انتظار فَرَج

انتظار فَرَج

شارح : محمد محمدی ری شهری
منبع: حکمت‌نامه حضرت عبد العظیم الحسنی علیه‌السلام

انتظار فَرَج

حدیث

کمال الدین : حدّثنا علیّ بن أحمد بن موسى الدَّقّاق ، قالَ : حدَّثَنا محمّد بن هارون الصّوفی ، قال : حدَّثَنا أبو تُراب عبداللَّه بن موسى الرویانی ، قال : حدّثنا عبدالعظیم بن عبداللَّه بن علیّ بن الحسن بن زید بن الحسن بن علیّ بن أبى طالب علیهم السلام ، قالَ :

دَخَلتُ عَلى‌ سَیِّدى مُحَمَّدِ بنِ عَلِیِّ بنِ موسى‌ بنِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبى طالِبٍ علیهم السلام وأنا اُریدُ أن أسأَلَهُ عَنِ القائِمِ، أهُوَ المَهدِیُّ أو غَیرُهُ ؟ فَابتَدَأَنى فَقالَ لى : … أَفضَلُ أعمالِ شیعَتِنا انتِظارُ الفَرَجِ.ٍّ[1]

ترجمه

حضرت عبد العظیم علیه السلام : خدمت امام جواد علیه السلام رسیدم و قصد داشتم که از ایشان در باره «قائم» بپرسم که آیا او مهدى است یا دیگرى ؟ قبل از این که موضوع سؤال را مطرح کنم ، ایشان خود آغاز به سخن نمود و فرمود : «… بهترین اعمال شیعیان ما، انتظار فَرَج است» .

حدیث

الکافى : عن الحسین بن علیّ العلوى ، عن سهل بن جمهور ، عن عبد العظیم بن عبد اللَّه الحسنى ، عن الحسن بن الحسین العرنى ، عن علیّ بن هاشم ، عن أبیه ، عن أبى جعفر علیه السلام ، قال :

ما ضَرَّ مَن ماتَ مُنتَظِراً لِأَمرِنا ألّا یَموتَ فى وَسَطِ فُسطاطِ المَهدِىِّ وعَسکَرِهِ![2]

ترجمه

حضرت عبد العظیم علیه السلام – به سند خود – : امام باقر علیه السلام فرمود : «کسى که در انتظار فرا رسیدن دوران ما بمیرد ، نمردن در خیمه‌هاى مهدى علیه السلام و لشکرگاه او برایش زیانبار نیست» .

شرح‌

احادیث فراوانى در باره اهمّیت و ارزش «انتظار فَرَج» از اهل بیت علیهم السلام نقل شده است، از جمله این دو حدیث که حضرت عبد العظیم علیه السلام در سلسله سند آنها قرار دارد. بر اساس حدیث اوّل، فضیلت انتظار فَرَج، برابر است با فضیلت همراهى با امام عصر علیه السلام هنگام قیام ایشان براى تشکیل حکومت جهانى اسلام، و طبق حدیث دوم، در عصر غیبت، هیچ عملى به اندازه انتظار فَرَج، ارزش ندارد.

با ملاحظه این احادیث، این پرسش پیش مى‌آید که: انتظار فَرَج، یعنى چه؟ و کدام منتظر ، این همه فضیلت دارد؟

آنچه در زندگى بسیارى از کسانى که خود را «منتظر» تصوّر مى‌کنند دیده مى‌شود، این است که انتظار دارند امام زمان ظهور کند و با اعجاز الهى، متکبّران را از بین ببرد و رفاه، آسایش و عدالت را در جهان بگسترد و بعد به آنها بگوید: «بفرمایید! سفره آماده است!»، همان طور که بنى اسرائیل به موسى علیه السلام گفتند: ( تو و خدایت بروید و با دشمنان بجنگید . ما این جا نشسته‌ایم ).[3]

این نوع انتظار، انتظار واقعى نیست؛ بلکه اصلاً انتظار نیست. انتظار، یعنى چشم به راه بودن، و چشم به راه بودن هر کس، متناسب با رهاورد اوست. رهاورد امام عصر علیه السلام، قیام براى بر پا داشتن ارزش‌هاى انسانى و در رأس آنها، عدالت اجتماعى است . بنا بر این، انتظار واقعى، به معناى آمادگى براى همراهى با امام عصر علیه السلام در گسترش توحید و حاکمیت اسلام بر جهان است .

براى شناخت منتظران واقعى ، باید دید مقتضاى آمادگى براى همراهى با امام عصر علیه السلام در گسترش توحید و حاکمیت جهانى اسلام چیست ؟

وظیفه منتظران حقیقى‌

مقتضاى انتظار حقیقى، زمینه‌سازى فرهنگى براى جهانى شدن اسلام به رهبرى امام مهدى علیه السلام است؛ زیرا انقلاب مهدوى، بزرگ‌ترین انقلاب فرهنگى در جهان است، و هنگامى امام زمان علیه السلام ظهور خواهد کرد که زمینه براى چنین تحوّل بزرگى فراهم باشد . بنا بر این، نخستین مسئله در زمینه‌سازى جهت برقرارى حکومت مهدوى، یافتن راه‌هاى گسترش فرهنگ اهل بیت علیهم السلام در جهان است، که خوش‌بختانه آنان خود، این راه‌ها را نشان داده‌اند . این راه‌ها عبارت اند از:

۱ . انتقال معارف اهل بیت علیهم السلام به جهانیان‌

نخستین راه گسترش فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، انتقال معارف این خاندان در زمینه‌هاى اعتقادى، اخلاقى و عملى به جهانیان است. عبد السلام بن صالح هروى مى‌گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ عَبداً أحیا اَمرَنا ؛ رحمت خدا بر آن بنده‌اى که امر ما را زنده کند!» . گفتم: چگونه امر شما را زنده کند ؟ فرمود:

یَتَعَلَّمُ عُلومَنا و یُعَلِّمُهَا النّاسَ ؛ فَإنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لَا تَّبَعونا .

علوم ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایى‌هاى سخن ما را بدانند، از ما پیروى مى‌کنند .[4]

این سخن، به روشنى نشان مى‌دهد که اصلى‌ترین راه براى زنده کردن امر اهل بیت علیهم السلام – که همان حاکمیت سیاسى آنان است – ، آشنا کردن مردم جهان با سخنان زیبا و منطقى این خاندان است . هر چه مردم جهان با معارف نورانى اهل بیت علیهم السلام بیشتر آشنا شوند، گرایش آنان بیشتر مى‌گردد و زمینه حاکمیت سیاسى آنان بیشتر فراهم مى‌شود.

۲ . تبلیغ عملى‌

دومین اقدام اساسى براى گسترش فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، تبلیغ عملى است . در حدیثى از امام صادق علیه السلام آمده است که به پیروان خود، توصیه فرمود که خاموش و بدون سخن، مردم را به مکتب اهل بیت علیهم السلام دعوت کنند[5] و وقتى از ایشان پرسیدند که چگونه مى‌شود بدون سخن، مردم به خاندان دعوت شوند، فرمود:

تَعمَلونَ ما أمَرناکُم بِهِ مِنَ العَمَلِ بِطاعَهِ اللَّهِ ، وتَتَناهَونَ عَمّا نَهَیناکُم عَنهُ مِنِ ارتِکابِ مَحارِمِ اللَّهِ ، وتُعامِلونَ النّاسَ بِالصِّدقِ وَالعَدلِ ، وتُؤَدّونَ الأَمانَهَ ، وتَأمُرونَ بِالمَعروفِ ، وتَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ ، ولا یَطَّلِعُ النّاسُ مِنکُم إلّا عَلى‌ خَیرٍ ؛ فَإِذا رَأَوا ما أنتُم عَلَیهِ قالوا : هؤُلاءِ الفُلانِیَّهُ ، رَحِمَ اللَّهُ فُلاناً ما کانَ أحسَنَ ما یُؤَدِّبُ أصحابَهُ ! وعَلِموا فَضلَ ما کانَ عِندَنا فَسارَعوا إلَیهِ.

أشهَدُ عَلى‌ أبى ؛ مُحَمَّدِ بنِ عَلِىٍّ – رِضوانُ اللَّهِ عَلَیهِ ورَحمَتُهُ وبَرَکاتُهُ – لَقَد سَمِعتُهُ یَقولُ : کانَ أولِیاؤُنا وشیعَتُنا فى ما مَضى‌ خَیرَ مَن کانوا فیهِ ؛ إن کانَ إمامُ مَسجِدٍ فِى الحَیِّ کانَ مِنهُم ، وإن کانَ مُؤَذِّنٌ فِى القَبیلَهِ کانَ مِنهُم ، وإن کانَ صاحِبُ وَدیعَهٍ کانَ مِنهُم ، وإن کانَ صاحِبُ أمانَهٍ کانَ مِنهُم ، وإن کانَ عالِمٌ مِنَ النّاسِ یَقصُدونَهُ لِدینِهِم ومَصالِحِ اُمورِهِم کانَ مِنهُم . فَکونوا أنتُم کَذلِکَ ؛ حَبِّبونا إلَى النّاسِ ، ولا تُبَغِّضونا إلَیهِم .

به دستورى که در طاعت از خداوند داده‌ایم ، عمل کنید ، از انجام دادن حرام‌هاى خداوند – که از آنها نهیتان کرده‌ایم – ، اجتناب کنید ، با مردم با راستى و عدالت رفتار کنید ، امانت را ادا نمایید ، امر به معروف و نهى از منکر کنید و مردم ، از شما جز خوبى سراغ نداشته باشند ، که اگر شما را بر این حال ببینند ، خواهند گفت : “اینها پیرو فلانى هستند . خداوند ، فلانى را رحمت کند که چه قدر خوب یارانش را فرهیخته کرده است!” و ارزش آنچه را که نزد ماست ، مى‌شناسند و به سوى آن، شتاب خواهند کرد . من شهادت مى‌دهم که از پدرم (باقر علیه السلام) شنیدم که مى‌فرمود : دوستان و شیعیان ما در گذشته ، بهترین مردم دوران خود بودند . اگر در قبیله‌اى، امامى بود ، از ایشان بود . اگر در قبیله‌اى مؤذّنى بود ، از میان آنان بود . اگر نگاه دارنده سپرده‌اى [از مال مردم ]بود ، از آنان بود و اگر عالمى در میان مردم بود که براى دین و مصلحتِ کارشان، به او مراجعه مى‌کردند ، از ایشان بود. شما نیز چنین باشید . ما را در نظر مردم، محبوب کنید و در نظرشان، مبغوض نسازید . [6]


[۱] کمال الدین : ص 377 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 51 ص 156 ح 1 .

[۲] الکافى : ج 1 ص 372 ح 6 .

[۳] (فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَتِلَآ إِنَّا هَهُنَا قَعِدُونَ ) (مائده : آیه 24) .

[۴] معانى الأخبار: ص 180 ح 1.

[۵] «و أن تَکونوا لَنا دُعاهً صامِتین». (دعائم الإسلام ، ج‌1 ص‌56) .

[۶] دعائم الإسلام : ج 1 ص 57 .

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید