بعد از اینکه بیمارى یا بیماریهاى نفسمان را شناختیم و یقین پیدا کردیم که بیمار هستیم باید فورا معالجه را شروع کنیم، و مهمترین موضوع در این مرحله تصمیم و اراده است. اگر واقعا بخواهیم و جدّا تصمیم بگیریم که خودمان را از بدیها و اخلاق زشت تهذیب سازیم مى توانیم ولى اگر موضوع را کوچک بشماریم و تصمیم نگیریم، بهبود و سلامت غیر ممکن خواهد بود. در این مرحله است که شیطان و نفس امّاره وارد عمل مى شوند و به انواع حیله ها متوسل مى گردند تا ما را از تصمیم منصرف سازند. ولى باید کاملا هوشیار باشیم و فریب نیرنگهایشان را نخوریم.
ممکن است صفت زشت ما را چنین توجیه کنند که: تو مى خواهى با مردم زندگى کنى، دیگران هم، همین صفت را دارند، فلانى و فلانى و فلانى را ببین، به عین این صفت بلکه بالاتر از آن گرفتارند، مگر تو تنها مى توانى خوب باشى؟
خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت باش!!.
ولى باید قاطعانه در برابر این نیرنگ بایستیم و بگوییم: گیرم که دیگران نیز به همین بیمارى مبتلا باشند چه ربطى به من دارد؟ مبتلا بودن دیگران عیب نفسانى مرا توجیه نمى کند، به هرحال این عیب و بیمارى در من وجود دارد و اگر با این عیب بمیرم به شقاوت و بدبختى ابدى گرفتار خواهم بود. بنابراین باید در معالجه و تهذیب نفس خودم تلاش کنم.
گاهى هم ممکن است شیطان، با حیله وقت گذرانى و تأخیر، به میدان بیاید و ما را از اراده منصرف سازد، بگوید درست است که این عیب در تو وجود دارد و باید اصلاحش کنى لیکن دیر نمى شود، چه عجله اى دارى؟ بگذار فلان کار تمام شود آنگاه با فراغت، به تهذیب نفس بپرداز. اکنون جوان هستى و موقع خوشگذرانى تو است، وقتى به سن پیرى رسیدى توبه مى کنى و به تهذیب نفس مشغول مى شوى.
باید توجه داشته باشیم که این نیز نوعى نیرنگ شیطانى است. از کجا که تا آن تاریخ زنده باشیم؟ شاید قبل از آن، مرگ فرارسد و با همین بیماریهاى نفسانى از دنیا برویم. در آن صورت سرنوشت ما چه خواهد شد؟ وانگهى گیرم که تا آن زمان هم زنده بمانم ولى مگر نفس امّاره و شیطان در آن زمان دست از حیله و نیرنگ بر مى دارند و مرا آزاد مى گذارند تا به تزکیه و تهذیب نفس خودم بپردازم؟ در آن زمان هم با حیله هاى دیگر مرا از تصمیم بازمى دارند. پس چه بهتر که از هم اکنون وارد عمل شوم و نفس اماره و سرکش را مهار کنم.
گاهى ممکن است نفس امّاره به ما بگوید: تو بگناه و فلان صفت عادت کرده اى و ترک عادت برایت غیر ممکن مى باشد. تو اسیر هواى نفس هستى، چگونه مى توانى خودت را از اسارت نجات دهى؟ نفس تو، به وسیله گناه و معصیت تاریک شده و راه بازگشت ندارى.
باید بدانیم که این هم یک نوع نیرنگ است، باید به نفس اماره بگوییم: ترک عادت غیر ممکن نیست بلکه ممکن مى باشد. البته دشوار است لیکن به هرحال باید وارد عمل شوم و در تهذیب نفس خودم بکوشم. اگر ترک گناه و صفات زشت ممکن نبود، این همه دستورات اخلاقى از پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السّلام صادر نمى شد. راه توبه و انابه هیچگاه مسدود نمى شود و همیشه مفتوح است. بنابراین، باید تصمیم بگیرم و مشغول تهذیب نفس شوم.
ممکن است صفات زشت و بیماریهاى نفسانى را کوچک و غیر مهم جلوه دهد و بگوید: تو که به انجام واجبات مقید هستى، فلان و فلان عمل مستحب را انجام مى دهى، خدا تو را مى بخشد و جایگاهت بهشت خواهد بود. صفتهاى زشتى هم که دارى چندان مهم نیستند، بوسیله انجام دادن مستحبات جبران و بخشیده مى شوند.
در اینجا نیز باید توجه داشته باشیم که این قبیل توجیهات از تسویلات نفس اماره و شیطان است. باید به نفس اماره بگوییم: عمل صالح از متقین قبول مى شود و حصول تقوا بدون تهذیب نفس امکان پذیر نیست. اگر نفس ما از بدیها تهذیب نشود جایگاه پرورش خوبیها نخواهد بود. اگر شیطان بیرون نرود، فرشته وارد نمى شود. اگر به وسیله گناه و رذائل اخلاق تاریک و آلوده شود، در جهان آخرت نور و فروغ نخواهد داشت.
همیشه باید به عواقب خطرناک بیماریهاى نفسانى کاملا توجه کنیم. علاوه بر آن، با مراجعه به کتب اخلاق و احادیث، آثار سوء هریک از بیماریهاى نفسانى و عقابهاى اخروى آنها را مورد توجه قرار دهیم. به این وسیله در برابر تسویلات و نیرنگهاى نفس اماره و شیطان مقاومت نماییم و براى اصلاح و تهذیب نفس قاطعانه تصمیم بگیریم. اگر از مرحله اراده بگذریم به مرحله عمل نزدیک خواهیم شد.
کنترل و غلبه بر نفس
منشأ تمام اعمال و حرکات و گفتار و خوبیها و بدیهاى انسان نفس است. اگر نفس اصلاح شد، دنیا و آخرت انسان تأمین و آباد است و اگر به فساد کشیده شد منشأ بدیها خواهد بود و هلاکت دنیوى و اخروى را در پى خواهد داشت. اگر در طریق انسانیت قدم نهاد مى تواند از فرشتگان مقرب الهى نیز بالاتر رود و اگر گوهر شریف انسانیت را نادیده گرفت و در طریق حیوانیت قدم نهاد از حیوانات پست تر مى شود بلکه به مقام شیطنت سقوط مى کند. اسباب و وسائل پیمودن هریک از این دو راه در نهاد انسان نهفته است. هم عقل دارد و بالفطره خواهان فضائل و مکارم انسانى است، هم حیوان است و از غرائز و قواى حیوانى برخوردار مى باشد. اما چنان نیست که غرائز و نیروها و تمایلات حیوانى یک سره باطل و زیان آور باشند و انسان را به سقوط بکشند، بلکه وجود آنها براى حیات انسان ضرورت دارد، اگر درست مورد استفاده قرار گیرند مى توانند در طریق تکامل انسان و سیر و صعود الى اللّه واقع شوند.
اما مشکل اساسى در این است که خواسته ها و تمایلات حیوانى در حد معینى متوقف نمى شود، و ملاحظه دیگران را نمى کند. نه توجهى به خواسته هاى انسانى دارد، نه ملاحظه سایر غرائز را مى کند، بلکه هدفى جز اشباع کامل ندارد.
غریزه جنسى خواستار اشباع کامل و نیل به هدف است و جز این هدفى ندارد. سایر غرائز حیوانى نیز مانند: لذتجویى از مأکولات و مشروبات، حب جاه و مقام و ریاست و شهرت، علاقه به مال و ثروت و تجملات زندگى و همچنین نیروى خشم و غضب و انتقامجویى، و همه صفاتى که از اینها سرچشمه مى گیرند، در حد معینى متوقف نمى شوند. بلکه هریک از اینها خواستار ارضاء کامل مى باشند. به همین جهت نفس انسان همواره میدان جنگ و جدال و تاخت وتاز غرائز مختلف است و هیچگاه آرامش ندارد، تا کدامیک پیروز گردد و نفس را به اسارت کامل خود در آورد.
لیکن عقل در این میان از قدرت و موقعیت بسیار مهمى برخوردار است.
مى تواند با استفاده از رهنمودهاى شرع، غرائز و تمایلات و خواسته هاى نفسانى را کنترل و تعدیل نماید و از افراط و تفریطها جلوگیرى به عمل آورد، مقام حاکمیت را قبضه کند، در بین خواسته هاى غرائز تعادل برقرار سازد، و بدین وسیله کشور نفس را از هرج ومرج و ناآرامى و زیاده طلبى نجات دهد و در صراط مستقیم انسانیت و سیر و سلوک الى اللّه هدایت نماید.
اما حاکمیت یافتن عقل کار آسانى نیست، زیرا با دشمنى بسیار نیرومند و فریبکار مواجه است، این دشمن غدّار که نفس اماره نام دارد، داراى اعوان و انصارى است که از او حمایت مى کنند.
خدا در قرآن مى فرماید: نفس همواره به کارهاى بد دستور مى دهد جز اینکه پروردگارم ترحم کند[۱].
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: بزرگترین دشمن تو نفس تو مى باشد که در بین دو پهلویت قرار دارد[۲].
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: عقل و شهوت ضدّ یکدیگر مى باشند. علم از عقل پشتیبانى مى کند، هوا و هوسها، شهوت را تأیید مى نمایند، نفس میدان تنازع و تاخت وتاز این دو نیرو است، هریک از این دو بر دیگرى غلبه کرد نفس را به تسخیر خود درمى آورد[۳].
حضرت على علیه السّلام فرمود: شر و بدى در باطن هر نفس نهفته است.
پس اگر صاحبش بر آن غلبه کرد پنهان مى شود و اگر غلبه نکرد آشکار مى گردد[۴].
بنابراین، عقل حاکم خوبى است اما نیاز به تعاون و همکارى دارد. ما اگر در این نزاع از عقل جانبدارى کنیم، بر خواسته ها و شهوتها و هوى هاى نفسانى بتازیم و زمام اداره کشور تن را در اختیار عقل قرار دهیم به پیروزى بسیار بزرگى نائل گشته ایم.
این چیزى است که پیشوایان دین و راهنمایان و رهروان شریعت و طریقت و حقیقت از ما خواسته و در این باره تأکیدات فراوانى به عمل آورده اند. از باب نمونه:
حضرت على علیه السّلام فرمود: مواظب باشید شهوتها بر قلوب شما غلبه نکنند، زیرا ابتدا شما را در تملک خود قرار مى دهند، و در نهایت به هلاکت مى افکنند[۵].
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: هرکس که شهوتها و خواسته هاى نفسانى را در تملک خویش قرار ندهد مالک عقل خودش نیز نخواهد بود[۶].
حضرت على علیه السّلام فرمود: غلبه هوى هاى نفسانى بزرگترین هلاکت، و غلبه بر آنها بهترین مالکیتها است [۷].
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هرکس که به هنگام رغبت و ترس و شهوت و غضب و رضایت، بر نفس خویش مسلط باشد خدا بدنش را بر آتش دوزخ حرام خواهد کرد[۸].
حضرت على علیه السّلام فرمود: بر نفس خودتان مسلط شوید و او را از معاصى بازدارید تا کشیدن او به سوى طاعات سهل و آسان گردد[۹].
بنابراین، تسلط بر نفس و کنترل خواسته ها و هوسها، براى تهذیب نفس، یک امر ضرورى و حیاتى محسوب مى شود. نفس انسان به منزله یک اسب سرکش و چموش است که اگر بوسیله ریاضت رام شد، و مهارش را در دست گرفتى، و بر پشتش سوار شدى، مى توانى از آن بهره مند شوى ولى اگر رام نشد و به هر طرف که خود خواست حرکت کرد تو را در پرتگاهها ساقط خواهد نمود. اما رام کردن نفس سرکش کار بسیار دشوارى است، او ابتدا در برابر تو مقاومت خواهد کرد ولى اگر تو نیز پایدارى کنى بالاخره تسلیم خواهد شد.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: اگر نفس تو در برابرت سرسختى نشان داد و تسلیم نشد تو نیز بر او سخت بگیر تا برایت ذلیل و رام گردد، با خدعه و نیرنگ با او رفتار کن تا به اطاعت درآید[۱۰].
حضرت على علیه السّلام فرمود: شهوتها و خواسته هاى نفسانى بیماریهاى کشنده هستند که بهترین دواى آنها صبر و پایدارى در برابر آنهاست [۱۱].[۱۲]
پی نوشتها
[۱] – إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی- یوسف/ ۵۳٫ [۲] – قال النبى صلّى اللّه علیه و آله: اعدى عدوک نفسک التى بین جنبیک- بحار/ ج ۷۰ ص ۶۴٫ [۳] – قال على علیه السّلام: العقل و الشهوه ضدان، و مؤید العقل العلم و مؤیّد الشهوه الهوى، و النفس متنازعه بینهما. فایّهما قهر کانت فى جانبه- غرر الحکم/ ج ۱ ص ۹۶٫ [۴] – قال على علیه السّلام: الشرّ کامن فى طبیعه کل احد فان غلبه صاحبه بطن و ان لم یغلبه ظهر- غرر الحکم/ ج ۱ ص ۱۰۵٫ [۵] – قال على علیه السّلام: ایّاکم و غلبه الشهوات على قلوبکم فان بدایتها ملکه و نهایتها هلکه- غرر الحکم/ ص ۱۶٫ [۶] – قال على علیه السّلام: من لم یملک شهوته لم یملک عقله- غرر الحکم/ ج ۲ ص ۷۰۲٫ [۷] – قال على( ع): غلبه الشهوه اعظم هلک و ملکها اشرف ملک- غرر الحکم/ ج ۲ ص ۵۰۷٫ [۸] – قال الصادق علیه السّلام: من ملک نفسه اذا رغب و اذا رهب و اذا اشتهى و اذا غضب و اذا رضى حرّم اللّه جسده على النار- وسائل الشیعه/ ج ۶ ص ۱۲۳٫ [۹] – قال على علیه السّلام: غالبوا انفسکم على ترک المعاصى یسهل علیکم مقادتها الى الطاعات غرر الحکم/ ج ۲ ص ۵۰۸٫ [۱۰] – قال على علیه السّلام: اذا صعب علیک نفسک فاصعب لها تذلّ لک و خادع نفسک عن نفسک تنقد لک- غرر الحکم/ ج ۱ ص ۳۱۹٫ [۱۱] – قال على علیه السّلام: الشهوات اعلال قاتلات و افضل دوائها اقتناء الصبر عنها- غرر الحکم/ ج ۱ ص ۷۲٫ [۱۲]. برگرفته از: امینى، ابراهیم، خودسازى(یا تزکیه و تهذیب نفس)، ص۷۷-۸۳، شفق – ایران – قم، چاپ: ۸، ۱۳۷۵ ه.ش.