نویسنده: محمدرضا سالاری فر
الف ) ازدواج
ازدواج، قراردادی بین زن و مرد است که در هر جامعه بر اساس قواعد خاصی برقرار می شود. این عقد، مرحله مهمی از زندگی زن و شوهر را به دنبال دارد که بسیاری از نیازهای آن دو از این طریق تأمین می شود. ازدواج، در کلام اولیای دین اسلام در مرتبه اول سنت الهی (1) و سنت همه پیامبران (2) به ویژه پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله- اعلام شده است (3). بخش مهمی از نیازهای انسان مانند نیاز جنسی، نیاز دلبستگی و نیاز به رشد و تعالی در پرتو ازدواج به بهترین نحو تأمین می شود. این نیازها از نظر روان شناسی جزء نیازهای طبیعی انسان است که همه انسان سالم را در مرحله ای از زندگی درگیر خود می سازد (4). بی توجهی و عدم ارضای هر نیاز انسانی، موجب ناکامی فرد و بروز ناهنجاری در او می شود، از این رو حرکت انسان در مسیر طبیعی، جز با ازدواج در مقطعی مناسب از زندگی، یعنی جوانی مقدور نیست. این تحلیل روان شناختی کلام اولیای دین اسلام – علیهم السلام – را مبنی بر این که ازدواج، سنت الهی و شیوه انبیاء است، تبیین می کند. «حصور» بودن [= ازدواج نکردن] دو پیامبر، حضرت عیسی و حضرت یحیی را می توان استثنایی میان انسان ها دانست، چنان که اصل تولد حضرت عیسی و فرزند دار شدن حضرت زکریا(= پدر حضرت یحیی) در پیری، موارد استثایی در طول تاریخ است و نمی تواند الگویی برای انسان ها در نظر گرفته شود، در حالی که همه انبیا و اولیای الهی به این سنت پایبند بودند.
اکنون به بررسی آثار ازدواج، تأثیر آن را بر رشد و کمال انسانی بررسی می کنیم.
ب) آثار ازدواج
هر انسان در مرحله بلوغ و پس از آن، با نیاز جنسی مواجه می شود. ازدواج، یک بستر طبیعی و مناسب برای تأمین این نیاز انسان است. در این پدیده یک رابطه جدی بین زن و مرد، زمینه مناسب و سالمی برای ارضای این نیاز فراهم می کند. از آن جا که این نیاز طبیعی است، اگر در بستر ازدواج تأمین نشود، باید سرکوب شود یا در بستر ناسالم اخلاقی و بهداشتی تأمین شود و هر دو روند، به سلامت فرد و روند رشد او آسیب وارد می کند. در هر صورت، نیاز جنسی دغدغه خاطری برای فرد پدید می آورد که انرژی روانی او را تحلیل برده و تمرکز او را در جهت نیل به اهداف علمی و روانی تضعیف می کند.
همان گونه که اشاره شد، نیاز دلبستگی و انس، در طبیعت انسانی وجود دارد و همین نیاز، عاملی برای آفرینش انسانی به نام حوا در کنار حضرت آدم بود. (5) این نیاز، در کودکی به سبب رابطه مناسب پدر و مادر تأمین می شود. در جوانی و بزرگسالی، به سبب تفاوت سن و سطح درک و تجربه والدین و فرزندان، آنان به دنبال رابطه با افراد جدید می روند که با انس با آن ها و دریافتن شباهت های جسمانی و روانی خود با آن ها ، ابزاری برای تعامل های عاطفی خویش بیابند. آنان در کنار شباهت ها، به دنبال تفاوت هایی نیز هستند؛ تفاوت هایی که به ساختار روانی و جسمانی آنان باز می گردد؛ به همین سبب با جنس مخالف انس می یابد. در پرتو ازدواج، این انس و دلبستگی بستر مناسبی برای ارضا پیدا می کنند. تعبیر «مودت» و «رحمت»(6) و لباس بودن زن و شوهر برای یکدیگر (7) در قرآن، ارضای نیاز به دلبستگی را در پرتو ازدواج نشان می دهد. دوری از ازدواج، زن و مرد را دچار نوعی احساس ناامنی، اضطراب و تنهایی می کند. سکون و آرامش زن و مرد فقط در پرتو ازدواج فراهم می شود. (8)
رشد اخلاقی و کسب فضایل، نیاز دیگری است که در روان شناسی گاه از آن به عزت نفس تعبیر می شود. عزت نفس، به میزان ارزش مثبتی باز می گردد که هر فرد برای خود قائل است. هر چه فضائل، ویژگی ها و رفتارهای فرد، از نظر خود مثبت باشد، از عزت نفس بالاتری برخوردار است. ازدواج – با حفظ عفت فرد و صیانت او از رفتارهای جنسی ناهنجار که در همه جوامع، ارزش فردی و عزت نفس فرد را تضعیف می کند- به رشد اخلاقی کمک می کند. یکی از مهم ترین مراحل رشد انسان، خروج از دایره خودخواهی و در نظر گرفتن دیگران و نگاه به امور از منظر دیگران است. در متون اخلاقی این است که آنچه برای خود می پسندی ، برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نامطلوب می شماری، برای دیگران هم نامطلوب بشمار. (9) عمل به این توصیه، با خروج از خودخواهی مقدور است.
ازدواج، زمینه ای است که فرد با دلبستگی به همسر و سپس فرزندان، تا حدی از خودخواهی خارج می شود. پیش از ازدواج، تنها یک «من» شکسته می شود و موجودی دیگر در کنار این «من» قرار می گیرد و برای «او» معنا می یابد، کار می کند، زحمت می کشد، نه برای «من» بلکه برای «او»، ازدواج است. (10) ایثار، یکی از فضائل مهم اخلاقی است. سوره انسان اوج این فضیلت را در خانواده امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و حسنین – علیهم السلام – پرده بر می دارد. (11) زمینه ایثار، در زندگی اجتماعی کمتر پدید می آید. ازدواج، مدرسه ای است که فرد- دست کم- برای همسر و فرزندان از خود گذشتگی دارد و البته این درجه پایینی از ایثار است که در نوع خود، کمال و رشد اخلاقی محسوب می شود.
ج) دینداری
از دیگر نیازهای طبیعی انسان، گرایش به خدا و دینداری است که قرآن ، به این واقعیت اشاره کرده است. (12). ازدواج، بستر مناسبی برای حفظ دینداری و تقویت آن است. ازدواج با حفظ عفت انسان و دور ساختن او از رفتارهای ناهنجار، به شخصیت او انسجام می بخشد و او را در مسیر توجه به خدا و راز و نیاز با معبود نیرو می دهد. ازدواج علاوه بر این که زمینه سازی مناسب برای ارضای نیازهای انسان، تشویش های او را به آرامش تبدیل می کند و به طور کلی، امور زندگی او را برای رو آوردن به خدا و دینداری سامان می بخشد. هر چند زندگی خانوادگی و مسؤولیت های ناشی از آن، تشویش هایی برای فرد پدید می آورد، در مجموع ازدواج و تشکیل خانواده به دینداری فرد بیشتر کمک می کند.
روایاتی که عبادت و فضیلت متأهلان را چند برابر بی همسرها اعلام می کند، (13) شاهدی بر این واقعیت است. این جا است که می توان راز این سخن امام صادق علیه السلام را تا حدی دریافت. زنی به آن حضرت گفت: «من زنی متبتله [زاهد و منقطع الی الله] هستم». فرمود: «تبتل، نزد تو چیست؟» گفت: «ازدواج نمی کنم». امام فرمود: «چرا؟» پاسخ داد: «از این راه به دنبال کسب فضیلت هستم». امام فرمود: «باز گرد؛ اگر این کار [= ترک ازدواج] فضیلتی بود، همانا فاطمه سلام الله علیها از تو سزاوارتر به این عمل بود؛ چرا که هیچ کس ، در فضیلت از او سبقت نخواهد گرفت».(14)
در مجموع، ازدواج زمینه ای مناسب برای رشد انسان در ابعاد مختلف است.
پی نوشت :
1. الفقیه، ج 2، ص 121 «افتحب ان تکون معک تؤنسک و تحدثک …».
2. فروغ کافی، ج 2، ص 2.
3. وسایل الشیعه، ج 14، ص 3.
4. انگیزش و شخصیت، ص 70-90.
5. الفقیه، ج 2، ص 121. «أفتحب أن تکون معک تؤنسک و تحدثک …».
6. روم، آیه 12: «و جعل بینکم موده و رحمه».
7. بقره، آیه 187: «هن لباس لکم و أنتم لباس لهن.»
8. روم، آیه 12: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم أزواجا لتسکنوا الیها…» و اعراف ، آیه ی 189 .
9. نهج البلاغه، نامه 31، بند 55: «فأحبب لغیرک ما تحب لنفسک و أکره له ما تکره لها».
10. تعلیم و تربیت در اسلام، ص 166-267.
11. انسان، آیه 4-22.
12. روم ، آیه 30: «فاقم وجهک للدین حنیفا…»
13. وسایل الشیعه، ج 14، روایات باب 2 از ابواب مقدمات نکاح.
14. فروع کافی، ج 2، ص 61.
منبع: ماهنامه ی خلق شماره ی دوم