از پیغمبر هم تقاضای کمک مالی نباید کرد

از پیغمبر هم تقاضای کمک مالی نباید کرد

حضرت صادق (علیه السلام) فرمود مردی از اصحاب حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در تنگدستی قرار گرفت و از نظر مخارج روزانه بسیار در مضیقه واقع شد. روزی زنش به او گفت خوب است خدمت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بروی و از ایشان تقاضای کمکی کنی. آن مرد خدمت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد. همین که چشم آنجناب به او افتاد فرمود: من سألنا اعطیناه و من استغنی اغناه الله هر که از ما چیزی درخواست کند به او می دهیم اما کسی که شرافت نفس داشته باشد و در حال احتیاج خود را بی نیاز نشان دهد خدا او را غنی خواهد کرد.
مرد از شنیدن این سخن با خود گفت منظور پیغمبر از این جمله من هستم از همانجا برگشت و جریان را برای زن خود شرح داد.
زنش گفت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز بشری است به ایشان بگو آنگه ببین چه می فرماید. برای مرتبه دوم آمد باز همان جمله را شنید. در سومین مرتبه که برگشت و سخن اول را شنید. پیش یکی از دوستان خود رفت و کلنگ دوسری از او به عاریه گرفت. تا شامگاه در کوه هیزم جمع آوری نمود. شب بازگشت و هیزم را به پنج سیر آرد فروخت. نانی تهیه کرده با زن خود خورد. فردا جدیت کرد بیشتر از روز پیش هیزم آورد. همین طور هر روز مقدار زیادتری می آورد تا توانست یک کلنگ بخرد. چندی گذشت در اثر فعالیت و بی نیازی آن مقدار پول تهیه نمود که دو شتر و یک غلام خرید. به وسیله آنها بیش از پیش در آمد پیدا نمود کم کم یکی از ثروتمندان شد.
روزی خدمت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب گردید. جریان آمدن چندین مرتبه و برگشتنش را عرض کرد. پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود من که گفتم من سألنا اعطیناه و من استغنی اغناه الله.(9)


9) وافی، ج 2، ص 139.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید