حوزه های علمیه با میراثی هزار ساله تنها بازمانده آموزش کهن اسلامی در این سرزمین اند. تعلیم و تعلم به مثابه فریضه الهی ازهمان اوان ظهور اسلام آغازشد چه اینکه پیامبر رحمت خود اولین معلم بود و مسجد اولین مدرسه. پیامبردانش اندوزی را برهمگان واجب شمرد[1] واجر طالب علم را با روزه دار شب بیدار برابر دانست. [2]
مسلمانان حول کتاب آسمانی خود به فراگیری علوم پرداختند از لغت و نحو و تفسیر گرفته تا فلسفه و طب و نجوم و هریک به ضرورتی. مدارس در قالب مکتب خانه ها و یا مدارس عالی همچون مدرسه نظامیه رونق بسیار گرفتند.
حوزه های علمیه هنوز هم یاد خوش آن روزگاران را زنده نگاه داشته اند طالبان علم هرروزصبح زود شتابان به سوی مجلس درس در حرکتند؛ استاد آرام و شمرده درس را تقریر می کند. ؛صدای شیرین مباحثات و فریاد طلاب جوان که برای حل مساله ای کارزاری به راه انداخته اند. . . .
هرچند نظام آموزشی طلبگی دارای عناصر مشترک با دیگر نظام های آموزشی است از ویژگی های منحصر بفردی نیز بهره مند است. آموزش در اینجا پرورش ذهن و نفس است تعلیم و تعلم خود به تنهایی ارزشمند نیست وقتی ارزش میابد که با اخلاق و تهذب همراه شود به عبارتی دیگر هدف این نظام آموزشی صرف یادگیری علوم نیست بلکه تعلیم و تربیت همراه یکدیگر مطلوب است. بر خلاف نظام های جدید آموزشی که تنها آموزش ذهنی مطلوب است در اینجا تربیت روحی و اخلاقی مقدم بر فراگیری علوم است. و جدایی ایندو مضر به هریک شناخته می شود[3]. از این رو استادان همراه آموزش معمول به آموزش نظری و عملی اخلاق می پردازند.
نظام طلبگی جزء معدود نظام های آموزشی است که اکثر آموزندگان آن با میل و اراده شخصی ومیل قلبی وارد شده اند و به همین جهت است که طلبه فرا گیری دروس را بدون فشار و تحکیم وتنبیه و انظباط های اداری-آموزشی می گذراند[4]. و از این مهمتر اینکه تحصیل علم نه برای کسب مدرک و نه حتی تحصیل علم برای علم است بلکه برای کمال انسانی است. از سویی دیگر دانش آموختن در هیچ زمانی متوقف نمی شود یعنی زمان مشخصی به عنوان پایان دوره تحصیل وجود ندارد. در این نظام تعلیم با تعلم همراه است ؛ طلبه پس از گذراندن یک مرحله می تواند مدرس طلاب مرحله پایین تر باشد. به این ترتیب تدریس که همراه با یادآوری و تکرار است خود باعث افزایش کیفیت آموزش می گردد.
در نظام آموزشی طلبگی استاد جایگاه بلندی دارد. استاد رکن اول آموزش وسرمشق علمی و عملی طلاب است. در حقیقت هراستاد وارث علمی استاد خویش است و به این ترتیب هر طلبه با استاد خویش شناخته می شود[5]. استاد به عنوان پدری روحانی، وظیفه هدایت اخلاقی طلاب را نیز عهده دار است [6]. ارتباط استاد و طلبه منحصر به مجلس درس نیست، طلبه سخت کوش هر وقت بخواهد می تواند محضر استاد را درک کند. استاد بی هیچ منتی پاسخگوی مشکلات اوست.
طلبه در انتخاب استاد آزادست، طلبه میتوانداستادان مختلفی که یک موضوع درسی را تدریس می کنند مورد بررسی قرارداده شیوه ها و مهارت های تدریس آنها را ارزیابی نماید و آنگاه خود با محک قدرت تفهیم وحسن بیان، استاد خویش را بر گزیند [7]. مسلم است وقتی استاد منتخب و مورد علاقه فرد است دقت و علاقه به درس وگفتار استاد افزایش می یابد یاد گیری با کیفیت بهتری انجام می گیرد.
طلبه در مجلس درس حاضرمی شود و به سخنان استاد به دقت گوش میدهد، طلبه میتواند هر وقت ایراد ویا ابهامی در درس استاد یافت آن را از او بپرسد و در اصطلاح بر استاد اشکال کند. پاسخ این سوال میتواند هم جوابی برای پرسشگر باشد و هم فهم درس را تسهیل کند ؛ از سوی دیگر استاد نیز که هر لحظه خود را در معرض سوال و اشکالی می بیند با آمادگی و مطالعه در مجلس درس حاضر می شود.
طلاب پس از پایان مجلس درس و مرور و مطالعه، آن را مباحثه میکنند. طلاب در گروه های سه و یا چهارنفری جمع می شوند ویکی به قید قرعه درس استاد را باز گو میکند. مباحثه ارزش های یادگیری و آموزشی فراوان دارد، یادگیری را تسهیل میکند، موجب یاد آوری، انتقال و تعمیم آموخته ها میشود آنها را سنجش می کند. مباحثه صرف تکرار مفاهیم نیست بلکه تحکیم و فهم عمیق تر مفاهیم است. هرمفهوم از ذهن بیرون کشیده می شود و به کمک مفاهیم قبلی درباره آن بحث می شود. مباحثه از طریق دو جنبه فردی و گروهی استعداد وتوانایی های طلبه را بالا میبرد. فرد با ارائه درست مطالب از سو ی گروه تشویق می شود واین تایید از سوی گروه علاقه و میزان یادگیری را افزایش می دهد. مباحثه درافزایش دقت وسرعت انتقال، سنجش فوری، تمرین مدرسی، بروز استعداد و شکل گیری گرایش، ایجاد و تحکیم مناسبات گروهی بسیار موثر است [8].
سنت تقریر و حاشیه نویسی در میان طلاب حائز اهمیت است[9] درس استاد به طور کامل نوشته می شود، طلبه بعد از مباحثه و مطالعه دقیق درس اشکالات و نظرات خود را ذیل آن مینویسد در حقیقت طلبه با این روش همراه استاد در هر مساله علمی نظر می دهد. نکته مهم اینکه آنچه بردروس حوزه از همان ابتدا تا درو س عالی حاکم است ترویج تفکر و تدبر در مطالب و عدم پذیرش کورکورانه مباحث است یک طلبه همواره به خود این حق را می دهد که نسبت به مطالب مطرح شده در کتاب اشکال کند. این روحیه به او این جرات را می بخشد که در آینده فردی صاحب نظر گردد. و این همان است که ما به آن روحیه اجتهاد در نظام آموزش می گوییم. [10]
متون درسی در نظام آموزشی طلبگی مجموعه ای از کتاب ها است که به دست دانشمندان طراز اول هر رشته نوشته شده ودارای حواشی و شروح متعدد بوسیله استادان بلند پایه است این کتاب ها سابقه تعلیمی صد ها ساله دارند. اگر چه برای مطالعه این متون زمان زیادی صرف می شوددر مقابل نثر علمی آنها برای طلاب دقت و صبرعلمی به بار می آورد. این متون با داشتن نکات وظرافت های علمی فراوان همیشه طراو ت وتازگی خود را برای طلاب حفظ کرده اند.
از آنجا که در این نظام آموزشی معیار کیفیت آموزش است ونه کمیت، متون درسی به خاطر پایان مقطع تحصیلی نیمه رها نمی شوند حتی خوانده نشدن یک صفحه از کتاب ویا عدم حضور در مجلس درس به معنای نقص در روند آموزش است بنا بر این ممکن است یک متن آموزشی با زمانی بیش از زمان پیش بینی شده به اتمام رسد.
در نظام آموزشی طلبگی فارغ شدن از تحصیل بی معناست. واز همین رو مدرک تحصیلی که نشان از میزان و گرایش تحصیلی باشد در عمل جایگاهی ندارد. طلاب بر اساس استعداد و میزان تلاش علمی خود شناخته می شوند. [11]تنها اجازه نامه ها مانند اجازه نقل حدیث و اجازه نامه اجتهاد از گذشته مرسوم بوده است که نشان از گذراندن عالیترین سطوح علمی است.
گذشته از روشها، محتوای آموزه ها در نظام طلبگی نیز محل بحث و دقت نظر است. علوم رایج در حوزه ها با محوریت کتاب و سنت شکل گرفته اند. از این روی در ابتدا آشنایی با زبان و لغت عربی در حد مطلوب، یک ضرورت اجتناب ناپذیر محسوب می شود طلاب پس از گذراندن این دوره توانایی استفاده از متون دست اول زبان عربی را خواهند داشت.
فراگیری تفسیر قرآن، کلام، منطق و فلسفه اسلامی از سطوح ابتدایی تا مراحل تکمیلی در حوزه ها رایج است. اما آنچه که امروز بسیار بر آن اهتمام می شود فراگیری فقه و اصول فقه است از آن رو که روش استخراج احکام از کتاب و سنت و بررسی احکام و قوانین شرع نیاز به دقت علمی و ممارست بسیار دارد سالیان بسیاری به یادگیری این دو علم پرداخته میشود گستردگی این دو علم و بالتبع وجود کتابهای بسیار از گذشته تا به امروز باعث شده تبحّر کامل در این دو علم نیاز به زمانی طولانی داشته باشد.
[1]اصول کافی جلد اول ص35
[2] بحار الانوار جلد دوم ص184
[3]برای دیدن نتایج این تفکیک مراجعه شودبه در جستجوی امر قدسی گفتگو با سید حسین نصرص106
[4] پژوهشی در نظام طلبگی مهدی ظوابطی بنگاه ترجمه و نشر کتاب چاپ اول 1359 ص180
[5] آموزش از محضر استاد یک ضرورت شمرده شده وفرا گیری دانش با مراجعه فردی به کتاب های علمی بدون اشراف استاد نهی شده است برای تفصیل مراجعه شود به ترجمه منیه المرید با عنوان تعلیم و تعلم در اسلام،محمد باقر حجتی، ص363
[6] همان ص350
[7] تاریخ آموزش و پرورش،محمد علی ضمیری، راهگشا، چاپ سوم 1373،ص114
[8] پژوهشی در نظام طلبگی ص184
[9] مجله پیام حوزه سال دهم،شماره38،مصاحبه با عباسعلی عمید زنجانی
[10] تاریخ آموزش و پرورش ص112
[11] ده گفتار، مرتضی مطهری ص289
ابوالفضل شبان نیا – مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه