سفر و اوقات فراغت در سبک زندگی رضوی (ع)

سفر و اوقات فراغت در سبک زندگی رضوی (ع)

نویسنده: محمدتقی فعالی

اوقات فراغت به بخشی از اوقات انسان گفته می‌شود که در آن از اشتغال‌های فردی رها شده، به تفریح، سرگرمی، سفر و مشارکت‌های اجتماعی می‌پردازد. آدمی نیاز به استراحت و سرگرمی دارد. همچنین مشارکت‌های اجتماعی او را به سمت استفاده از اوقات فراغت می‌کشانند. مبانی دینی به ما می‌گوید می‌توان برای اوقات فراغت برنامه‌ریزی کرد و از این زمان برای ارتقای فکر، اندیشه و معنویت بهره برد. مهم‌ترین مسئله درباره‌ی اوقات فراغت، نحوه‌ی گذران آن است. آیات و احادیث در این رابطه نکات جالبی را پیش کشیده‌اند.
1) چیستی
فراغت در زبان انگلیسی معادل واژه Leisure و برگرفته از واژه لاتین Licere به معنای «مجاز بودن» یا «آزاد بودن» است. در زبان فرانسه واژه Loisir به معنای وقت آزاد است و معنای آن تقریباً شبیه Liberty است که به انتخاب آزادانه و نبود اجبار اشاره دارد. در فرهنگ لاروس، اوقات فراغت، عبارت است از: سرگرمی‌ها، تفریحات و فعالیت‌هایی که افراد، هنگام آسودگی از کار عادی با شوق و رغبت به آن‌ها می‌پردازند. در برخی فرهنگ‌ها، واژه مذکور با معادل‌هایی همچون وقت آزاد از کار یا وظایف دیگر، وقت اضافی و یک رشته از فعالیت‌های اضافی آورده شده است (1).
در زبان عربی، فراغت به معنای بی‌تابی و اضطراب است. در کتب فرهنگ چند معنا برای این لغت آمده است از جمله: تمام شدن،‌ دست کشیدن از کار، هدر رفتن، به پایان رسیدن، خالی شدن، ریختن، بیکاری و تهی بودن (2).
درباره تعریف اصطلاحی اوقات فراغت در میان اندیشمندان علوم اجتماعی، توافق کلی وجود ندارد. اما انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی، آن را چنین تعریف می‌کند: مجموعه‌ای از اشتغالات فرد که کاملاً به رضایت خاطر خود برای استراحت، تفریح یا به منظور توسعه اطلاعات یا آموزش غیرانتفاعی، مشارکت اجتماعی و داوطلبانه بعد از آزاد شدن از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی بدان می‌پردازد. (3) سازمان ملّی جوانان نیز براساس سه رویکرد مختلف، تعاریفی را از فراغت ارائه کرده است: (4)
فراغت به مثابه زمان:
بر این اساس، فراغت، زمانی است که آنچه را می‌توانیم، انتخاب می‌کنیم.
فراغت به منزله فعالیت:
فراغت، فعالیتی است که سبب ابراز وجود و خودشکوفایی فردی است.
فراغت به مثابه تجربه‌ای درونی:
توجه به وضع روحی، روانی، جهت‌گیری‌ها، گرایش‌ها، شرایط و تجربه در ارتباط با فراغت است (5).
با صرف‌نظر از بررسی تعریف‌های مختلف و متفاوتی که از اوقات فراغت وجود دارد می‌توان نکات مشترکی را از میان آن‌ها استخراج نمود:
• اوقات فراغت مخصوص زمان آزاد افراد است.
• نحوه گذران اوقات فراغت و فعالیت فراغتی، برای افراد، امری انتخابی و آزادانه است.
• در نتیجه گذران اوقات فراغت، احساس رضایت خاطر، آرامش و آسودگی در فرد ایجاد می‌شود.
• فرد در زمان فراغت از هرگونه تعهدات شغلی، اجتماعی و خانوادگی آزاد است.
• فعالیت‌های مربوط به اوقات فراغت با توجه به افراد مختلف، متفاوت است.
خلاصه آنکه فراغت، زمانی است که فرد از تعهدات شغلی، خانوادگی و اجتماعی رهاست و در آن به انجام فعالیت‌های فرح‌بخش و نشاط‌آور می‌پردازد. فراغت زمانی است که فرد آن را طبق سلایق، تمایلات و علایق خود برنامه‌ریزی می‌کند و این برنامه‌ریزی به نیازهای روحی، سن، موقعیت و پایگاه اجتماعی و توانایی‌های مالی وی نیز بستگی دارد. این فعالیت‌ها، به طور کلی سبب ابراز وجود و خودشکوفایی فرد می‌شود. حضرت رضا (علیه‌السلام) در حدیثی زیبا در ارتباط با اهمیت اوقات فراغت سه معیار را مطرح کرده‌اند. این ملاک‌ها عبارتند از آرامش، سلامت و وفور روزی:
فرزند آدم برای یک روز است، هر کس صبح کند و در منزلش آرام گیرد و بدنش سالم باشد و روزی یک روز را هم داشته باشد این مرد به همه نیک‌های دنیا رسیده است (6).
2) کارکردها
اوقات فراغت از طریق کارکردهای متفاوت، نقش مؤثری در ایجاد تعادل در زندگی افراد دارد. باید توجه داشت که انسان، موجودی مکانیکی نیست که تغذیه و کار بتواند سلامت، حیات و دوامش را تأمین کند. کیفیت زندگی افراد به نحوه‌ی استفاده از اوقات فراغتشان ارتباط دارد. غفلت از نقش مؤثر اوقات فراغت در توسعه و جهت‌دهی به زندگی، باعث نادیده انگاشتن کانال ورود بسیاری از موفقیت‌ها و شکست‌هاست. فراغت سه کارکرد اصلی دارد: تفریح و سرگرمی، توسعه‌ی آزادی فردی و تجدید قوا. فعالیت‌های اوقات فراغت، این امکان را به افراد می‌دهند که وضعیت اجتماعی دلخواه خود را برگزینند. این فعالیت‌ها، افزون بر جبران بخشی از ناراحتی‌ها، جنبه‌های ملال‌آور زندگی را برطرف کرده، فرد را از خستگی ناشی از آن خارج می‌سازد.
کارکردهای عمده‌ی اوقات فراغت را می‌توان بدین شرح خلاصه کرد:
نیاز به استراحت و رفع خستگی:
اشتغال مستمر و بدون وقفه، سبب خستگی جسمی و روانی می‌شود و به تدریج، نشاط و شادمانی را از افراد سلب می‌کند. یکی از آثار و نتایج اوقات فراغت، جبران صدمه‌های جسمی و روانی ناشی از هیجان‌های کاری و رهایی از کسالت ناشی از یکنواختی انجام وظایف روزانه است.
نیاز به تفریح و سرگرمی:
انسان از یکنواختی، گریزان و به تنوع و تأمین علایق خویش علاقه‌مند است. این امر در جامعه‌ی شهری امروز، اهمیت بیشتری پیدا کرده است، زیرا افراد، مشاغل تکراری، خسته کننده و کسالت‌آوری دارند.
پرورش و شکوفایی استعدادها و خلاقیّت‌ها:
معمولاً آدمی تا زمانی که درگیر کار و امور روزانه باشد، تمام انرژی خویش را صرف انجام آنها می‌کند و هرچه بیشتر در این وظایف غرق شود امکان بروز بسیاری از خلاقیت‌ها کاهش می‌یابد. زمان فراغت، فرصت گران‌بهایی است که انسان می‌تواند ابعاد دیگر وجود خویش را کشف کند و پرورش دهد.
کسب اطلاع و تکمیل معلومات:
در جامعه‌ی امروز که هم، زمان فراغت طولانی‌تر و هم، امکانات کسب اطلاع و آموزش، بیشتر شده و همچنین نیاز به معلومات بیشتر، فزونی یافته، این کارکرد، اهمیت بیشتری یافته است.
مشارکت اجتماعی:
فراغت با فراهم کردن امکانات و فرصت برقراری روابط خانوادگی، دوستانه، گروهی و حرفه‌ای به تقویت انسجام اجتماعی کمک می‌کند و زمینه را برای انجام فعالیت‌های مشارکتی فراهم می‌آورد. به عبارت دیگر فراغت‌های گروهی، فرصتی برای تمرین مشارکت اجتماعی است و مسئولیت‌پذیری و احساس تعهد اجتماعی را افزایش می‌دهد.
3) ویژگی‌های فراغت در عصر حاضر
تغییرهای بسیار سریع اجتماعی و فناوری، رشد شهرنشینی و صنعت، پدید آمدن وسایل ارتباط جمعی، جهانی شدن و همگانی شدن فراغت از جمله عوامل مهمی به شمار می‌آیند که در عصر حاضر، زندگی انسان‌ها را تحت تأثیر قرار داده‌اند. در دوران جدید زندگی بشر، رشد شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن به ویژه در شهرهای بزرگ، مسائلی مانند تنهایی انسان‌ها، کاهش صمیمیت‌ها و برخوردهای عاطفی را سبب شده است.
افزون بر این، یکنواختی کارهای صنعتی و اداری، افسردگی، فشارهای عصبی و فرسودگی انسان‌ها، توجه به اوقات فراغت را افزایش داده است. همچنین اوقات فراغت، در حال حاضر با ساخت سیاسی جامعه نیز پیوند برقرار کرده است. برخلاف گذشته که فراغت موضوعی شخصی بود، در دنیای امروز با دستگاه سیاسی، ارتباط مستقیم دارد. از یک طرف، دولت‌ها به شکل‌های مختلف و با کمک وسایل ارتباط جمعی در زمان فراغت مردم نفوذ پیدا کرده و در سوق دادن آنها به سمت اهداف خاص نقش زیادی دارند. از طرف دیگر، مردم انتظار دارند دولت، آنها را درباره‌ی پر کردن مناسب و متنوع اوقات فراغتشان یاری رساند.
افزون بر این، موضوع مهم دیگر درباره‌ی اوقات فراغت در دوران حاضر، ارتباط آن با وسایل ارتباط جمعی است. وسایل ارتباط جمعی، به ویژه از نیمه‌ی دوم قرن بیستم، بزرگ‌ترین تحوّل را در ارتباط با زمان فراغت ایجاد کرده‌اند. می‌توان مشخصات فراغت در عصر مدرن را به این شرح دسته‌بندی کرد:
کاهش تحرک فیزیکی:
برخلاف گذشته که فعالیت‌های اوقات فراغت، اغلب با تحرک بدنی همراه بوده، امروزه سهم تماشاگری همراه با فعل‌پذیری (انفعال حرکتی) افزایش یافته و با وجود افزایش سهم آن از لحاظ زمانی، میزان تحرک جسمی را کاهش داده است.
رسانه‌ای شدن:
استفاده از رادیو، تلویزیون و سایر رسانه‌ها و اتکای بیش از حد و تقریباً انحصاری به وسایل ارتباط جمعی در شکل‌های گوناگون و متنوع آن.
تجاری شدن اوقات فراغت:
امروزه برخلاف گذشته که اوقات فراغت در چارچوب محیط خانه و میان خانواده صرف می‌شد، مؤسسه‌های گوناگونی، کارکرد تنظیم اوقات فراغت را برعهده گرفته‌اند.
عمومیت یافتن اوقات فراغت:
در گذشته اگر طبقات ممتاز، عمدتاً امکان دسترسی به برخی جنبه‌های اوقات فراغت را داشتند، امروزه بهره‌مندی از این اوقات و فرصت‌های متناظر با آن به کل طبقات اجتماعی تعمیم یافته است.
اختیاری شدن اوقات فراغت:
صرف‌نظر از تأثیر افراطی تبلیغات، امروزه با تنوعی که در امکانات و فرصت‌های گذران اوقات فراغت پدید آمده، نحوه‌ی گذران اوقات از کنترل فعالیت‌های اقتصادی و کاری رها و به سمت فعالیت‌های دلخواه و آزاد، معطوف شده است.
از این رو، می‌توان اذعان داشت که اوقات فراغت از مسأله‌های صرفاً اجتماعی فراتر رفته و به مقوله‌ای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و حتی حقوقی تبدیل شده است.
4) مبانی اسلامی اوقات فراغت
با مطالعه‌ی آموزه‌های اسلامی، درمی‌یابیم که دین اسلام نیز به اوقات فراغت، توجه زیادی دارد و این آموزه‌ها اهمیت، اصول و روش‌های ناظر به گذران اوقات فراغت را به دقت بیان کرده‌اند. شماری از مهم‌ترین اصولی که در این زمینه از آموزه‌های اسلامی به دست می‌آید، از این قرار است:
برنامه‌ریزی:
برخی از افراد برای اوقات فراغت خود، برنامه‌ریزی نمی‌کنند؛ در حالی که آموزه‌های دینی، ما را به غنیمت شمردن وقت، موظف کرده‌اند. این مسئله، نیازمند برنامه‌ریزی درست برای بهره‌برداری از اوقات فراغت است رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقام توصیه به ابوذر چنین فرموده‌اند:
اغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ: شَبَابَکَ قَبْلَ هَرَمِکَ، وَ صِحَّتَکَ قَبْلَ سُقْمِکَ، وَ غَنَاکَ قَبْلَ فَقْرِکَ، وَ فَرَاغَکَ قَبْلَ شُغْلِکَ، وَ حَیَاتَّکَ قَبْلَ مَوْتِک؛ پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت شمار: جوانی‌ات را پیش از پیری، سلامتت را پیش از بیماری، بی نیازی‌ات را پیش از تنگدستی، فراغتت را پیش از گرفتاری و حیاتت را پیش از مرگ (7).
جهت‌گیری الهی:
یکی از مسائل مهم در رویکرد اسلامی به اوقات فراغت، آن است که آدمی نمی‌تواند هر عملی را که بخواهد، انجام دهد؛ بلکه جهت‌گیری اوقات فراغت نیز باید الهی باشد و به گونه‌ای انتخاب شود که در مسیر اطاعت و رضای الهی قرار گیرد. امام سجاد (علیه‌السلام) در یکی از مناجات‌ها فرمودند:
پس اگر برای ما آسودگی از کاری را مقدر فرموده‌ای، آن را آسایشی سالم قرار ده که پیامدی (گناه‌آلود) نداشته باشد و رنجی به ما نرسد (8).
در این زمینه، از حضرت علی (علیه‌السلام) نیز در تفسیر آیه‌ی 77 سوره‌ی قصص «وَابْتَغِ فِیَما آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَلاَ تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا؛ و بجو در آنچه خدا به تو داده، خانه‌ی آخرتت را و بهره‌ات از دنیا را فراموش مکن» چنین وارد شده است:
تندرستی، قوت، فراغت، جوانی و نشاطت را فراموش مکن و به وسیله‌ی این (پنج نعمت بزرگ) آخرت را بطلب (9).
همراهی اوقات فراغت با کار:
کار در نظام مبتنی بر ارزش‌های دینی، امری مقدس شمرده می‌شود و در چنین نظامی، انسان با کار و تلاش، بیگانه نیست. در این فرهنگ، فراغت به معنای بیکاری، بیهوده‌گذرانی و تنبلی نیست و تمام اوقات باید وقت کار و زمان فعالیت سالم و هدف‌دار باشد. فراغت شایسته و سالم در فرهنگ قرآنی، تنبلی و بیکار نشستن نیست. قرآن کریم می‌فرماید:
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ * وَإِلَى‌ رَبِّکَ فَارْغَب؛ پس چون فراغت یافتی به طاعت کوش * و با اشتیاق به سوی پروردگارت روی آور (10).
با توجه به اینکه در آیه، موضوع «فراغ» معین نشده و «فَانصَبْ» از ماده‌ی «نصب» به معنای تعب و زحمت است، آیه‌ی شریفه‌ی مزبور یک اصل کلی و فراگیر را مطرح می‌کند و آن اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در مقام یک الگو، از استراحت کردن پس از پایان امری مهم بازدارد و تلاش پیگیر را در زندگی به او گوشزد کند. این آیه، فراغت از هر مهمی و پرداختن به مهم دیگر را دربر می‌گیرد و به طور کلی توصیه می‌کند هرگز بیکار نمان و کوشش را کنار مگذار؛ بلکه پیوسته مشغول تلاش باش و پایان مهمی را آغاز مهم دیگر قرار ده.
منحصر نشدن در تفریح:
در فرهنگ اسلامی، اوقات فراغت با تفریح هم معنا نیست و شیوه‌ی گذران آن منحصر به تفریح و سرگرمی نمی‌شود. برای گذران اوقات فراغت انسان، راه‌های گوناگونی معین شده است. در این فرهنگ، اوقات فراغت، بخشی از زمان زندگی و عمر و دارای ارزش و اهمیت است و نباید همه‌ی آن به تفریح سپری شود؛ بلکه باید برای آن برنامه‌ریزی همه جانبه‌ای صورت پذیرد و در امور مختلفی صرف شود.
5) الگوهای تجویزی گذران اوقات فراغت
یک) عبادت
از نگاه قرآن کریم عبادت و بندگی خداوند، هدف اصلی آفرینش انسان است (11). بنابراین انسانی که می‌خواهد براساس فلسفه‌ی وجودی خود حرکت کند، باید همه‌ی اوقاتش به عبادت خدا مشغول باشد. البته بندگی و عبادت لزوماً به معنای عبادت‌های مرسوم و شناخته شده‌ی فقهی نیست. انسان حتی می‌تواند خوردن، خوابیدن و تفریحات خود را عبادت الهی بداند؛ مشروط به آنکه به انگیزه‌ی الهی و برای وصول به مقام قرب انجام گیرند. در عین حال، انجام عبادت‌های ویژه، مثل نمازهای مستحبی، خواندن اذکار و دعاهای ویژه، روزه گرفتن مستحبی، تمرکز و توجه بیشتر به آیات قرآنی می‌تواند یکی از شایسته‌ترین کارها در اوقات فراغت باشد.
حضرت زهرا (علیهاالسلام) در دعایی از خدای متعال چنین می‌خواهد:
اللَّهُمَّ فَرِّغْنِی لِمَا خُلَقْتَنِی لَه؛ خداوندا! برای دستیابی به آنچه مرا برایش آفریده‌ای، فراغتی به من عطا کن (12).
دو) تفکّر
برتری انسان بر حیوان در به کارگیری قوه‌ی عاقله‌ی اوست. قرآن مجید، بارها به اندیشیدن در کارها و پدیده‌ها اشاره دارد. مفهوم عبادت به زیاد نماز گزاردن یا بسیار روزه گرفتن تعریف نشده؛ بلکه در دایره‌ی تفکّر در امر خداوند معرفی شده است: امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
لَیْسَتِ الْعِبَادَهُ کَثْرَهَ الصِّیَامِ وَ الصَّلَاهِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَهُ کَثْرَهُ التَّفَکُّرِ فی أَمْرِ اللهِ؛ عبادت آن نیست که انسان، نماز و روزه‌ی بسیار به جا آورد؛ بلکه عبادت، اندیشیدن بسیار درباره‌ی امور الهی است (13).
اوقات فراغت می‌تواند بهترین زمان برای اندیشیدن در خلقت الهی باشد. یکی از شایسته‌ترین کارهایی که می‌توانیم با فراغ بالِ بیشتری در اوقات فراغت انجام دهیم، حسابرسی اعمال روزانه یا اعمال گذشته است. گاهی انسان، چنان درگیر فعالیت‌های شغلی و کارهای روزمره‌ی خود می‌شود که هدف اصلی زندگی را فراموش می‌کند، حتی ممکن است روزها بگذرد و سؤالی اساسی حیات انسانی برای او مطرح نشود؛ چه رسد به اینکه نوع مواجهه با آنها را تحلیل کند. سؤال‌هایی از این قبیل که از کجا آمده‌ام؟ برای چه آمده ام؟ به کجا می‌روم؟ چگونه باید این راه را طی کنم؟ نیازها و توشه‌ی این راه چیست؟ همراهان این راه کیست‌اند؟ راهزنان این راه چه کسانی و کجایند؟ اوقات فراغت، بهترین زمانی است که هر کسی می‌تواند بخشی از آن را برای تأمّل درباره‌ی این پرسش‌ها اختصاص دهد. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
مَا أَحَقَّ الْإِنْسَانَ أَنْ تَکُونَ لَهُ سَاعَهٌ لَا یَشْغَلُهُ عَنْهَا شَاغِلٌ یُحَاسِبُ فِیهَا نَفْسَهُ فَیَنْظُرُ فِیمَا اکْتَسَبَ لَهَا وَ عَلَیْهَا فِی لَیْلِهَا وَ نَهَارِهَا؛ چقدر شایسته است انسان، زمانی در اختیار داشته باشد که از مشغولیت‌های زندگی، چیزی او را سرگرم نسازد. ساعتی که از خودش حسابرسی کند و درباره‌ی آنچه در شبانه‌روز برای خود به دست آورده یا از کف داده است، بیندیشد (14).
همچنین در حدیث دیگری به تقسیم اوقات فرد دین‌دار اشاره دارند و از ساعت حسابرسی در کنار ساعت مناجات و ساعت مخصوص لذّت‌های حلال، یاد شده است:
لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَهٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَهٌ یَرُمُّ [فِیهَا مَعَایِشَهُ] مَعَاشَهُ وَ سَاعَهٌ یُخَلِّی [فِیهَا] بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذِّتِهَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یَجْمُل؛ برای مؤمن سه ساعت است: ساعتی خدا را بخواند و ساعتی برای لذّت حلال و ساعتی که بین خود بین لذت و خوشی آنچه حلال و نیکو و زیباست می‌گذارد (15).
امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند هر مسلمانی دست کم باید یک روز در هفته، خود را از کارهای روزمره فارغ کند و به مسائل تربیتی و دینی خود توجه ویژه کرده و ابهام‌های خود را رفع کند:
أُفٍّ لِلرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ لَا یُفَرِّغُ نَفْسَهُ فِی الْأُسْبُوعِ یَوْمَ الجُمُعَهِ لِأَمْرِ دِیِنِهِ فَیَسْأَلَ عَنْهُ؛ افّ بر مسلمانی که برای کار دین خویش و پرسش درباره‌ی آن، [دست کم] روز جمعه‌ی هر هفته، خود را از [کارهای دیگر] فارغ نمی‌سازد (16).
سه) دیدار با خویشان و دوستان
یکی دیگر از بهترین و ارزشمندترین راه‌های گذران اوقات فراغت، دید و بازدید از خویشاوندان و دوستان است. اسلام برای حفظ و تقویت بنیان‌های اجتماعی و روابط خویشاوندی، تأکید زیادی بر صله‌ی رحم و ارتباط با اقوام دارد. برکت مادی و معنوی فراوانی برای آن برشمرده است. به طور طبیعی در زمان کار و فعالیت‌های شغلی و روزانه، فرصت و امکانی برای انجام این وظیفه‌ی دینی و انسانی نیست. به همین دلیل، مناسب‌ترین اوقات برای انجام چنین کاری، اوقات فراغت است. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
إنَّ لِأَهْلِ الدِّینِ عَلَامَاتٍ یُعْرَفُونَ بِهَا صِدْقَ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءَ الْأَمَانَهِ وَ وَفَاءً بِالْعَهْدِ وَصِلَهَ الْأَرْحَامِ وَ…؛ دین‌داران شاخصه‌هایی دارند که با آنها می‌شود ایشان را شناخت: راستگویی، امانت‌داری، وفاداری، ارتباط با خویشاوندان و… (17)
امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
صِلَهُ الْأَرْحَامِ تُزَکِّی الُأْعْمَالَ وَ تُنْمِی الأَمْوَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَی وَ تُیَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تُنْسِئُ فِی الْأَجَل؛ ارتباط با خویشاوندان، سبب پاکی اعمال، رشد اموال، دفع بلاها، حسابرسی آسان و طول عمر می‌شود (18).
امام جعفر صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
صِلَهُ الْأَرْحَامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسْمِحُ الکف وَ تُطَیِّبُ النَّفْسَ وَ تَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ تنسیء فِی الْأَجَلِ؛ ارتباط با خویشاوندان، اخلاقی نیکو، دست و دلی‌ باز، جانی پاکیزه، رزقی فراوان و عمری طولانی را به ارمغان می‌آورد (19).
دوست مؤمن به منزله‌ی پناهگاه آدمی است. به تعبیر امام صادق (علیه‌السلام) برای هر چیزی تکیه‌گاهی است که به وسیله‌ی آن، استراحت فراهم می‌شود؛ برای یک مؤمن، تکیه‌گاه و وسیله‌ی استراحت، دوست مؤمن است. (20) نکته‌ی مهم در اهمیت انتخاب دوست، این است که باید اوقات فراغت انسان با دوستانی شایسته و مایه‌ی آبرو و عزّت انسان، سپری شود.
چهار) همیاری
اوقات فراغت، فرصتی برای برآوردن نیازهای مؤمنان است. شاید بسیاری از مردم، خیر را در این بدانند که در ایام فراغت، به دور از مشغولیّت‌های افراد گوناگون به استراحت بپردازند؛ اما بسیاری هم با فراگیری از تعالیم مکتب وحی با برآوردن نیازهای دیگران، نه تنها خسته نمی‌شوند؛ بلکه برای ادامه‌ی کار، انرژی گرفته و شادمان توشه‌ای را برای سرانجام خود فراهم می‌سازند. به فرموده‌ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که خدا برای بنده‌ای اراده‌ی نیکی کند، نیازهای مردم را در دست او قرار می‌دهد.
پنج) کتابخوانی
کتاب، وسیله‌ی خوبی برای گذران بهینه‌ی اوقات فراغت نوجوانان و جوانان است. وجود کتابخانه‌ها عامل مؤثری در جلب جوانان به مطالعه‌ی کتاب خواهد بود و داشتن امکانات مطالعه، دریچه‌ای به سوی دنیای شگفت‌انگیز علم و معرفت و راهی بسیار ساده و عملی برای پرورش استعدادهای خدادادی است. چه نیکوست اگر بتوانیم مطالعه را در نوجوانان و جوانان به صورت عادت درآوریم، زیرا در آن صورت، ارتباط آنها با جهان دانش، مشکل نخواهد بود و بدون هیچ زحمتی می‌توانند، ضمن استفاده‌ی بهینه از اوقات فراغت، از راه مطالعه، میزان درک و اندیشه‌ی خود را از جهان هستی رشد دهند.
رابطه‌ی معکوسی بین افزایش بزهکاری با رشد فرهنگ کتابخوانی در جامعه وجود دارد. یکی از جلوه‌های تعلیم و تعلّم، سرگرمی با کتاب‌های مفید است. اوقات فراغت، فرصتی است تا با مطالعه، به آگاهی‌ها و تجربه‌های زندگی بیفزاییم.
شش) بازی؛ رایانه و اینترنت
امروزه رشد چشمگیر فناوری اطلاعات در سطح جهان باعث شده که در زمان کمی، بتوان از اطلاعات وسیع برخوردار شد. بنابراین رایانه و اینترنت اگر در جهت مطلوب و ارزش‌های اخلاقی قرار گیرد، یکی از بهترین گزینه‌ها برای گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان جامعه خواهد بود. از این رو، استفاده‌ی بهینه از این منابع، مورد توجه مربیان تربیتی است. البته اگر این وسیله در جهت نامطلوب قرار گیرد، بیشترین ضربه را به جامعه وارد خواهد ساخت. از آن‌رو که دشمنان از طریق تهاجم فرهنگی و برنامه‌های نامناسب درصدد تحقّق اهداف نادرست خود هستند، لازم است مکانی مناسب نظیر مسجد برای هدایت و کنترل برنامه‌ها مدنظر قرار گیرد.
مراجعه به روایت‌هایی که از امام هشتم (علیه‌السلام) نقل شده است، نکات جالبی را در ارتباط با بازی بیان می‌کند. این نکات را می‌توان به شرح ذیل بیان داشت:
الف) نهی از قمار
امام رضا (علیه‌السلام) در حدیثی بعد از آن که انسان‌ها را از پیمودن مسیر اهل ضلالت‌ باز داشت به این نکته اشاره فرمود که تعبیر «میسر» (21) قمار است و قرآن از آن به شدّت نهی فرموده عملی شیطانی تلقّی کرده است (22).
ب) اجتناب از شطرنج
حضرت رضا (علیه‌السلام) به گونه‌های مختلف در ارتباط با بازی شطرنج موضع گرفته‌اند. ایشان در موردی با مواجهه‌ی غیرمستقیم بعد از پرسش از بازی شطرنج چنین فرمودند:
هر کس سخنی می‌گوید، باید حاوی ذکر خدا باشد و نیز هر کس سکوت می‌کند، باید سکوتش برای غیر خدا نباشد (23).
حضرت رضا (علیه‌السلام) در مواضعی دیگر با صراحت از بازی شطرنج نهی فرموده و آن را جلوه‌ای از آتش جهنم بیان می‌کنند:
کسی که شطرنج بازی کند همانند کسی است که وارد آتش دوزخ شود (24).
ج) راهکاری جالب
اگر کسی بخواهد از سرگرمی‌های ناشایست اجتناب کند، نیازمند راهکار است. حضرت رضا (علیه‌السلام) شیوه‌ای جالب در این زمینه ارائه می‌کنند و آن توجه به امام حسین (علیه‌السلام) است:
هر کس از شیعیان ما باید از شراب‌خواری و بازی شطرنج اجتناب کند و اگر در او تمایلی به این دو باشد متذکّر حسین (علیه‌السلام) شود تا خداوند گناهان او را از بین ببرد، هر چند به اندازه‌ی ستارگان آسمان باشد (25).
هفت) فعالیت‌های هنری
خلق و ایجاد، اصولاً لذّت‌بخش و تحریک کننده‌ی ذوق انسان است. لذتی که از پدید آمدن یک اثر هنری یا حتی از تهیه و تکمیل یا تعمیر وسایل مورد نیاز زندگی با کوشش شخص به انسان دست می‌دهد، در اصل، نوعی تغذیه‌ی روان و تقویت استعدادهای نهفته‌ی انسانی را به همراه دارد و به سبب همین انگیزه‌ی درونی، اشتغال به این‌گونه فعالیت‌ها در اوقات فراغت، جنبه‌ی سازنده و آموزنده‌ای دارد و تقویت و تلطیف مهارت‌های دستی و نیرومندی هنری انسان را سبب می‌شود. غنی ساختن اوقات فراغت از طریق فعالیت‌های هنری، کاربردی فراوان دارد.
هشت) شرکت در برنامه‌های کانون فرهنگی و تربیتی
یکی دیگر از برنامه‌های گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان به خصوص در فصل تابستان، کانون‌های فرهنگی و تربیتی است. عمده‌ی کار آنها را فعالیت‌های هنری، آموزشی، ورزشی، کلاس‌های قرآن، اردوهای مختلف و کلاس‌های تقویتی تشکیل می‌دهد.
فعالیت‌های اوقات فراغت در نهایت، سبب رشد و توسعه‌ی فرهنگی در جامعه خواهد شد و بر اثر فعالیت‌های سالم، از جمله شرکت در اردوهای جمعی، برنامه‌ی ارزشمند راهیان نور، نه تنها از فرصت‌های بیکاری و بعضاً بزهکاری اجتماعی کاسته می‌شود، بلکه اشاعه‌ی فرهنگ عمومی، توسعه‌ی فرهنگی، نشاط و سرزندگی در جامعه، افزایش می‌یابد.
نه) فعالیت‌های علمی
کسب علوم مختلف، سن خاصی می‌طلبد. از این رو شاید این بخش از راهکارها بیشتر برای جوانان مفید باشد. با پیشرفت علم در روزگار ما، اوقات فراغت، فرصتی برای افراد هر جامعه به خصوص جوانان است تا از آخرین دستاوردهای علمی آگاهی یابند. امام صادق (علیه‌السلام) با تأکید بر تلاش در جهت استفاده‌ی بهینه از دوران زندگی می‌فرمایند:
لَسْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَی الشَّابَّ مِنْکُمْ إِلَّا غَادِیاً فِی حَالَیْنِ: إِمَّا عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً، فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَرَّطَ، فَإِنْ فَرَّطَ ضَیَّعَ، وَ إِنْ ضَیَّعَ أَثِمَ، وَ إِنْ أَثِمَ سَکَنَ النَّارَ، وَ الَّذِی بَعَثَ مُحمَّداً (صلی الله علیه و آله و سلم) بِالْحَقِّ؛ سوگند به کسی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به حق برگزید! دوست ندارم جوانی از شما را مگر در یکی از این دو حالت ببینم: یا عالم و دانشمند باشد یا متعلّم و آموزنده. پس اگر در هیچ کدام از این دو حال نبود، کم‌کاری و کوتاهی کرده و در آن صورت، عمر خود را ضایع نموده و گناهکار است و نتیجه‌ی آن، عذاب الهی خواهد بود (26).
ده) ورزش
ورزش در اولویّت فعالیت‌های نوجوانان و جوانان برای استفاده از اوقات فراغت قرار دارد. از این رو باید فرهنگ ورزش را توسعه داد. از جمله عواملی که سبب خستگی روحی و ناراحتی جسمی می‌شود و فشارهای عصبی و روانی را برای انسان افزایش می‌دهد، یکنواختی در کارهاست. برای رهایی از این وضعیت نامطلوب، می‌توان به اسباب شادی‌بخش مانند ورزش، سفر و تفریح روی آورد. این‌گونه اقدام‌ها پیامدهای مثبتی برای روح و روان انسان دارد. بارها و فشارهای روانی انسان را تخلیه می‌سازد، انسان را از افسردگی و کسالت رها می‌کند، سبب تخلیه‌ی هیجان‌های مسموم در انسان می‌شود و مهم‌تر اینکه آرامش جسمی، عصبی، فکری و روانی را برای انسانی به ارمغان می‌آورد.
به این نکته باید توجه کرد که «ورزش، گردش و سفر هم یک کار است» و از این طریق می‌توان با نشاط و آرامش، فعالیت‌های روزانه را بهتر و با لذت انجام داد. امام رضا (علیه‌السلام) در فرمایشی زیبا برنامه‌ی روزانه را این‌گونه تبیین می‌فرمایند:
اوقات روز خود را به چهار قسمت تقسیم کنید: ساعتی برای عبادت، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت و ساعتی را به تفریح‌ها و لذائذ اختصاص دهید تا با مسرّت، نشاط و آرامش قادر به انجام سه وظیفه دیگر شوید (27).
پژوهش‌ها نشان می‌دهد که ورزش در کاهش تنیدگی مؤثّر بوده و دو نقش ایفا می‌کند: از یک‌سو، خستگی جسمی و روانی ناشی از رویدادهای استرس‌زا را کاهش می‌دهد و از سوی دیگر، سبب کاهش فشار خون و ضربان قلب شده و از این طریق سلامتی فرد را در برابر محرک‌های تنش‌زا تضمین می‌کند (28).
یازده) سفر و سیاحت
با وجود اینکه امروزه گردشگری به صنعتی مهم و راهبردی تبدیل شده و دانش مستقلی را به خود اختصاص داده است، ولی با توجه به پیشینه‌ای که در فرهنگ و تاریخ ملت‌ها و تمدن‌ها دارد، مفهومی نوپدید به حساب نمی‌آید هر چند در منابع دینی عبارتی ناظر به صنعت گردشگری وجود ندارد یا از این صنعت به طور مستقیم نامی به میان نیامده، ولی مطالب فراوان و بسیار مهمی درباره‌ی سیر و سیاحت و جهانگردی و آثار و فواید مادی و معنوی آن بیان شده است.
الف) اهمیت و جایگاه سیر و سیاحت در قرآن و احادیث
در آیات الهی سفارش و تأکید فراوانی در مورد گردش در زمین و سیر در آفاق و انفس به چشم می‌آید. قرآن مجید با استفاده از واژه‌ی «سیر» در شکل‌های مختلف، گردشگری و جهانگردی را مورد توجه ویژه قرار داده است. در اصطلاح قرآن عبارت «سِیرُوا فِی الأرْضِ» را می‌توان تعبیر قرآنی صنعت «جهانگردی و توریسم» دانست.
جایگاه و ارزش سیاحت و جهانگردی به دو صورت از قرآن استفاده می‌شود: اول اینکه نه تنها خداوند سیاحت و گردشگری را مباح و مشروع اعلام کرده، بلکه آثار و فواید فراوانی نیز برای آن برشمرده است. دوم اینکه گروهی از انسان‌ها برای ترک سیاحت و گردشگری مورد سرزنش و توبیخ قرار گرفته‌اند:
أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَکَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّهً وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِن شَیْ‌ءٍ فِی السَّماوَاتِ وَلاَ فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ کَانَ عَلِیماً قَدِیراً؛ آیا در زمین نگردیده‌اند تا فرجام [کار] کسانی را که پیش از ایشان [زیسته] و نیرومندتر از ایشان بودند بنگرند؟ و هیچ چیز، نه در آسمان‌ها و نه در زمین، خدا را درمانده نکرده، چرا که او همواره دانای تواناست (29).
واژه «سیاحت» یکی از واژه‌های قرآنی در ارتباط با گردشگری است. این کلمه با واژه‌های مشابه‌اش در چند جای قرآن به چشم می‌خورد. سیاحت از ریشه «ساح» به معنای گردشگری، مسافر، جهانگرد و حرکت همراه با آرامش و اندیشه است. (30) قرآن کریم در ترسیم سیمای مؤمنان و چهره فرزانگان ضمن اشاره به تکلیف‌های فردی و اجتماعی آنان، سائح بودن را یکی از ویژگی‌های این انسان‌ها بیان می‌کند:
التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ؛ «[آن مؤمنان] همان توبه‌کنندگان، پرستندگان، سپاسگزاران، روزه‌داران، رکوع کنندگان، سجده کنندگان، وادارندگان به کارهای پسندیده، بازدارندگان از کارهای ناپسند و پاسداران مقررات خدایند و مؤمنان را بشارت ده (31).
مفسرین معانی مختلفی برای لفظ «السائحون» بیان کرده‌اند: (32)
• کسی که در طلب علم یا روزی حلال و یا برای خدمت به مردم اقدام به سفر می‌کند.
• کسی که برای عبرت‌آموزی و تأمّل در آفریده‌های الهی بار سفر می‌بندد.
• افرادی که برای جهاد در راه خدا یا زیارت رنج سفر را بر خود هموار می‌کنند.
همچنین در سوره تحریم «سائحات» بودن را یکی از اوصاف زنان شایسته بیان کرده است:
عَسَى‌ رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزْوَاجاً خَیْراً مِنکُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحاتٍ ثَیِّبَاتٍ وَأَبْکَاراً؛ اگر پیامبر، شما را طلاق گوید، امید است پروردگارش همسرانی بهتر از شما، مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه‌کار، عابد، روزه‌دار، بیوه و دوشیزه به او عوض دهد (33).
واژه «مسیح» نیز از «ساح» به معنای «رفت» گرفته شده است. درباره علت این نام‌گذاری بیان شده که آن حضرت در زمین راه می‌رفت و می‌گشت، زمانی که تاریکی شب همه جا را فرا می‌گرفت تا صبح به عبادت می‌ایستاد، (34) بنابراین مسیح به معنای سائح و گردشگر است و آن حضرت مصداق کامل و روشنی از گردشگران و جهان‌گردان دنیا به شمار می‌رود. امام صادق (علیه‌السلام) درباره این ویژگی حضرت عیسی (علیه‌السلام) می‌فرماید:
إِنَّ عِیسَی بْنَ مَرْیَمَ کَانَ مِنْ شَرَایِعِهِ السَّیْحُ فِی الْبِلَاد؛ گردش کردن و مسافرت در بین شهرها و آبادی‌ها جزء شریعت عیسی (علیه‌السلام) به شمار می‌رفته است (35).
در یک بررسی کلی، آیات در پیوند با موضوع گردشگری در سه دسته قرار می‌گیرند (36):
دسته نخست:
آیاتی که ترک سیر و سیاحت را مورد نکوهش قرار می‌دهند. این آیات بیشتر، کافران و ستیزه‌گران با حقّ را مورد خطاب قرار می‌دهند:
أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَکَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّهً وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِن شَیْ‌ءٍ فِی السَّماوَاتِ وَلاَ فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ کَانَ عَلِیماً قَدِیراً؛ آیا در زمین نگردیده‌اند تا فرجام [کار] کسانی را که پیش از ایشان [زیسته] و نیرومندتر از ایشان بودند بنگرند؟ و هیچ چیز، نه در آسمان‌ها و نه در زمین، خدا را درمانده نکرده است، چرا که او همواره دانای تواناست (37).
از این کریمه به دست می‌آید که اسلام طرفدار سیر و سفر برای کسب تجربه است، سیاحت باید جهت‌دار باشد و نهایت این که تاریخ پیشینیان از منابع شناخت سنت‌های حاکم بر جوامع بوده، گذشته، چراغ راه آینده است (38). این تعبیر در آیه 109 سوره یوسف، آیه 9 سوره روم، آیه 21 و 82 سوره غافر و آیه 10 سوره محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز آمده است.
دسته دوم:
آیاتی که فرمان به سیر و سفر می‌دهند. فرمان «سیروا فی الأرض» 6 مرتبه در قرآن آمده است معنای این واژه مسافرت و گردش بوده (39) و در این آیات آمده است: آل عمران / 137، انعام / 11، نحل / 36، نمل / 69، عنکبوت / 20 و روم 42.
در این آیات نه تنها به سیر و سفر تشویق و ترغیب شده بلکه با به کار بردن فعل امرِ «سیروا» به آن تکلیف کرده است. این اوامر قرآنی همه مخاطبان مؤمن و کافر را شامل شده ضرورت و اهمیت آن را برای مسلمانان آشکار می‌سازد.
دسته سوم:
بیان‌گر الگو و نمونه است. آیات الهی به برخی از انسان‌های برگزیده و امت‌های پیشین اشاره دارد که به سیر و سیاحت در زمین پرداخته‌اند. ذوالقرنین شخصیتی است که باید او را «قهرمان جهان‌گردی» نامید. داستان این شخصیت الهی از آیه 83 سوره کهف آغاز می‌شود و در ادامه از سفر او تا غروبگاه آفتاب پرده برمی‌دارد:
حَتّی إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَیْنِ حَمِئَهٍ؛ یعنی چون به مغرب خورشید رسید دریافت که در چشمه آب گرمی فرو می‌شود (40).
براساس نظر علامه طباطبایی ذوالقرنین همان کوروش، یکی از پادشاهان هخامنشی در فارس است که چندین سال پیش از میلاد مسیح (علیه‌السلام) می‌زیسته و امپراطوری ایران را بنا نهاده است. او میان دو مملکت فارس و ماد را جمع کرد و با فتح بابل به یهودیان اجازه داد تا به اورشلیم باز گردند. کوروش پس از کمک در بنای هیکل سلیمان و تسخیر مصر به سمت یونان حرکت کرد و بر مردم آنجا نیز مسلط شد. ذوالقرنین در ادامه جهانگردی خود به طرف مغرب رهسپار شده و پس از آن، رو به سوی شرق نهاد تا آخرین نقطه مشرق پیش رفت (41).
در آیات قرآن به هدف ذوالقرنین از جهان‌گردی و سیاحتش اشاره‌ای نشده است. ولی براساس روایتی از امام صادق (علیه‌السلام)، در یکی از سفرهای دریایی ذوالقرنین، یکی از همراهانش دلیل سفر او را پرسید، او پاسخ داد:
أُرِیدُ أَنْ أَنْظُرَ إِلَی مُلْکِ رَبِّی فِی الْبَحْرِ کَمَا رَأَیْتُهُ فِی الْبَر؛ می‌خواهم همچنان که حکومت پروردگارم را در خشکی دیده‌ام در دریا هم به تماشا بنشینم (42).
نمونه دیگر قرآنی مربوط به ابراهیم (علیه‌السلام) است. برای ابراهیم (علیه‌السلام) افزون بر سفرهای پی‌درپی آن حضرت از فلسطین به مکه برای بردن هاجر و اسماعیل، سه مسافرت نقل کرده‌اند؛ مسافرت از زادگاهش به سوی شام. از شام به سوی مصر و برگشت از مصر به شام. آیات 26 سوره عنکبوت و 71 سوره انبیاء به این مسافرت‌ها اشاره دارد.
خداوند متعال در دسته‌ای از آیات به مسافرت‌های فرزندان یعقوب (علیه‌السلام) اشاره کرده است (43). در این آیات به سه سفر برای خاندان یعقوب اشاره شده است که عبارتند از: سفر از کنعان به مصر به اتفاق همه فرزندان به جز بنیامین، دومین سفر به همراه بنیامین بوده و سومین سفر فرزندان یعقوب به همراه پدر برای دیدن یوسف (علیه‌السلام) بوده است.
مسافرت‌های موسی (علیه‌السلام) ماجراهای زیبایی دارد که خداوند در نهایت هنرمندی به آن پرداخته است (44). موسی (علیه‌السلام) در مصر به دنیا آمد روحیه ستم‌ستیزی او باعث شد نخستین سفر ایشان به مدائن صورت گیرد. دومین سفر موسی (علیه‌السلام) پس از ازدواج با دختر شعیب (علیه‌السلام) از مدائن به سوی مصر بود که در همین سفر به پیامبری برگزیده شد و خداوند به موسی (علیه‌السلام) مأموریت داد تا همراه با برادرش هارون (علیه‌السلام) مردم را از یوغ ستم فرعون نجات دهند. سومین سفر موسی (علیه‌السلام) همراه با بنی‌اسرائیل به سوی بیت‌المقدس بود که به قدرت خداوند دریا شکافته شد و موسی (علیه‌السلام) و همراهیان از آن گذشتند و فرعون با فرو رفتن در کام امواج به عذاب الهی گرفتار شد. چهارمین سفر موسی (علیه‌السلام)، سفری سرنوشت‌ساز و پر رمز و راز است. شباهتی کامل به گردشگری و جهان‌گردی دارد. در این سفر موسی (علیه‌السلام) به همراه خدمت‌گزارش یوشع بن نون (علیه‌السلام) برای دیدار و ملاقات با بنده شایسته خدا حضرت خضر (علیه‌السلام) به سوی مجمع‌البحرین حرکت کرد. موسی (علیه‌السلام) پس از ملاقات با خضر (علیه‌السلام) سفری را به همراه هم آغاز کردند. در لابه‌لای این گردش نکته‌ها و درس‌های فراوانی وجود دارد که در آخرین کتاب آسمانی به زیبایی بیان شده است.
بدست می‌آید گردشگری و جهانگردی مورد توجه خداوند بلند مرتبه بوده است. خداوند در آخرین نامه خود به شیوه‌های مختلف مخاطبان خود را به گردش و سیر و سیاحت فرا خوانده آنان را به این مهم رهنمون شده است.
ب) فواید و آثار
در فرهنگ اسلامی، سیر و سفر راهی برای رسیدن انسان به شناخت حقایق هستی و دریچه‌ای برای آشکار شدن گوهر وجود انسان است. آدمی با بهره‌گیری از مزایای سفر می‌تواند ابعاد وجودی خود را شکوفا سازد و با کنار زدن حجاب‌های ظلمانی پیرامون خود، حقیقت برایش آفتابی شود. در منابع دینی، فواید و آثار فراوانی برای سیر و سیاحت و گردشگری بیان شده است که به سه بخش تقسیم می‌شوند: آثار فردی، اجتماعی و معنوی و روانی.
اول) آثار فردی
عبرت‌آموزی
در برخی از آیات قرآن همراه با واژه‌ی «سیر» لفظ «نظر» به کار رفته است:
قُل سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ؛ بگو در زمین بگردید، آنگاه بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟ (45)
در این آیه و آیات مشابه (46)، نظر کردن به معنای تعقّل، تفکّر، فحص و بررسی کردن و چیزی را با دقت مورد توجه قرار دادن به کار رفته است. از آنجا که قرآن کتاب هدایت است، طبیعی است که عمل تفکّر باید در راستای هدف‌های بلند این کتاب آسمانی قرار گیرد. از این رو هدف از تفکّر و تأمّل عقلانی در این دسته آیات، «عبرت و اعتبار» است. صاحب مجمع‌البیان «نظر» را این‌گونه بیان می‌کند:
نظر، طلب ادراک به وسیله‌ی بصر، فکر و استدلال بوده و معنایش در این آیه این است که با دیدگانتان بنگرید و با قلب‌هایتان تفکّر کنید (47).
جهان هستی، آئینه‌ی تمام‌نمای خالق هستی است. سیر و سفر و خیره شدن به هنرنمایی آفریننده‌ی هستی، قلب را آگاه و قوای فکری را برای اندیشیدن توانا می‌سازد. نگاه با تأمّل و تدبّر، خواب را از چشمان انسان ربوده، آدمی را هوشیار، چشم را بصیر و گوش را شنوا می‌سازد:
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ یُنشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ؛ بگو در زمین بگردید و بنگرید چگونه آفرینش را آغاز کرده است. سپس [باز] خداست که نشأه آخرت را پدید می‌آورد. خداست که بر هر چیزی تواناست (48).
آثاری که در جای جای زمین از گذشتگان بر جای مانده، سندهای زنده و گویای تاریخ هستند که بیش از تاریخ مدوّن می‌توان از آن بهره‌مند شد. ویرانه‌های کاخ‌های ستمگران، بناهای شگفت‌انگیز اهرام مصر، برج بابل، کاخ‌های کسری و آثار تمدن قوم سبأ هر کدام در عین خاموشی، هزاران زبان دارند و سخن‌ها می‌گویند:

بر دیده من خندید کاین جا ز چه می‌گوید *** خندید بر آن دیده کاین جا نشود گریان
دندانه‌ی هر قصری پندی دهدت نونو *** پند سرِ دندانه بشنو ز بُن دندان
این پند خموشان است، گر پند زبان خواهی *** رو آیه «اورثنا» از مکتب قرآن خوان (49)

علم‌آموزی و کسب تجربه
سیر و سفر، تأثیر شگرفی در شکل‌گیری شخصیّت علمی، اجتماعی و مذهبی اندیشمندان داشته است. بدین سبب سفرهای علمی مورد توجه ویژه‌ی رهبران دین بوده است. نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:
خداوند به من وحی کرده است که هر کس راهی را بپیماید که به دانش و معرفت انجامید، من راه بهشت را برای او هموار می‌سازم (50).
براساس سخنان معصومان (علیهم‌السلام)، طلب علم، از قرائت قرآن و شب‌زنده‌داری در شب‌های قدر ارزش بیشتری دارد. آخرین رسول الهی (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر می‌فرمایند:
نشستن در مجلس علم و دل دادن به مناظره‌های علمی، نزد خداوند برتر از 12 هزار بار پیکار در رکاب پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و ختم قرآن است (51).
سفارشات اولیاء الهی باعث شده بسیاری از میراث‌های علمی رهاورد سفرهای پر مشقّت و طاقت‌فرسای دانشمندان باشد. علاقه به دانش، انسان را به حرکت وا می‌دارد، آوازه مراکز علمی بزرگ و شخصیت‌های ساکن در شهرهای گوناگون طالبان علم را به تکاپو فرا می‌خواند. بسیاری از شخصیت‌های فرهیخته‌ی علمی و دینی کسانی هستند که در پی فراگیری دانش به سیر و سفر پرداختند. به شهادت تاریخ بیشتر کتاب‌های روایی محصول مسافرت‌های دانشمندان اسلامی است. جابر بن عبدالله انصاری شتری را خریداری کرد و بار سفر بست و یک ماه تمام سختی سفر به شام را در دشت‌های سوزان جزیره‌العرب به جان خرید تا سؤالی علمی از عبدالله بن انیس بپرسد! (52)
این سینا بخش‌های زیادی از کتاب مشهور خود را در طول سفر به اصفهان نگاشته است (53). شیخ صدوق بخشی از آثار و رساله‌های علمی خود را در راه سفر به رشته تحریر درآورده است (54).
بخش قابل توجهی از شناخت و معرفت انسان محصول مشاهدات اوست. فزونی دانش و بینش با استفاده از ابزار چشم از راه گردش بر روی زمین، سیر در معادن و شکافتن دل کوه‌ها حاصل می‌شود. از سوی دیگر بسیاری از داشته‌های انسان محصول و فرآیند تجارب دیگران در زمان‌ها و مکان‌های مختلف است.
رشد جنبه‌ی عقلانی و پرورش استعدادها
یکی از آثار گران‌سنگ سفر در حوزه‌ی فردی، رشد و شکوفایی فکری، پرورش اندیشه‌ها و تقویت جنبه‌های عقلانی انسان است. خداوند متعال می‌فرماید:
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لاَ تَعْمَى‌ الْأَبْصَارُ وَلَکِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور؛ آیا در زمین گردش نکرده‌اند تا دل‌هایی داشته باشند که با ان بیندیشند یا گوش‌هایی که با آن بشنوند؟ در حقیقت، چشم‌ها کور نیستند لیکن دل‌هایی که در سینه‌هاست کور است (55).
در این شریفه خداوند سیر و سیاحت را سبب تعقّل، اندیشه و بالا رفتن سطح آگاهی و بینش انسان دانسته است. براساس این بیان قرآنی سفر همان عنصری است که سنگ بنا و شالوده‌ی رشد و توسعه زندگی انسان در ابعاد گوناگون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است؛ چرا که روشن است یک جامعه بسته و بی‌خبر از دیگر ملت‌ها، در هیچ زمینه‌ای رشد شایسته‌ای ندارد و از تجربه‌ها و دست‌آوردهای علمی و فکری دیگران محروم خواهد ماند (56).
سلامت جسم
رفتن به دامان طبیعت، نگاه کردن به گیاهان و سبزه‌زاران، چشم دوختن به زلال آب جاری و نفس کشیدن در هوای پاک در کاستن از فشارهای روانی تأثیر بسزایی داشته و از بروز بیماری‌های روانی پیشگیری می‌کند. سفر در کنار آرامش و نشاطی که به ارمغان می‌آورد، سلامت جسم را هم در پی دارد.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:
سَافِرُوا تَصِحُّوا وَ تَغْنَمُوا؛ سفر کنید تا سالم شوید و غنیمت برید (57).
مشابه این روایت از امام صادق (علیه‌السلام) نیز روایت شده که حضرت برای کسب سلامت جسم، سفر را توصیه می‌کنند (58). در روایت‌های اسلامی، یکی از آثار مهم سفر حج و عمره، صحّت و سلامت بدن بیان شده است. خداوند متعال به انسان‌ها وعده داده اگر به قصد زیارت خانه‌ی دوست پای در راه گذاشته و عازم تمتع یا عمره شوند، بدنی سالم خواهند داشت. امام سجاد (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
حُجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَبْدَانُکُم؛ حج و عمره به جا آورید تا بدن‌هایتان سلامت باشد (59).
شاید بتوان دو علّت برای این سلامتی بیان کرد: اول اینکه در حج، پیاده‌روی فراوان وجود دارد و می‌دانیم که پیاده‌روی یکی از بهترین ورزش‌هاست. از سوی دیگر، هرگاه روح و روان انسان به سمت خلوص پیش رود، بدن از روح پیروی کرده و سلامت خود را باز می‌یابد. به عبارت دیگر، روح و جسم دو موجود جدا از هم نیستند، بلکه وجودی درهم تنیده‌اند که در یکدیگر تأثیر و تأثر متقابل دارند (60).
هرگاه بدن سالم باشد، روح بهتر می‌تواند رابطه‌ی معنوی برقرار کند و اگر روح انسان، ارتباطی عمیق با آسمان داشته باشد، بر صحت و سلامت بدن و کالبد فیزیکی انسان تأثیر مستقیم دارد.
از نکات جالب توجه این است که اگر کسی حج خود را تکرار کند، خداوند هرگز او را به «تب» مبتلا نمی‌کند. به عبارت دیگر، هیچ‌گاه در آتش تب نمی‌سوزد (61).
رفع مشکلات اقتصادی
سفر در کنار آثار مثبت روحی و روانی، سودبخش و نعمت‌افزاست. خداوند متعال به انسان‌ها دستور می‌دهد تا برای برخورداری از فضل الهی، در زمین پراکنده شوند و راه تجارت و داد و ستد را پیش گیرند:
فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلاَهُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ و چون نماز گزارده شد، در [روی] زمین پراکنده و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید (62).
اقتصاد کشورها بر پایه‌ی تجارت بنا شده و تجارت، سفر از دیاری به دیار دیگر است. امام صادق (علیه‌السلام) از جدّ بزرگوارشان نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کنند که فرمودند:
سَافِرُوا تَصِحُّوا وَ تُرْزَقُوا؛ سفر کنید تا سلامتی بیابید و روزی بگیرید (63).
روایت‌های بسیاری، مشابه این مضمون را حکایت می‌کنند. امام علی (علیه‌السلام) ضمن تشویق مردم به تجارت می‌فرمایند: «از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدیم که روزی 10 جزء است، 9 جزء آن در تجارت و تنها یک جزء در غیر آن است» (64).
بخش مهمی از آثار و حکمت‌های سفر حج و عمره مربوط به نفی فقر و افزایش مال است. در این احادیث برای این سفر روحانی آثاری بیان شده است نظیر: وسعت رزق، کفایت مخارج زن و فرزند، کثرت مال، نفی فقر و دست یافتن به غنا و بی‌نیازی. این همه، نشان از اهمیت فراوان و تأثیر سفر حج در تأمین نیازهای مادی و دنیوی انسان دارد (65).
نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:
حُجُّوا لَنْ تَفْتَقِرُوا؛ حج گزارید تا هرگز فقیر نشوید (66).
در حدیث دیگری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:
حج و عمره، فقر را می‌زدایند، همان‌گونه که کوره‌ی آهنگری، زنگار آهن را می‌زداید (67).
دوم)‌ آثار اجتماعی
اجتماعی بودن از اصول مهم زندگی انسان است. انسان در سایه اجتماع به رشد و تکامل خود سرعت می‌دهد، نیازهای روحی و مادی خود را پاسخ می‌دهد و راه ترقّی و پیشرفت را می‌پیماید. رفتارهای آدمی هماره به گونه‌ای بوده که او را از مشورت و طلب کمک از دیگران بی نیاز نساخته و در هر امری از اجتماع خود مدد خواسته است.
سیر و سفر علاوه بر فواید فردی و خودسازی، در فعالیت‌های جامعه و اخلاق اجتماعی اثرگذار است. اخلاق جوامع محصول اخلاق فردی انسان‌ها است بر این اساس هرچه اخلاق و ملکات فاضله در افراد بیشتر رسوخ کرده باشد، جامعه اخلاقی‌تر بوده تأثیر بسزایی در رشد و اعتلای افراد خواهد داشت. در طرف مقابل هرچه اخلاق و صفات فاضله در میان مردم کم‌رنگ شود، اجتماع از نظر اخلاق بیمار و تهی از ملکات فاضله خواهد شد.
در قرآن کریم سه عنصر منفی ریشه انحرافات اخلاقی را شکل داده است؛ فسق (68)، ضلالت (69) و غوایت (70). فسق به معنای خروج از اولین هسته وجودی و جدا شدن از فطرت الهی و توحیدی است. از این رو اگر کسی از فطرت نورانی و هسته مرکزی وجودش خارج شود، فاسق محسوب می‌شود. ضلالت نیز به معنای از خودبیگانگی و نامحرم بودن با خود است و غاوی به معنای بی‌هدفی است (71). بی‌هدفی و سرگردانی از بزرگ‌ترین و عمیق‌ترین انحرافات و رذایل منفور اخلاقی امت‌های فاسد گذشته بوده است. علت این سرگردانی عدم درک فلسفه حیات و خلقت خودش بوده که پا را از حیات طبیعی فراتر نگذاشتند و به حیات معقول و طیّبه (72) که نتیجه اخلاق و عمل صالح است دست نیافتند. پس اگر نام و یاد خدا در متن جامعه کم‌رنگ شود و ارزش‌ها و صفات اخلاقی پسندیده، نکوهیده و فراموش شود نتیجه‌ای جز بی‌هدفی و انحراف از مسیر فطرت نصیب جامعه و افراد آن نخواهد شد و فساد اخلاقی افراد و جامعه را ویران خواهد کرد.
بر این اساس اسلام پس از اصلاح عقیده، تزکیه نفوس و بهسازی اخلاق فردی و اجتماعی را در صدر برنامه‌های اصلاحی پیامبران الهی قرار داد. شاید به همین دلیل است که فراوانی آیات و روایات درباره اخلاق به مراتب بیشتر از آیات و روایات در حوزه عقاید و احکام است.
قرآن کریم برای تحقّق این مهم یعنی بیدار ساختن افراد خودخواه، لجوج و تبهکار و همچنین تعالی اخلاقی جامعه و آراستن جامعه به اخلاق حسنه دستور به سفر داده است تا با درس گرفتن از احوال جوامع مجرم و گنهکار گذشته، اخلاق فردی و اجتماعی آنان تغییر یافته به سمت تعالی و کمال گرایش پیدا کنند:
قُل سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ؛ بگو: در زمین بگردید، آنگاه بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟ (73)
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُجْرِمِینَ؛ بگو: در زمین بگردید و بنگرید فرجام گنه‌پیشگان چگونه بوده است (74).
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الَّذِینَ مِن قَبْلُ کَانَ أَکْثَرُهُم مُّشْرِکِینَ؛ بگو: در زمین بگردید و بنگرید فرجام کسانی که پیشتر بوده [و] بیشترشان مشرک بودند چگونه بوده است (75).
قرآن برای اصلاح اجتماعی، سیر و سیاحت را جزء برنامه‌های تربیتی و فرهنگی خود قرار داده است. با سیر و سیاحت انسان را صفات نکوهیده و زشت جوامع غیراخلاقی گذشته آگاه شده و با شریعت‌شناسی، شریعت‌محوری و معادباوری به قوانین و احکام الهی پایبند شده از پرتگاه سقوط و انحرافات فردی و اجتماعی در امان خواهد ماند.
سوم) آثار روحی و روانی
بخش مهمی از آثار و فواید سیر و سیاحت مربوط به روح و روان انسان است. براساس آموزه‌های دینی، اگر انسان از روی آگاهی قدم در مسیر بگذارد، می‌تواند بهره‌های معنوی و روانی بسیاری را همراه خود کند.
آثار معنوی
براساس روایت‌های اسلامی، سفر، منزلت و جایگاه ویژه‌ای دارد و مسافرت اگر با انگیزه‌های سالم و شرعی صورت گیرد، زمینه‌ی تعالی روحی انسان را فراهم می‌آورد. نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
اگر مردم از رحمت خدا به مسافر خبر داشتند همگی بار سفر می‌بستند. همانا خداوند با مسافران بس مهربان است (76).
انسان برای رسیدن به کمال و سعادت، نیازمند کشف حقیقت است تا پرده‌ها و حجاب‌های ظلمانی را از مقابل دیدگان خویش کنار زند. از این‌روست که فرموده‌اند:
سِیحُوا فَإِنَّ الماء إذا سَاحَ طَابَ وَ إذا وَقَفَ تَغَیَّرَ وَ اصْفَرَّ؛ در سیر و سیاحت و حرکت باشید، زیرا آب در گردش و حرکت، پاک و سالم است و چون راکد و بی‌حرکت بماند تغییر رنگ داده، زرد و متعفّن می‌شود (77).
کسب فیض رحمانی و مراتب عرفانی و معنوی در سفرهای زیارتی به اوج رسیده مسافر را تا قرب و همنشینی خداوند متعال بالا می‌برد. براساس روایات اسلامی کسی که پا در راه زیارت خانه خدا می‌گذارد، خداوند او را مهمان خویش ساخته (78)، گناهانش را می‌آورزد و مانند نوزادی که تازه متولد شده صفحه قلب او پاک و روشن می‌شود (79).
نظیر این توفیق‌های معنوی، برای سفرهای زیارتی سایر اولیاء و امامان معصوم (علیهم‌السلام)، به ویژه امام حسین (علیه‌السلام) نیز بیان شده است. محبت و دلبستگی شدید به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم‌السلام) ایشان از ویژگی‌ها و امتیازهای مؤمنان است. انسان مؤمن همواره از ژرفای جان به اهل بیت (علیهم‌السلام) عشق می‌ورزد و در پی دست‌یابی به رضایت آنان است و طبیعی است که محبّت به آنان جلوه‌های گوناگونی دارد. سفر برای زیارت مرقدهای پاک و نورانی‌شان در زمره‌ی مهم‌ترین این جلوه‌هاست و آثار و برکت‌های زیادی در پی دارد.
امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:
هر کس به قصد زیارت امام حسین (علیه‌السلام)، پیاده از خانه‌اش خارج شود، خداوند در مقابل هر گام، برای او حسنه‌ای می‌نویسد و گناهی از او می‌زداید (80).
یکی از یاران امام رضا (علیه‌السلام) به نام بزنطی می‌گوید: «نامه‌ی حضرت رضا (علیه‌السلام) را خواندم، در آن نامه چنین آمده بود: به شیعیان من بگو زیارت من به اندازه‌ی هزار حج پاداش دارد». بزنطی می‌گوید: «از امام جواد (علیه‌السلام) از روی تعجب پرسیدم: به اندازه‌ی هزار حج؟» آن حضرت فرمودند:
آری، به خدا سوگند کسی که او را زیارت کند در حالی که حقّ او را می‌شناسد، به اندازه‌ی هزار، هزار حج پاداش دارد (81).
آرامش و نشاط درونی
در عصر حاضر تحوّلات شگرفی در صنعت و علوم مختلف به ویژه علم پزشکی ایجاد شده است ولی این تحولات بزرگ نه تنها چیزی از استرس و اضطراب بشر نکاسته بلکه تنش‌های بیشتری را به همراه داشته است. قرآن کریم و رهبران دینی برای نجات بشر از استرس و اضطراب‌ها و دست یافتن به آرامش، راهکارهای متنوعی ارائه کرده است (82)؛ راه‌کارهای ایمانی – شناختاری و راهکارهای اخلاقی – رفتاری از جمله راهکارهایی است که در آموزه‌های دینی وجود دارد. اما یکی از راهکارهای مهم دیگری که در مضامین دینی به آن اشاره شده است نقش پدیده‌های طبیعی در ایجاد آرامش است. براساس آموزه‌های دینی شرایط طبیعی و محیط زیست می‌تواند تأثیر شگرفی بر جسم، روان و روح آدمی داشته باشد. این تأثیرات به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، کوتاه مدت و یا بلندمدت کارکرد روانی داشته منشأ سلامتی یا بیماری فرد را فراهم می‌آورد.
براساس آموزه‌های قرآن کریم، زمین قرارگاه و آرامگاه بشر است (83) و این خاصیت را خالق زمین به آن داده است. آرامش بخشی طبیعت در زمین و تأثیرات محیط زیست در سلامت روان به گونه‌های مختلف قابل بررسی است؛ گیاهان و درختان از عناصر محسوس طبیعی به حساب می‌آیند و آثار خیره‌کننده‌ای بر روان و آرامش انسان بر جای می‌گذارند.
امام صادق (علیه‌السلام) در بیانی زیبا به تأثیرات مثبت گیاهان و درختان در قرار و آرامش روانی انسان اشاره نموده می‌فرماید:
نگاه به گل‌های رنگارنگ و درختان سرسبز و خرّم، چنان لذتی می‌بخشد که هیچ لذتی با آن برابر نیست (84).
ج) انواع سفر
آفرینش پدیده‌های عالم به ویژه انسان هدف‌دار است. انسان بیهوده آفریده نشده (85) و مسیر زندگی او قانونمند و بر اصول علمی و حساب شده بنا شده است. این هدفمندی در بخش‌ها و ساحت‌های مختلف زندگی انسان جاری شده و تمام ابعاد زندگی او را پوشش می‌دهد.
سیر و سیاحت از بنیادی‌ترین نیازهای انسان محسوب شده در ژرف‌ترین رگه‌های وجودی او قرار دارد و بخش اجتناب‌ناپذیر حیات آدمیان به شمار می‌رود. بر این اساس سیر و سیاحت و سفر نمودن انسان‌ها نیز هدف‌دار بوده و نقش سازنده، هدایت‌گر و تکامل بخش آن در قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته است.
سیر و سیاحت و گردشگری را می‌توان براساس معیارهای مختلف به گونه‌های متفاوتی تقسیم کرد (86)؛ از جمله تقسیم سفر براساس انگیزه‌ها، انواع سفر براساس حکم شرعی و اقسام سفر از نظر مکان.
با تفکّر در آیات قرآن به دست می‌آید که سه مسأله‌ی انگیزه، حکم شرعی و مکان در بیان انواع سیر و سیاحت لحاظ شده و احادیث اهل بیت (علیهم‌السلام) تفصیل آن را بیان کرده‌اند. سفر انواعی دارد:
اول) سفرهای عبادی و زیارتی
در آیات و روایت‌ها، موارد زیادی از سفرهای عبادی و زیارتی به چشم می‌آید:
گونه‌ی نخست: حج
حج، بریدن از خلق و روی کردن به سوی حقّ است. حج بیت‌الله الحرام یعنی قصد خانه‌ی خدا کردن برای انجام مناسک بوده و حاجی، کسی است که مقصد و مقصودش زیارت خانه‌ی خدا باشد. در اسلام، فریضه‌ی حج به دلیل تأثیر عمیق آن بر ایمان افراد بسیار سفارش شده و آن‌قدر مهم و نقش‌آفرین بوده که پایداری دین با اقامه‌ی این فریضه گره خورده است. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:
لَا یَزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَه؛ تا آنگاه که کعبه برپاست اسلام نیز برجاست (87).
واژه‌ی حج 11 مرتبه در قرآن به کار رفته است. سفر عبادی حج، دارای آثار و برکت‌های بی‌شماری است که علاوه بر ثمره‌های مادی، دستاوردهای عمیق معنوی را نصیب حج‌گزار می‌کند. به همین دلیل، اسلام همواره از مسلمانان خواسته تا آرزوی این سفر معنوی را در سیر بپرورانند و زمانی که مقدمات این سفر انسان‌ساز را فراهم ساختند آهنگ کوی دوست کنند:
وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً وَعَلَى‌ کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ؛ و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند به سوی تو روی آورند (88).
حج ابعاد مختلفی دارد: فردی، اجتماعی، ظاهری و معنوی. این امر سبب شده حج سفری جامع و کامل باشد که بهره‌های مادی و معنوی آن ملموس بوده و اثر آن به روشنی در حج‌گزاران آشکار شود:
لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ؛ تا شاهد منافع خویش باشند و نام خدا را در روزهای معلومی بر دام‌های زبان‌بسته‌ای که روزی آنان کرده است ببرند (89).
حج دارای آداب و احکام خاصّی است که آن را از سفرهای دیگر ممتاز ساخته و نتایج سودمندی را در پی دارد (90). آمرزش گناهان، فقرزدایی، شایستگی تشرّف به حضور حجّت الهی و استجابت دعا از جمله آثار این سفر با عظمت است.
گونه‌ی دوم: زیارت قبور اولیای الهی
از سفرهای بسیار با فضیلت و عبادی، سفرهای زیارتی و حضور در جوار قبور پاک پیامبران الهی، امامان معصوم (علیهم‌السلام) و زیارت امام‌زادگان (علیهم‌السلام)، بزرگان، علما، شهدا و صالحان است.
در فرهنگ اسلامی، پیامبران و امامان (علیهم‌السلام)، پس از مرگ نیز در میان مردم حضور روحی و معنوی داشته و شاهد و گواه اعمال مردم هستند:
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ * فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم مِن خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ؛ هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندار، بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند * به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند شادی می‌کنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین می‌شوند (91).
علاوه بر آیات قرآن، روایات فراوانی به این حقیقت اشاره دارند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، امامان (علیهم‌السلام)، شهدا و صالحان زنده‌اند و سخن ما را می‌شنوند و قادرند حاجت‌ها و دعاهای ما را برآورده سازند. نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
هر کس که قبر مرا زیارت کند، شفاعت من بر او نازل می‌شود. کسی که مرا پس از مرگ زیارت کند گویا مرا در حال حیات زیارت کرده است (92).
زیارت قبور انبیاء و امامان معصوم (علیهم‌السلام) باعث ایجاد ارتباطی معنوی با آن بزرگواران شده پیوسته بر سلامت اجتماع و جامعه می‌افزاید و همگان را به تقوا و پرهیزکاری سوق می‌دهد. زیارت قبور اولیاء الهی علاوه بر آن که سبب تقویت و تکامل روح زائر می‌شود، الگو و اسوه‌های رفتاری معصوم (علیهم‌السلام) را پیش روی وی قرار داده او را به پاداش و اجر اخروی بشارت می‌دهد. امام رضا (علیه‌السلام) فرمود:
هر امامی بر گردن دوستان و پیروان خود، عهد و پیمانی دارد. این عهد و پیمان، هرگز بریده نمی‌شود و آن‌گاه به کمال خود می‌رسد که مردم قبور امامان خود را زیارت کنند (93).
گونه‌ی سوم: برای دیدار
یکی از وظایف شرعی و عبادی هر مسلمان، صله‌ی رحم یا دیدار با والدین و خویشاوندان است. در فرهنگ اسلامی بر صله‌ی رحم بسیار تأکید شده و ترک آن مورد نکوهش شدید قرار گرفته است. تأکید معصومان (علیهم‌السلام) و پایبندی آنان به صله‌ی رحم به قدری زیاد است که انجام آن را هرچند در کمترین مرتبه یعنی سلام کردن ضروری دانسته‌اند. مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
صِلُوا أَرْحَامَکُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلِیم؛ به خویشان خود بپیوندید، هر چند به اندازه‌ی یک سلام (94).
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) امت خود را در مورد خویشاوندان سفارش می‌کنند و حتی این پیام را برای فرزندانی که در رحم مادران یا پشت پدرانند می‌فرستند:
به همه‌ی امتّم، به حاضر و غایب آنان، حتی آنان که در رحم مادر و پشت پدرانند، سفارش می‌کنم که با خویشان خود رابطه داشته باشند، اگرچه یک‌سال در راه باشند. چنین عملی نشانه‌ی ایمان و تسلیم است (95).
امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
برای احسان به پدر و مادر، مسیر دو ساله را طی کن، به آنها احسان نما و برای صله‌ی ارحام یک سال سفر کن و به وظیفه‌ی الهی عمل نما (96).
یکی از آشکارترین موارد سفرهای عبادی، سفر برای صله‌ی ارحام به ویژه پدر و مادر است. انسان با ارتباط با خویشان، علاوه بر شادی و طراوت روح، تقویت اراده، دور شدن از خودپسندی و غرور، به اجر و پاداش بی‌شمار اخروی نائل می‌شود.
گونه‌ی چهارم: جهاد
جهاد یکی از واجبات مهم اسلامی بوده که نه تنها واجبی شرعی بلکه عامل استواری واجبات و احکام دین است. آیات بسیاری در قرآن کریم بر ضرورت و اهمیت جهاد و ارزش والای مجاهدان اشاره دارد، به گونه‌ای که به نفس و جرقه‌ی سُم اسبان جهادگران سوگند یاد می‌کند:
وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحاً * فَالْمُورِیَاتِ قَدْحاً؛ سوگند به مادیان‌هایی که با همهمه تازانند و با سُم‌های خود از سنگ آتش می‌جهانند! * و برق [از سنگ] همی جهانند (97).
آیات قرآن درباره‌ی جهاد را می‌توان به پنج دسته تقسیم کرد:
• آیاتی که امر به جهاد مالی و جانی در راه خدا می‌کند (98).
• آیاتی که مسلمانان و مؤمنان را تشویق به جهاد و قتال می‌کند (99).
• آیاتی که روی‌گردانندگان از جهاد را سرزنش کرده است (100).
• آیاتی که آمادگی دفاعی و مجهّز شدن به تجهیزات کافی و مورد نیاز برای جنگ را بیان می‌کند (101).
• آیاتی که صفات و ارزش معنوی مجاهدان و پاداش جهادگران راه حقّ را برمی‌شمارد: حیات جاودان نزد خداوند (102)، دوستی خدا (103)، امیدواری واقعی به رحمت واسعه الهی (104)، رفعت مقام و درجه نزد پروردگار (105)، هدایت یافتگان راه حقّ (106)، برتری مجاهدان بر ترک کنندگان (107)، برخورداری از نصرت الهی و ثبات قدم در دین (108) و اقامه نماز، زکات، امر به معروف و نهی از منکر (109).
سیره معصومان (علیهم‌السلام) نیز بیانگر اهتمام آن بر جهاد در راه خداوند است. آنان همواره در کارزار جهاد اصغر و جهاد اکبر سربلند و پیروز بوده‌اند. نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) جهاد در راه خدا را سیر و سیاحت امّت اسلام معرفی کرده می‌فرماید:
إِنَّ سِیاحَهَ أُمَّتِی الجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ؛ همانا سیاحت امّت من جهاد در راه خداست (110).
بنابراین سفرهای جهادی از جمله سفرهای عبادی است که باعث تقرب به خدا، سعادت ابدی، سلامت روحی، نیرومندی امّت اسلام و باعث پایداری دین و عزّت و اقتدار مسلمانان می‌شود.
گونه‌ی پنجم: هجرت
هجرت، پرآوازه‌ترین سفر در بین مسلمانان و مبدأ تاریخ اسلام است. سفر تاریخ‌ساز پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه اهل بیت (علیهم‌السلام) و اصحابش از مکه به یثرب زمینه حکومت اسلامی را فراهم آورد. تاریخ بشر سرشار از هجرت‌های مهم و سازنده است و سرگذشت انبیاء الهی نشان از آن دارد که مهاجرت سنّتی الهی بوده و آیاتی از قرآن کریم بازگو کننده هجرت انبیاء و مؤمنان راستین است. در چند آیه از قرآن (111) هجرت در کنار جهاد بیان شده و مهاجران، انسان‌هایی فداکار و ارزشمند شمرده شده‌اند.
خطاب‌ها و عتاب‌های قرآن حجت را بر هر مسلمانی که امکان هجرت برایش وجود دارد، تمام کرده و انسان‌ها موظفند برای حفظ دین و ایمان خود محیط فاسد و نامطلوب را ترک و به دیاری دیگر سفر کنند:
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فُیهَا فَأُولئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیراً؛ کسانی که بر خویشتن ستمکار بوده‌اند، (وقتی) فرشتگان جانشان را می‌گیرند، می‌گویند: در چه [حال] بودید؟ پاسخ می‌دهند: ما در زمین از مستضعفان بودیم. می‌گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید. پس آنان جایگاهشان دوزخ است، و [دوزخ] بد سرانجامی است (112).
امید به رحمت الهی (113)، بخشودگی گناهان (114)، رفعت مقام و بلندمرتبگی از ویژگی‌های والایی است که برای مهاجران در راه خدا بیان شده است.
دوم) سفرهای علمی
اسلام، طلب علم را بر مسلمانان واجب دانسته، آموختن دانش و کسب معارف را از ارکان سعادت انسان‌ها به حساب می‌آورد. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:
طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا وَ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ بُغَاهَ الْعِلْم؛ طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است، آگاه باشید که خداوند جویندگان دانش را دوست دارد (115).
براساس روایات اسلامی، حکمت و دانش، گمشده‌ی مؤمن است (116). در قرآن مجید توجه برای فراگیری علم و مسافرت علمی مورد توجه قرار گرفته تا با بهره‌مندی از نتایج و دستاوردهای گرانبهای علمی آن به اصلاح افراد و جامعه بپردازند:
وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ؛ و شایسته نیست مؤمنان همگی [برای جهاد] کوچ کنند. پس چرا از هر فرقه‌ای از آنان، دسته‌ای کوچ نمی‌کنند تا [دسته‌ای بمانند و] در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهنده باشد که آنان [از کیفر الهی] بترسند؟ (117)
طلب دانش محدود به دوران خاصّی نیست بلکه لازم است مسلمان سراسر عمر خود را صرف کسب علم و دانش کرده با جهل و نادانی به مبارزه برخیزد. نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَی کُلِّ حَالٍ؛ کسب علم و دانش در هر حالی واجب است (118).
هم‌چنین از آن حضرت نقل شده:
اطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ إِلَی اللَّحْد؛ از گهواره تا گور در طلب دانش باش (119).
از سوی دیگر سفر علمی محدود به مکان هم نشده بلکه طالبان علم باید گوهر دانش را در دورترین مکان‌ها نیز صید کنند:
اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ؛ علم را بیاموزید اگرچه در چین باشد (120).
بدیهی است رسیدن به دانش و تقویت استعدادها و نیل به اهداف الهی تنها از مسیر سیر و سفر حاصل می‌شود. بنابراین باید رخت سفر بربست و سختی راه را به جان خرید تا به گوهر دانش که مورد نیاز جامعه است دست یافت.
سفر زمینه تبادل افکار و اندیشه‌ها و انتقال دانش‌ها و کمال رشد انسانی را فراهم ساخته و مسیر تعالی انسان را هموار می‌کند.
سوم) سفرهای تبلیغی
تبلیغ به معنای آگاهی دادن، انذار و بیم دادن، تبشیر و بشارت دادن و رساندن اخبار است. انسان به واسطه‌ی روح متعالی و فطرت خیرخواهانه‌ی خود، با دریافت حقایق هستی، خواهان انتشار و گسترش اندیشه‌هایش به سراسر جهان است. بی‌تردید، سیر و سفر یکی از بهترین شیوه‌های ابلاغ پیام حقیقت است.
توسعه‌ی آیین اسلام و ابلاغ دین نیز بیشتر از راه سفرهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یاران آن حضرت انجام می‌گرفت. حتی ابلاغ برخی از پیام‌های الهی در سفرهای حساس و سرنوشت‌ساز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صورت گرفته است. ایشان در سفر تاریخی، عبادی و سیاسی حَجَّهُالوداع از جانب خدا مأمور شدند تا امر مهم امامت و جانشینی امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) را به مسلمانان ابلاغ کنند:
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ وَإِن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ؛ ای پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرسانده‌ای. خدا تو را از [گزند] مردم نگاه می‌دارد. آری، خدا گروه کافران را هدایت نمی‌کند (121).
حضور مبلّغ در جمع مردم در باورها و عقاید مخاطبان تأثیر مستقیم دارد. بر این اساس، سفر تبلیغی همواره مورد توجه و تأکید اسلام بوده و از سوی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم‌السلام)، مبلّغان و قاریان قرآن به نقاط مختلف مملکت اسلام گسیل داده می‌شدند. اعزام معاذبن جبل به یمن، مصعب بن عمیر به مدینه و گروهی دیگر به حبشه از سوی امیرمؤمنان (علیه‌السلام) شاهدی بر این ادعا است (122).
چهارم) سفرهای تجاری و اقتصادی
کسب روزی و تهیه معاش زندگی فقط در محل زندگی انسان‌ها ممکن نیست؛ چرا که هر منطقه استعداد و منابع خاصی دارد که به تنهایی نمی‌تواند نیازهای زندگی انسان‌ها را تأمین کند. انسان‌ها باید برای تأمین نیازهای زندگی خود سفر کنند. کسب درآمد، تهیه معاش، معامله و تجارت باعث شده انسان برای چیره شدن بر تنگناهای زندگی و بهبود وضع معیشت خود با حرکت از محل اقامت به سوی دیار و آبادی‌های دیگر نیازهای خود را تهیه کنند و خداوند با آرام و رام قرار دادن زمین و مسخّر کردن آن (123) زمینه این سفرها را فراهم نموده است.
در فرهنگ اسلامی، تجارت و کاسبی قداست دارد. پیشوایان دینی بر تلاش و استقلال اقتصادی تأکید فراوان کرده‌اند تا جامعه اسلامی عزّت و شرافت خود را حفظ کرده زیر ستم بیگانگان قرار نگیرد:
الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِن کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللّهِ قَالُوا أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ وَإِن کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُم مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً؛ همانان که مترصد شمایند؛ پس اگر از جانب خدا به شما فتحی برسد می‌گویند: مگر ما بر شما نبودیم؟ و اگر برای کافران نصیبی باشد، می‌گویند: مگر ما بر شما تسلط نداشتیم و شما را از [ورود در جمع] مؤمنان باز نمی‌داشتیم؟ پس خداوند، روز قیامت میان شما داوری می‌کند؛ و خداوند هرگز بر [زیان] مؤمنان، برای کافران راه [تسلطی] قرار نداده است (124).
اهمیت تجارت سالم و با هدف خدمت به مردم و خانواده تا جایی است که عبادت به شمار آمده و بسان مجاهدت در راه خدا ستوده شده است:
الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کُالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللهِ؛ کسی که برای رفاه و آسایش خانواده‌اش تلاش می‌کند همانند کسی است که در راه خداوند جهاد می‌کند (125).
مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرماید:
تجارت کنید تا خداوند بر شما برکات خود را نازل کند. همانا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمودند: روزی انسان‌ها، ده جزء است که نه جزء آن در تجارت و یک جزء آن در دیگر کارهاست (126).
پنجم) سفرهای تاریخی
اسلام، دین کامل و جامعی است که به تمام نیازهای فطری انسان توجه کامل دارد و برای تمام زوایای پیدا و پنهان زندگی بشر و تمام نیازهای جسمی و روحی او در ابعاد مختلف، برنامه و شیوه‌ی کار ارائه داده است.
شادی، نشاط و تفریح، از نیازهای روحی و فطری انسان است که در بسیاری از جنبه‌های حیات انسان نقش مؤثری ایفا می‌کند. دین اسلام که به همه‌ی شئون زندگی انسان نگاهی عمیق و واقعی دارد، شادی و نشاط و عوامل نشاط‌انگیز را به عنوان لازمه‌ی یک زندگی موفق به انسان معرفی و توصیه می‌کند (127).
برای اثبات توجّه دین به این نیاز، همین بس که در کتب روایی بابی به نام «ادخال السرور» (128) اختصاص داده شده است و کسانی که اسباب شادکامی و دلخوشی بندگان خدا را فراهم آورند ستایش شده‌اند. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:
أَنَّ فِی الجَنَّهِ دَاراً یُقَالُ لَهُ دَارُ الفَرَجِ لَایَدخُلُهَا إِلَّا مَنْ فَرَّحَ الصِّبْیَانَ؛ در بهشت مکانی است که به آن خانه‌ی شادی گفته می‌شود، هیچ‌کس به آن خانه وارد نمی‌شود مگر آنکه موجب شادی کودکان شده باشد (129).
گشت و گذار در مکان‌های تفریحی و دیدنی زمین یکی از راه‌های رفع خستگی از بدن و نشاط و شادابی بخشیدن به روح و جسم آدمی است. در سیره‌ی امامان معصوم (علیهم‌السلام) آمده است: گاهی به قصد تفرّج و برای آرامش روح و روان به مکان‌های خوش آب و هوا مسافرت می‌کردند. عمرو بن حریث می‌گوید: «امام صادق (علیه‌السلام) را دیدم که به خانه‌ی برادرشان، عبدالله بن محمد، تشریف می‌برند، علّت این کار را جویا شدم. فرمودند: برای نزهت و استراحت» (130).
امام رضا (علیه‌السلام) هم همراه یاران خود به مکان‌های تفریحی می‌رفتند (131). واضح است سفرهای تفریحی که امامان معصوم (علیهم‌السلام) به آن سفارش کرده‌اند، از هرگونه لهو و لعب، اسراف و بهره‌جویی از حرام دور است. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
لَیْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِی ثَلَاثَهٍ مَرَمَّهٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَهٍ لِمَعَادٍ أوْ لَذَّهٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ؛ خردمندان، مسافرت نمی‌کنند مگر در سه مورد: سامان دادن به امور معیشت، گام نهادن در اصلاح آخرت و برخورداری از لذّت و تفریح سالم (132).
بنابراین در طبیعت – این کتاب الهی – حقایق بسیاری تجلّی یافته است. از این رو گام نهادن در دامن طبیعت برای استراحت و گردش، علاوه بر نقشی که در گسترش علوم دارد، روان خسته‌ی آدمی را آرام ساخته، به عنوان آیات الهی، زمینه‌ی رشد و تعالی روحی انسان را نیز فراهم می‌سازد.
د) سفر در فرهنگ رضوی
غور در بی‌کرانه‌ی روایت‌های رضوی، لطایف فراوانی را درباره‌ی سیر و سفر آشکار می‌سازد. آن بزرگوار مانند اجداد پاکشان به مسئله‌ی گردش و گردشگری اهتمام داشتند. امام هشتم (علیه‌السلام) در ارتباط با زمان، دعا، همراهان، نوع و خوردنی‌های سفر و نیز آداب مسافرت، مطالبی ارزشمند ایراد فرمودند.
اول) برگشت از مسیر
یکی از یاران حضرت به نام عمر بن بزیع می‌گوید که مردم اظهار می‌دارند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از مسیری که می‌رفتند، باز نمی‌گشتند و برای برگشت، مسیر متفاوتی را جایگزین می‌کردند. حضرت رضا (علیه‌السلام) فرمودند:
من از مسیری که رفته‌ام باز نمی‌گردم و اکثراً مسیر دیگری را انتخاب می‌کنم، زیرا در این صورت رزق انسان افزایش می‌یابد (133).
دوم) ایام سفر
در ارتباط با روزهای مسافرت به چند نمونه می‌توان اشاره کرد.
نمونه‌ی نخست:
احمد دقاق بغدادی درباره‌ی مسافرت در آخرین چهارشنبه‌ی هرماه از امام رضا (علیه‌السلام) سؤال کرد. ایشان چنین فرمودند:
هر کس آخرین چهارشنبه‌ی هر ماه برای سفر خارج شود، برخلاف آنچه که برخی می‌گویند، از تمامی آفت‌ها در امان و از هر بلایی محفوظ بماند و نیز خداوند حاجت او را ادا می‌کند (134).
نمونه‌ی دوم:
از حضرت ثامن‌الحجج (علیه‌السلام) روایتی وارد شده است:
هر مؤمنی که روز جمعه قبل از نماز، سفر خویش را آغاز کند، خداوند او را در سفر حفظ نمی‌کند و از فضل خود برای او روزی مهیا نمی‌کند. مؤمن، روز سوم هر ماه سفر نمی‌کند، زیرا در این روز از آدم و حواء لباس سلب شد. مؤمن، روز چهارم هر ماه برای سفر از منزل خارج نمی‌شود، زیرا در آن احتمال نزول بلا است. همچنین روزهای بیست و یکم و بیست و پنجم هر ماه باید از سفر اجتناب جست، زیرا در این روزها فرعون و فرعونیان غرق شدند. اگر در این روزها برای سفر مجبور شدید، از خداوند عافیت و سلامت طلب کنید، صدقه دهید و با اسم خدا سفر خویش را آغاز کنید (135).
سوم) دعای سفر
در سیره‌ی اولیای دین، دعاهایی برای سفر وارد شده است. حضرت رضا (علیه‌السلام) به این نکته اشاره فرمودند که اگر کسی برای سفر از منزلش خارج شود از این دعا استفاده کند.
بِسْمِ اللهِ آمَنْتُ بِاللهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللهِ مَا شَاءَ اللهُ لَا حُوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إلَّا بِالله
سپس آن حضرت (علیه‌السلام) آثار و فوائدی برای دعای سفر بیان فرمودند:
با خواندن دعای سفر، شیطان از انسان منصرف می‌شود و ملائکه برای کمک، در مسیر انسان قرار می‌گیرند، زیرا آنان، اسم خدا را از بنده‌ای شنیده‌اند (136).
چهار) سفر دریا
علی بن اسباط اظهار می‌دارد که روزی برای تجارت قصد سفر کردم اما پیش از آن نزد ابی‌الحسن الرضا (علیه‌السلام) رفتم و به ایشان اظهار داشتم که قصد سفر برای مصر دارم، از خشکی بروم یا دریا؟ امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند:
چه زیباست سفر کاری برای طلب روزی از مسیر دریا! (137)
پنجم) خوردنی‌های سفر
بدون شک رساله‌ی ذهبیه یکی از شاهکارهای علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) است. آن بزرگوار زمانی که در نیشابور بودند سخنان مربوط به این رساله را انشاء فرمودند. در این رساله‌ی طولانی، مسائل گسترده‌ای مربوط به علم پزشکی آمده است. آن حضرت در بخشی از این رساله می‌فرمایند:
اگر مسافر بخواهد در تابستان سفر کند باید به صورت متعادل معده‌اش با طعام باشد. در این هنگام لازم است از غذاهای سرد استفاده کند. مناسب است مسافر مقداری از خاک سرزمین خویش را بردارد تا هرگاه مایل بود آب بنوشد مقدار کمی از آن را در آب ریخته تا آب خاصیت سرزمین او را به خود گیرد و آبی نوشد که متناسب با مزاج وی باشد. بهترین آب‌ها، آبی است که سرچشمه‌اش از مشرق و زلال باشد (138).
ششم) جوانمرد مسافر
حضرت رضا (علیه‌السلام) سه چیز را از ویژگی‌های جوانمرد مسافر می‌شمرند:
گشاده‌دستی، حسن‌خلق و شوخ‌طبعی در غیرمعصیت (139).
نتیجه‌گیری
اوقات فراغت به بخشی از اوقات انسان گفته می‌شود که در آن از اشتغال‌های فردی رها شده و به تفریح، سرگرمی، سفر و مشارکت‌های اجتماعی می‌پردازد. آدمی نیاز به استراحت و سرگرمی دارد. همچنین مشارکت‌های اجتماعی او را به سمت استفاده از اوقات فراغت می‌کشاند. مبانی دینی به ما می‌گوید می‌توان برای اوقات فراغت برنامه‌ریزی کرد و از این زمان برای ارتقای فکر، اندیشه و معنویّت بهره جست. مهم‌ترین مسئله درباره‌ی اوقات فراغت، نحوه‌ی گذران آن است. آیات و احادیث در این رابطه نکات جالبی را پیش کشیده‌اند.
دین به ما می‌گوید: 1. می‌توان بخشی از اوقات خود را به فراغت اختصاص داد و برای آن برنامه‌ریزی کرد؛ 2. اوقات فراغت باید جهت‌گیری الهی داشته باشد؛ 3. اوقات فراغت می‌تواند با کارهای سالم همراه باشد؛ 4. اوقات فراغت را می‌توان به گونه‌های مختلف سپری کرد.
امروزه برای گذران اوقات فراغت شیوه‌های نادرستی ارائه می‌شود. اما آیات و احادیث، راهکارهای صحیح و سالمی را پیش روی انسان قرار داده‌اند. برخی از این الگوها عبارت‌اند از: عبادت، تفکّر، صله‌ی رحم، کمک، کتابخوانی، بازی، فعالیت‌های هنری و ورزش. اما در این میان آنچه که بیش از همه بر آن تأکید شده و امام هشتم (علیه‌السلام) نیز بر آن صحّه گذارده‌اند، سفر و تفریح است.

پی‌نوشت‌ها:

1. فراهانی، مدیریت اوقات فراغت و ورزش‌های تفریحی، ص 4.
2. موظف رستمی، اصول برنامه‌ریزی اوقات فراغت، ص 20.
3. حیدری و ساعی، بررسی اثر مصرف فرهنگی فراغتی جوانان بر سبک زندگی و ارزش‌های اجتماعی آنان، مقالات کنگره ملی اوقات فراغت و سبک زندگی جوانان، مرداد ماه 92، شیراز، ص 101؛ قهرمانی فرد و کاظمی، آسیب‌شناسی الگوهای نوین گذران اوقات فراغت جوانان و ارائه‌ی راهبردهای مدیریتی – فرهنگی، مقالات کنگره ملی اوقات فراغت و سبک زندگی جوانان، مرداد ماه 92، شیراز، ص 681.
4. ر.ک: سازمان ملی جوانان، اوقات فراغت و سبک زندگی جوانان، ص 31-27.
5. همان.
6. طوسی، الامالی، ص 588؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 67، ص 318.
7. طوسی، الامالی، ص 526؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 75.
8. صحیفه سجادیه، دعای یازدهم.
9. صدوق، الامالی، ص 228؛ حویزی، نورالثقلین، ج 4، ص 139؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 67، ص 177 و 267 و ج 70، ص 73.
10. انشراح / 7 و 8.
11. ذاریات / 56.
12. ابن طاووس، مهج الدعوات، ص 141؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 92، ص 406.
13. حرّانی، تحف العقول، ص 442.
14. آمدی، غررالحکم، ص 698.
15. نهج‌البلاغه، کلمات قصار، شماره 390.
16. صدوق، الخصال، ج 2، ص 393؛ بحرانی، تفسیر برهان، ج 5، ص 378؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 56، ص 36 و ج 86، ص 347.
17. کلینی، الکافی، ج 2، ص 239؛ حرّانی، تحف العقول، ص 211؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 66، ص 364.
18. کلینی، الکافی، ج 2، ص 150؛ حرّانی، تحف العقول، ص 229؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 111 و ج 75، ص 179.
19. کلینی، الکافی، ص 151؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 114.
20. مفید، الاختصاص، ص 30.
21. مائده / 90.
22. کلینی، الکافی، ج 5، ص 124؛ بحرانی، تفسیر برهان، ج 1، ص 498؛ عیاشی، تفسیر عیاشی، ج 1، ص 339.
23. کلینی، الکافی، ج 6، ص 437؛ فیض کاشانی، الوافی، ج 17، ص 231.
24. کلینی، الکافی، ج 6، ص 437؛ فیض کاشانی، الوافی، ج 17، ص 322. (لازم به ذکر است که وضعیت شطرنج در آن زمان با امروز متفاوت بوده است.)
25. صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج 2، ص 22؛ صدوق، المواعظ، ص 153؛ صدوق، الفقیه، ج 4، ص 301.
26. طوسی، الامالی، ص 303.
27. مجلسی، بحارالانوار، ص 75، ص 321.
28. سارافینو، روان‌شناسی سلامت، ترجمه علی احمدی، ج 2، ص 594.
29. فاطر / 44.
30. فراهیدی، العین، ج 3، ص 272؛ ابن منظور، لسان العرب، ج 2، ص 494.
31. توبه / 112.
32. ابن عجیبه، البحر المدید، ج 2، ص 432؛ مغنیه، الکاشف، ج 4، ص 106؛ کاشانی، منهج الصادقین، ج 4، ص 334؛ طباطبایی، المیزان، ج 9، ص 396؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 8، ص 151؛ حسینی شیرازی، تقریب القرآن، ج 2، ص 469.
33. تحریم / 5.
34. ابن منظور، لسان العرب، ج 2، ص 493.
35. مجلسی، بحارالانوار، ج 70، ص 244.
36. مؤسسه‌ی بوستان کتاب، جهانگردی در فقه و تمدن اسلامی، ص 33-30.
37. فاطر / 44.
38. قرائتی، تفسیر نور، ج 29، ص 513.
39. کاشانی، زبده التفاسیر، ج 2، ص 365؛ حسینی شیرازی، تقریب القرآن، ج 2، ص 49.
40. مجلسی، بحارالانوار، ج 12، ص 172.
41. طباطبایی، المیزان، ج 13، ص 391.
42. بحرانی، تفسیر برهان، ج 3، ص 671.
43. یوسف / 100-58.
44. قصص / 15-21؛ طه / 9-35؛ کهف / 60-83.
45. انعام / 11.
46. نمل / 69؛ عنکبوت / 20؛ روم / 42.
47. طبرسی، مجمع البیان، ج 4، ص 432.
48. عنکبوت / 20.
49. خاقانی، دیوان اشعار خاقانی.
50. مجلسی، بحارالانوار، ج 1، ص 173.
51. همان، ج 1، ص 203.
52. خطیب بغدادی، الجامع الاخلاق الراوی، ج 9، ص 168.
53. امین، دایرهالمعارف الاسلامیه، ج 4، ص 15.
54. ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص 99.
55. حج / 46.
56. جهان‌گردی در فقه و تمدن اسلامی، ص 30.
57. قطب راوندی، الدعوات، ص 76؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 59، ص 267.
58. برقی، المحاسن، ج 2، ص 345.
59. کلینی، الکافی، ج 4، ص 252.
60. فعّالی، اسرار عرفانی عمره، ص 29-28.
61. کلینی، الکافی، ج 4، ص 254.
62. جمعه / 10.
63. پاینده، نهج‌الفصاحه، ص 519.
64. صدوق، الفقیه، ج 3، ص 123.
65. فعّالی، اسرار عرفانی عمره، ص 29.
66. ابن اشعث، الجعفریات، ص 65.
67. صدوق، الفقیه، ج 2، ص 222.
68. حشر / 59.
69. زمر / 22.
70. حجر / 42.
71. جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج 12، ص 79-77 و 339-328.
72. جعفری، تفسیر نهج‌البلاغه، ج 12، ص 220.
73. انعام / 11.
74. نمل / 69.
75. روم / 42.
76. ورام، مجموعه ورام، ج 1، ص 33.
77. طوسی، الامالی، ص 389؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 67، ص 116.
78. صدوق، الخصال، ص 137.
79. مجلسی، بحارالانوار، ج 99، ص 26.
80. همان، ج 98، ص 28.
81. صدوق، الامالی، ص 64.
82. فعّالی، سبک زندگی توحیدی و موفقیت الهی؛ آرامش، ص 298-170.
83. بقره / 22؛ طه / 53؛ نمل / 61؛ غافر / 64؛ ملک / 15؛ نباء / 6.
84. مجلسی، بحارالانوار، ج 3، ص 129.
85. المؤمنون / 115؛ «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ».
86. ثواقب و رحمانی، سیر و سیاحت در قرآن، ص 60-58.
87. کلینی، الکافی، ج 4، ص 271؛ صدوق، الفقیه، ج 2، ص 243؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج 96، ص 57.
88. حج / 27.
89. حج / 28.
90. صدوق، الفقیه، ج 2، ص 265؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 11، ص 343.
91. آل عمران / 169 و 170.
92. مجلسی، بحارالأنوار، ج 99، ص 334.
93. فیض کاشانی، محجه البیضاء، ص 45.
94. کلینی، الکافی، ج 2، ص 155؛ فیض کاشانی، الوافی، ج 5، ص 512؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج 71، ص 126.
95. کلینی، الکافی، ج 2، ص 151.
96. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 8، ص 251.
97. عادیات / 1 و 2.
98. تحریم / 9؛ توبه / 12، 41، 42 و 73؛ مائده / 35؛ حج / 39 و 78؛ فرقان / 52؛ انفال / 39.
99. انفال / 65.
100. نساء / 75؛ توبه / 38.
101. توبه / 41 و 42؛ انفال / 60.
102. آل عمران / 169؛ بقره / 154.
103. صف / 4.
104. بقره / 218.
105. توبه / 20.
106. عنکبوت / 69.
107. نساء / 95.
108. محمد / 7.
109. حج / 41.
110. شوکانی، فتح القدیر، ج 3، ص 325.
111. بقره / 218؛ انفال / 72؛ توبه / 40.
112. نساء / 97.
113. بقره / 218.
114. آل عمران / 195.
115. برقی، المحاسن، ج 1، ص 225؛ کلینی، الکافی، ج 1، ص 31؛ مجلسی، مرآه العقول، ج 1، ص 100.
116. کلینی، الکافی، ج 8، ص 167؛ حرّانی، تحف‌العقول، ص 201؛ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج 2، ص 66؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 99.
117. توبه / 122.
118. مجلسی، بحارالانوار، ج 1، ص 172.
119. کلینی، الکافی، ج 1، ص 98.
120. مجلسی، بحارالانوار، ج 1، ص 177.
121. مائده / 67.
122. مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی؛ وحی و نبوت، ص 142-141.
123. مؤمنون / 63؛ جاثیه / 12.
124. نساء / 141.
125. صدوق، الفقیه، ج 3، ص 168.
126. همان، ص 120.
127. دانش، شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص 40.
128. کلینی، الکافی، ج 1، ص 204.
129. متقی هندی، کنزالعمال، ج 3، ص 170.
130. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 8، ص 338.
131. کلینی، الکافی، ج 6، ص 326.
132. مجلسی، بحارالانوار، ج 1، ص 131.
133. ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص 590؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 7، ص 226؛ فیض کاشانی، الوافی، ج 17، ص 111.
134. صدوق، الخصال، ص 386.
135.کفعمی، المصباح، ص 245؛ مفید، المزار، ص 46.
136. برقی، المحاسن، ج 2، ص 350؛ کلینی، الکافی، ج 2، ص 543.
137. کلینی، الکافی، ج 5، ص 256.
138. مجلسی، بحارالانوار، ج 55، ص 268.
139. صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج 2، ص 27؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 11، ص 436.
منبع مقاله :
فعّالی، محمدتقی؛ (تابستان 1394)، سبک زندگی رضوی (2) – مناسبات اجتماعی، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید