اذن دخول پدر

اذن دخول پدر

نویسنده: محمد غفارنیا

 

 

در قوانین اجتماعی دنیا، وارد شدن به خانه اشخاص بدون اجازه آنها ممنوع است. این قانون در اسلام مورد تاکید و دقیق‌تر است؛ طوری که حتی انسان هنگامی که می‌خواهد وارد خانه مادر یا پدر یا فرزند خود هم شود، نباید بدون اجازه وارد شود.
در روایتی آمده است: مردی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: آیا هنگامی که می‌خواهم وارد خانه مادرم شوم، باید اجازه بگیرم؟ فرمود: آری. عرض کرد: مادرم غیر از من خدمتگزار دیگری ندارد؛ باز هم باید اجازه بگیرم؟ فرمود: اتحب ان تراها عریانه: آیا دوست داری مادرت را برهنه ببینی؟ عرض کرد: نه. فرمود: اگر چنین است، پس از او اجازه بگیر. (1)
امام صادق (علیه السلام) ازجابربن عبدالله انصاری نقل می‌فرماید: پیامبر می‌خواست به خانه دخترش فاطمه تشریف ببرد. من هم با او بودم. وقتی به کنار در رسید، نخست دست به روی در گذاشت آن را حرکت داد و فرمود: السلام علیکم. فاطمه (سلام الله علیها) جواب سلام پدر را داد. بعد پیامبر فرمود: اجازه دارم وارد شوم؟ عرض کرد: وارد شو، ای رسول خدا. پیامبر فرمود: کسی که همراه من است نیز اجازه دارد وارد شود؟ فاطمه عرض کرد: مقنعه بر سر ندارم. حضرت فرمود: پس حجاب بگیر. بعد از درنگی دوباره پیامبر سلام کرد و فاطمه جواب داد. باز حضرت فرمود: اجازه دارم؟ عرض کرد: بلی، یا رسول الله. جابر می‌گوید: بعد از پاسخ موافق فاطمه، حضرت برای من نیز اجازه گرفت و با هم وارد خانه فاطمه (سلام الله علیها) شدیم. جابر می‌گوید: دیدم که چهره فاطمه زرد شده. پیامبر پرسید: چرا رخسارت را زرد می‌بینم؟ عرض کرد سبب آن گرسنگی بوده یا رسول الله؟!
پیامبر خدا دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا گرسنگی و تباهی را از فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دور گردان. جابر می‌گوید: به خدا قسم همان جا دیدم خون در رگهای فاطمه جریان پیدا کرد و صورتش سرخ شد. از آن روز به بعد دیگر فاطمه گرسنه نگردید. (2)

پی‌نوشت‌ها:

1-نورالثقلین: ج 3. ص586. تفسیر آیه 27نور.
2-نورالثقلین: ج 3. ص 587.
منبع مقاله :
غفارنیا، محمد، (1387) 142 قصّه از قرآن: همراه با شأن نزول آیاتی از قرآن، قم: جامعه القرآن الکریم، چاپ اول

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید