بهلول بر دیوار قصر هارون چه نوشت؟

بهلول بر دیوار قصر هارون چه نوشت؟

هارون الرشید برای گردش و سرکشی به طرف بعضی از ساختمانهای جدید خود رفت. در کنار یکی از قصرها با بهلول مصادف شد. از او درخواست کرد خطی بر دیوار قصر بنویسد؛ بهلول پاره ای از زغال برداشته نوشت: رفع الطین علی الطین و وضع الدین گل بر روی هم انباشته شده ولی دین خوار و پست گردیده.
گچها بر هم مالیده شده اما دستور صریح دین از بین رفته است. اگر این کاخ را از پول و ثروت حلال خود ساخته ای اسراف و زیاده روی نموده ای (والله لا یحب المسرفین) خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد.
چنانچه از مال مردم باشد به آنها ستم کرده ای (والله لا یحب الظالمین) خداوند ستمکاران را دوست ندارد.(1)
این هم نمونه ای از زیاده روی خلفا

ابو یاسر بغدادی می گوید دو ولیمه در اسلام داده شده که نظیر آن نیامده و نخواهد آمد. یکی ولیمه عروسی زبیده دختر جعفر بن جعفر نواده منصور دوانیقی برای هارون الرشید. در این جشن ظرفهای نقره را پر از طلا کرده بر سر مردم می پاشیدند. ظرفهای طلا را از نقره پر می کردند و نثار می نمودند. مخارج این عروسی آنچه از اموال مهدی خلیفه عباسی صرف شد غیر از مخارجی که خود هارون الرشید نمود معادل پنجاه ملیون دینار گردید.
ولیمه دوم عروسی پوران دختر حسن بن سهل بود که به ازدواج مأمون در آمد. ابوالفرج می نویسد وقتی که مأمون پوران را خواستگاری کرد به طوری خود را برای این عروسی مهیا نمود که از توصیف خارج است. در این جشن سهل کارهائی کرد که هیچ پادشاهی در زمان جاهلیت و یا بعد از اسلام ننموده. کسانی که در این عروسی حضور داشتند از بنی هاشم و سرلشگران و سپهبدان و نویسندگان بین آنها گلوله های مشک می پاشیدند. داخل هر گلوله کاغذهائی بود به اسم یک باغ یا کنیز یا جایزه های زیاد و با اشیاء گرانبهای دیگر هر کسی گلوله ای نصیبش می شد باز می کرد هر چه در آن نوشته بود از شخصی که تصدی پرداخت جوائز را داشت دریافت می نمود.
بر سر سایر شرکت کنندگان از سپاهیان و مردم عادی دینار و درهم و نافه های مشک و عنبر می پاشیدند. خدمتکارانی معین شده بود برای پذیرائی لشکر مأمون. هر کسی به اندازه شأن و مقامش خدمتکاری جداگانه داشت از جمله کارکنان این عروسی تعداد سی و شش هزار ملاح ذکر کرده اند که مأمور رسانیدن مردم به مکان عروسی بودند. قسمتی از شنیدنی های این جشن هنگامی بود که پوران را به داماد نشان دادند. حصیری از طلا فرش شده بود. از دختران خلفاء زبیده دختر جعفر و حمدونه دختر هارون الرشید حضور داشتند. عروس بر روی حصیر طلائی نشست. ظرفی پر از درهای قیمتی بود بر سر او پاشیدند ولی هیچیک از زنان برنداشتند. مأمون دستور داد برای احترام عروس بردارند، هر یک دانه ای برداشتند.
در آن شب شمعی از عنبر آوردند که سی رطل(2) وزن داشت. مأمون گفت مصرف این شمع اسراف است. زبیده دستور داد آن را برداشتند شمع مستعملی آوردند. مأمون از زبیده پرسید حسن بن سهل چقدر خرج کرده؟ گفت در حدود سی تا سی و هفت ملیون دینار!
این سخن به گوش حسن بن سهل رسید گفت مگر مخارج به دست زبیده بود؟ به خدا قسم هشتاد میلیون دینار خرج شده.
چهار هزار قاطر مدت چهار ماه هیزم برای عروسی می آوردند. در اثنای جشن هیزم تمام شد مجبور شدند کتان(3) در زیر دیگ بسوزانند. شب سوم از ورود مأمون در فم الصلح (شهری که عروسی در آنجا برگزار شد) با عروس نشسته بود. مادربزرگ پوران مقداری در بر سر آنها پاشید. مأمون دستور داد درها را جمع کردند و در دامن مادربزرگ عروس ریخت. پرسید چند دانه است؟ گفت هزار دانه. مأمون گفت اینها را به خودت بخشیدم. اینک حاجتت را بخواه. گفت حاجتم این است که از ابراهیم بن مهدی خشنود شوی. خواسته او را پذیرفت و از ابراهیم راضی شد.(4)
ابراهیم همان کسی است که بنی عباس با او در زمان مأمون بیعت کردند به واسطه اینکه مأمون علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را ولیعهد خود کرده بود آنها رنجیده شدند.
اکنون توجه کنید این مصارف بی اندازه و حساب در عروسی زبیده و جشن ازدواج پوران و مأمون از بیت المالی است که دختر امیر المؤمنین (علیه السلام) گردن بندی به عنوان عاریه از بیت المال می گیرد علی (علیه السلام) می فرماید اگر عاریه مضمونه نبود دستش را قطع می کردم.


1) روضات الجنات، ص 137.

2) رطل عراقی معادل 12 اوقیه هر اوقیه 40 درهم است. هر درهم هم 18 نخود تقریبا هر رطل 22 سیر می شود.

3) یک نوع گیاهی که از آن پارچه می بافند.

4) کشکول بحرانی، ج 2، ص 49.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید