موعود شناسی از دیدگاه حضرت مهدی (ع) (1)

موعود شناسی از دیدگاه حضرت مهدی (ع) (1)

نویسنده: علی اصغر رضوانی

1- وصیت امام حسن (علیه السلام) بر امام زمان (علیه السلام)
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی پدرش می‌فرماید:
«… مضی علی منهاج آبائه (علیهم السلام) حذو النعل بالنعل علی عهد عهده و وصیه اوصی بها الی وصیّ…» (1)؛
«… او به روش پدرانش (علیهم السلام) بدون کم و زیاد رفتار کرده و عمر خود را سپری نمود، و لذا عهد و پیمان کرده و وصیّتی برای وصیّی نمود…».
امام حسن عسکری (علیه السلام) کسی بود که به روش پدر و اجدادش (علیهم السلام) در هدایت مردم عمل کرد بدون آن‌که از مواضع آنان عدول کرده باشد و به عهد و پیمانی که امامان قبل با او کرده بودند وفادار بود، و در پایان عمر مردم را از وصی و جانشین خود آگاه نمود و بر او وصیت کرد.

2- ولایت امام زمان (علیه السلام)
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش دستور داده تا این‌گونه ارادت خود را به ساحت آن حضرت ابراز کنند:
«انا ولیّ لک، بَریءٌ من عدوّک» (2)؛
«من ولایت شما را پذیرفته و از دشمنانتان بیزارم».
اساس دین بر محبت و دشمنی است؛ دوستی و محبت نسبت به ولیّ خدا و بیزاری و دشمنی از دشمنان ولیّ خدا، و این دو عامل است که می‌تواند انسان را پیرو ولیّ کامل کرده و با بیزاری از دشمنان خدا راه حق و حقیقت را به طور مستقیم بپیماید.

3- امامت حضرت مهدی (علیه السلام)
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره خودش به خداوند متعال چنین عرضه می‌دارد:
«و صلّ اللهم علی الخلف الهادی المهدی امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجه ربّ العالمین» (3)؛
«و درود فرست – بار خدایا! – بر جانشین، هادی، مهدی، امام مؤمنان و وارث پیامبران و حجت پروردگار بر عالمیان».

4- امام زمان (علیه السلام)، مایه‌ی ایمنی برای اهل زمین
امام مهدی (علیه السلام) می‌فرماید:
«إنّی لَأَمانٌ لِأَهْلِ الأَرضِ کَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لِأَهْلِ السَّماءِ» (4)؛
«همانا، من، امان و مایه‌ی ایمنی برای اهل زمین‌ام، همان‌گونه که ستاره‌ها، سبب ایمنی اهل آسمان‌اند».
این کلام، قسمتی از جواب‌هایی است که امام زمان (علیه السلام)، در پاسخ به نامه‌ی اسحاق بن یعقوب فرموده است. اسحاق در این نامه، از علت غیبت سؤال می‌کند. حضرت بعد از جواب و بیان علت غیبت، به این نکته اشاره دارد که وجود امام در غیبت، بی‌فایده و اثر نیست؛ زیرا، از فوائد امام، این است که وجود او، سبب ایمنی برای اهل زمین خواهد بود، همان‌گونه که ستارگان آسمان، مایه‌ی ایمنی برای اهل آسمان‌اند. همین مضمون نیز در روایات صحیح دیگری به آن اشاره شده است. در آن‌ها آمده است، اگر در زمین، حجت نباشد، زمین و اهل‌اش، دگرگون و مضطرب خواهد شد.
در تشبیه جمله به جمله یعنی امان بودن امام زمان (علیه السلام) برای اهل زمین به امان بودن ستارگان برای اهل آسمان وجوه تشابهی نهفته است که به دو مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
1- همان‌گونه که از جهت تکوینی، وجود ستارگان و کیفیت وضع آن‌ها موجب امان و آرامش کرات و سیارات و کهکشان‌ها است، وجود امام زمان (علیه السلام) نیز نسبت به موجودات زمین چنین است.
2- همان‌گونه که به سبب ستارگان شیاطین از آسمان‌ها رانده شدند و امان و آرامش برای اهالی آسمان‌ها از جمله ملائکه فراهم شد، وجود امام زمان (علیه السلام) نیز تکویناً و تشریعاً سبب طرد شیاطین از اهل زمین خصوصاً انسان‌ها خواهد بود.

5- کارهای موجب خوشنودی و یا غضب امام زمان (علیه السلام)
امام مهدی (علیه السلام) می‌فرماید:
«فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِءٍ مِنْکُمْ بِما یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَیَتَجَنَّبُ ما یُدنْیهِ مِنْ کَراهَتِنا وَسَخَطِنا» (5)؛
«پس هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک سازد، و از آن‌چه که خوشایند ما نبوده و باعث کراهت و خشم ما است دوری گزیند».
روشن است محبت و کراهت اهل بیت (علیهم السلام)، جنبه‌ی فردی و شخصی ندارد، بلکه به ملاک خدایی و الهی است؛ زیرا، هرگاه اهل بیت (علیهم السلام)، مشاهده کنند که شیعیان و منتسبان به آنان، کارهایی را انجام می‌دهند که مورد رضایت الهی است، و نیز از کارهایی که مورد سخط و غضب خداوند است، اجتناب می‌کنند، خوشحال می‌شوند و به آنان می‌بالند.
بر ما است که اگر به دنبال جلب محبت آقا امام زمان (علیه السلام)، و دوری از سخط و غضب آن حضرت هستیم، کاری نکنیم که از ایشان دور شده تا از عنایاتش محروم گردیم. و از طرف دیگر سعی ما بر این باشد که اعمال و رفتاری را انجام دهیم که هرچه بیشتر ما را به ایشان نزدیک گرداند.

6- حکم منکر امام زمان (علیه السلام)
امام مهدی (علیه السلام) می‌فرماید:
«لَیْسَ بَیْنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَبَیْنَ أَحَدٍ قِرابَهٌ، وَمَنْ أَنْکَرَنی فَلَیْسَ مِنّی، وَسَبیلُهُ سَبیلُ ابْنِ نُوحٍ» (6)؛
«بین خداوند عزوجل و هیچ کس قرابت و خویشاوندی نیست، هرکه مرا انکار کند از من نیست، و راه، او راه فرزند نوح است».
این عبارت، بخشی از جواب‌های امام زمان (علیه السلام)، به پرسش‌ها اسحاق بن یعقوب است. از جمله‌ی آن سؤال‌ها، سؤال از حکم کسانی است که از اهل بیت و نسل پیامبراند و از فرزندان عموی آن حضرت شمرده می‌شوند، ولی منکر امام زمان‌اند. او می‌پرسد: «آیا با وجود این‌که منکران حضرت، از ذراری پیامبرند، گمراه‌اند یا نه؟». حضرت (علیه السلام)، در جواب به نکته‌ای اشاره می‌کند و می‌فرماید: «میان خدا و هیچ کس، قرابت و خویشاوندی وجود ندارد که به جهت آن، درباره‌اش ملاحظه‌ی خاصی صورت گیرد. لذا اگر فردی نافرمانی خدا را کند، هرکس که باشد، سرنوشت‌اش دوزخ است.
یکی از موارد نافرمانی خدا، انکار امامت امام زمان یا انکار وجود اوست. آن‌که این نظر را داشته باشد، راهی را که می‌پیماید، راه فرزند نوح است. او، به هر جا پناه برد، نجات نیابد، همان‌گونه که کوه بلند، فرزند حضرت نوح را نجات نداد. این حدیث را روایتی که شیعه و سنّی، در کتب روائی خود آورده‌اند، تأیید می‌کند. که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مثل اهل بیت من، مثل کشتی نوح است، هر کس سوار بر آن شود، نجات یافته و کسی که از آن تخلّف کند، غرق شود» (7).

7- آزار دهندگان امام زمان (علیه السلام)
امام مهدی (علیه السلام) می‌فرماید:
«قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَهِ وَحُمَقاؤُهُمْ، وَمَنْ دینُهُ جِناحُ البَعُوضَهِ أَرْجَحُ مِنْهُ» (8)؛
«نادانان و کم‌خردان شیعه و کسانی که پر و بال پشه از دینداری آنان برتر و محکم‌تر است،‌ ما را آزار می‌دهند».
این عبارت، بخشی از توقیعی است که حضرت (علیه السلام) در جواب نامه‌ی محمد بن علی بن هلال کرخی فرستاده است. این توقیع، در ردّ طائفه‌ای از غالیان است که به شرکت ائمه (علیهم السلام) با خداوند در علم و قدرت او، معتقدند!
یکی از وظایف شیعه، این است که امامان را همان‌طور که هستند، بشناسد، نه این‌که آنان را در سطح افراد عادی پایین آورند و یا در قدرت و… شریک خداوند یک تا قرار دهند. گاهی برخی از افراد نادان، مطالبی را به معصومین (علیهم السلام) نسبت می‌دهند که شایسته‌ی افراد عادی هم نیست تا چه رسد به آن بزرگواران.
در روایات فراوان، مقام امامان و وظیفه‌شان به خوبی بیان شده است و لازم است با مراجعه به آن‌ها، تفکر خویش را درباره‌ی امامان اصلاح کنیم و آنان را در مقامی قرار دهیم که خود گفته‌اند.
اعمال و رفتار و اعتقاد غالیان، سبب تکفیر شیعه از سوی مخالفان شده است و گروهی از آنان نیز به نجاست و واجب القتل بودن شیعه فتوا داده‌اند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه، در کلامی می‌فرماید: «دو کس در مورد من، هلاک می‌گردد: یکی آن کس که در دوستی با من به راه افراط می‌رود و زیاده‌روی می‌کند، دیگری آن که در دشمنی با من، سخت به تفریط می‌افتد» (9).

8- مراعات شیعه از جانب امام زمان (علیه السلام)
امام مهدی (علیه السلام) می‌فرماید:
«إنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَلا ناسینَ لِذْکْرِکُمْ، وَلَوْلا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ الَّلأُواءُ وَاصْطَلَمَکُمُ الأَعْداءُ» (10)؛
«ما از رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم که اگر جز این بود دشواری‌ها و مصیبتها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان شما را ریشه‌کن می‌نمودند».
برای شیخ مفید (رحمه الله)، و توقیع از سوی حضرت (علیه السلام)، صادر شده است. در توقیع اول، حضرت، به شیعیان خود این بشارت را می‌دهد که شما، دائماً، تحت‌نظر و مراعات ما هستید و هرگز فراموش نمی‌شوید. از این رو از خطر دشمنان در امانید. شیعه به جهت ظلم ستیزی و پیرو حق و حقیقت بودن، دائماً، مورد تعرّض حکام جور و معاندان و مخالفان خود بوده است. لذا، به کسی نیاز دارد که در سختی‌ها و گرفتاری‌ها، او را یاری کند و از نابودی نجات‌اش دهد. در این توقیع، حضرت (علیه السلام)، به شیعه، این بشارت را می‌دهد که با وجود غایب بودنم شما را حمایت خواهم کرد و هرگز نخواهم گذاشت، نقشه‌ی دشمنان حق و حقیقت، به ثمر نشیند و مذهب شیعه و شیعیان نابود شوند. گره‌گشایی‌هایی که حضرت در طول دوران امامت خویش انجام داده است، نمونه‌هایی رسا برای صحت وعده‌ی حضرت است.

9- دفع بلا از شیعه به واسطه‌ی امام زمان (علیه السلام)
امام مهدی (علیه السلام) می‌فرماید:
«أَنَا خاتَمُ الأَوْصِیاءِ، وَبی یَدْفَعُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ أَهْلی وَشیعَتی» (11)؛
«من، خاتم اوصیایم،. خداوند، به سبب من، بلا، را از اهل و شیعیان‌ام دفع می‌کند».
در این حدیث، حضرت (علیه السلام)، به دو نکته اشاره کرده‌‌اند:
1- آن حضرت، خاتم اوصیاء هستند و وصایت و امامت، به وجود ایشان ختم شده است، منظور از وصایت در این‌جا می‌تواند، وصایتی باشد که از فرزند حضرت آدم (علیه السلام)، هابیل یا شیث شروع شده است و به امام زمان (علیه السلام) ختم خواهد شد. و نیز ممکن است که مراد از «خاتمیت در وصایت» در قبال وصایتی باشد که از علی ابن ابی‌طالب (علیه السلام)، شروع شده است. در هر صورت، پس از ایشان، هیچ امامی نخواهد بود و هر کس ادعای امامت کند، باطل و مدعی آن دروغ‌گو است.
2- شیعیان حضرت، در طول تاریخ، گرفتار انواع بلاها و مصائب خواهند شد، امام زمان (علیه السلام)، در این حدیث شریف می‌فرماید: «تنها به سبب من است که خداوند اهل بیت و شیعیان‌ام را از گرفتاری و بلاها نجات خواهد داد». این کلام، دو احتمال دارد:
الف) ‌اینکه مراد، عصر غیبت باشد. در این صورت، منظور حضرت این است که در دوران غیبت، شیعیان، تنها با توسل به حضرت، می‌توانند گرفتاری‌ها را از خود دفع کنند.
حضرت (علیه السلام)، در توقیع خود به شیخ مفید (رحمه الله)، فرمود: «ما از رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم که اگر جز این بود دشواری‌ها و مصیبتها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان شما را ریشه‌کن می‌نمودند» (12).
ب) احتمال دیگر، این است، که مراد حضرت، عصر ظهور باشد. در این صورت، مقصود این است که خداوند متعال با ظهور حضرت و غلبه‌ی ایشان بر تمام ظالمان، بلاها و مصائب را از اهل ایشان و شیعیان‌اش دور می‌کند.
جمع بین این دو احتمال نیز ممکن است، به این معنا که حضرت (علیه السلام) در غیبت خود و هنگام ظهورش گرفتاری را از شیعیان دور می‌سازد.

10- بهره‌مندی انسان از امام غائب
امام مهدی (علیه السلام) می‌فرماید:
«أَمّا وَجْهُ الإنْتِفاعِ بی فی غَیْبَتی فَکَالإنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إذا غَیَّبَتْها عَنِ الأَبْصارِ السَّحابُ» (13)؛
«اما کیفیت و چگونگی استفاده از من در غیبت‌ام، همانند استفاده از خورشید است هنگامی که ابرها آن را از دیدگان پنهان نگاه دارد».
در این حدیث شریف وجود حضرت در عصر غیبت کبرا به خورشید در پس ابر تشبیه شده است.
در این تشبیه، نکات جالبی نهفته است که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
1- حضرت وجود خود را به خورشید مثال زده است. پر واضح است که خورشید منشأ حیات موجودات است؛ زیرا مایه‌ی گرمی و حرارت و نور و حرکت در جامعه و… است و با نبود آن، حیات و زندگانی از موجودات رخت برمی‌بندد. وجود امام زمان (علیه السلام)، نیز چنین است. وجودش، مایه‌ی حیات معنوی جامعه است و بقای آن نیز به بقای وجود آن حضرت وابسته است. در روایات اسلامی وارد شده است که امامان معصوم (علیهم السلام)، اهداف غایی برای ایجاد مخلوقات‌اند.
2- همان‌گونه که خورشید یکی از مخلوقات و در عین حال واسطه‌ی بهره‌گیری موجودات از نور و حرارت است. امام نیز واسطه‌ی اعلا برای فیض‌بری موجودات است و فیض الهی، مانند، نعمت و هدایت و… به واسطه‌ی او به عموم خلائق می‌رسد.
3- همان‌گونه که مردم، هر آن انتظار خارج شدن خورشید را از پَسِ ابرها دارند، تا تمام و کامل، از وجود و ظهورش استفاده برند، در ایام غیبتِ آن حضرت نیز مردم، منتظر ظهور و خروج اویند و از ظهورش مأیوس نمی‌گردند.
4- منکر وجود آن حضرت با وفور و کثرت آثار و برکات‌اش، همانند منکر وجود خورشید است، هنگامی که در پشت ابرها از دیده‌ها پنهان گردد.
5- همان‌گونه که ابر، کاملاً خورشید را نمی‌پوشاند و نور خورشید، به زمین و زمینیان می‌رسد، غیبت هم مانع کامل و تمامی برای بهره‌دهی حضرت نیست، در زمان غیبت، هر چند دیدگان، حضرت را نمی‌بینند، اما از وجود حضرت بهره می‌برند. توسل یکی از راه‌های بهره بردن از حضرت است.
6- همان‌گونه که در مناطقی که غالباً هوا ابری است، گاهی خورشید، ابرها را می‌شکافد و خود را از لابه‌لای آن‌ها بیرون می‌آورد، و به عده‌ای از مردم نشان می‌دهد، امام زمان (علیه السلام)، نیز هر از چندگاهی، عده‌ای شرف‌یاب محضرش می‌شوند و از وجودش استفاده می‌برند، و از این راه، وجودش را برای عموم مردم به اثبات می‌رساند.
7- همان‌گونه که از خورشید، همه‌گان، از دین‌دار و بی‌دین، نفع می‌برند، آثار و برکات امام عصر (علیه السلام)، همه‌ی عالم را دربرمی‌گیرد، هر چند مردم او را نشناسند و قدرش را ندانند.
8- همان‌گونه که شعاع خورشید، به مقدار روزنه‌ها و اندازه‌ی پنجره‌ها، داخل اتاق‌ها می‌شود و به همان اندازه، مردم از آن بهره می‌برند، مقدار بهره‌ی مردم از وجود و آثار و برکات آن حضرت، به اندازه‌ی قابلیت انسان‌ها است. انسان، هر اندازه، موانع را از خود دور کند و قلب خود را گشایش بیشتری دهد، از وجود و آثار و برکات بیش‌تری بهره می‌گیرد.
9- همان‌گونه که ابرها، خورشید را نابود نمی‌کنند، و تنها مانع رؤیت اویند، غیبت امام زمان (علیه السلام)، تنها، مانع رؤیت اوست.

11- غیبت امام زمان (علیه السلام) از مقدرات الهی
امام مهدی (علیه السلام) می‌فرماید:
«أَقْدارُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ لاتُغالَبُ وَإرادَتُهُ لاتُرَدُّ وَتَوْفیقُهُ لا یُسْبَقُ» (14)؛
«تقدیرهای خداوند عزوجل مغلوب نمی‌شود، و اراده‌اش برگشت ندارد، و بر توفیق او هیچ چیز پیشی نمی‌گیرد».
این عبارت، بخشی از کلمات امام زمان (علیه السلام) است که در توقیعی به دو سفیر خود، عثمان بن سعید و فرزندش محمد بن عثمان فرستاده است. امام (علیه السلام) در این توقیع به مسئله‌ی غیبت خود اشاره کرده و می‌فرماید: این موضوع، از تقدیرهای الهی است و اراده‌ی حتمی‌اش به آن تعلق گرفته است.
امام (علیه السلام) در این توقیع، به چند نکته اشاره دارند:
1- هیچ کس نمی‌تواند بر تقدیر الهی پیروز و غالب شود؛ زیرا، او، «مقدِّر کل قَدَر» است و قدرت او، فوق همه‌ی قدرت‌ها است.
2- اگر اراده‌ی حتمی خداوند متعال، به چیزی تعلق گیرد، کسی نمی‌تواند بر اراده‌ی او غلبه کند و جلوی اجرایش را بگیرد؛ زیرا، اراده‌ای فوق اراده‌ی او نیست. در دعایی از امام سجاد (علیه السلام) می‌خوانیم: «پروردگارا! حمد، تنها، مخصوص تو است که مقتدری هستی که هرگز مغلوب نمی‌شود» (15).
3- کارسازی تنها، برای خدا است. تا خدا نخواهد، هیچ تدبیری و تلاشی سود ندهد. برای انجام دادن هر کاری، باید چشم امید به خدا داشت و از او مدد گرفت و با واسطه قرار دادن محبوبان درگاه‌اش، موفق شدن را خواست.

12- امام زمان (علیه السلام) خلیفه‌ی خدا بر روی زمین
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که از خداوند متعال برای خود چنین می‌خواهد:
«استخلفه فی الارض کما استخلفت الذین من قبله» (16)؛
«او را جانشین خود بر روی زمین قرار بده همان‌گونه که کسانی قبل از او را جانشین خود نمودی».
مطابق روایات متواتر و صحیح السند هیچ‌گاه زمین خالی از حجت و خلیفه‌ی خداوند نبوده است و در این زمان خلیفه و جانشین خداوند در روی زمین حضرت مهدی (علیه السلام) است.

13- از عوامل غیبت امام زمان (علیه السلام)
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به اسحاق بن یعقوب فرمود:
«… انه لم یکن احد من آبائی الا و قد وقعت فی عنقه بیعهٌ لطاغیه زمانه و انی اخرج حین اخرج و لا بیعه لأحد من الطواغیت فی عنقی» (17)؛
«… همانا هیچ یک از پدر و اجدادم نبوده‌اند جز آن‌که در گردنشان بیعتی برای طاغوت زمانشان بوده است، ولی هنگامی که من خروج می‌کنم بیعت هیچ‌گونه طاغوتی را در گردنم ندارم».
یکی از حکمت‌های غیبت امام زمان (علیه السلام) این است که بر گردن آن حضرت بیعت حاکمی نباشد؛ چرا که التزام به پیمان بیعت لازم است، و از آن جا که هر لحظه‌ای ممکن است آن حضرت قیام نماید، لذا نباید بر گردن او بیعت کسی باشد، ولی هر یک از امامان قبل از آن حضرت یک نوع بیعتی در ذمه‌ی خود با حاکمان ظالم داشتند، گرچه بیعت آن‌ها به ترک مخاصمه و جنگ بوده است، نه آن‌که بیعت بر مشروعیت خلافت آن‌ها باشد؛ زیرا که تمام حاکمان در عصر امامان اهل بیت (علیهم السلام) از ظلمه و فاسقان بوده‌اند.

14- فرج، در دعا برای تعجیل فرج
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به اسحاق بن یعقوب فرمود:
«اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فانّ ذلک فرجکم» (18)؛
«زیاد برای تعجیل فرج دعا کنید؛ زیرا که فرج شما در آن است».
قوم حضرت یونس (علیه السلام) هنگامی که آن حضرت از بینشان رفت و عذاب را مشاهده کردند به تضرّع و زاری افتاده و به درگاه خدا دعا کردند که همین امر باعث شد که عذاب از آن‌ها برداشته شود و برایشان فرج حاصل گردد.
لذا ما نیز می‌توانیم با دعای به تعجیل فرج عذاب فراق و دوری در عصر غیبت را دور کرده و ظهور آن حضرت را نزدیک گردانیم.

15- امر ظهور فرج به فرمان خدا
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«اما ظهور الفرج فانّه الی الله» (19)؛
«اما ظهور فرج پس به طور حتم به فرمان خداوند می‌باشد».
وقت ظهور فرج امام زمان (علیه السلام) را فقط خدا می‌داند؛ زیرا که به شرایط و مصالحی وابسته و مرتبط است که تنها خداوند از آن آگاه است و هر زمان که مصلحت بداند ولیّ خود را فرمان می‌دهد که ظهور کرده و عالم را از عدل و داد پر گرداند.

16- تعیین وقت ظهور، ممنوع
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«کذب الوقاتون» (20)؛
«کسانی که وقت تعیین می‌کنند دروغ گفته‌اند».
وقت ظهور را تنها خدا می‌داند؛ چرا که مشروط به عوامل و مصالحی است که با تحقق آن‌ها دستور به قیام امام زمان (علیه السلام) صادر می‌شود، و لذا کسانی که هر از چندگاهی خبر از زمان ظهور حضرت می‌دهند دروغ می‌گویند، گرچه ممکن است از افراد صالحی باشند که یک روی سکه را دیده‌اند و از تمام خصوصیات و شرایط ظهور اطلاعی ندارند. گاهی یک طرف قضیه را می‌بینند و می‌گویند که حضرت ظهور می‌کند در حالی که این سکه طرف‌های دیگر نیز دارد، و یا ممکن است شرایط موجود باشد و بدا شده در ظهور تأخیر شود.

17- گمراهی منکر امام زمان (علیه السلام)
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«من انکرنی فلیس منّی و سبیله سبیل ابن نوح» (21)؛
«هر کس مرا انکار کند از من نیست و راه او همان راه فرزند نوح است».
اعتقاد به وجود امام زمان (علیه السلام) و امامت او بر همه کس واجب است و هر کس که آن حضرت را انکار کند همانند فرزند نوح (علیه السلام) هلاک خواهد شد گرچه از نزدیک‌ترین افراد به امام زمان (علیه السلام) باشد.

18- توبه‌ی جعفر کذّاب
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«اما سبیل جعفر و ولده فسبیل اخوه یوسف (علیه السلام)» (22)؛
«اما راه جعفر و فرزندش همان راه برادران یوسف (علیه السلام) است».
از این عبارت امام زمان (علیه السلام) استفاده می‌شود که جعفر گرچه دروغگو بوده و می‌خواسته خود را جانشین امام عسکری (علیه السلام) جازند و جان امام زمان (علیه السلام) را نیز در معرض خطر قرار داده است، ولی همان‌گونه که برادران حضرت یوسف (علیه السلام) با او چنین کردند و در آخر توبه نموده و از کار خود پشیمان شدند، جعفر نیز چنین کرد.

19- گناه، مانع رؤیت امام عصر (علیه السلام)
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به شیخ مفید (قدس سره) فرمود:
«… فما یحبسنا عنهم الا مایتّصل بنا مما نکرهه و لاتُؤْثِره منهم» (23)؛
«… ما را از آن‌ها محبوس نمی‌دارد جز خبرهایی که از ناحیه‌ی آن‌ها به ما می‌رسد که ما کراهت داشته و توقع آن را از شیعیانمان نداریم».
امام زمان (علیه السلام) از گناهانی که شیعیانش انجام می‌دهند و چنین توقعی از آن‌ها ندارد، کراهت داشته و ناراحت می‌شود و مانع ملاقات حضرت چیزی جز گناه نیست.

20- اطلاع کامل امام زمان (علیه السلام) از اخبار شیعیان
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به شیعیانش فرمود:
«… فانّا یحیط علمنا بأنبائکم و لایعزب عنّا شیء من اخبارکم» (24)؛
«… ما اطلاع کامل از خبرهای شما داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما مخفی نمی‌ماند».
امام زمان (علیه السلام) گرچه در عصر غیبت کبرا مأمور است که از مردم دور شده و در جای دور دست و در بیابان زندگی کند، ولی از آن جا که از غیبت اطلاع دارد هیچ‌گاه از احوال و اخبار شیعیانش غافل نیست و در فکر مصالح آن‌ها و دفع مفاسد از شیعیانش می‌باشد، و اگر غیر از این بود تا به حال شیعیان را نابود کرده بودند.

21- کارهای امام زمان (علیه السلام) به اذن خداوند متعال
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به شیخ مفید (قدس سره) فرمود:
«انه قد أُذِنَ لنا فی تشریفک بالمکاتبه…» (25)؛
«همانا به ما اجازه داده شده که شما را مشرّف به نامه‌نگاری [به خود] نماییم…».
کارهایی که امام زمان (علیه السلام) در عصر غیبت انجام می‌دهند همگی به اذن و اراده و مشیت خداوند متعال است و لذا آن حضرت به شیخ مفید (قدس سره) می‌فرماید: به ما اجازه داده شده که با تو مکاتبه نماییم.

22- وظیفه‌ی علما در عصر غیبت
از امامان زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به ابراهیم بن مهزیار فرمود:
«ارجو یا بنیّ! ان تکون احد من اعدّه الله لنشر الحق و طیّ الباطل و اعلاء الدین و اطفاء الضلال» (26)؛
«‌ای فرزندم! امیدوارم که تو یکی از کسانی باشی که خداوند او را برای نشر حق و نابودی باطل و بلند کردن شأن دین و خاموش کردن گمراهی آماده ساخته است».
وظیفه‌ی علما در عصر غیبت چند چیز است که امام زمان (علیه السلام) به علیّ بن مهزیار سفارش کرده است؛
1- نشر و بیان حق؛
2- نابودی و زیر پا گذاشتن باطل؛
3- اعلا و سربلند کردن دین اسلام؛
4- خاموش کردن فتنه‌ی گمراهی و ضلالت؛
و این وظایف تنها با لطف و عنایت خداست که انجام می‌پذیرد و این سمت از ناحیه‌ی خداوند متعال به افراد افاضه می‌گردد.

پی‌نوشت‌ها:

1. کمال الدین، ج 2، ص 510.
2. بحارالانوار، ج 53، ص 173.
3. جمال الاسبوع، ص 302.
4. کمال الدین، ج 2، ص 485، ح 10؛ الغیبه، شیخ طوسی، ص 292، ح 247؛ احتجاج، ج 2، ص 284؛ إعلام الوری، ج 2، ص 272؛ کشف الغمه، ج 3، ص 340؛ الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1115؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 181، ح 10.
5. احتجاج، ج 2، ص 323 و 324؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 176، ح 7.
6. کمال الدین، ص 484؛ ح 3؛ الغیبه، طوسی، ص 290، ح 247؛ احتجاج، ج 2، ص 283؛ کشف الغمه، ج 3، ص 339؛ إعلام الوری، ج 2، ص 270؛ الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1113؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 180، ح 10.
7. بصائر الدرجات، ص 317، ح 4؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 151.
8. احتجاج، ج 2، ص 289؛ بحارالأنوار، ج 25، ص 267، ح 9.
9. نهج البلاغه، حکمت 469؛ بحارالأنوار، ج 39، ص 295، ح 96.
10. احتجاج، ج 2، ص 323؛ الخرائج و الحرائج، ج 2، ص 903؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 175، ح 7.
11. کمال الدین، ج 2، ص 441، ح 12؛ الغیبه طوسی، ص 246، ح 215؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 30، ح 25.
12. احتجاج، ج 2، ص 323؛ الخرائج و الحرائج، ج 2، ص 903؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 175، ح 7.
13. کمال الدین، ج 2، ص 485، ح 10؛ الغیبه، شیخ طوسی، ص 292، ح 247؛ احتجاج، ج 2، ص 284؛ إعلام الوری، ج 2، ص 272؛ کشف الغمه، ج 3، ص 340؛ الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1115؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 181، ح 10.
14. کمال الدین، ج 2، ص 511، ح 42؛ الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1111؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 191، ح 19.
15. صحیفه سجادیه، دعای 49، رقم 14؛ مهج الدعوات، ص 222؛ بحارالأنوار، ج 92، ص 428، ح 43.
16. مصباح، کفعمی، ص 770.
17. احتجاج، ج 2، ص 469.
18. احتجاج طبرسی، ج 2، ص 469.
19. اعلام الوری، ص 452.
20. همان.
21 . اعلام الوری، ص 452.
22. اعلام الوری، ص 452.
23. بحارالانوار، ج 53، ص 176.
24. بحارالانوار، ج 53، ص 174.
25. همان.
26. غیبت، طوسی، ص 361.
منبع مقاله :
رضوانی، علی اصغر؛ (1388)، دین‌شناسی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید