کم شماری خوبی‌ها (۴)

کم شماری خوبی‌ها (۴)

وَ ألبِسْنِی زِینَهَ المُتّقینَ فی… اسْتِقْلَالِ الْخَیْرِ وَ إِنْ کَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی‌.[۱]

در تبیین این فراز، گفتیم روایاتی که درباره ذمّ و نکوهش استکثار خیر وارد شده است، به چند دسته تقسیم می‌شوند:

دسته اول، روایاتی است که به صورت مطلق، زیادشماری کار خیر را مورد نکوهش قرار داده‌اند.

دسته دوم، روایاتی است که اجتناب از استکثار خیر را از ویژگی‌های انسان‌های عاقل دانسته‌اند. نمونه‌هایی از این دسته در جلسه قبل بیان شد.

دسته سوم، روایاتی است که اجتناب از استکثار خیر را از اوصاف انسان‌های باتقوا شمره‌اند. بر اساس این روایات، شخص متقی هیچ‌گاه کارهای خوبِ زیادِ خود را زیاد نمی‌بیند و این، بیانگر این است که کم‌شماری کار خوب، ریشه در تقوا دارد.

روایتی که از امیر المؤمنین (علیه السّلام) در توصیف «متقین» وارد شده است، در این دسته جای دارد که می‌فرماید:

لا یَرضَونَ مِن‌ أعمالِهِمُ‌ القَلیلَ‌، و لا یَستِکثِرونَ الکَثیرَ. فَهُم لِأَنفُسِهِم مُتَّهِمونَ، و مِن أعمالِهِم مُشفِقونَ. [۲]

آنان به اعمال اندکشان خشنود نمى‌شوند و اعمال بسیار را بسیار نمى‌شمارند. آنان همیشه نفس خود را متّهم مى‌کنند و از کرده‌هاى خویش، بیمناک‌اند.

جمله اخیر این روایت می‌تواند اشاره به این آیه شریفه باشد که در توصیف مؤمنانی که از پرودگار خود خشیت دارند، می‌فرماید:

﴿وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ أَنَّهُمْ إِلى‌ رَبِّهِمْ راجِعُونَ﴾ [۳]

و کسانى که آنچه [باید در راه خداوند] دهند مى‌دهند، در حالى که دل‌هاى آنان هراسان است ‌که به سوى پروردگارشان باز مى‌گردند.

سؤالی که در اینجا مطرح است این است که طبق روایات دسته دوم، اجتناب از زیادشماری کار خیر ریشه در عقل داشت؛ ولی طبق روایات دسته سوم، تقوا است که سبب می‌شود انسان کار زیاد خود را زیاد نبیند، وجه جمع این دو دسته چگونه است؟

پاسخ این است که در هر دسته از یک بُعد به این مطلب نگاه شده است و در واقع هر دو دسته به یک معنا اشاره دارند، زیرا مراد از عقل در روایات دسته دوم، عقل عملی است که همان عقلی است که نتیجه رعایت تقوا است، یا به تعبیر قرآن کریم، بصیرتی است که با رعایت تقوا حاصل می‌شود:

﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً﴾ [۴]

اى مؤمنان! اگر از تقوای الهی را رعایت کنید، در شما نیروى شناخت [درستى از نادرستى] ‌مى‌نهد.

بنا بر این، اگر انسان اهل تقوا باشد، بصیرت پیدا می‌کند و این بصیرت که همان عقل عملی است، نمی‌گذارد کار زیاد خود را زیاد ببیند؛ بلکه همواره از کم بودن کار خویش ترسان است، لذا در پی تکمیل و رشد آن خواهد بود.


[۱] الصحیفه السجّادیّه، الدعاء ۲۰.
[۲] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.
[۳] سوره مؤمنون، آیه ۶۰.
[۴] سوره انفال، آیه ۲۹.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید