تأثیر گفتمان های کلامی عصر امام رضا (ع) بر جهت‌گیری‌های تفسیری ایشان

تأثیر گفتمان های کلامی عصر امام رضا (ع) بر جهت‌گیری‌های تفسیری ایشان

نویسندگان: محسن دیمه کارگراب (1)
محمد برادران (2)

 

چکیده
گفتمان‌ها که در بستر جریان‌ها و بافت‌های موقعیتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ارتباطی شکل می گیرند، در هر زمانی می‌توانند تأثیر بسیاری بر رویکرد مفسرا در تفسیر قرآن کریم داشته باشند. در این میان، دوران امام رضا (علیه السلام) که دوران شیوع مناظرات علمی و کلامی بین ادیان گوناگون و طرح شبهات و سؤال‌های کلامی و مذاهب و فرق مختلف بود، تأثیر قابل توجهی بر رویکرد کلامی امام رضا (علیه السلام) در تفسیر قرآن داشت. بررسی میراث روایی امام رضا (علیه السلام) که در این نوشتار به روش توصیفی – تحلیلی سامان یافته است، نشان می دهد که گفتمان مجسّمه و مشبّهه، گفتمان معتزله، گفتمان اشاعره، گفتمان جبریون، گفتمان نبوّت، گفتمان امامت، گفتمان ولایت عهدی و گفتمان حدوث و قدوم قرآن، از مهمترین گفتمان‌های کلامی عصر امام رضا (علیه السلام) هستند. ضرورت تبیین دین برای مردم از یک سو و وجود برخی فرقه‌های منحرف شیعه (مانند زیدیه، فطحیه و واقفیه) از سوی دیگر و نیز ظرفیت گسترده استناد به قرآن کریم به عنوان متن مشترک نزد همه فرق اسلامی، سبب می شد تا حضرت در مواجهه با این گفتمان‌ها، از ظرفیت گسترده تفسیر قرآن به ویژه در حوزه بیان مصادیق و معانی باطنی آیات با رویکرد کلامی و رویکرد روایی بهره‌های بسیار ببرد.

1. مقدمه
واژه گفتمان از واژه فرانسوی Discourse و واژه لاتین Discursus به معنای گفت و گو، محاوره و گفتار و از واژه Discurrer یا Discursum به معنای طفره رفتن، از سر باز کردن و تعلل ورزیدن گرفته شده است. (3) اصطلاح گفتمان، رویکردی ساختاری به متن است که امکان اتصال متن به جنبه های جامعه‌شناختی را فراهم می‌کند. (4)
این واژه اغلب با گفت و گو و هم خانواده‌های آن، مترادف پنداشته می‌شود. گفت و گو حالت دو جانبه و بین الاثنینی دارد، در حالی که گفتمان، ویژگی پارادایمی دارد و بیان‌گر الگو و منطق گفت و گوست. لذا گفتمان صرفاً با عناصر نحوی و لغوی تشکیل دهنده جمله سر و کار ندارد، بلکه فراتر از آن به عوامل بیرون از متن، یعنی بافت موقعیتی، فرهنگی و اجتماعی عبارت می‌پردازد و در حقیقت به موضوعی جامعه‌شناختی مبدل می شود. (5) به عبارت دیگر، گفتمان به معنای منطق سخن و یا پس‌زمینه‌های گفتار و جملاتی است که به کار می روند و معنای واقعی جمله را در ارتباط با دنیای واقعی و زمینه بیرونی آن شناسایی می‌کنند. (6)
تحلیل گفتمان (7) نیز نزد بعضی از زبان‌شناسان عبارت است از: شناخت رابطه جمله‌ها با یکدیگر و نگریستن به کل آن چیزی که نتیجه این روابط است. مطابق این تعریف، در تحلیل گفتمان بر خلاف تحلیل‌های سنتی زبان‌شناسانه، دیگر صرفاً با عناصر نحوی و لغوی تشکیل دهنده جمله سر و کار نداریم، بلکه فراتر از آن با عوامل بیرون از متن، یعنی بافت موقعیتی، (8) فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ارتباطی و … رو به رو هستیم. بنابراین تحلیل گفتمان «چگونگی تبلور و شکل‌گیری معنا و پیام واحدهای زبانی را در ارتباط با عوامل درون زبانی (زمینه متن، واحدهای زبانی، محیط بلافصل زبانی مربوطه و نیز کل نظام زبانی) و عوامل برون‌زبانی (زمینه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و ارتباطی و موقعیتی) بررسی می‌کند.» (9)
به لحاظ پیشینه، باید گفت که دهه 1950 م، عصر ظهور اصطلاح گفتمان در گستره علوم مختلف اجتماعی و انسانی بود. این مفهوم در کمتر از دو دهه، حضوری مداوم و عمیق در اکثر رشته‌های علوم اجتماعی و ارتباطی یافت. تحلیل‌های جامعه‌شناختی از این مفهوم که ظاهراً برای اولین بار در مقاله «تحلیل گفتمان» نوشته زلیک هریس (1952 م) زبان‌شناس معروف فرانسوی به کار رفته بود، در دهه های 1970 و 1980 م وارد عرصه‌های زبان‌شناسی، نقد ادبی، روان‌کاوی، فلسفه، نظریه سیاسی، نظریه اجتماعی و نظریه فرهنگی شد. (10) البته قابل ذکر است که گفتمان در معنای فنی، علمی و زبان‌شناسانه خود، اولین بار در اواسط دهه 1960 م توسط اندیشمند معروف فرانسوی، امیل بنونیست به کار گرفته شد و رواج یافت. از جمله افراد دیگری که در عرصه تعریف و تبیین این اصطلاح نقش دارند، می توان به این افراد اشاره کرد: مایکل مان (1989م) که با نگاهی جامعه‌شناختی به تعریف گفتمان پرداخته است، دایان مک دانل دانشمند علوم اجتماعی و زبان‌شناس معروف، میشل فوکو (1972م)، مایکل استابز (1983م)، ولنتین ولوشینف زبان‌شناس معروف روسی، ارنستو لاکلاو و شانتال موفی از متفکران پساساختارگرای ساکن در انگلستان و تئون ای. ون دایک (1943م). (11)
اما در خصوص چگونگی شناسایی گفتمان، شایسته یادآوری است که گفتمان را – که دارای سرشت، ماهیت و ساختار اجتماعی است و به قول مک دانل در جریان اجتماعی شکل می گیرد -، در واقع باید بستر و جریانی دانست که دارای زمینه‌های اجتماعی است (12) و در سایه شناخت عناصر بیرونی و بستر و شرایط تاریخی خود، شناسایی می‌شود. فرکلاف معتقد است گفتمان مستقلاً و از طریق تحلیل ساختارهای متن، قابل تحقیق نیست. گفتمان در منظومه تعاملات گفتمانی و در رابطه با شرایط اجتماعی و سیاسی، قابل فهم و تحلیل است. (13)
بنابراین با توجه به تأثیر گفتمان‌ها بر جهت‌گیری‌های علمی هر عصر، در این نوشتار برآنیم با واکاوی و بازشناسی گفتمان‌های کلامی عصر امام رضا (علیه السلام)، تأثیر آن را بر جهت‌گیری‌ها و گرایش‌های تفسیری آن حضرت مشخص نماییم. ناگفته نماند که در میان پژوهش‌هایی که در ارتباط با این موضوع سامان یافته، مقاله «گفتمان های غالب در اندیشه امام رضا(علیه السلام)» (14) به لحاظ موضوعی نزدیک به موضوع این نوشتار است، لکن نوشتار حاضر تنها به گفتمان‌های کلامی و تأثیر آن بر مواضع، رویکردها و گرایش‌های تفسیری حضرت می‌پردازد.

2. رویکردها و گرایش‌های تفسیری امام رضا (ع)
در برخی کتب، اصطلاح «جهت‌گیری‌های عصری مفسّران» به کار رفته و یکی از عوامل مؤثر در پیدایش گرایش‌های تفسیری، علاقه، نیاز و ضرورت زمان مفسّر است. (15) در واقع مراد از گرایش تفسیری، سمت و سوهایی است که ذهن مفسّر در تعامل با شرایط و مسائل عصر خود، بدان‌ها تمایل دارد و گاهی از آن به عنوان «اتّجاهات تفسیری» نیز یاد می شود. (16) این امر ناظر به جهت‌گیری‌های مفسّر بر اساس مقتضیات زمانی واعم از شرایط و اوضاع فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی و جهت‌گیری و موضع‌گیری در برابر گفتمان‌های علمی زمان خویش است.
بی‌تردید هر مفسری در تفسیر قرآن کریم، اهداف ویژه‌ای را دنبال می‌کند و متناسب با نیاز فکری مردم عصر خویش به برخی از مباحث تفسیری واعتقادی، با دیدگاه خاصی به برخی از آیات روی می‌آورد و در تفسیر قرآن کریم، عنایت و تکیه خاصی به آن آیات دارد و مطالب تفسیری خود را متناسب با مقتضیات فکری عصر خویش بیان می‌کند که از این امر به عنوان «رویکرد تفسیری» یاد می شود. این تعریف، ارتباط بسیاری با مفهوم اتجاه تفسیری دارد و مراد از آن، گرایش‌های خاص مفسران است که بر اثر افکار و عقاید یا تخصص علمی و یا مکتب تفسیری آنان، در تفسیرشان رخ نموده است. (17)
تأمل در روایات تفسیری امام رضا (علیه السلام) بیان‌گر وجود دو رویکرد تفسیری در روایات تفسیری ایشان است:

الف- رویکرد روایی
اگر چه امام رضا (علیه السلام) به مراد و مقصود آیات قرآن کریم احاطه کامل داشت و خود یکی از منابع متقن تفسیر قرآن کریم بود، لکن گاه در تفسیر آیات قرآن کریم، برخی از روایات تفسیری امامان پیش از خویش را ذکر کرده است. این امر می تواند بیان‌گر نکات قابل توجهی باشد:
1. ذکر چنین روایاتی از ائمه، موجب احیا و ترویج مکتب تفسیری اهل بیت (علیه السلام) می شود و از این طریق، تفسیر درستی از آیات قرآن به مردم عرضه می‌گردد.
2. مردم با آگاهی از چنین روایاتی، به علم و فهم عمیق اهل بیت (علیه السلام)، پی می‌برند و به منظور بهره‌وری از علوم آنان، به روایات ایشان روی می‌آورند.
3. در عصر امام رضا (علیه السلام) که دوران غربت امامیه و رواج فرقه‌های منحرف شیعه مانند فطحیه، اسماعیلیه، واقفیه و امثال آنها بود، شنیدن روایات ائمه گذشته از زبان امام رضا (علیه السلام) موجب روی آوردن اهل این فرقه‌ها به آن حضرت و پذیرفتن مکتب امامیه می شد.

ب- رویکرد کلامی در تفسیر قرآن
امام رضا (علیه السلام) در دورانی زندگی می کرد که عصر شکوفایی تمدن اسلامی بود و ترجمه کتب یونانیان، رومیان و … بسیار انجام می شد. از طرف دیگر، تشکیک در اصول و عقاید از سوی ملحدان و نصارا و قائلان به تجسیم نیز امری شایع بود. بر این اساس در آن دوران، فرصت مناظره با دانشمندان مذاهب مختلف، برای آن حضرت مهیا شد. (18) در واقع دوران امام رضا (علیه السلام) دورن شیوع مناظره‌ها و احتجاج‌ها بین زعمای ادیان و مذاهب اسلامی و غیر اسلامی بود که در بسیاری از مباحث کلامی به ویژه در مباحث اصول دین، جدال و نزاع علمی شدیدی بین آنها اتفاق می افتاد. (19)
اگر چه در کتب تاریخی هم چون الکامل فی‌التاریخ ابن اثیر، تاریخ الإسلام ذهبی و البدایه و النهایه ابن کثیر این مناظره‌ها گزارش نشده است، لکن در جوامع روایی شیعه گزارش‌هایی از احتجاج‌ها و مناظره‌های آن امام با متکلمان و دانشمندان ادیان گوناگون ثبت شده است. (20) بر این اساس مناظره‌ها و سؤال‌های کلامی مسلمانان و غیر مسلمانان از یک سو و نیاز جدی به دفاع از دین و تبلیغ قرآن در آن دوران حساس از سویی دیگر سبب می‌شد که آن حضرت در پاسخ به سؤال‌های کلامی، به آیات قرآن کریم بسیار استناد و استدلال نماید. لذا رویکرد تفسیر – کلامی در برخی از روایات امام رضا (علیه السلام) به خوبی دیده می‌شود.

3. گفتمان‌های کلامی عصر امام رضا (علیه السلام) و جهت‌گیری‌های تفسیری ایشان
برخی از مباحث کلامی مطرح شده در آن دوران از این قرار است:

الف- گفتمان مجسّمه و مشبّهه
مجسّمه و مشبّهه، فرقه‌ای از متکلمان هستند که خداوند را جسم می‌پندارند. (21) آنها خدا را تشبیه به خلق کرده، برای او جا و مکان تعیین می‌کنند که نوعی محدود کردن خداوند است. هم چنین معتقدند خداوند بر عرش جای داشته، اعضای بدن دارد. (22)
امام رضا (علیه السلام) از طریق نقل روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به شدت از قائلان به این قول انتقاد کرده، آنها را غیر عارف به خدا و ظالم معرفی می‌کند:
مَا عَرَفَ اللهَ مَن شَبَّهَهُ بِخَلقِهِ؛ (23)
هر کسی که خدا را به آفریدگانش تشبیه کند، او را نشناخته است.
امام رضا (علیه السلام) در برابر این گفتمان از ظرفیت بالای قرآن کریم در پاسخ به این شبهات نیز بهره می‌برد. در روایتی ابوهاشم جعفری از امام رضا (علیه السلام) درباره «امکان توصیف خداوند» سؤال می‌کند که حضرت در پاسخ، به آیه «لاَ تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ » (24) استناد کرده، در ادامه می‌فرماید:
إِنَّ أوهامَ القُلُوبِ أَکبرُ مِن أبصارِ العُیونِ، فَهوَ لا تدرِکُه الأَوهامُ و هوَ یدرکُ الأَوهام. (25)
در نتیجه موضع امام هشتم با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، عدم امکان توصیف و رؤیت خدا است که پاسخی تفسیرگونه به شبهه مشبّهه است.

ب- گفتمان معتزله
معتزله، نام یکی از فرقه‌های کلامی عامه است که به اصحاب عدل، اصحاب توحید، قدریه و عدلیه نیز شناخته می‌شوند. (26) وجه جامع باورهای معتزلیان، اصول پنج‌گانه توحید، عدل، وعد و وعید، منزله بین‌المنزلتین و امر به معروف و نهی از منکر است. (27)
معتزلیان، مرتکب گناهان کبیره را نه مؤمن و نه کافر می‌دانستند، بلکه آن فرد را در شمار فاسقان قرار می‌دادند؛ زیرا فسق حد وسط میان ایمان و کفر است. این نظریه به عنوان «منزله بین‌المنزلتین» شهرت یافت. (28) هنگامی که باور معتزله مبنی بر این که گناهان کبیره بخشوده نمی‌
شود، نزد امام رضا (علیه السلام) مطرح شد، با تمسک به آیه «وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَهِ قَبْلَ الْحَسَنَهِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاَتُ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَهٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ‌» (29) فرمودند: «قرآن برخلاف باور معتزله نازل شده است». (30)

ج- گفتمان اشاعره
ابوالحسن اشعری و پیروان او بر این باورند که همه کارها با قدرت خدای متعال واقع می شود و بنده اصلاً نقشی در افعالی که از وی سر می‌زند، ندارد. یکی از دلایلی که بر بطلان این عقیده اقامه کرده‌اند عبارت است از این که اگر بنده پدیده آورنده کارهایش نباشد، مکلّف کردن وی محال خواهد بود؛ چرا که مستلزم تکلیف به مالایطاق (31) است و در این صورت، او قادر نخواهد بود آنچه را بدان مکلّف شده، به جا آورد. چنین تکلیفی به اجماع همگان باطل است. (32)
امام علی (علیه السلام) فرمود:
خداوند به بندگان خود فرمان اختیاری و نهی تحذیری و تکلیف آسان و اندک فرموده است و در قبال کار کم، پاداش بسیار لطف می کند و هرگز او را به زور اطاعت نمی‌کنند و به اجبار، معصیت نمی‌ورزند و تکلیف دشوار بر کسی نیست. (33)
امام رضا (علیه السلام) نیز در پاسخ به سؤالی پیرامون «تکلف مالا یطاق» با استناد به آیه « وَ مَا رَبُّکَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِیدِ » (34) این امر را مردود دانسته است. (35)
از جمله آیاتی که ناظر بر «عدم تکلیف ما لا یطاق» است می توان به «لاَ یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا » (36) « یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ » (37) و «یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفاً » (38) اشاره کرد.

د. گفتمان جبریون
منظور از جبرگرایی، ایمان به این مسئله است که هر خیر و شری در عالم از خداوند صادر می‌گردد و خداوند آن را هم چنان که واقع می‌شود، مقدر فرموده است. جبرگرایان معتقدند باید افعال را از بندگان نفی کنیم و به پروردگارش نسبت دهیم. (39) هم چنین معتقدند انسان‌ها در انجام افعال خود، مجبورند. (40)
گفتمان جبرگرایی در زمان حیات امام رضا (علیه السلام) چنان شیوع یافت که حتی دامن برخی از شیعیان نیز به آن آلوده شد. از احمدبن ابی نصر بزنطی نقل شده است:
در محضر امام رضا گفتم: بعضی از شیعیان قائل به جبر و بعضی قائل به تفویض شده اند. حضرت به من فرمود: بنویس: «بسم‌الله الرحمن الرحیم. علی بن حسین گفت: خداوند می‌گوید: هر نیکی که به تو می‌رسد، از خداست و هرگناه و بدی که به تو می‌رسد، از خودت است.» (41)
دیدگاه شیعه پیش از آن توسط ائمه دیگر، از جمله امام صادق (علیه السلام) با عبارت «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین» تبیین شده بود. (42) لذا با روایاتی مواجهیم که در آنها تبیین این سخن از امام رضا (علیه السلام) درخواست شده است. (43) امام رضا (علیه السلام) در روایتی به منظور رد نظر قائلان به جبر، به آیه «مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ مَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ » (44) استناد کرده است. (45)

هـ. گفتمان نبوّت
یکی از شبهات و سؤال‌های مطرح شده در آن دوران، شبهه درباره آیاتی است که در ظاهر به عدم عصمت برخی از انبیای الهی اشاره دارد. بر این اساس امام رضا (علیه السلام) به منظور دفاع از عصمت انبیا، به تفسیر این آیات پرداخته است؛ مانند روایت علی بن محمد بن جهم از ایشان در مجلس مأمون درباره عصمت انبیا. (46)
از امام رضا (علیه السلام) دو روایت مبسوط در زمینه عصمت پیامبران به دست ما رسیده که شیخ صدوق روایت نخست را با عنوان «باب ذکر مجلس آخر للرضا عند المأمون مع اهل الملل و المقالات و ما أجاب به علی بن محمّد بن الجهم فی عصمه الانبیاء» (47) ذکر کرده است. در این دو روایت از عصمت پیامبران دفاع شده و آیاتی که ظاهر آنها با عصمت شماری از پیامبران مخالف بوده، به تأویل برده شده است. این پیامبران بر اساس ترتیب تاریخی عبارتند از: آدم، ابراهیم، یونس، یوسف، موسی، داوود و پیامبر اسلام. (49)
روش و استدلالی که در متن این دو روایت آمده و تأویلاتی که از آیات قرآن ارایه شده، چنان محکم، متقن و منطقی است که از احاطه علمی به آیات قرآن و اسرار الهی حکایت دارد. چنین منطق و احاطه‌ای جز از معصوم ساخته نیست. (50) از نوع پرسش‌هایی که علی بن جهم و مأمون از امام هشتم درباره عصمت پیامبران پرسیده‌اند، به دست می‌آید که فرهنگ و باور عموم مردم و اندیشوران در دوران امام هشتم به استناد روایات برساخته و نیز با تکیه به تأویل‌های ناصواب از آیات، عدم عصمت پیامبران و بدنام کردن ایشان بوده است. امام هشتم (علیه السلام) در تأویل آیاتی که ظاهر آنها با عصمت شماری از پیامبران مخالف بوده، افزون بر براهین عقلی، از سیاق این آیات و نیز آیات متشابه دیگر بهره جست.(51)

و- گفتمان امامت
گفتمان امامت، مهم‌ترین گفتمان در اندیشه امام رضا (علیه السلام) است؛ زیرا روایت‌های بسیاری با این موضوع از ایشان در جوامع روایی ضبط شده است. هم چنین گزارش‌های تاریخی، نشان‌گر این است که این مسئله به چالش جدی فکری آن دوره تبدیل شده بود.
در این میان، سهم روایات تفسیری در اندیشه امام رضا (علیه السلام) در مواجهه با گفتمان امامت – همانند دیگر گفتمان‌های کلامی – قابل توجه است.
یکی از بخش‌های گفتمان امامت در اندیشه امام رضا (علیه السلام) به تاریخ امامت در اسلام و بیان جزئیات آن اختصاص دارد. امام در گام اول، این تصور عامه مسلمانان را که پیامبر امر رهبری جامعه را به بعد از رحلت خویش موکول کرد، مردود دانستند. در روایتی حضرت ابتدا اشاره می‌کنند که خداوند پیش از آن که دین پیامبر را کامل کند، جان او را نگرفت. سپس به آیه « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ …» (52) اشاره کرده، ضمن معرفی امامت به عنوان عنصر تمام کننده دین، نصب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله السلام) بر می‌گردانند. (53)
امام رضا (علیه السلام) همچنین به صورت مصداقی وارد بحث شدند و به معرفی امامان واقعی پس از پیامبر پرداختند. در روایتی ایشان تک تک امامان را از ابتدا تا پایان بیان می‌کند. در این روایت آمده است:
ابان بر امام وارد شد و از معنای آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (54) سوال کرد. امام در جواب فرمودند: «منظور علی بن ابی طالب (علیه السلام) است». سپس مدت طولانی سکوت اختیار کرده، بعد فرمودند: «سپس حسن (علیه السلام)…» و تا نام امام آخر را برشمردند. (55)
از دیگر واژه‌هایی که امام رضا (علیه السلام) در مباحث مربوط به امامت در عبارات خود به کار می بردند، «ولایت» است. امام رضا (علیه السلام) در تفسیر آیه «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا » (56) به نقل از امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:
قال هو لا إلّا الله، محمد رسول الله، علی امیرالمؤمنین ولی الله؛ إلی هاهُنا التوحید. (57)
آن حضرت دین فطری را شهادت به وحدانیت خدا، رسالت پیامبر اکرم و ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می دانند و عبارت «إلی هاهنا التوحید» نیز تأکیدی است بر این که ولایت، جزء جدایی‌ناپذیر توحید است.
امام در ذیل آیه «فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ‌» (58) لزوم پیروی از امامان معصوم و دریافت دین از آنها را گوشزد نموده‌اند و ضلالت را دریافت دین از پیشوایان غیر حق دانسته‌اند. (59)

احتجاجات حضرت در باب امامت:
درباره احتجاج مباحث امامت، بخشی از احتجاجات حضرت در مواجهه با گفتمان امامت بود؛ برای نمونه امام رضا (علیه السلام) در روایت مشهوری، ابعاد گوناگونی از مباحث امام شناسی را برای عبدالعزیز بن مسلم در مسجد مرو بیان نموده است. (60)
از سوی دیگر، مناظرات دربار نیز به خوبی بیان‌گر برتری علمی امام رضا (علیه السلام) بر علما و متکلمان ادیان و مذاهب گوناگون بود و به صورت غیر مستقیم چنین در اذهان نقش می‌بست که کسی که برتری علمی بر دیگران دارد، از دیگران در خلافت شایسته‌تر است. ناگفته نماند که مناظرات در آن دوران، یکی از گویاترین ابزار پیام رسانی برای انتقال مهم‌ترین پیام‌های منطبق با منافع و مقاصد دربار بود. امام رضا (علیه السلام) نیز با شرکت در آن مناظرات، از آن به عنوان ظرفیتی جدید در فضای دربار در راستای اهداف و مقاصد الهی و در راستای تبیین اعتقادات الهی بهره بردند.
البته امام رضا (علیه السلام) افزون بر آن چه گفته شد، احتجاجات فراوانی با افراد گوناگون داشته است؛ مانند روایتی که شیخ مفید درباره احتجاج امام رضا (علیه السلام) با مأمون بر سر آیه مباهله نقل کرده است. (61) نیز احتجاج حضرت در برابر أبوقره المحدث صاحب شبرمه در محضر حضرت درباره توحید. (62)

بهره‌گیری از ظرفیت مصادیق و معانی باطنی آیات:
قرآن علاوه بر معنای ظاهری، معانی باطنی دارد که از آن به «بطون قرآن» تعبیر می‌شود. امام باقر (علیه السلام) در روایتی فرموده است:
إنّ للقرآن بطناً و للبطن بطناً و له ظهر و للظهر ظهر؛ (63)
امام رضا (علیه السلام) در مواجهه با گفتمان امامت، گاه از ظرفیت مصادیق و معانی باطنی آیات به منظور تبیین مسئله امامت بهره می‌برد. توضیح این که تأمل در روایات تفسیری امام رضا (علیه السلام) گویای این مطلب است که برخی از مطالب تفسیری ایشان که ناظر به بیان مصادیق آیات است، متناسب با مقتضیات و شرایط سیاسی، اجتماعی، مذهبی آن روز جامعه اسلامی بیان شده است. در واقع چنین شرایطی تأثیر قابل توجهی بر رویکرد تفسیری امام رضا (علیه السلام) در بیان مصادیق آیات قرآن داشته است. برای نشان دادن این مدعا به چند نمونه از این روایات اشاره می‌نماییم:
1. امام رضا (علیه السلام) در روایتی در تفسیر آیه «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ‌ » (64) فرموده است: «صِلَهُُ الامام فی دَولَهِ الفَسَقَهِ». (65) بیان این مصداق از آیه مذکور به خوبی سلطه حاکمان فاسق، نیاز به تأمین مالی و لزوم ارتباط مردم با امام معصوم (علیه السلام) در آن زمان را نشان می دهد، در حالی که ظاهر آیه بیان‌گر این مطلب نیست.
2. امام رضا (علیه السلام) در روایتی بیان داشته‌اند که آیه «مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذ?لِکَ لاَ إِلَى هؤُلاَءِ وَ لاَ إِلَى هؤُلاَءِ» (66) درباره واقفیه نازل شده است. (67)
در روایت دیگری نیز نزول آیه «وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ » (68) را درباره واقفیه دانسته است؛ زیرا آنها گفتند امامی بعد از موسی بن جعفر (علیه السلام) نیست که خداوند به آنها پاسخ داد: «بَل یداهُ مَبسوطَتانِ» و مراد از «ید» در باطن قرآن کریم، «امام» است. (69) این در حالی است که فرقه واقفیه پس از شهادت امام کاظم (علیه السلام) به وجود آمد و این آیه بیش از 150 سال پیش از صدور این روایت و درباره یهود نازل شده است. بر این اساس در این روایت به خوبی دیده می شود که بیان این مصداق از آیه مذکور به منظور رد فرقه واقفیه بوده که در دوران در حال گسترش بوده است.
3. امام رضا (علیه السلام) در روایتی در تفسیر « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (70) فرموده است که «أَشَدُّکُم تَقِیه» (71) بیان تقیه به عنوان مصداقی از این آیه، بیان‌گر شرایط زمانی آن امام است که با توجه به این شرایط حساس، تقیه برای شیعیان امری ضروری بوده است. بر این اساس تأثیر مستقیم شرایط سیاسی، اجتماعی و مذهبی در آن زمان بر رویکرد تفسیری امام رضا (علیه السلام) به خوبی نمایان است.
4. امام رضا (علیه السلام) مراد از عبارت «جَنبِ اللهِ» در آیه «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ» (72) را امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او می‌داند. (73)
5. ایشان در روایت دیگری درباره آیه «وَ عَلاَمَاتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ‌ » (73) فرموده است:
«علامات»، ما (اهل بیت) هستیم و مراد از «نجم»، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. (75)
6. آن حضرت در روایت دیگری درباره آیه «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ‌« (76) مورد سؤال را ولایت حضرت علی (علیه السلام) دانسته است. (77)
7. امام رضا (علیه السلام) در روایتی درباره آیه «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا » (78) مراد از امانت را امامت و اهل امانت را امامان از آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته است. (79)
با تأمل در این روایات و روایاتی از این قبیل که بیان‌گر بطون برخی از آیات قرآن کریم اند، به نظر می‌رسد که غرض اصلی امام رضا (علیه السلام) از بیان بطون آیات، توجه دادن مردم به مسئله ولایت و امامت معصومان (علیه السلام) و تبیین شأن و منزلت رفیع ایشان بوده است. در واقع امام رضا (علیه السلام) با توجه به ضرورت تبیین ولایت، امامت و جایگاه معصومان (علیه السلام)، به منظور هدایت مردم در تفسیر برخی از آیات، توجه مخاطبان را بُعد ولایی آیات جلب کرده است. تأمل در روایات تفسیری امام رضا (علیه السلام) بیان‌گر این حقیقت است که ایشان به منظور تحقق این هدف، از طریق تأویل برخی از آیات و یا از طریق بیان لایه‌های باطنی قرآن کریم به مسئله امامت، ولایت و جایگاه معصومان (علیه السلام)، و در برخی از موارد به ذکر منکران، دشمنان و منحرفان از امامت معصومان (علیه السلام) و جایگاه آنها پرداخته است.

ز- گفتمان ولایت عهدی
مسئله گفتمان ولایت عهدی که در زمان مأمون عباسی مطرح شد، برای برخی از شیعیان، امری ناگوار بود، لکن امام رضا (علیه السلام) در روایاتی به آیه (قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ‌ ) (80) استناد نمودند؛ یعنی چگونه بر امام برای قبول ولایت عهدی از مأمون خرده گرفته شود و حال آن که پیامبر خدا حضرت یوسف (علیه السلام) از فرعون زمان خویش، عهده داری خزائن زمین را پذیرفت. دو نمونه از این روایات از این قرار است:
ریان بن صلت می‌گوید:
بر امام رضا (علیه السلام) وارد شدم و عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا! مردم می‌گویند: شما ولایت عهدی مأمون را پذیرفته‌اید، با این که در دنیا اظهار زهد و بی‌رغبتی می‌نمایید؟! حضرت فرمودند: «خدا می‌داند من از پذیرفتن آن کراهت داشتم، ولی وقتی مخیر شدم بین قبول آن و کشته شدن، پذیرفتن آن را اختیار کردم. وای بر این مردم! آیا نمی‌دانند یوسف (علیه السلام) نبیّ و رسول بود، ولی وقتی ضرورت، او را وادار کرد که ولایت خزائن عزیز مصر را بپذیرد، به او گفت: (اجعَلنی علی خزائنِ الارضِ إِنِّی حَفیظٌ علیم) ؟! ضرورت نیز مرا وادار کرد که این امر را قبول کنم، در حالی که از آن کراهت داشتم و مرا بر آن اجبار نمودند، بعد از آن که مشرف بر مرگ شدم». (81)
یکی از اصحاب امام رضا (علیه السلام) نیز نقل می کند:
شخصی به امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: خدا نیکو بدار شما را! چگونه آنچه را که مأمون به شما پیشنهاد نمود، قبول کردید؟ حضرت به او فرمود: «ای مرد! نبیّ افضل است یا وصیّ نبیّ؟» آن مرد گفت: نبیّ افضل است. حضرت فرمود: «مسلمان افضل است یا مشرک؟» آن مرد عرض کرد: مسلمان افضل است . حضرت فرمود: «عزیز مصر مشرک بود و یوسف (علیه السلام) پیامبر، مأمون مسلمان است و من وصیّ پیامبر هستم. یوسف از عزیز مصر درخواست کرد او را والی قرار دهد و این درخواست هنگامی بود که جناب یوسف به عزیز فرمود: «اجعلنی علی خَزائِن الاَرضِ إِنِّی حَفیظٌ علیمٌ» در حالی که مأمون مرا بر آنچه قبول کردم، مجبور نمود». (82)

ح- گفتمان حدوث و قدم قرآن
مسئله حدوث و قدم قرآن کریم، یکی از مسائل کلامی است و هنگامی پدیدار شد که مسلمانان به دو گروه به نام اشعری و غیر اشعری تقسیم گردیدند. اشعری‌ها به قدم قرآن معتقد شدند و کلام را به دو نوع کلام لفظی و کلام نفسی تقسیم کردند و گفتند که کلام خدا از گونه کلام نفسی و معنوی است که قائم به ذات پروردگار و یکی از صفات ذات اوست. بنابراین قرآن که کلام خداست، مانند ذات و صفات ذات وی، قدیم خواهد بود. معتزلی‌ها و عدلیه نیز معتقد به حدوث قرآن شدند و کلام را تنها به کلام لفظی منحصر نمودند و تکلم را از صفات فعلی خداوند دانستند، نه از صفات ذاتی او. (83)
این مسئله در قرن سوم هجری بازتاب اجتماعی عظیمی پیدا کرد که آغازش در عصر هارون الرشید و اوجش در عهد مأمون و معتصم و واثق و پایانش در عصر متوکل بود. مأمون معتزله گرا، تفتیش عقاید شدیدی به نام «محنه» برپا کرد؛ یعنی امتحان اعتقادی علما (مخصوصاً قضات و محدثان) در این مورد و واداشتن آنان به این که قائل به حدوث قرآن شوند. (84)
امامان بر حق که قول به قدم قرآن را مردود دانستند، در عین حال پیروان خود را از مشغول شدن به این بحث که دست سیاست آن را دامن زده بود، تلویحاً برحذر داشتند. (85)
روایات زیر بیان‌گر نحوه مواجهه امام رضا (علیه السلام) با گفتمان مذکور است.
صفوان بن یحیی می‌گوید:
حضرت امام رضا (علیه السلام) به ابوقره فرمود: «تورات، انجیل، زبور، فرقان و هر کتابی که نازل شده باشد، کلام خداست. خدا آنها را نازل کرده تا برای مردم عالم، نور و هدایت باشند. کلیه آنها حادث و غیر از ذات هستند؛ زیرا خداوند می‌فرماید: « أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْراً » (86) و نیز می‌فرماید: «مَا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ یَلْعَبُونَ‌ » (87) و خداست که کتاب‌های نازل شده از سوی خود را احداث و ایجاد نموده است.»
ابوقره گفت: آیا این کتاب‌های آسمانی فانی می‌شوند؟ امام رضا (علیه السلام) فرمود: «همه مسلمین معتقدند که هر چیزی غیر از خداوند، فانی است. آنچه جزو ذات خداوند باشد، فعل خداست. تورات، انجیل، زبور و فرقان هم فعل خدا هستند. آیا نشنیده‌ای که مردم می‌گویند: رب‌القرآن؟ [یعنی خدا پروردگار قرآن است: قطعاً خالق و پروردگار، غیر از مخلوقات است.]، قرآن فردای قیامت خواهد گفت: “یا رب! این فلانی است – و خدا فلانی را از قرآن بهتر می‌شناسد – اوست که با من روزه‌دار و شب زنده‌دار بوده است. پروردگارا! مرا شفیع وی قرار بده. تورات و انجیل و زبور همگی حادث (قرآن)‌اند و آن کسی که هیچ مانند او نیست، آنها را احداث و ایجاد کرد تا وسیله هدایت آن قومی باشند که عاقل هستند. پس آن کسی که می‌پندارد این کتب آسمانی، نازل نشده‌اند [و قدیم هستند]، به یقین اظهار می کند که ذات مقدس پروردگار، ازلی و یکتا نیست و کلام خداوند نیز به همراه خدا، ازلی است و آغاز و ابتدایی ندارد و او خدا نیست!» (88)
حسین بن خالد نیز نقل می‌کند:
به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: یا ابن رسول‌الله! مرا از قرآن خبر ده که آیا خالق است یا مخلوق؟ حضرت فرمود: «لَیسَ بِخَالقٍ و لا مخلوقٍ وَ لَکِنَّهُ کَلامُ اللهِ عزَّ وَ جَلَّ»؛(89) نه خالق است و نه مخلوق ولیکن قرآن کلام خدای عز و جل است.
در روایت دیگری، حضرت به روایتی از امام باقر (علیه السلام) اشاره کرده کردند که در پاسخ به همین سؤال فرمود: «نه خالق و نه مخلوق است، بلکه کلام خالق است». (90)
در روایت دیگری آمده که ریان بن صلت از آن حضرت درباره قرآن سؤال کرد. حضرت در جواب فرمود:
کلام اللهِ لا تَتَجاوزُوهُ و لا تطلُبُوا الهُدَی فی غیره فتَضِلُّوا (91)
قرآن کلام خداست. از آن تجاوز نکنید و هدایت را در غیر آن نجویید که گمراه می‌شوید.
فضیل بن یسار نیز از حضرت درباره قرآن سؤال نمود که حضرت فرمود: «هُوَ کَلامُ اللهِ»؛ (92) قرآن کلام خداست.
از یاسر خادم نیز نقل شده که از حضرت درباره قرآن سؤال شد. حضرت فرمود: «خداوند مرجئه را لعنت کند! خداوند ابوحنیفه را لعنت کند! همانا قرآن، کلام خداست، مخلوق نیست.» (93)
به خوبی پیداست که حضرت در پاسخ کسانی که در این باره از ایشان سؤال می‌کردند، می‌گفتند: قرآن کلام الله است و در مواردی که جو، آماده بیان حقیقت بود، آشکارا بیان می فرمود که تنها خدا خالق است و غیر از او، همه مخلوق هستند و قرآن خالق نیست. (94)
حضرت در این روایات، قران را کلام الله دانسته‌اند که به نظر می‌رسد ایشان به آیه شریفه «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلاَمَ اللَّهِ …» (95) اشاره داشته‌اند.

نتیجه‌گیری
1. شرایط فکری و مباحث علمی در هر زمانی می‌تواند تأثیر بسیاری بر رویکرد مفسران در تفسیر قرآن کریم داشته باشد. تأثیر دوران امام رضا (علیه السلام) – که دوران شیوع مناظرات علمی و کلامی بین ادیان گوناگون و طرح شبهات و سؤال‌های کلامی بوده است – بر رویکرد کلامی آن حضرت در تفسیر قرآن به خوبی نمایان است.
2. امام رضا (علیه السلام) گاه در تفسیر قرآن کریم برخی از روایات تفسیری امامان گذشته را بیان کرده است که این امر، علاوه بر آشنا کردن مردم با علم اهل بیت، ترویج مکتب تفسیری ایشان و ارائه تفسیر صحیحی از آیات قرآن کریم، به روی آوردن فرقه‌های منحرف شیعه به امام رضا (علیه السلام) می‌انجامید.
3. گفتمان‌های مجسّمه و مشبّهه، معتزله، اشاعره، جبریون، نبوّت، امامت، ولایت عهدی و گفتمان حدوث و قدم قرآن، مهم‌ترین گفتمان‌های کلامی عصر امام رضا (علیه السلام) هستند که تأثیر قابل توجهی بر جهت‌گیری‌های تفسیری ایشان داشته‌اند و حضرت در مواجهه با این گفتمان‌ها از ظرفیت گسترده تفسیر قرآن، بهره‌های بسیاری برده است.
4. امام رضا (علیه السلام) در مواجهه با گفتمان امامت، گاه از ظرفیت مصادیق و معانی باطنی آیات به منظور تبیین مسئله امامت بهره می‌برد که این رویکرد، با شرایط اجتماعی- سیاسی و نیازهای جامعه اسلامی در آن دوران متناسب بوده است.
5. ضرورت تبیین دین برای مردم از یک سو و وجود برخی فرقه‌های منحرف شیعه (مانند: زیدیه، فطحیه و واقفیه) از سوی دیگر و نیز ظرفیت گسترده استناد به قرآن کریم به عنوان متن مشترک نزد همه فرق اسلامی، سبب می‌شد تا امام رضا (علیه السلام) از این ظرفیت ویژه به نحو مطلوب بهره ببرد. لذا ایشان عنایت ویژه‌ای به مباحث اعتقادی امامیه داشت و گاه از طریق تفسیر برخی از آیات قرآن، ذهن مخاطبان را به آن مباحث جلب می‌نمود. بر این اساس، دسته‌ای از آیات قرآن که امام رضا (علیه السلام) عنایت ویژه‌ای به تفسیر آن داشتند، آیات ناظر به مباحث اعتقادی و کلامی است که از این امر به «رویکرد کلامی» یاد می کنیم.
منابع تحقیق :
1. قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند، دارالقرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی)، تهران 1415 ق.
2. آمدی، سیف‌الدین، ابکار الأفکار فی اصول الدین، دارالکتب، قاهره، 1423 ق.
3. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1404 ق.
4. اشعری قمی، سعدبن عبدالله، المقالات و الفرق، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1360ش، چاپ دوم.
5. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمدبن علی، متشابه القرآن و مختلفه، انتشارات بیدار، قم 1410 ق.
6. احسائی، ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، انتشارات سیدالشهداء (ع)، قم 1405 ق.
7. بابایی، علی‌اکبر، مکاتب تفسیری، سمت، قم 1385ش، چاپ دوم.
8. باقی، عمادالدین، «گفتمان گفتگو در اسلام»، جامعه‌شناسی ایران، ش 17، بهار 1383 ش.
9. بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بنیاد بعثت، تهران 1416 ق.
10. برقی، احمدبن محمد بن خالد، المحاسن، دارالکتب الإسلامیه، قم 1371 ق.
11. بشیر، حسن، تحلیل گفتمان دریچه‌ای برای کشف ناگفته‌ها، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، تهران 1384، چاپ چهارم.
12. بغدادی، عبدالقاهر، اصول الایمان، دار و مکتبهالهلال، بیروت 2003 م.
13. الملل و النحل، دار دمشق، بیروت 1992م، چاپ سوم.
14. بیهقی، ابوبکر، القضاء و القدر، مکتبه العبیکان، ریاض 1421 ق.
15. تاجیک، محمدرضا، گفتمان، پادگفتمان و سیاست، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، تهران 1383، چاپ اول.
16. حسینی استرآبادی، سیدشرف الدین، تأویل الآیات الظاهره، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1409 ق.
17. حِمیَری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، انتشارات کتابخانه نینوی، تهران، بی‌تا.
18. حویزی عروسی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، انتشارات اسماعیلیان، قم 1415 ق.
19. خویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، بی نا، بی تا.
20. سبحانی، جعفر، الائمه الاثنی عشر (ع)، بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.
21. سبحانی، جعفر، الملل و النحل، مؤسسه الامام الصادق، قم، بی‌تا.
22. سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، تحقیق: سعید المندوب، دارالفکر، بیروت 1416 ق.
23. شاکر، محمدکاظم، مبانی و روش‌های تفسیری، مرکز جهانی علوم اسلامی، قم1382ش، چاپ اول.
24. شریف قرشی، باقر، حیاه الامام الرضا (ع)، نشر سعیدبن جبیر، قم 1372 ش.
25. شهرستانی، الملل و النحل، الشریف الرضی، قم 1364 ش، چاپ سوم.
26. صدوق، محمدبن علی بن بابویه قمی، الأمالی، کتابخانه اسلامیه، تهران 1362 ش.
27. التوحید، انتشارات جامعه مدرسین، قم 1398 ق.
28. الخصال، انتشارات جامعه مدرسین، قم 1403 ق.
29. علل الشرائع، انتشارات مکتبه الداوری، قم، بی‌تا.
30. عیون أخبار الرضا (ع)، انتشارات جهان، بی‌جا، 1378 ق.
31. کمال الدین و تمام النعمه، اسلامیه، تهران 1395 ق.
32. معانی الأخبار، انتشارات جامعه مدرسین، قم 1403 ق.
33. صفار، محمدبن حسن، بصائر الدرجات، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی، قم 1404 ق.
34. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقران، انتشارات جامعه مدرسین، قم 1417 ق.
35. طبرسی، احمدبن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، نشر مرتضی، مشهد 1403 ق.
36. عاملی، شیخ حر، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت (ع)، قم 1409 ق.
37. عیاشی، محمدبن مسعود، تفسیر العیاشی، به کوشش: سیدهاشم رسولی محلاتی، چاپخانه علمیه، تهران 1380 ق.
38. فاضل مقدار، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، دار الأضواء، بیروت 1417 ق.
39. فتال نیشابوری، محمدبن احمد، روضه الواعظین و بصیرهالمتعظین، انتشارات رضی، قم 1375 ش.
40 . فرقانی، محمد مهدی، راه دراز گذار، فرهنگ و اندیشه، تهران 1382، چاپ اول.
41. فرکلاف، نورمن، تحلیل انتقادی گفتمان، ترجمه: جمعی از مترجمان، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، تهران 1379 ش.
42. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی، مؤسسه دارالکتاب، قم 1404 ق.
43. کرباسیان، قاسم، گفتمان، پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، قم.
44. کشّی، محمدبن عمر، رجال الکشّی، انتشارات دانشگاه مشهد، مشهد 1348 ش.
45. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، 1365ش.
46. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت 1404 ق.
47. مشکور، محمّد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، آستان قدس رضوی، مشهد 1372ش.
48. مفید، الفصول المختاره، کنگره شیخ مفید، قم 1413 ق.
49. میرحسینی، یحیی، «گفتمان‌های غالب در اندیشه امام رضا (ع)»، چاپ شده در: مجموعه مقالات برگزیده جشنواره بین‌المللی امام رضا (ع)، انتشارات بنیاد فرهنگی و هنری امام رضا، 1391 ش.
50. نصیری، علی، مجموعه مقالات برگزیه جشنواره بین‌المللی امام رضا (ع)، انتشارات بنیاد فرهنگی و هنری امام رضا (ع)، مشهد 1391، چاپ اول.
51. نعمانی، محمّد بن ابراهیم، الغیبه الصدوق، تهران 1397 ق.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانش آموخته‌ی مقطع دکتری رشته‌ی علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد.
2. دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته‌ی علوم قرآنی در دانشگاه علوم و معارف قم، دانشکده‌ی تربیت مدرس قرآن مشهد.
3. حسن بشیر، تحلیل گفتمان دریچه‌ای برای کشف ناگفته‌ها، ص 9 و 10.
4. محمد مهدی فرمانی، راه دراز گذار، ص 62.
5. نورمن فرکلاف، تحلیل انتقادی گفتمان، ص 8.
6. عماد الدین باقی، گفتمان در اسلام، ص 130 و یحیی میرحسینی، «گفتمان‌های غالب در اندیشه امام رضا (ع)»، مجموعه مقالات برگزیده جشنواره بین‌المللی امام رضا (ع)، ص 2.
7. discourse analysis.
8. context of situation.
9. یحیایی، ص 2.
10. حسن بشیر، تحلیل گفتمان دریچه‌ای برای کشف ناگفته‌ها، ص 12.
11. محمدمهدی فرقانی، راه دراز گذر، ص 62-60؛ حسن بشیر، تحلیل گفتمان دریچه‌ای برای کشف ناگفته‌ها، ص 11، 13 و 16.
12. محمّدمهدی فرقانی، همان، ص 61 و 62.
13. محمدرضا تاجیک، گفتمان، پادگفتمان و سیاست، ص 14 و 17.
14. یحیی میرحسینی، «گفتمان‌های غالب در اندیشه امام رضا (ع)»، مجموعه مقالات برگزیده جشنواره بین‌المللی امام رضا (ع).
15. رضایی اصفهانی، 1382 ش، ص 31.
16. محمّدکاظم شاکر، مبانی و روش‌های تفسیری، ص 47-49.
17. علی‌اکبر بابایی، مکاتب تفسیری، ج1، ص 21.
18. جعفر سبحانی، الائمه الإثنی عشر(ع)، ص 147.
19. باقر شریف قرشی، حیاه الإمام الرضا (ع)، ص 101.
20. برای نمونه نک: صدوق، توحید، ص 417؛ همو، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 154، 179 و 191؛ طبرسی، احتجاج، ج2، ص 415.
21. عبدالقاهر بغدادی، الملل و النحل، ص 265.
22. محمدجواد مشکور، فرهگ فرق اسلامی، ص 390.
23. صدوق، توحید، ص 47.
24. انعام، آیه 103.
25. الکافی، ج1، ص 99 و صدوق، توحید، ص 112.
26. شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص 56.
27. شهرستانی، الملل و النحل، ج3، ص 399.
28. سعدبن عبدالله اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص 138؛ شهرستانی ، الملل و النحل، ص 18.
29. رعد، آیه 6.
30. صدوق، توحید، ص 406؛ ابن شهر آشوب، متشابه‌القرآن، ج2، ص 85.
31. کاری که خارج از عهده و توان فرد است.
32. فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، ص 67.
33. قتال نیشابوری، روضه الواعظین، ج1، ص 41.
34. فصلت، آیه 46.
35. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 124؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 413.
36. بقره، آیه 28
37. بقره، آیه 185.
38. نساء، آیه 28.
39. آمدی، ابکار الافکار فی أصول الدین، ج5، ص 91.
40. ابوبکر بیهقی، القضا و القدر، ص 78.
41. الکافی، ج1، 159 و 160.
42. ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج4، ص 109.
43. طبرسی، احتجاج، ج2، ص 414.
44. نساء، آیه 79.
45. عبدالله حمیری، قرب الإسناد، ص 155؛ الکافی، ج1، ص 160؛ صدوق، التوحید، ص 238.
46. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 196.
47. همان، ص 191.
48. همان، ص 195.
49. علی نصیری، مجموعه مقالات برگزیده جشنواره بینهالمللی امام رضا (ع)، ص 120.
50. همان، ص 125.
51. همان، ص 138.
52. مائده، ایه 3.
53. الکافی، ج1، ص 199؛ محمدبن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 217.
54. نساء، آیه 59.
55. محمدبن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج1، ص 251.
56. روم، آیه‌ی 30.
57. تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج2، ص 155.
58. قصص، آیه‌ی 50.
59. عبدالله حمیری، قرب‌الإسناد، ص 153؛ الکافی، ج1، ص 374.
60. الکافی، ج1، ص 203-198؛ محمدبن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 224-216؛ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 222-216؛ همو، کمال الدین، ج2، ص 675-681؛ همو، الأمالی، ص 680-674؛ همو، معانی الأخبار، ص 101-96؛ همو تحف العقول، ص 442-436.
61. شیخ مفید، الفصول المختاره، ص 38.
62. طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 405.
63. برقی، المحاسن، ج2، ص 300.
64. حدید، آیه‌ی 11.
65. الکافی، ج8، ص 302.
66. نساء، آیه 143.
67. محمدبن عمرکشّی، رجال الکشّی، ص 462.
68. مائده، آیه 64.
69. محمدبن عمر کشّی، رجال الکشّی، ص 457.
70. حجرات، آیه 13.
71. برقی، المحاسن، ج1، ص 258؛ وسائل الشیعه، ج16، ص 212.
72. زمر، آیه 56.
73. محمدبن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص 62.
74. نحل، آیه 16.
75. سیدشرف‌الدین حسینی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهره، ص 257.
76. صافات، آیه 24.
77. صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص 59.
78. نساء، آیه 58.
79. محمدبن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج1، ص 249؛ سیدشرف‌الدین حسینی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهره، ص 140.
80. [یوسف] گفت: «مرا بر خزانه‌های این سرزمین بگمار که من نگهبانی دانا هستم.(یوسف، آیه 55).
81. صدوق، علل الشرائع، ج1، ص 239؛ همو، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص 139؛ وسائل الشیعه، ج17، ص 203؛ عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج2، ص 432؛ سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج3، ص 179 و 180.
82. صدوق، علل الشرائع، ج1، ص 238؛ همو، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص 138 و 139؛ محمدبن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج2، ص 180؛ عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج2، ص 432.
83. سیدابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ص 408.
84. جلال الدین سیوطی، الاتقان، ج1، ص 27 و ج2، ص 409 (پاورقی مترجم)؛ مجله مکتب اسلام، ش 417، ص 15؛ قرآن پژوهی، ص 43؛ تاریخ جمع قرآن، ص 253.
85. حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ص 124.
86. طه، آیه 113.
87. انبیا، آیه 2.
88. طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 405؛ بحارالانوار، ج10، ص 344.
89. صدوق، توحید، ص 223 و همو، الأمالی، ص 545 و 546.
90. محمدبن عمر کشّی، رجال الکشّی، ص 490؛ بحارالانوار، ج89، ص 121.
91. صدوق، توحید، ص 223-224؛ همو، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 56؛ همو الأمالی، ص 546.
92. محمدبن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج1، ص 6.
93. همان، ج1، ص 8.
94. فرهنگ اصطلاحات قرآنی، ص 124.
95. توبه، آیه ی 6.
منبع مقاله :
جمعی از پژوهشگران؛ (1394)، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی» (جلد دوم)، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید