نویسنده: محمد تستری
منبع:قضاوت های امیر المومنین(ع)
عبدالرحمن بن حجاج می گوید: حکم بن عتیبه و سلمه بن کهیل بر ابی جعفر علیه السلام (امام محمد باقر) وارد شده از آن حضرت از حکم شاهد با سوگند پرسش نمودند. امام علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به وسیله آن حکم نموده و همچنین علی علیه السلام نزد شما در کوفه بدان حکم نموده است ، تا این که فرمود علی علیه السلام در مسجد کوفه نشسته بود ناگهان عبدالله بن قفل تمیمی در حالی که زرهی به همراه داشت بر آن حضرت گذشت . علی علیه السلام به عبدالله گفت : این زره طلحه است که در روز بصره (جنگ صفین) از او ربوده شده است . عبدالله گفت : به نزد شریح قاضی می رویم ، رفتند، شریح به قضاوت نشست ، امیرالمومنین علیه السلام فرمود: این زره طلحه است که در روز بصره از او ربوده شده است . شریح : در این باره شاهد بیاور!
علی علیه السلام امام حسن را آورده بر آن گواهی داد. شریح : با گواهی یک نفر حکم نمی کنم مگر این که دیگری با او باشد. حضرت علی قنبر را آورد و او بر آن گواهی داد. شریح : قنبر برده است و شهادتش نافذ نیست . علی علیه السلام خشمگین شده به قنبر فرمود: بگیر زره را که این مرد (شریح) سه بار قضاوت به ناحق نمود. در این موقع شریح تکانی خورده و به آن حضرت عرضه داشت : من پس از این ، هیچ وقت بین دو نفر قضاوت نخواهم کرد مگر این که علت سه بار قضاوت ناحق مرا به من بگویید. امیرالمومنین علیه السلام به او فرمود: وای بر تو! هنگامی که طرح دعوا کردم گفتی : گواه بیاور با این که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده مال ربوده شده هر جا که یافت شود بدون اقامه گواه گرفته می شود، پس من گفتم : شاید او این حدیث رسول خدا را نشنیده ، آنگاه حسن علیه السلام را آوردم و بر آن گواهی داد، پس گفتی : او یک شاهد است و من با شهادت یک شاهد حکم نمی کنم ، با این که رسول خدا صلی الله علیه و آله با یک شاهد و سوگند، حکم نموده است . سپس قنبر را آوردم و گواهی داد، پس گفتی : او برده است و من با گواهی برده حکم نمی کنم ، با این که گواهی برده اگر عادل باشد پذیرفته است . و آنگاه فرمود: وای بر تو! امام مسلمین بر امور بزرگتر مسلمین مامون و مورد اعتماد است.