مصلح بزرگ در قرآن (4)

مصلح بزرگ در قرآن (4)

نویسنده: دکتر احمد (رجبعلی) زمانی

 

 

ق) زمر
24. (وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْکِتَابُ وَجِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاء وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ)؛ (1)
و زمین (در آن روز) به نور پروردگارش روشن می گردد و نامه های اعمال پیش رو می نهد و پیامبران و گواهان را حاضر می سازد و میان آن ها به حق داوری خواهد شد و ستم نمی گردد.
ظاهر آیه چگونگی قیامت کبری و برپایی آن و حضور انسان ها در آن صحنه را بیان می کند، لکن روایاتی هست که حقیقت را تبیین می کند که مقصود، قبل از قیامت و ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد؛ از جمله:
1. مفضل بن عمر گفته است که از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که مراد از ربّ الارض یعنی امام الارض. پرسیدم: وقتی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کند چه می شود؟ فرمود:
إِذاً یَستَغنِی النَّاسُ عَن ضَوءِ الشَّمسِ وَ نُورِ القَمَرِ وَ یَجتَزِئُونَ بِنُورِ الإِمَامِ؛
در آن هنگام مردم از روشنایی خورشید و نور افشانی ماه بی نیاز می گردند و به نور و درخشش امام خویش اکتفا می کنند. (2)
2. مرحوم شیخ مفید حدیثی را از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است: با نور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظلمت و تاریکی از بین می رود و بررسی کارهای گذشته افراد آغاز می گردد و انبیا و امامان معصوم (علیهم السلام) بر آن گواه خواهند بود. (3)

ر) زخرف
25. (وَجَعَلَهَا کَلِمَهً بَاقِیَهً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ)؛ (4)
او کلمه طیّبه (توحید) را کلمه پاینده ای در نسل های بعد از خود قرار داد، شاید آن مردم به سوی خداوند سبحان برگردند.
با توجه به آیات گذشته در این سوره، واژه ی « کلمه » در آیه ی فوق، همان لغت « کلمه » در آیه شریفه ی (أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ) (5) است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم و فاطمه اطهر (سلام الله علیهم اجمعین – اراده شده و در ادعیه و زیارات مختلف از آن « کلمه » به « کلمه التقوی و اعلام الهُدی » تعبیر شده است. حال با توجه به این هم آهنگی صحیح و مستند، به روایت ذیل توجه کنید:
جابربن یزید جعفی از امام باقر (علیه السلام) پرسید: عده ای می گویند خداوند تبارک و تعالی امامان و پیشوایان بعد از پیامبر را در نسل امام حسن (علیه السلام) قرار داه است، نه امام حسین (علیه السلام). امام باقر (علیه السلام) فرمود: کذبوا و الله؛ سوگند به خدا! آنان دروغ گفته اند. سپس فرمود: آیا نشنیدی آن چه را خداوند تعالی در قرآن فرمود: (وَجَعَلَهَا کَلِمَهً بَاقِیَهً) فِی عَقِبِهِ فَهَل جَعَلَهَا إِلّا فِی عَقِبِ الحُسَین؟؛ خداوند آن کلمه طیبه را در نسل او قرار داد و آیا این کلمه طیّبه در غیر از حسین [علیه السلام] قرار داده شده است؟! ای جابر! امامان بعد از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آنانی هستند که پیامبر به امامت آنان تصریح کرده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در شب معراج چون به آسمان ها سیر کردم اسامی جانشینان خویش را در ساق عرش الهی به صورت نوری مکتوب یافتم. آنان دوازده نفر بودند: علیّ و دو فرزندش (حسن و حسین)، علیّ و محمد و جعفر و موسی و علیّ و محمد و علی و حسن و حجت قائم – صلوات الله علیهم اجمعین – اینان پیشوایان معصومی هستند که از اهل بیت برگزیده و پاک انتخاب شده اند. سوگند به خدا! هیچ کس غیر از ما چنین ادعایی را نخواهد کرد و چنان چه کسی ادعا کند خداوند او را با ابلیس و لشکریانش محشور خواهد نمود. آن گاه امام (علیه السلام) آهی کشید و فرمود: خداوند عزت و احترام این امت را حفظ نکند، زیرا اینان حقوق پیامبر خدا را ادا نکردند و احترام او را نگه نداشتند. سوگند به خدا! اگر حق (حاکمیت صحیح) را به اهلش می دادند هرگز دو نفر درباره خداوند بزرگ اختلاف نمی کردند. سپس اشعار ذیل را سرودند:

انّ الیهود لحبّهم لنبیّهم *** آمنوا بوائق حادث الأزمان
و ذو الصلیب بحبّ عیسی أصبحوا *** یمشون زهواً فی قری نجران
و المؤمنون بحبّ آل محمد *** یرمون بالآفاق بالنیران

یهودیان به خاطر دوستی با پیامبر خویش، به مطالب پوچ و بیهوده و باطلی که در طول زمان به وجود آمده بود، ایمان آوردند و سرگرم امور واهی گشتند. از سوی دیگر صاحبان صلیب (مسیحیان) به عشق عیسی (علیه السلام) قدرت مند شدند و در روستاهای نجران با خودپسندی به راه افتادند و نمایش (مانور) دادند، اما پیروان آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) با عشقی که از خود نشان می دهند آماج گلوله های آتشین دشمنان در کنار و گوشه جهان خواهند شد. (6)
[گویا حضرت به مقاومت و ارزش ایمان و آثار تفرقه و جدایی در امت اسلامی اشاره دارند.] جابر پس از شنیدن مطالب فوق گفت: آیا حکومت حقّه از آن شما نیست؟! پاسخ داد: از آنِ ماست. عرض کرد: پس چرا نشسته اید و از حق خویش دفاع نمی کنید؟! زیرا خداوند فرمود: (وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ)؛ (7) با تمام توان در راه خدا جهاد کنید و همه تلاش خود را به کار گیرید، زیرا شما را برگزیده است. امام باقر (علیه السلام) فرمود: فَمَا بَالُ أَمِیرِ المُؤمِنِیِنَ (علیه السلام) فَقَد عَن حَقِّهِ حَیثُ لَم یَجِد نَاطِراً أَوَلَم تَسمَعِ اللهَ تَعَالَی یَقُولُ فِی قِصِّظِ لُوطٍ (قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّهً أَوْ آوِی إِلَى رُکْنٍ شَدِیدٍ)؛ (8) آن گاه که امیرمؤمنان (علیه السلام) برای خود یار و یاوری ندید، از حق خویش دفاع ننمود. مگر نشنیده ای که خداوند در داستان لوط پیامبر می گوید: « لوط گفت: افسوس! ای کاش در برابر شما قدرتی می داشتم یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیارم بود، آن گاه می دانستم با شما زشت سیرتان ددمنش چه کنم » و نیز خداوند در داستان نوح می گوید: (فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ)؛ (9) نوح به درگاه پروردگارش عرضه داشت که من مغلوب [این قوم طغیان گر] شده ام. انتقام مرا از آنان بگیر! و باز در داستان موسی بن عمران می فرماید: (قَالَ رَبِّ إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلاَّ نَفْسِی وَأَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ)؛ (10) موسی گفت: پروردگارا من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، پس میان ما و این جمعیت گناه کار، جدایی افکن.
در آخر امام باقر (علیه السلام) فرمود: آن گاه که پیامبران الهی چنین بودند، پس عذر اوصیای آنان حتماً پذیرفته است. ای جابر! جایگاه امام همانند جایگاه کعبه است؛ به سوی او می روند، نه این که او به سوی دیگران برود. (11)

ش) صف
26. (یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ * هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛ (12)
آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود (شیوه های مختلف تبلیغاتی) خاموش سازند، لکن خداوند نور خود را کامل می کند؛ هر چند کافران خوش نداشته باشند. او کسی است که رسول خدا را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ی ادیان غلبه دهد؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
آیات فوق دو پیام پیوسته دارد:

1. دشمن تصمیم جدی دارد که با دین خدا و جلوه های نورانی آن مبارزه کند؛ پس به غوغا سالاری و تبلیغات می پردازد و از هیچ اتهام و دروغی خودداری نخواهد کرد.
2. خداوند سبحان دین و جلوه های نورانی اش را تأیید می کند واز حمایت آن هیچ گونه کوتاهی نخواهد کرد؛ بالاتر آن که آیین واقعی خود را بر همه ادیان و باورهای غیرحقیقی غلبه می بخشد و آن را به صورت ایده ی جهانی در خواهد آورد.
روایاتی در ذیل آیات فوق است که این ادعا را تثبیت می کند و زمان غلبه حاکمیت دین حق را بر سایر اندیشه های بی اساس مشخص می نماید.
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمود:
یُرِیدُونَ لِیُطفِئُوا وَلایَهَ أَمیرِ المُؤمِنینَ عَلَیه السَّلامُ بِأَفوَاهِهِم…؛
آنان می خواهند با تبلیغات خود، ولایت و حاکمیت امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه السلام) را نابود کنند.
محمد بن فضیل گفت: « وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ »؛ خداوند نور خویش را کمال می بخشد. امام (علیه السلام) فرمود: خداوند جانشینی (امامت) را به اتمام خواهد رساند، زیرا در جای دیگر از قرآن فرموده است: (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنزَلْنَا) (13) پس « نور » در آیه شریفه مقام امامت است. آن گاه محمد بن فضیل آیه (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ…) را قرائت کرد. امام کاظم (علیه السلام) فرمود: خداوند کسی است که فرمان داد به پیامبرش تا ولایت و سرپرستی را برای وصی اش تثبیت کند، زیرا ولایت همان حاکمیت دین حق است.
راوی پرسید: (لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ)؛ غلبه دین حق بر همه ی صاحبان ادیان یعنی چه؟! امام (علیه السلام) فرمود: به هنگام ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دین حق بر همه ادیان غلبه پیدا می نماید، زیرا فرمود: (وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ…) آن ولایت، ولایت حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که به ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) پیوند می خورد، گر چه کافران (لجوج) آن را خوش نداشته باشند.
راوی پرسید: مطالب فوق، شأن نزول آیات است؟ امام (علیه السلام) فرمود: آن چه مطرح شد تنزیل است و آن چه غیرش گفته شده است تأویل می باشد. (14)
ابوبصیراز امام صادق (علیه السلام) پرسید: مقصود از آیه شریفه ی (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ) چیست؟
امام (علیه السلام) فرمود: سوگند به خدا! آیه ی فوق تأویل نگردیده است و زمانش فرا نرسیده… ابوبصیر گفت: پس چه زمانی تحقق پیدا می کند؟ حضرت فرمود: آن گاه که حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کند و ان شاءالله (از پس پرده غیبت به درآید). در آن وقت هر کافر و مشرکی ظهورش را ناخوشایند داند و چنان چه کافر و مشرکی در دل پاره سنگی مخفی شده باشد، آن پاره سنگ به امر خدا فریاد بر آورد: یَا مُؤمِنُ فِی بَطنِی کَافِرٌ أَو مُشرِکٌ فَاقتُلهُ فیُجیبه فَیَقتُلُ، ای مؤمن! (مصداق اتمّ و اکمل همان مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است) در دل من کافر یا مشرک [سرکش و لجوج] قرار دارد، او را بکُش و به سزای خویش برسان، حضرت پاسخ می دهد و او را می کشد و نابود می نماید. (15)

ت) مُلک
27. (قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاء مَّعِینٍ)؛ (16)
بگو به من خبر دهید اگر آب های (سرزمین) شما در زمین فرو رود چه کسی می تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد.
1. علی بن جعفر خدمت برادرش، موسی بن جعفر (علیه السلام) رسید و از تأویل و حقیقت آیه ی فوق سؤال کرد. امام هفتم (علیه السلام) فرمود:
إِذَا فَقَدتُم إِمَامَکُم فَلَم تَرَوهُ فَمَاذَا تَصنَعُون؛
آن گاه که امام زمان از میان شما ناپدید گردید و توفیق دیدار او را نداشته باشید چه می کنید؟ (17)
2. عمّار بن یاسر گفته است: در یکی از غزوات (خیبر) همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودم و دیدم علی بن ابی طالب (علیه السلام) حماسه آفرید و سران و پرچم داران کفر را کشت و انسجام نیروهای دشمن را از بین برد و عمرو بن عبدالله حجمی و شیبه بن نافع را نابود کرد. خدمت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدم. عرض کردم: همانا علی بن ابی طالب (علیه السلام) بالاترین جهاد و مبارزه در راه خدا را انجام داد. پیامبر خدا فرمود: لِأَنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنهُ وَ إِنَّهُ وَارِثُ عِلمِی وَ قَاضِی دَینی وُ مُنجِزُ وَ عدی وَ الخَلِیفَهُ بَعدِی وَ…؛ علی بن ابی طالب جهاد در راه خدا را خوب انجام داد، زیرا او از من است و من از او هستم. او وارث دانش من است. پرداخت کننده دیون من می باشد و هر آن چه را وعده کرده ام وفا می کند. او جانشین من است. اگر علی نبود مؤمنان خالص، اسلام ناب را می شناختند. جنگ و ستیز با علی، جنگ با من و جنگ با من، مبارزه با خداست. تسلیم در برابر او، تسلیم در برابر من است و تسلیم در برابر من، تسلیم در برابر خداست. آگاه باشید، علی، پدر دو نوه من (حسن و حسین) است. پیشوایان آینده از نسل او هستند. خداوند امامان راستین را از نسل او خلق می کند که از جمله آنان مهدی این امت است.
عمار گفت: پدر و مادرم به فدای شما! مهدی چه کسی است؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: همانا خداوند با من پیمان بسته است که از نسل حسین، نُه پیشوا و امام بیافریند که نهمین آن ها از نظرها غایب می گردد و این همان سخن خداوند است که فرمود: (قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاء مَّعِینٍ…) برای مهدی [عج] غیبت طولانی خواهد بود. عده ای از او بر می گردند و عده ای بر ایمان خود ثابت قدم می مانند. در آخر الزمان از پس پرده غیبت برون خواهد آمد. دنیا را پر از عدل و داد می نماید؛ همان طور که از ستم و جنایت پر شده باشد. (18)
3. ابوبصیر گفته است: امام محمد باقر (علیه السلام) درباره آیه شریفه (قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیکُم بِمَاء مَّعِینٍ) فرمود: این آیه درباره قائم آل محمد (علیه السلام) نازل شده است که می فرماید: « چنان چه شب را صبح کردید و امام خویش را غایب و پنهان از نظرها یافتید و ندانستید او کجاست، پس چه کسی امام زمان شما را ظاهر خواهد کرد؟ آن امامی که خبرهای آسمانی و زمینی در نزد او باشد و احکام الهی اعم از حلال و حرام را بداند…؟ سپس فرمود: سوگند به خدا! زمان تأویل و تحقّق آیه ی شریفه نیامده است، بلکه به طور یقین وقت آن فرا می رسد. (19)

ث) فجر
28. (وَالْفَجْرِ * وَلَیَالٍ عَشْرٍ * وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ * وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ * هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِّذِی حِجْرٍ)؛ (20)
سوگند به سپیده دم (فجر صادق) و به شب های ده گانه و به زوج و فرد و به شب هنگامی که (به سوی روشنایی روز) حرکت می کند. [سوگند که پروردگارت در کمین ظالمان است] آیا در آن چه گفته شد برای صاحبان خرد سوگند مهمی نیست؟!
درباره ی آیات فوق دو گونه تأویل وجود دارد و هر دو بیان گرعظمت حضرت مهدی – عجلّ الله تعالی فرجه الشریف – و ظهور آن بزرگوار می باشد که در قالب دو حدیث در ذیل می آید:
1. جابر بن یزید جعفی خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و از آیات فوق سؤال کرد. حضرت فرمود:
قَولُهُ تَعَالَی وَالفَجرِ هُوَ القَائِمُ وَ اللَّیَالِی العَشرُ الأَئِمَّهُ (علیهم السلام) مِنَ الحَسَنِ إِلَی الحَسَنِ وَ الشَّفعِ أَمِیرُ المُؤمِنینَ وَ فَاطِمَهُ (علیهما السلام) وَ الوَترِ هُوَ اللهُ وَحدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ و الَّیلِ إِذا یَسرِ هِیَ دَولَهُ حَبتَر فَهِیَ تَسرِی إِلَی قِیَامِ القَائِمِ (علیه السلام)؛ (21) مقصود از « والفجر »، حضرت قائم است و شب های ده گانه، امام حسن مجتبی (علیه السلام) تا امام حسن عسکری (علیه السلام) است و شفع (جفت)، امیر مؤمنان (علیه السلام) و فاطمه زهرا (علیها السلام) است و وتر، خداوند یکتایی است که شریک ندارد و مرا از لیل، حکومت « حبتر » است که ادامه آن به قیام حضرت قائم (علیه السلام) منتهی خواهد شد.
حَبتَر، در کتاب های لغت به معنای « مدت کوتاه » آمده است. (22) و در برخی منابع روایی گفته شده: حَبتَر حکومت کوتاه مدت، قبل از قیام قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. (23)
2. جابربن یزید جعفی از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: یا جابر! وَ الفَجرِ جَدّی وَ لَیالٍ عَشرٍ عشره أئمه وَ الشَّفعِ أمیر المؤمنین وَ الوَترِ اسم القائم؛ ای جابر! همانا مقصود از « والفجر » جدّم، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و لیال عشر پیشوایان معصوم بعد از پدرم، علی (علیه السلام) تا امام عسکری (علیه السلام) است و شفع، وجود مبارک امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه السلام) است و وتر در آیه ی شریفه، نام حضرت قائم (علیه السلام) است. (24)

خ) عصر
29. (وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ)؛ (25)
سوگند به زمان! همانا انسان ها در خسران و زیان به سر می برند؛ مگر کسانی که ایمان بیاورند و اعمال شایسته انجام دهند؛ یک دیگر را توصیه به حق و سفارش به شکیبایی نمایند.
درباره ی کلمه ی « والعصر » در سوره فوق مفسّران و محدّثان اختلاف نظر دارند؛ عده ای گفته اند که مقصود نماز عصر است. (26) بعضی دیگر « عصر » را نبوت و پیامبری رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته اند. (27) گروهی « عصر » را دهر و زمان ممتد می دانند، زیرا حوادث و شگفتی های فراوانی به وجود می آید که نشان گر قدرت ربوبی حضرت حق – جل و علا – است. برخی دیگر براساس روایات موجود، « عصر » را عصر ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) دانسته اند. (28) حال براساس تناسب موضوع جهت استناد قول چهارم حدیث ذیل می آوریم:
مفضل بن عمر خدمت امام ششم (علیه السلام) رسید و پرسید: یابن رسول الله! مقصود از « عصر » در این سوره ی مبارکه چیست؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود:
العَصرُ عَصرُ خُرُوجِ القَائِمِ، إِنَّ الإِنسانَ لَفِی خُسرٍ یَعنِی أَعدَاءَنَا، إِلّا الَّذِینَ آمَنُوا یَعنِی بِآیَاتِنَا، وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ یَعنِی بِمُوَاسَاهِ الإِخوَانِ، وَ تَواصَوا بِالحَقِّ یَعنِی بِالإِمَامَهِ، وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ یَعنی فی العِترَه؛
عصر همان زمان ظهور قائم آل محمد (علیه السلام) است و مراد از جمله دوم دشمنان ما هستند که در خسران به سر می برند، مگر کسانی که به معجزات و دلایل ما توجه کنند.
عمل صالح، یاری رساندن و کمک به برادران و خواهران ایمانی است. توصیه به حق، سفارش درباره امامت و توجه به ولایت ائمه (علیهم اسلام) و توصیه به صبر، همان توجه به عترت و خاندان پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد. (29)

ادامه دارد…

پی‌نوشت‌ها:

1. زمر، آیه 69.
2. تفسیر القمی، ج 2، ص 253 و نورالثقلین، ج 4، ص 503، ح 121.
3. تفسیر الصافی، ج 4، ص 331.
4. زخرف، آیه 28.
5. ابراهیم، آیه 24. (در تفاسیر گوناگون، تفسیر فوق وجود دارد که فقط به آدرس اشاره می شود: تفسیر فرات الکوفی، ج 1 ص 219؛ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 224؛ مجمع البیان، ج 3، ص312؛ برها«، ج 3، ص 310 و تقریب القرآن، ج13، ص 153).
6. قندوزی حنفی، ینابیع المودّه، ج 3، باب 71، ص 82 – 83. (تفاوت مختصری در بند اول از مصرع اول است، چنین آمده: و بنهو الیهود بحب موسی کلّهم…)
7. حج، آیه 78.
8. هود، آیه 80.
9. قمر، آیه 10.
10. مائده، آیه 25.
11. بحارالانوار، ج 36، ص 357، ح 226، ب 40.
12. صف، آیه 8 – 9.
13. تغابن، آیه 8.
14. الاصول من الکافی، ج 1، ص 432، ح 91 و مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 82.
15. البحرانی، البرهان، ج 5، ص 329، سطر 28.
16. ملک، آیه 30.
17. البرهان، ج 5، ص 366 و بحارالانوار، ج 24، ص 100، ح 2، ب 37.
18. بحارالانوار، ج 33، ص 18، ح 376، ب 41.
19. کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 325، ح 3؛ غیبت شیخ طوسی، ص 101 و فیض کاشانی، الصافی، ج 5، ص 206.
20. فجر، آیه 1 – 5.
21. بحارالانوار، ج 24، ص 78، ح 19؛ تفسیر البرهان، ج 4، ص 457، ح 1 و العوالم، ج 15 (جزء 3)، ص 30، ح 21.
22. فراهیدی، العین، ج 3، ص 336؛ ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 162 و طریحی، مجمع البحرین، ج 3، ص 257.
23. بحارالانوار، ج 24، ص 78، ح 19.
24. مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 281 و العوالم، ج 15 (جزء 3)، ص 31، ح 22.
25. عصر، آیه 1 – 3.
26. زمخشری، الکشاف، ج 4، ص 793.
27. فیض کاشانی، الصافی، ج 5، ص 372.
28. المیزان، ج 20، ص 409. (علامه بزرگ وار همه اقوال را آورده است، لکن برای قول دوم رجحان قائل شده است و قول چهارم را نیز تأیید کرده و نوشته است که حق با تمام وجود در عصر ظهور جلوه می نماید).
29. اثبات الهداه، ج 3، ص 492، ب 32، ح 236؛ غایه المرام و حجه الخصام، ص 385، ب 94، ح1؛ نورالثقلین، ج 5، ص 666، ح 5؛ بحارالانوار، ج 24، ص 214. (در بعضی از روایات به جای کلمه « فی العتره »، کلمه « بالفتره » آمده است) و صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ب 58، ح 1، ص 565.
منبع مقاله:
زمانی، احمد؛ (1393)، اندیشه انتظار (شناخت امام عصر(عج) و چگونگی حکومت جهانی صالحان)، قم: بوستان کتاب، چاپ پنجم

 

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید