطلاع از امور مخفی آنها و پرده برداشتن از روی اسرارشان می شود و در نتیجه آنچه بر تو پوشیده بود آشکار می گردد که اگر مخفی بود دل و دینت سالم تر می ماند. (کشف الریبه، شهید ثانی، ص9)
تجسس به سبب تأثیرات نامطلوب در جامعه، به عنوان یک ناهنجاری عقلانی از سوی خردمندان مردود و زشت دانسته شده است. اسلام نیز این حکم عقلایی را تایید کرده و آن را نه تنها نکوهش کرده بلکه به عنوان گناه از آن یاد کرده است.
در احادیث شیعه و اهل سنت نیز تجسس و تفتیش در امور خصوصی و پنهانی مؤمنان، سخت نکوهش شده است. صحیح مسلم از منابع روایی اهل سنت، در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) بیان می کند که آن حضرت پس از بر حذر داشتن مؤمنان از سوءظن و تجسس و کارهایی از این دست ،آنان را به برادری فراخوانده است. این مساله نشان می دهد که این گونه رفتارهای ناهنجار عامل مهمی در فروپاشی انسجام اسلامی و برادری ایمانی است و سلب اعتماد عمومی می کند.
مطلوبیت جهل در برخی موارد
امام صادق (ع) در تبیین مطلوبیت جهل و نادانی در برخی از موارد، جهل و نادانی به امور را در سه چیز از جمله نسبت به چیزی که مقصود شرع نیست، مطلوب می داند (تحف العقول، ابن شعبه، ص 713) تا این گونه نشان دهد که فضولی و تجسس در حریم خصوصی دیگران نه تنها مقصود شریعت نیست بلکه جهل به آن عین کمال و دانایی است. بر این اساس علمای اخلاق هم جستجو کردن در اسرار و امور پنهانی از جمله عیوب دیگران را ناپسند شمرده اند (مجموعه ورام: تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، ج 1، ص 511، ج 2، ص 802؛ کشف الریبه عن احکام الغیبه ، شهیدثانی، ص 32).
فقها به استناد آیه 21 سوره حجرات و احادیث متعدد دیگر، تجسس را حرام و گناه می دانند. از نظر ایشان همچنین تفتیش از عقاید و اسرار و خطاهای مؤمنان و نیز افشا وآشکار کردن آنها، با استناد به آیات قرآن، از جمله آیه 91 سوره نور، حرام است (مفاهیم القرآن، شیخ جعفر سبحانی، ج 2، ص 045). تجسس در زندگی شخصی و خانوادگی افراد نیز مشمول این حکم است. براین اساس استفاده از هرگونه آلات و ابزار جاسوسی برای ورود به حوزه مسائل خصوصی اشخاص و حریم خانوادگی نیز قطعاً عملی خلاف و حرام شمرده می شود.
از سوی دیگر، بر اساس برخی آیات، از جمله آیه 981 سوره بقره و 72 سوره نور، ورود مخفیانه و بدون اجازه به حریم خانه دیگری، ممنوع است و برپایه آرای فقهی، هرکس می تواند به هر شکل ممکن با متجاوز به این حریم مقابله کند.
از نظر فقهای شیعه و اهل سنت، هرگاه کسی در پی تجسس از درون منزل مؤمن برآید، صاحب منزل حق دارد وی را از این کار باز دارد و اگر تجسس کننده کار خود را ادامه دهد، صاحب خانه مجاز است با پرتاب سنگریزه وی را از این کار منع کند. به نظر بسیاری از فقها، اگر این کار منجر به جراحت و حتی مرگ این شخص شود، صاحب خانه ضامن نیست (وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 29، ص 95؛ جواهر الکلام، نجفی، ج 41، ص 066؛ الموسوعه الفقهیه ، ج 10، ص 961).
تجسس حتی برای اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر هم ممنوع است. جلوگیری از وقوع آشکار منکرات یکی از وظایف نظام اسلامی است و در صدر اسلام چه بسا خود حاکمان این مهم را انجام می دادند (الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه ، ماوردی، ص 314). بعدها منصبی خاص با عنوان حسبه پدید آمد و متصدی آن یعنی محتسب موظف شد که با تظاهر «به ترک معروف» یا «انجام منکر» مقابله کند. به نوشته غزالی، محتسب باید از منکر آشکار که نیاز به تجسس ندارد، جلوگیری کند. (احیاء علوم الدین، ج 3، ص 82) بر این اساس، محتسب یا ناهی از منکر مجاز نیست که در امور پنهانی مردم تجسس و اسرار مخفی آنان را افشا کند. (همان).
بسیاری از مؤلفانی که به شرایط حسبه توجه داشته اند، بر این نکته تصریح کرده و به حدیث مشهور نبوی استناد نموده اند؛ طبق آن حدیث، اگر کسی مرتکب کاری منکر شود و کار خود را آشکار کند حد بر او جاری خواهد شد (الموطا، مالک بن انس، ج 2، ص 528؛ الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه ، ماوردی، ص 504). سیره صحابه بزرگ هم آن بوده که تنها در صورت بروز و آشکار شدن منکر، گناهکار را مجازات می کردند و برای کشف منکر تجسس نمی نمودند. (سنن، ابوداود، ج4، ص 272)
حاکم اسلامی نه تنها از تفتیش بدون دلیل نهی شده، بلکه بر پایه گمان و تردید هم نمی تواند به تفحص و تجسس بپردازد. بنابر حدیثی از پیامبر اکرم، این امر موجب فاسد شدن مردم می شود (همان 272). امیر مؤمنان(ع) در عهدنامه مالک اشتر به وی توصیه فرمود که در عیوب مردم که بر وی پوشیده است، کنجکاوی نکند و تا حد ممکن خطابخش و جرم پوش باشد (نهج البلاغه ، نامه 35).
از دیدگاه فقهی، حاکم تنها وظیفه دارد که در صورت ثابت شدن گناهان مرتبط با حق الله، نسبت به آنها حد جاری کند و اجرای حدود مربوط به حق الناس نیاز به درخواست صاحب حق دارد (وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 82، ص 75).
از مصادیق تجسس حرام، استماع مکالمات غیرعلنی اشخاص است که مشمول حکم آیه 21 سوره حجرات و احادیث مربوط به آن می گردد. در حدیث وارده از معصوم، کسی که به رغم خواست افراد به گفت وگوی آنان گوش دهد نکوهش شده و جزایش در روز قیامت، ریختن سرب گداخته در گوش وی ذکر گردیده است (تفسیر نورالثقلین، حویزی، ج 5، ص 39). در اصل 52 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز انواع تجسس، از جمله ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی و استراق سمع، ممنوع شده است.
درباره پلیس و پاسبان در عصر ما نیز می بایست به این نکته توجه داد که وظیفه آنان این است که جلوی خلاف ها را بگیرند اما این وظیفه و تکلیف مشروط به آن است که عمل منکر و خلاف، بدون تفحص و تجسس برای آنان ظاهر و آشکار باشد وگرنه اگر بخواهند با تجسس و تفحص، خلاف پنهان چون زنا را کشف کنند، این کشف، دیگر واجب نیست؛ زیرا هرگونه تجسسی در حریم خصوصی شهروندان جامعه اسلامی روا نیست. بنابراین پلیس و پاسبان نمی تواند با باز کردن در بسته ای و یا گوش دادن مخفیانه، بر خود معلوم دارد صدایی که می آید گناه است یا نه، چنان که بر او جایز نیست تا با بوییدن دهان کسی معلوم کند شراب خورده یا نه، یا از کسی بخواهد آنچه در زیر جامه دارد نشان دهد که آیا مثلا آلت قمار یا موسیقی مطربی دارد یا نه؟ (جامع السعادات، ملامهدی نراقی، بیروت، چاپ چهارم، ج 2، ص 052)
همچنین از تجسس زیاد در امور مربوط به خانواده و همسر و اهل و عیال نیز منع شده است (معراج السعاده، ملااحمد نراقی، هجرت، چاپ پنجم، 7731 ش، ص 432) چرا که خود را مبتلای به سوء ظن و همسر را به فکر زشت رهنمون می گردد. (المحجه البیضاء، ملامحسن فیض کاشانی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، 7141 ق، ج 4، ص 401)
تجسس در حوزه های امنیتی و مصالح اجتماعی
هر چند در زمینه اسرار شخصی و مسائل خانوادگی اصل بر حرمت تجسس است، اما هنگامی که پای مصالح اجتماعی و حفظ امنیت جامعه به میان می آید، از تجسس و تفتیش، گزیری نیست، زیرا دولت اسلامی ناگزیر باید از وضع دشمنان خارجی و فعالیتهای آنان و نیز فعالیتهای معارضان داخلی، اطلاعات کافی کسب کند و به علاوه، بر فعالیتهای کارگزاران و کارمندان خود نظارت نماید و از نیازها و مشکلات توده مردم نیز آگاه باشد. بدین ترتیب، در مواردی تجسس، جایز و حتی واجب می شود که تشخیص این موارد به عهده حاکم اسلامی است.
منبع : روزنامه کیهان 15/06/1390