سوءظن انسان را به تجسس در حال دیگران وامیدارد، تجسس سرچشه غیبت و کم کم موجب می شود که آبروی انسانی، به خطر بیفتد.
سوءظن بزرگترین مانع همکاریهای اجتماعی و اتحاد و بهم پیوستگی دلهاست، و انسان را به زندگی فردی، گوشه گیری، انزوا و تک روی و مفاسد ناشی از این صفات می کشاند، سوءظن نمی گذارد که انسان به دیگری اعتماد کند و پایه همکاری با او را بریزد و با کمک او به حل مشکلات بشتابد. بدبینی سرچشمه عداوتها، و گاهی مایه اصلی جنگها و نزاعهای خونین می شود. چه بسیار خانواده ها که بر اثر بدبینی از هم متلاشی شده و چه بسیار رجال لایق و باشخصیت که با یک گمان بد در حق آنها، تسلیم مرگ گردیده اند، و گاهی گمان بد آتش جنگهای بزرگی را روشن ساخته است. همچنین سوءظن، محبت و دوستی را خاموش و نفاق و دورویی را در میان دوستان پرورش می دهد، زیرا چنین کسی در ظاهر ناچار است تظاهر به دوستی با رفقای خود کند در حالی که در باطن چنبن نیست و نسبت به آنها بدبین می باشد و همین طرز رفتار موجب پرورش روح نفاق و دورویی در او خواهد گردید.1
بدبینی سرچشمه ناراحتی روح و عذاب جسم و اضطراب و نگرانی خاطر است. افراد بدبین غالباً ناراحتند، و بر اساس توهماتی که درباره اشخاص و حوادث دارند فوق العاده رنج می برند. آنها از معاشرت با افراد که یکی از وسایل عادی و مؤثر نشاط روحی است گریزانند زیرا کلمات یا کارهای مردم را مثلاً گوشه ها و نیشهایی برای خود فرض می کنند. از درد و دل که وسیله مفیدی برای تخفیف آلام و ناراحتیها است می ترسند، زیرا ممکن است موجب افشای اسرار آنها و یا مشکلات دیگری گردد! و به همین دلیل غالباً افسرده، بی نشاط و غمگین هستند، و تدریجاً به صورت یک موجود معطل و بی فایده در می آیند. افراد بدبین از صفای روح غالباً بی بهره اند زیرا همیشه در دل خود مشغول به غیبت افراد دیگرند و به همین ملاحظه بعضی از علمای اخلاق سوءظن را به عنوان « غیبت با قلب » عنوان نموده اند.2
در حقیقت گمان بد عاملی است برای جستجوگری و جستجوگری عاملی برای کشف اسرار و رازهای نهانی مردم است. اگر اجازه داده شود هر کس به جسجوگری درباره دیگران برخیزد حیثیت و آبروی مردم بر باد می رود و اسلام هرگز اجازه چنین کاری را نمی دهد.3
سوءظن در لغت و اصطلاح
سوءُ الظَّنِّ در لغت به معنی بدگمانی آمده است.4
و از لحاظ اصطلاحی یعنی اینکه افراد در محیط فکر خود، شخصی را مورد هجوم افکار و قضاوتهای بد و ناروا قرار دهند، و احترام و شخصیت او حتی در محیط افکار دیگران محفوظ نماند5
سوءظن در آیات قرآن
در این قسمت به دو مورد از آیاتی که درباره سوءظن در قرآن آمده است اشاره می کنیم و توضیحاتی را پیرامون آنها ارائه می نمائیم.
ـ « یا اَیُّها الَّذینَ ءامَنُوا اِجتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ اِنَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثمٌ ».6
« ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که پاره ای از گمانها گناه است ».
در این آیه منظور از کثیراً مِنَ الظن گمانهای بد است که نسبت به گمانهای خوب، در میان مردم بیشتر است لذا از آن تعبیر به کثیر شده و گرنه حسن ظن و گمان خیر نه تنها ممنوع نیست بلکه مستحسن است، چنانکه قرآن مجید در سوره نور می فرماید: « لَولآ اِذا سَمِعتُموهُ ظنَّ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بِاَنفُسِهِم خَیراً ».7 « چرا هنگامی که آن نسبت ناروا را شنیدند مردان و زنان باایمان نسبت به خود و کسی که همچون خود آنها بود گمان خیر نبردند »؟!
همچنین یکی از اصول اسلامی « اصاله الصحه » است و معنای آن این است که اگر عملی را از مسلمانی دیدیم که از جهت ظاهر خوب نیست، آن را خوب بدانیم و کار او را به صورت صحیح و خوب توجیه کنیم. حتی امام صادق( علیه السلام ) فرموده اند: هفتاد توجیه برای آن بکن تا سوءظن برای تو پیدا نشود.8 در حدیثی از امیرالمؤمنین ( علیه السلام) می خوانیم که: هر که به مردم گمان نیک برد، محبت آنان را به دست آورد.9
در آیه مورد بحث نهی از کثیری از گمانها شده، ولی در مقام تعلیل می گوید زیرا بعضی از گمانها گناه است این تفاوت تعبیر ممکن است از این جهت باشد که گمانهای بد بعضی مطابق واقع است و بعضی مخالف واقع، آنکه مخالف واقع است مسلماً گناه است و لذا تعبیر به « اِنَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثمٌ » شده است، بنابراین وجود همین گناه کافی است که از همه ظن ها بپرهیزد.10
ـ « یَحسَبونَ کُلَّ صَیحَهٍ عَلَیهِم ».11
« منافقان هر فریادی را برضد خویش می پندارند ».
در این آیه خداوند در مورد نشانه های منافقان سخن به میان آورده می فرماید: آنها چنان توخالی و فاقد توکل بر خدا و اعتماد بر نفس هستند که هر فریادی از هر جا بلند شود آن را بر ضد خود می پندارند. ترس و وحشتی عجیب همیشه بر قلب و جان آنها حکمفرما است، و یک حالت سوءظن و بدبینی جانکاه سرتاسر روح آنها را فرا گرفته، و از همه چیز حتی سایه خود می ترسند.12
مطلبی که در این آیه قابل توجه می باشد این است که خداوند سوءظن را یکی از نشانه های منافقان بیان فرموده است و از این جا می توان به شدت این گناه پی برد که در بسیاری مواقع اگر کنترل نشود موجب از بین رفتن آبروی مؤمنی می شود.
سوءظن در احادیث و روایات
در این قسمت به تعدادی از احادیث و روایاتی که از معصومین( علیهم السلام ) در مورد سوءظن رسیده است اشاره می کنیم.
ـ رسول الله( صلی الله علیه و آله ): « ایّاکُم وَ الظَّنَّ، فَاِنَّ الظَّنَّ اکذَبُ الکَذِبِ »13
پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله ): « از گمان بپرهیزید، زیرا گمان دروغترین دروغ است ».
ـ الامام علی( علیه السلام ): « ایّاکَ اِن تَغلِبَکَ نَفسُکَ عَلی ما تَظُنُّ وَ لاتَغلِبَها عَلی ما تَستَیقِنُ، فَاِنَّ ذالِکَ مِن اعظَمِ الشَّرِّ ».14
امام علی( علیه السلام ): « زنهار که نفست در آنچه گمان می بری بر تو چیره آید و تو در آنچه یقین داری بر او چیره نشوی، زیرا این کار از بزرگترین بدیها است ».
ـ الامام علی( علیه السلام ): « اَطرَحُوا سوءَ الظَّنِّ بَینَکُم، فَاِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ نَهی عَن ذالِکَ ».15
امام علی( علیه السلام ): « سوءظن و بدبینی نسبت به یکدیگر را دور افکنید، زیرا خدای عزّوجل از این امر نهی فرموده است ».
ـ رسول الله( صلی الله علیه و آله ): « مَن اَساءَ بِاَخیهِ الظَّنَّ فَقَد اَساءَ بِرَبِّهِ، اِنَّ اللهَ تَعالی یَقولُ: اِجتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ ».16
پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله ): « هر که به برادر خود گمان بد برد، به پروردگارش گمان بد برده است، زیرا خدای تعالی می فرماید: از بسیاری از گمانها بپرهیزید ».
ـ الامام علی( علیه السلام ): « لاتَظُنَّن بِکَلِمَهٍ خَرَجَت مِن اَحَدٍ سُوءاً وَ انتَ تَجِدُ لَها فی الخَیرِ مُحتَمِلاً ».17
امام علی( علیه السلام ): « هرگاه سخنی از برادرت سر زد و تو می توانی برای آن محمل خوبی بیابی، به آن گمان بد مبر ».
ـ رسول الله( صلی الله علیه و آْله ): « اُطلُب لِاَخیکَ عُذراً، فَاِن لَم تَجِد لَه عُذراً فَالتَمِس لَهُ عُذراً ».18
پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله ): « برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند، عذری بجوی و اگر نیافتی، عذری بتراش ».
ـ الامام علی( علیه السلام ): « حُسنُ الظَّنَّ مِن اَحسَنِ الشِّیَمِ وَ اَفضَلِ القِسَم ».19
امام علی( علیه السلام ): « خوش بینی از نیکوترین خصلتها و بهترین نصیبها است ».
ـ الامام علی( علیه السلام ): « حُسنُ الظَّنِّ یخَفِّفُ الهَمَّ وَ یُنجی مِنَ تَقَلُّدِ الاثمِ ».20
امام علی( علیه السلام ): « خوش بینی اندوه را می کاهد و از افتادن در بند گناه، می رهاند ».
ـ الامام الصادق( علیه السلام ): « خُذ مِن حُسنِ الظَّنِّ بِطَرَفٍ تُرَوِّحُ بِهِ قَلبَکَ وَ یَرُوحُ بِهِ امرُکَ ».21
امام صادق( علیه السلام ): « از خوش بینی بهره ای بگیر، تا با آن دلت آرام گیرد و کارت پیش رود ».
ـ الامام علی( علیه السلام ): « اَفضَلُ الوَرَعِ حُسنُ الظَّنِّ ».22
امام علی( علیه السلام ): « برترین پارسایی، خوش بینی است ».
راههای درمان سوءظن
سوءظن حرامی است که اگر درمان نگردد و انسان با آن مبارزه نکند آثار سوء بسیاری برای خود فرد و برای جامعه دارد که یکی از بدترین آثار آن از بین رفتن آبروی مؤمن و هتک حیثیت و حرمت او است.
راههای مبارزه با سوءظن عبارتند از:
1 ـ برای برطرف شدن سوءظن قبل از هر چیز باید به اصلاح خودمان بپردازیم تا اگر دیگران را با خودمان مقایسه می کنیم این مقایسه سرچشمه حکم به فساد و بدی آنها نگردد، و در مدتی که به اصلاح خود مشغولیم همواره این نکته را به یاد خود بیاوریم که ما نباید دیگران را همچون خود فرض کنیم، چه بسا آنها روحیاتی به مراتب عالیتر و بهتر از ما داشته باشند، ما باید توجه داشته باشیم این قیاس به خود که شاید یکی از شئون « حب ذات » بشر است هیچگونه پایه منطقی و علمی ندارد لذا نباید پایه قضاوت ما درباره اشخاص واقع شود.
2 ـ باید محیط زندگی خود را که ممکن است سرچشمه بدبینی و سوءظن ما باشد پاک سازیم و معاشرت با اشرار را که سرچشمه سوءظن به اخبار می گردد ترک گوئیم، و توجه داشته باشیم اینگونه معاشرتهای مسموم، گذشته از معایب فراوان دیگر، محیط فکر ما را در ارزیابی شخصیت افراد، تاریک می سازد، و ما را در شناسائی افراد به اشتباهات بزرگی مبتلا می گرداند، این اشتباهات تنها زیان اخلاقی و معنوی ندارد بلکه ما را ازبهره بردای از منابع فکری و اخلاقی افراد شایسته به واسطه سوءظن محروم می دارد. اگر محیط تربیتی ما در کودکی از این نظر محیط ناسالمی بوده، برای جبران آن تلقیناتی که سرچشمه بدبینی امروز ما شده، از طریق تلقین و مطالعه حالات نیکان و معاشرت با افراد پاک وارد شده و آثار دوران کودکی را از محیط مغز خود بشوئیم، مخصوصاً شرح حال مردان نیک و برجسته تاریخ را باید زیاد مطالعه کنیم.
3 ـ باید زیانهای فردی و اجتماعی بدبینی و خطرات بزرگی که از این رهگذر دامنگیر ما و اجتماع می گردد مرتباً از نظر بگذرانیم و به این حقیقت توجه کنیم که اگر بدبینی به طور موقت در تسکین حس انتقام یا خودخواهی ما مؤثر باشد و آرامش موقتی کاذبی در ما ایجاد کند در مقابل، زیانهای غیر قابل جبران برای ما در بر دارد که با آن قابل مقایسه نیست.
4 ـ اگر سرچشمه سوءظن و بدبینی ما، انحرافات اخلاقی دیگر از قبیل کینه توزی و خودخواهی و توجیه اعمال بد خود و فرار از مجازات وجدان است، باید با تجزیه و تحلیل روانی خود به این سرچشمه واقف گردیم و به اصطلاح این عوامل را از مرحله ناخودآگاه ذهن به مرحله خودآگاه منتقل سازیم. زیرا این نکته در درمان انحرافات اخلاقی نهایت اهمیت را دارد.23
5 ـ هرگاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن ما پیدا شد، در عمل کوچکترین اعتنایی به آن نکنیم، طرز رفتار خود را دگرگون نسازیم، و مناسبات خود را با طرف تغییر ندهیم، بنابراین آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد می باشد. لذا در حدیثی از پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله ) می خوانیم: « ثلاث فِی المُؤمِنِ لایَستَحسَن، وَ لَهُ مِنهنَّ مخرج، فَمَخرَجه مِن سوء الظَّنِّ اَن لایُحَقِّقُهُ ». « یعنی، سه چیز است که وجود آن در مؤمن پسندیده نیست، و راه فرار دارد، از جمله سوءظن است که راه فرارش این است که به آن جامه عمل نپوشاند »24
6 ـ انسان می تواند با تفکر روی مسایل مختلفی، گمان بد را در بسیاری از موارد از خود دور سازد، به این ترتیب که در راههای حمل بر صحت بیاندیشد و احتمالات صحیحی را که در مورد آن عمل وجود دارد در ذهن خود مجسم سازد و تدریجاً بر گمان بد غلبه کند. بنابراین گمان بد چیزی نیست که همیشه از اختیار آدمی بیرون باشد. لذا در روایات دستور داده شده که اعمال برادرت را بر نیکوترین وجه ممکن حمل کن، تا دلیلی بر خلاف آن قائم شود.25
به هر حال این دستورات اسلامی از جامعترین و حساب شده ترین دستورها در زمینه روابط اجتماعی انسانها است، که مسئله امنیت را به طور کامل در جامعه تضمین می کند، و چه امنیتی از این بالاتر که آبروی انسانها مصون باشد و انسانها همیشه از لحاظ فکری و روحی امنیت داشته باشند و نسبت به سوءظن دیگران در رابطه با آبرو و اعراضشان در هراس نباشند.
پىنوشتها:
1 ـ زندگی در پرتو اخلاق / ناصر مکارم شیرازی / قم / انتشارات نسل جوان / صفحه 181 تا 183
2 ـ همان / صفحه 184 و 187
3 ـ تفسیر نمونه / جلد 22 / صفحه 184
4 ـ ترجمه مفردات راغب / جلد 2 / صفحه 532
5 ـ زندگی در پرتو اخلاق / صفحه 172
6 ـ سوره حجرات / آیه 12
7 ـ سوره نور / آیه 12
8 ـ رساله توضیح المسایل حضرت آیت الله مظاهری / قم/ مؤسسه الزهراء / چاپ 8 / بخش اخلاق / صفحه 482 / مسئله 133
9 ـ میزان الحکمه / جلد 7 / صفحه 3395
10 ـ تفسیر نمونه / جلد 22 / صفحه 183
11 ـ سوره منافقون / آیه 4
12 ـ تفسیر نمونه / جلد 24 / صفحه 154
13 ـ بحار الانوار / علامه محمد باقر مجلسی / تهران / شرکت چاپ و نشر بین اللملل / چاپ 7 / جلد 75 / صفحه 195
14 ـ میزان الحکمه / جلد 7 / صفحه 3394
15 ـ همان / صفحه 3396
16 ـ همان
17 ـ همان / صفحه 3392
18 ـ میزان الحکمه / جلد 7 / صفحه 3392
19 ـ همان
20 ـ همان
21 ـ همان
22 ـ همان
23 ـ زندگی در پرتو اخلاق / صفحه 192 تا 194
24 ـ تفسیر نمونه / جلد 22 / صفحه 183
25 ـ همان