ازدواج مرحله ی مهمى از تشکیل خانواده است که بیس از همه مراسم و رویدادهای زندگى انسان در جنبه های متعدد فردی و زیستى و اجتماعى، امری جهانى و از نظر هدف ثابت و پایدار است. این فرآیند عبارت است از کنش متقابل مرد و زنى که برخى شرایط قانونى را تحقق بخشیده اند. ازدواج، بین فرهنگ و طبیعت تعادل برقرار مى کند و از نوعى تقدس برخوردار است و در مقایسه با سایر روابط انسانى، تمامیتى بى نظیر دارد؛ بدین معنا که ابعاد زیستى، اقتصادی، عاطفى، روانى و اجتماعى زندگى را پوشش مى دهد.(1)
تعالیم اسلام نیز بر نکات فوق در ازدواج تأکید دارد، هرچند برخى را بیشتر مورد توجه قرار مى دهد. اسلام ازدواج را قراردادى با شرایط ویژه مى داند(2) و نسبت به ملل و ادیان دیگر، برای مسلمانان در ازدواج شرایط بیشتری مقرر کرده است، هر چند ازدواج سایر فرهنگها را در ظرف و قالب خود به رسمیت مى شناسد.(3) نکته دوم، استحکام این قرارداد است. در قرآن از ازدواج به عنوان «پیمانى محکم» یاد شده است،(4) و جملاتى که در عقد ازدواج و هم زمان با آن از سوى یک طرف گفته مى شود و طرف مقابل نیز آن را مى پذیرد، نشان از استوارى این پیوند دارد.(5) برخى از این جملات از متن قرآن گرفته شده و بر این استوار است که زن و مرد باید به صورت مناسب و مطلوب به زندگى مشترک خویش ادامه دهند، و در صورتى که بخواهند از هم جدا شوند باید با احسان و نیکى به یکدیگر همراه باشد.(6) در عین حال، پیمان زناشویى محکم ترین قرارداد اجتماعى است که مى توان آن را ناشى از دوستى شدید و رحمت متقابل بین زن و شوهر دانست که قرآن به آن اشاره کرده است.(7) این دوستى، قوی ترین امری است که فرد بر آن اعتماد کرده، والدین، خواهر و برادر و همه خانواده را رها مى نماید و راضى مى شود با فردى که نسبت خونى با او ندارد، زندگى کند و در سختى و آسایش با او شریک باشد. از نشانه هاى مهم خداوند در خلقت انسان، جذبه روان شناختى در وجود مرد و زن است که مى پذیرند از نزدیکان جدا شوند و فرد نا آشنایى را به همسرى برگزیند تا مایه آرامش یکدیگر شوند و رابطه دوستانه ی آنها از هر رابطه دیگر عمیق تر گردد. به نظر مى رسد، زن و مرد تنها در صورت اطمینان به عمق این رابطه و گوارا بودن زندگى مشترک، به ازدواج رضایت مى دهند. این پیمان فطری، بسیار محکم و امرى وراى ارضای جنسى است و اطمینان زن و مرد به یکدیگر بیش از اطمینان افراد به هم در هر رابطه دیگر انسانى است. این امور باعث مى شود ازدواج به پیمان محکمى تبدیل شود.(8)
از آثار روان شناختى ازدواج که تا حدى به نوع این پیمان مربوط مى شود، تأثیر و تأثر شدید زن و شوهر از یکدیگر است که شاید بتوان آن را عمیق ترین و قوى ترین تأثیر و تأثر متقابل در روابط اجتماعى دانست. عبارتهایى در متون اسلامى، به این واقعیت روان شناختى اشاره دارد. در مورد مردان گفته شده است که با ازدواج، اختیار خود را به دست زن مى دهند، پس متوجه باشند عنان اختیار خود را به دست چه کسى مى دهند.(9) همچنین هنگام ازدواج گفته شده است که ببین چه کسى را کنار خود قرار مى دهى، در مالت شریک مى کنى و بر دین و اسرارت آگاه مى سازى.(10) در مورد زنان نیز گفته شده است که با ازدواج به تبعیت کامل شوهر در مى آیند.(11) هر دو تعبیر، نشان از وابستگى عمیق و متقابل بین زن و مرد دارد. بر این اساس، هر یک از زن و مرد، در رفتار و افکار و نگرشها به شدت تحت تأثیر طرف مقابل قرار مى گیرد. از آن جا که این امر لازمه ازدواج است، در تعالیم اسلام توصیه هاى اکیدى درباره ی گزینش همسر به ویژه شوهر وجود دارد؛ از جمله این که اعتقادات و رفتار فرد مورد گزینش در مسیر صحیح باشد.
از نکات دیگر، نگاه معنوى به ازدواج و جنبه تقدس آن در اسلام است. به طور کلى مى توان گفت: هرگونه تقدس در ازدواج ریشه در ادیان الهى دارد.(12) بسیارى از جوامع بشرى مراسم ازدواج را در عبادتگاهها برگزار مى کنند؛ برای مثال، مسیحیان ازدواج را یک امر دنیوی نمى دانند؛ زیرا ازدواج نشانه ی محبت خدا، به بشریت است. آنان این مراسم را در کلیسا، و ادیان دیگر در عبادتگاه های خود برگزار مى کنند.(13) تعبیرهای متون اسلامى، چه قرآن و چه کلمات اولیای دین (ع)، به گونه هاى مختلف بر تقدس ازدواج تأکید مى کنند. برخى از این جملات عبارت اند از: بیشتر اهل جهنم کسانى هستند که ازدواج نکرده اند؛(14) کسى که ازدواج کند، نیمى از دین خود را کامل کرده است؛(15) یکى از زمانهاى نزول رحمت خدا هنگام برگزارى عقد ازدواج است.(16) همچنین بسیارى از رفتارهاى خانوادگى، در اسلام به منزله عبادت محسوب مى شوند و حتى بعضى از آنها در شرایط خاص محبوب تر از برخى عبادتها اعلام شده است.(17) همه این امور که به تقدس و معنویت ازدواج اشاره دارد، فرد را تشویق مى کند تا مسئولیتها و رفتارهای خانوادگى را جزو وظایف دینى خویش قرار دهد و بدین ترتیب، امور زندگى دنیوى در مسیر تکامل معنوى و اخروى قرار گیرد. این در مقابل نگرشى است که راه رشد معنوی را در دوری از ازدواج جستجو مى کند. اگر مى بینیم در تعالیم اسلام به افراد توصیه مى شود پیش از اقدام به ازدواج، در گزینش همسر و انجام مراسم در مراحل بعدی، با نماز و دعا و توکل بر خدا رفتارهاى خود را همراه کنند،(18) به این جهت است که ازدواج را با معنویت همراه کنند و به آن تقدس بخشند تا بتوانند زمینه تکامل و رشد انسانى را فراهم آورند.
از نکات دیگری که دین اسلام در ازدواج مورد توجه قرار داده، مراسم و تشریفات آن است. اهمیت این مراسم به حدى است که اولیاى دین (ع) تفاوت ازدواج و روابط جنسى نامشروع را در برگزارى مراسم ویژه که معمولا همراه با جشن و شادمانى است، اعلام کرده اند.(19) جالب توجه آن است که تعالیم اسلام براى مراسم ازدواج، استثناهایى در نظر گرفته(20) که در واقع به بعد لزوم جشن و شادمانى در ازدواج باز مى گردد. غنا که آوازخوانى طرب انگیز است، در برخى مراسم ازدواج با رعایت حدود خاص، جایز شمرده شده است.(21) برگزارى مراسم ازدواج باعث مى شود زن و شوهر، خود را از نظر روانى براى شروع یک زندگى مشترک آماده کنند و ازدواج را امر مهمى تلقى نمایند که افرادی زیادی در فراهم آوردن شرایط آن یاری کرده اند، نه یک مسئله ساده در زندگى که بتوان به آسانى آن را به هم زد، یا به وظایف مترتب بر آن بى اعتنا بود. حضور و شادی دیگران در این مراسم به رضایت زوجین و افزایش ارزش مثبت خود آنها کمک مى کند. شروع زندگى جدید با برگزاری مراسم، تشویق دیگران را به نوعى همراه دارد و زمینه ازدواج افراد دیگر را نیز فراهم مى کند.
زمان مناسب ازدواج از دیدگاه اسلام
برای انجام ازدواج در فرهنگهاى مختلف، محدودیت زمانى وجود ندارد، ولى بیشتر مردم در دوران جوانى ازدواج مى کنند. امروز به علت تقویت خانواده ی هسته ای و دشواری هاى اقتصادى در جوامع صنعتى، متوسط سن ازدواج افزایش یافته است. بررسى هاى آماری نشان مى دهد در ایران نیز میانگین سن در اولین ازدواج همین روند را دارد، با این تفاوت که این افزایش در مورد زنان بیشتر است. بر اساس سرشمارى سال 1375، میانگین سن ازدواج در مردان 25/6 سال است که نسبت به سال 1365، 2 سال افزایش داشته و در زنان 22/4 سال بوده که افزایش 2/6 سال را نشان مى دهد.(22) افزایش میانگین سن ازدواج در ایران پیامدهاى ویژه ای را به دنبال خواهد داشت. در ایران، هرگونه روابط بین زن و مرد و از جمله روابط جنسى، ضوابط ویژه ای دارد که فرهنگ و ارزشهاى اسلامى آن را اقتضا مى کند. این در حالى است که در فرهنگهای دیگر، آزادى بیشتر روابط جنسى به خودى خود برخى پیامدهای تأخیر ازدواج را برطرف مى سازد. جوانان نیازمند به ازدواج در صورت نبود امکانات مناسب، باید تا زمان نسبتا طولانى، مهار رفتارى و انگیزشى قوى داشته باشند یا به روابط جنسى نامشروع روی آورند، البته بین این دو حد، مراتب متعددى قرار مى گیرد. کنترل شدید نیازهاى جنسى، مشکلات روانى از جمله بازدارى فرد و گاه تا حد افسردگى را به دنبال خواهد داشت. از سوى دیگر، تخلف از محدوده ی شرعى در روابط جنسى گاه به احساس گناه در فرد مى انجامد. احساس گناه نیز خود پیامدهایى روان شناختى مانند خود را سرزنش کردن، احساس حقارت در برابر دیگران و در پیش گرفتن نوعى انزوا و دورى از روابط اجتماعى، به دنبال خواهد داشت.(23) از آن جا که این دو شیوه به سلامت روانى افراد و جامعه آسیب مى رساند، و به علاوه پایبندى به ارزشهای اسلامى در ایران، جزء جدایى ناپذیر فرهنگ ما به شمار مى رود، شایسته است نخست: به زمان مناسب ازدواج که سلامت روانى فرد را تا حدى تضمین مى کند، اشاره کنیم و سپس به موانع موجود بپردازیم، به این امید که زمینه تأمین بهداشت روانى فردی و اجتماعى، و تحقق و شکوفایى ارزشهای اسلامى هرچه بیشتر فراهم شود. بدیهى است اگر پذیرفته شود که سن معینى براى ازدواج مناسب تر است، همه نهادهای اجتماعى، از خانواده تا نهاد آموزش و پرورش و دولت و سازمانهای مختلف، وظیفه خواهند داشت زمینه ی ازدواج آحاد جامعه را در این مرحله سنى حتى الامکان فراهم و در جهت کاهش موانع و محدودیتهای آن تلاش کنند.
در اسلام، ازدواج در هر مرحله ار زندگى امرى مجاز است،(24) به طوری که حتى ازدواج در کودکى با شرایط خاص و رعایت مصالح فرد بر اساس قوانین اسلام، مى تواند صحیح باشد. البته بدیهى است که رعایت مسئولیتها و وظایف خانوادگى در این گونه ازدواج ها منوط به بلوغ جنسى و رشد اجتماعى کافى است،(25) از این رو، ازدواج در کودکى مشکلات متعددى دارد که اغلب ناشى از رشد نایافتگى شناختى، عاطفى و جسمانى فرد است. در سخنان اولیاى دین (ع) نیز دشواری در انس گرفتن با یکدیگر از مشکلات ازدواج در کودکى شمرده شده است.(26) با بررسى اهداف و کارکردهاى ازدواج از دیدگاه اسلام، مى توان زمان مناسب براى ازدواج را سالهای آغاز جوانى دانست؛ چنان که ائمه اطهار (ع) به صراحت توصیه مى کردند که جوانان در صورت توان ازدواج کنند.(27) از اهداف اساسى ازدواج در اسلام ارضاى نیازهاى جنسى است، به طوری که بروز این نیازها و تشدید آنها فرد را هرچه سریع تر به ازدواج کردن سوق مى دهد. از دوران نوجوانی نیازهای جنسى در فرد پدیدار شده و به تدریج شدت مى یابد و ازدواج راهی شروع براى ارضاى این نیازهاست. در مقابل، مهار و سرکوب کردن این نیازها و در پیش گرفتن رهبانیت، در اسلام پذیرفته نشده(28) و در کلمات ائمه اطهار (ع) افرادی که از ازدواج خوددارى مى کنند، مورد خطابهاى ملامت آمیز شدیدى قرارگرفته اند.(29) افزون بر این، روابط عاطفى زن و شوهر در دوران جوانى با تفریحات و سرگرمى هایى در بیرون محیط خانه و در درون آن همراه است. در متون دینى با کلمه «ملاعبه» از این امر تعبیر مى شود و در مواردی به افراد توصیه مى گردد تا همسری جوان اختیار کنند تا روابط آنها به مقتضاى سنى هر دو با روابط کلامى و غیرکلامى محبت انگیز و خوشایند نیز همراه باشد.(30) روشن است که برقرارى این گونه روابط امری متقابل است و تنها در صورت آمادگى روانى زن و مرد تحقق مى یابد؛ به علاوه، ملاعبه با شور و نشاط جوانى متناسب است و اگر فرد وارد میان سالى شود یا به انتهای دوره جوانى برسد، آمادگى روانى برای تعامل نشاط بخش با همسر نخواهد داشت. نکته دیگر، تأثیرهای روانى و جسمانى روابط جنسى است که نوعى تعادل روانى را به دنبال دارد(31) و حصول آن در جوانى اهمیت بیشترى دارد؛ بنابراین، با توجه به اهتمام دین اسلام به همه نیازهای طبیعى از جمله نیازهای جنسى، شایسته نیست ازدواج از سال هاى آغازین دوره ی جوانى که اوج نیازهاى جنسى است، به تأخیر انداخته شود.
از اهداف دیگر ازدواج، سکون و آرامس و دوستى متقابلى است که فقط در پرتو آن براى زن و مرد حاصل مى شود.(32) از سوى دیگر، در دوره ی جوانى فرد بیش از هر دوره دیگر نیازمند این امور است؛ زیرا دوره ی جوانى، اوج دوستى ها و روابط عاطفى شدید است؛ افزون بر این، این دوره دوره پدیدایى بحرانها و مشکلات روانى و اجتماعى متعددی است(33) و بدون ازدواج، فرد از روابط عاطفى مطلوب در جوانى محروم خواهد شد و در مشکلات جوانى، از حمایت فردى مناسب و نزدیک مانند همسر بى بهره خواهد بود. در کلمات اولیای دین (ع) به برخى پیامدهای نامطلوب در تأخیر ازدواج اشاره شده است؛ برای نمونه، تأخیر ازدواج به ویژه در دختران به نچیدن میوه ی رسیده از درخت تشبیه شده که آفتاب و وزش باد آن را فاسد مى کند(34) و به سخن دیگر، تأخیر ازدواج از دوره ی جوانى که نیازهاى عاطفى – جنسى در فرد فعال است و روحیه و انرژى کافى در او وجود دارد، موجب مى شود که گذشت زمان و شرایط محیطى نامساعد، آسیبهاى جدى به شخصیت فرد وارد کند؛ براى نمونه، اگر کششهاى جنسى فرد بسیار شدید باشد و نتواند آنها را به گونه اى تعدیل نماید، باید این نیازها را سرکوب کند یا با رفتارهاى خلاف هنجارهای جامعه نیازهاى خود را برآورده سازد. در صورت دوم ممکن است فرد دچار احساس گناه شده و حرمت خود (عزت نفس) او آسیب ببیند.
از اهداف دیگر ازدواج که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته، حفظ عفت و اخلاق فردى و اجتماعى است.(35) از آن جا که جوانان معمولا در مهار نیازهاى جنسى با مشکلات جدی رو به رو و معمولا در این جهت کم تر موفق اند، زمینه بروز رفتارهاى ضد اخلاقى و خارج از محدوده ی شرع در آنها بیشتر است و ازدواج در این مقطع مناسب ترین راه براى جلوگیری از این رفتارها و حفظ عفت و اخلاق فردى و اجتماعى است.(36) تعالیم اسلام، ازدواج را براى افراد دارای نیاز شدید جنسى، لازم شمرده(37) و پیامدهاى نامطلوب ترک ازدواج را متوجه خود فرد و همه کسانى مى داند که در فراهم کردن زمینه ازدواج او کوتاهى کرده اند.(38) در این باره، در کلمات ائمه اطهار (ع) آمده است که ترک ازدواج با وجود تأمین شرایط در زن و مرد، از قبیل دین داری، اخلاق مناسب و همسانى، موجب بروز گناه و فساد در زمین خواهد شد.(39) تولید مثل و پرورش نسل نیز که از اهداف مهم ازدواج در اسلام است، در سنین معینى به ویژه براى زنان مناسب و بهداشتى است و پس از آن، سلامت مادر و فرزند در معرض خطر قرار مى گیرد. اگر هرم سنى جامعه(40) رو به پیری رود، ساخت سنی زنان بارور نیز در شرف پیری قرار خواهد گرفت، اوج باروری در ایران 2، در سالهاى 1352 تا 1355 در گروه سنى زنان 20 تا 22 ساله بوده است، در حالى که در سال 65 به گروه سنى 25 – 29 ساله کشیده شده است. این امر نشان دهنده تغییراتى در الگوی بارورى در ایران است. احتمال بروز مشکلات که مربوط به بارورى در سنین بالاترى را تشدید مى کند(41) و در نتیجه، در دو بعد طول بارورى و معلولیت فرزندان، دشواریهایى را پدید خواهد آورد؛(42) بنابراین، از جنبه تولید مثل نیز افزایش سن متوسط ازدواج مناسب به نظر نمى رسد.
با توجه به آنچه گذشت، ازدواج در اوان جوانى، از جنبه سلامت روانى و تکامل معنوى و دینى براى افراد مناسب تر است البته نمى توان سن معینى را به عنوان زمان مناسب ازدواج اعلام نمود؛ هر چند نظرسنجى در ایران نشان مى دهد که بیش از 90 درصد افراد 20 تا 45 سالگى را سن مناسب ازدواج براى دختران مى دانند و کم تر از 5 درصد 26 سالگى و بالاتر را مناسب و مطلوب براى ازدواج دانسته اند. درصد کمى از افراد نیز بالاتر از 30 سال را مناسب مى دانند. براى ازدواج پسران نیز 21 تا 25 سالگى بیشتر مورد اتفاق افراد و سن ایده آل است؛ البته جوانان سنین بالای 25 سال را مناسب مى دانند که این امر مربوط به بالا رفتن سطح درآمد مى شود.(43) در نتیجه لازم است جوانان و همه نهادهاى اجتماعى برای فراهم آوردن زمینه ازدواج و رفع موانع موجود تلاش کنند. بدیهى است شروع زندگى مشترک در دوران جوانى با مشکلات متعددى همراه است که ازدواج در سنین بالاتر و میان سالى برخى از این مشکلات را ندارد، لیکن جوانان باید مزایای روانى و اجتماعى ازدواج در جوانى را به برخى مزایای دیگر ترجیح دهند و انتظار فراهم بودن همه شرایط زندگى مطلوب را نداشته باشند؛ برای مثال، ازدواج در دوره ی دانشجویى به مقتضاى این دوره، باید ساده تر و با امکانات و انتظارات مادی کم تری همراه شود تا افراد بتوانند از مزایای ازدواج در این دوره که با نشاط و شادابى بیشترى همراه است، برخوردار گردند.
یکى از موانع مهم ازدواج جوانان مشکلات اقتصادى و از جمله شغل و مسکن است. در این مورد هرچند نباید از مسئولیتهای همه مردم و نهادها چشم پوشید، لیکن خود افراد نباید در صورت نیاز شدید به ازدواج و وجود مشکلات اقتصادی، ازدواج را به تأخیر اندازند؛(44) زیرا مطابق آیه صریح قرآن و وعده خداوند، در صورت فقر، خداوند زن و شوهر را از فضل خود بى نیاز خواهدکرد؛(45) درکلمات اولیاى دین (ع) نیز آمده است که ازدواج موجب گسترش روزی مى شود.(46) بدیهى است با ازدواج، روابط اجتماعى فرد گسترده تر مى شود و تشویقها و کمکهای والدین زوجین نیز زمینه اى براى بهبود وضعیت معیشتی خانواده نوپا فراهم می آورد.
پینوشتها:
1. مقدمه ای بر جامعه شناسى خانواده، ص 23 – 24.
2. نجفى، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 29، ص 5 – 8.
3. در این رابطه مى توان به مواردى اشاره کرد که اولیاى دین (ع) به شدت با کسانى که به افرادى از فرهنگهاى دیگر نسبت زنا مى دانند، برخورد کرده و ازدواج آنها را به رسمیت مى شناختند، هر چند بر خلاف شرایط ازدواج در اسلام صورت گرفته باشد. (لکل قوم نکاحا) کلینى، محمد بن یعقوب، کافى، ج 1 ص،353.
4. «و أخذن منکم میثاقا غلیظا» نساء، 21.
5. مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 267 – 269.
6. «الطلق مرتان فامساک بمعروف أو تسریح باحسن» بقره، 229 و «أو سرحوهن بمعروف» بقره، 231.
7. روم، 21.
8. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج 4، ص 460.
9. «انما المرأه قلاده فانظر ما تتقلد»، حرعاملی، وسائل الشیعه،ج 14، ص 17.
10. «انظر این تضع نفسک و من تشرکه فی مالک و تطلعه علی دینک و سرک»، همان، ص 14.
11. «النکاح رق فاذا انکح احدکم ولیده فقد ارقها فلینظر احدکم لمن یرق کریمته» همان، ص 52.
12. میشل، توماس، کلام مسیحی، ص 94.
13. سیف، سوسن، تئوری رشد خانواده، ص 86.
14. «اکثر اهل النار العزاب»، حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 8.
15. «من تزوج احرز نصف دینه» همان، ص 5.
16. مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 221.
17. همان، ص 285 و 289.
18. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 79.
19. فسمع صوت دف فقال (ص): «… حسن هذا النکاح لا السفاح… اسندوا النکاح و اعلنوا بینکم و اضربوا علیه بالدف…» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 275 و «فرق بین النکاح و السفاح ضرب الدف»، ص 267.
20. «اجر المغنیه التی تزف العرائس لیس به بأس…»، حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 17، ص 121.
21. از جمله: خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ص 388، مسئله 13 از مسائل مکاسب، و انصاری، شیخ مرتضی، مکاسب محرمه، بحث غنا.
22. امانی، مهدی، جمعیت شناسی عمومی، ص 62.
23. آزاد، پیمان، زندگى بدون احساس گناه، ص 170 – 173.
24. نجفی، جواهر الکلام، ج 29، ص 146.
25. همان، ص 200؛ بنی هاشمی، سید محمود حسن، توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 386.
26. کلینی، کافی، ج 5، ص 398.
27. «یامعشر الشباب علیکم بالباه» حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 14، ص 25.
28. «لم یرسلنى الله بالرهبانیه و لکن بعثنى بالحنیفیه السمحه اصوم واصلى و المس اهلى فمن احب فطرتى فلیستن بسنتى و من سنتى النکاح» همان، ص 74.
29. «رذال موتاکم العزاب» همان، ص 7 و نیز تعبیرهای «اخوان الشیاطین» و «شرار امتی عزابها» و مشمول لعنت الهی شدن، نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 155 – 156.
30. «فهلا فتاه تلاعبها و تلاعبک» همان، ص 179.
31. «المرأه الجمیله تقطع البلغم» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، باب 21، ص 37.
32. روم، 21.
33. احمدی؛ سید احمد، روان شناسی نوجوانان و جوانان، ص 44 – 48 و ص 1.
34. «ان الابکار بمنزله الثمر علی الشجر اذا ادرک ثمارها فلم تجتن افسدته الشمس و نثرته الریاح و کذلک الابکار اذا ادرکن ما یدرک النساء فلیس لهن دواء الا البعوله و الا لم یؤمن علیهم الفساد لانهن بشر» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 39.
35. «افضل العباده عفه البطن و الفرج» کلینی، کافی، ج 2، ص 79 – 80.
36. «من احب ان یلقی الله… طاهرا مطهرا فلیلقه بزوجه» نوری، مستدرک الوسائل، باب 1.
37. «تزوج و الا فانت من المذنبین» همان، باب 2.
38. کلینی، کافی، ج 5، ص347.
39. «اذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه و الا تفعلوه تکن فتنه فى الارض و فساد کبیر» حرعاملى، وسائل الشیعه، ج 14، ص 52.
40. هرم سنى، نموداری است که توزیع جمعیت بر حسب سن را نشان می دهد. اگر عده زیادی از افراد یک جامعه،مانند انگلستان، در سنین بالا قرار گیرند، جمعیت آن کشور پیر یا سالخورده محسوب می شوند. (امانی، مبانی جمعیت شناسی، ص 24، 1377).
41. جوان، جعفر، جغرافیای جمعیت ایران، ص 285.
42. کاظمی پور، شهلا، بررسی دموگرافیک تغییر سن ازدواج، ص 71.
43. محسنی، منوچهر و…، ازدواج و خانواده در ایران، ص 146-175.
44. «من ترک التزویج مخافه العیله فقد اساء بالله الظن» حرعاملی، وسائل الشیعه،ج 14، ص 24.
45. «و أنکحوا الأیمی منکم و الصلحین من عبادکم و امآئکم ان یکونوا فقرآء یغنهم الله من فضله…» نور، 32.
46. «اتخذوا لاهل فانه ارزق لکم» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 24.