فرازهایى از نامه های عرفانی امام(ره) – 1

فرازهایى از نامه های عرفانی امام(ره) – 1

نصحیت هایی حکیمانه از حضرت امام(ره) به فرزند گرامیشان حاج احمد آقا

میزان در اعمال

پسرم ! نه گوشه گیرى صوفیانه دلیل پیوستن به حق است ، و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت ، شاهد گسستن از حق . میزان در اعمال انگیزه هاى آنهاست .

چه بسا عابد و زاهدى که گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر، با آنچه مناسب او است ، چون خود بینى و خود خواهى و غرور و عجب و بزرگ بینى و تحقیر خلق الله و شرک خفى و امثال آنها، او را از حق دور و به شرک مى کشاند و چه بسا متصدى امور حکومت که با انگیزه الهى به معدن قرب حق نائل مى شود… پس میزان عرفان و حرمان ، انگیزه است .

هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیکتر باشند و از حجب ، حتى حجب نور وارسته تر، به مبداء نور وابسته ترند، تا آنجا که سخن از وابستگى نیز کفر است .

پسرم ! از زیر بار مسؤ ولیت انسانى که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالى مکن ، که تاخت و تاز شیطان در این میدان ، کمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندرکاران نیست ، و دست و پا براى بدست آوردن مقام ، هر چه باشد، چه مقام معنوى و چه مادى مزن ، به عذر آن که مى خواهم به معارف الهى نزدیک شوم ، یا خدمت به عبادالله نمایم ، که توجه به آن از شیطان است ، چه رسد که کوشش براى به دست آوردن آن .

باید معارف به قلب برسد

پسرم! کوشش کن کلمه توحید را که بزرگترین کلمه است ، و والاترین جمله است ، از عقلت به قلبت برسانى ، که حظ عقل همان اعتقاد جازم برهانى است ، و این حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقین به قلب نرسد، فایده و اثرش ‍ناچیز است .

چه بسا بعضی از همین اصحاب برهان عقلى و استدلال فلسفى بیشتر از دیگران در دام ابلیس و نفس خبیث مى باشند، (پاى استدلالیان چوبین بود)، و آنگاه این قدم برهانى و عقلى تبدیل به قدم روحانى و ایمانى مى شود که از افق عقل به مقام قلب برسد، و قلب باور کند آنچه را استدلال اثبات عقلى کرده است .

پسرم ! مجاهده کن که دل را به خدا بسپارى و موثرى جز او ندانى .
من و تو اگر این حقیقت را باور کنیم ، و حیله هاى شیطانى و نفسانى بگذارند واقعیات را آن طور که هستند ببینیم ، آنگاه از مدح مداحان و ثناى ثناجویان آن طور پریشان مى شویم که امروز از عیب جوئى دشمنان و شایعه سازى بدخواهان ؛ و عیب جوئى را آن گونه استقبال مى کنیم که امروز از مداحى ها و یاوه گوئیهاى ثناخوانان . اگر از آنچه ذکر شد به قلبت برسد، از ناملایمات و دروغ پردازیها ناراحت نمى شودى ، و آرامش ‍ قلب پیدا مى کنى ، که ناراحتیها اکثرا از خود خواهى است . خداوند همه ما را از آن نجات مرحمت فرماید.

بى توجهى به ثناى ثناجویان

پسرم ! چه خوب است به خود تلقین کنى ، و به باور خود بیاورى یک واقعیت را که مدح مداحان و ثناى ثناجویان چه بسا که انسان را به هلاکت برساند، و از تهذیب دور و دورتر سازد.

تاثیر سوء ثناى جمیل در نفس آلودده ما، مایه بدبختیها و دور افتادگى ها از پیشگاه مقدس حق – جل و علا – براى ما ضعفاء النفوس خواهد بود، و شاید عیبجویى ها و شایعه پراکنى ها براى علاج معایب نفسانى ما سودمند باشد، که هست همچون عمل جراحى دردناک که موجب سلامت مریض ‍ مى شود. آنان که با ثناهاى خود ما را از جوار حق دور مى کنند، دوستانى هستند که با دوستى خود به ما دشمنى مى کنند و آنان که پندارند با عیب گوئى و فحاشى و شایعه سازى به ما دشمنى مى کنند، دشمنانى هستند که با عمل خود ما را اگر لایق باشیم ، اصلاح مى کنند، و در صورت دشمنى به ما دوستى مى نمایند. من و تو اگر این حقیقت را باور کنیم ، و حیله هاى شیطانى و نفسانى بگذارند واقعیات را آن طور که هستند ببینیم ، آنگاه از مدح مداحان و ثناى ثناجویان آن طور پریشان مى شویم که امروز از عیب جوئى دشمنان و شایعه سازى بدخواهان ؛ و عیب جوئى را آن گونه استقبال مى کنیم که امروز از مداحى ها و یاوه گوئیهاى ثناخوانان . اگر از آنچه ذکر شد به قلبت برسد، از ناملایمات و دروغ پردازیها ناراحت نمى شودى ، و آرامش ‍ قلب پیدا مى کنى ، که ناراحتیها اکثرا از خود خواهى است . خداوند همه ما را از آن نجات مرحمت فرماید.

آفات حب دنیا

پسرم ! هیچگاه دنبال تحصیل دنیا، اگر چه حلال او باشد، مباش که حب دنیا، گرچه حلالش باشد، راءس همه خطایا است ، چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنیاى حرام مى کشاند. تو جوانى و با قدرت جوانى که حق داده است مى توانى اولین قدم انحراف را قطع کنى و نگذارى به قدم هاى دیگر کشیده شوى که هر قدمى ، قدم هائى در پى دارد، و هر گناهى – گرچه کوچک – به گناهان بزرگ و بزرگتر انسان را کشد، به طورى که گناهان بسیار بزرگ در نظر انسان ناچیز آید، بلکه گاهى اشخاص به ارتکاب بعض کبائر به یکدیگر فخر مى کنند، و گاهى به واسطه شدت ظلمات و حجاب هاى دنیوى ،

منکر به نظر معروف ، و معروف منکر مى گردد. *

……………………………………………………..

* برگرفته از نامه حضرت امام خمینى قدس سره به گرامى فرزندشان سید احمد خمینى ، نوشته شده در تاریخ 26 تیر 63، چاپ شده در کتاب نقطه عطف .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید