قرآن و فلسفه‌ی حجاب (2)

قرآن و فلسفه‌ی حجاب (2)

نویسنده: سید ابراهیم سجادی

هویت حجاب
تردیدی نیست که حجاب واژه‌ی‌ غربی است و در لغت، هم به معنای پرده آمده و هم به معنای پوشش، و در هر دو معنا جلوگیری از مشاهده نهفته است.
لغت شناسان به صورت همسان، حجاب به معنای پوشش را مورد تأکید قرار می‌دهند، فقیهان نیز واژه‌ی‌ حجاب را در مورد پوشش به کار برده‌اند.
قرآن دو عامل را مکمل هم در تحقق عفاف می‌داند، حریم چشم نگاه داشتن و حریم پوشش اندام، رعایت کردن.
(وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى‏ جُیُوبِهِنَّ…)؛ (1)
و به زنان با ایمان بگو چشم‌ها‌ی‌ خود را [از نگاه هوس آلود] فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را – جز آن مقدار که نمایان است – آشکار ننمایند، و [اطراف] روسری‌ها‌ی‌ خود را بر سینه خود افکنند… .
(یَا أَیُّهَا الْنَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَلبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنَى‏ أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ)؛ (2)
ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مسلمان بگو که جلابیب خود را بر خود نزدیک کنند. این نزدیک‌تر است به این که شناخته شوند، پس مورد آزار قرار نگیرند.
تعیین کمیت و کیفیت حجاب، براساس آیات فوق، واکاوی واژه‌ها‌ی‌ کلیدی «خُمُر»، «جَلابیب» و «زینت» که نقش اصلی در بیان ماهیت حجاب اسلامی دارند، بستگی دارد.
«خُمر» چنان که از‌ شأن نزول آیه پیداست نام دیگرش مقنعه است که در صدر اسلام از پوشیدنی‌ها‌ی‌ رایج مدینه به حساب می‌آمد. بدین صورت که زنان از آن، به عنوان روسری استفاده می‌نمودند، ولی دو طرف آن را از پشت گوش رد نموده، پشت گردن می‌انداختند، به گونه‌ای که سینه، زیر گلو و دور گردن، برهنه می‌ماند. آیه دستور داد که ظرفیت این پوشش مورد استفاده قرار گیرد و باید به وسیله آن، زنان موی سر، سینه، دور گردن و زیر گلولیشان را نیز بپوشانند.
«زینت» که نقطه مقابل زشتی است، طبق نظر راغب اصفهانی، در قرآن دارای سه مصداق می‌باشد که عبارت است از:
زینت نفسانی مثل علم و اعتقادات خوب؛ زینت بدنی مانند نیرومندی و قد بلندی و زینت خارجی، چونان مال و مقام. (3)
در رابطه با حجاب زنان، دو نوع زینت، مورد توجه مفسران و فقها قرار گرفته است؛ یعنی هم زیورآلات که زینت خارجی است، باید پوشیده باشد و هم اندام و اعضای آنان که از زیبایی خاص به ویژه از منظر مردان برخوردار است.
روایت امام باقر (علیه السلام) نیز زینت بودن اندام زن را تأیید می‌کند. امام پس از معرفی جامه، سرمه، انگشتر، حنای دست‌ها و النگو به عنوان زینت‌ها‌ی‌ آشکار، می‌فرماید:
الزینهُ ثلاثٌ: زینهٌ للناس و زینهٌ للمَحرمِ و زینهٌ للزوج، فأما زینهُ الناس، ذَکَرناها و أما زینهُ المحرم، فموضعُ القلادهِ فما فَوقَها و الدملجُ و مادونَه، و الخلخالُ و ما أسفل منه، و أما زینهُ الزوجِ، فالجسدُ کلُّه؛ (4)
زینت به سه بخش تقسیم می‌شود: 1. زینتی که لازم نیست از چشم مردم نهان شود. 2. زینتی که باید از چشم عموم نهان شود، ولی از محارم لازم نیست پوشانده شود. 3. زینتی که باید از همه پنهان نگاه داشته شود، جز همسر. قسم اول را بازگو کردم – صورت و دست‌ها از مچ به پایین – قسم دوم که مشاهده آن‌ها برای محارم رواست، عبارت‌اند از جایگاه گردن بند به بالا و بازو به پایین و جایگاه خلخال به پایین و سوم که اختصاص به شوهر دارد، تمام بدن است.
قسمت عمده اندام و زیورآلات زنان، براساس آیه: (وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ) با پیراهنی که بدن نما باشد – چونان که در روایت عایشه بود – و شلوار پوشانده می‌شود، در روایتی از امام علی (علیه السلام) آمده است:
کنتُ قاعداً فی البقیع مع رسول الله فی یومٍ دَجنٍ و مَطرٍ إذاً مرَّت امرأهٌ علی حمارٍ، فوقعَ یدُ الحمارِ فی وهده فَسقَطت المرأهُ فأعرضَ النبی بوجهه، فقالوا: یا رسول الله أنّها مُتَسرولَه، قال: اللهم اغفر للمُسروِلات ثلاثاً، أیها الناس اتّخذوا السراویلاتِ فإنها مِن أسترِ ثیابِکم، و حَصِنوا بها نِسائکم إذا خَرَجنَ؛ (5)
در روزی ابری و بارانی، با پیامبر در بقیع نشسته بودیم که زنی رد شد، در حالی که بر چهارپایی سوار بود، پای مرکب داخل چاله رفت و بر زمین افتاد. پس پیامبر صورتش را برگرداند تا نگاهش به اندام زن نیفتد. گفتند:‌ای رسول خدا، آن زن شلوار به تن دارد. پیامبر سه بار فرمود: پروردگارا، زنانی را که شلوار می‌پوشند، مغفرت نما. مردم! شلوار را بگزینید که در میان لباس‌ها‌ی‌ شما بهترین پوشش است و به وسیله آن، زنتانتان را موقع بیرون رفتن از خانه، در حفاظ و امنیت قرار دهید.
و اما «جلباب» روپوشی است که بالای لباس‌ها‌ی‌ معمول و خانگی، مورد استفاده قرار می‌گیرد. به ویژه زمانی که برای کاری بیرون از منزل می‌روند. به عبارت دیگر، زنان براساس علاقه‌ای که به آرایش و نمایش دارند، زیباترین و تنگ‌ترین لباس را برای پوشش بر می‌گزینند. قرآن می‌گوید: داشتن چنین لباسی در خانه اشکال ندارد، ولی وقتی بیرون می‌روید، باید روپوش نسبتاً بزرگی داشته باشید که آن را بر روی لباس‌ها بر خود بپیچید، تا لباس تن پوشتان دل‌ها‌ی‌ بیمار را به طمع نیندازد. این مطلب از اظهارات بسیاری از اهل لغت و تفسیر قابل استفاده است که می‌گویند:
جلباب، از روسری بزرگ‌تر و از عبا کوچک‌تر است. (6) و به تعبیر دیگر از ملافه کوچک‌تر و کوتاه‌تر است. (7)
ام سلمه می‌گوید:
“وقتی آیه 59 احزاب نازل شد، زنان انصار [حجار را رعایت کردند]. در اثر پوشیدن جامه‌ها‌ی‌ سیاه، موقع خروج از منزل، به گونه‌ای می‌نمودند که گویا کلاغ روی سر آن‌ها نشسته بود. (8)
انتخاب پارچه سیاه، به عنوان روپوش لباس از سوی زنان انصار، با دیدگاهی که هم اکنون درباره رنگ سیاه مطرح شده، کمال همخوانی را دارد. براساس این دیدگاه، رنگ سیاه صامت و مرده و به معنای نه (نقطه مقابل بلی) نشان‌گر ترک علاقه یا انصراف نهایی است و توجه بیننده را منصرف می‌کند. به همین دلیل استفاده از آن برای زنان در برابر جنس مخالف، سودمند تشخیص داده شده است.” (9)

حجاب؛ هم دافعه، هم جاذبه
آنچه تاکنون از حجاب و حیا و عفاف گفتیم، حکایت از آن داشت که حجاب عاملی است برای دور زدن آسیب‌ها از ساحت زن، در حالی که همین عامل دفع و رد، در جایی دیگر به نوبه‌ی‌ خود عامل جذب و زمینه جذابیت نیز است.
تقریباً همه، بر این نکته تأکید دارند که حیا و عفت، قدر و قیمت زن را بالا می‌برد. تمام مردان اعم از خواستگار، شوهر، محارم و نامحرمان، به زن باحیا احترام قائلند و زن بی حیا و بی آزرم را حقیر می‌شمارند.
ولیام جیمز، روان شناس معروف آمریکایی، می‌گوید:
“زنان دریافتند که دست و دلبازی مایه طعن و تحقیر است و این را به دختران خود یاد دادند.” (10)
منزلی ناشی از حیا که نقطه مخالف بی حیایی و به قول ویل دورانت، دست و دلبازی است، به گونه‌ها‌ی‌ مختلف تعبیر شده و هر اندیشمندی، به شکلی بازتاب آن را در زندگی زن، به توضیح نشسته است.
ویل دورانت، حیا را کمین گاهی می‌داند که زن با استفاده از آن می‌تواند همسر مورد نظرش را برگزیند یا مطابق دلخواهش اصلاح نماید.
“حجب و حیا برای دختران هم چون وسیله دفاعی است که به او اجازه می‌دهد تا از میان خواستگاران خود، شایسته‌ترین آنان را برگزیند یا خواستگارش را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بر وی، به تهذیب خود بپردازد. موانعی که حجب و عفت زنان، در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه و عشق شاعر را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است.” (11)
خانم جینا لمبروزو، روان شناس معروف ایتالیایی، تداوم عفت و حیای زن را مهم شناخته و دلدادگی مرد را در این رابطه مؤثر دانسته است:
“بدون شک منشأ حجب و حیای زن را در عشق و علاقه می‌توان یافت، چه این که زن، وقتی مرد را به خویش علاقه مند و خود را نسبت به او متمایل دید، منظور اصل خودنمایی و جلوه گری از بین می‌رود.” (12)
شهید مطهری بر این باور بود که عفت و حجاب، برای زن هم وسیله تصاحب دل مرد است و هم حائل و مانع در برابر گرفتاران به جنون جنسی و انگیزه تجاوز:
“حیا و عفاف و ستر پوشش، تدبیری است که خود زن با یک نوع اتهام، برای گران بها کردن و حفظ موقعیت خود در برابر مرد، به کار برده است… زن همان گونه که متوسل به زیور خودآرایی و تجمل شد که از آن راه، قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد، دانست که نباید خود را رایگان کند، بلکه باید آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و مقام خود را بالا ببرد… به طور کلی رابطه‌ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گران بهایی از طرف دیگر؛ یعنی عشق در زمینه فراق‌ها و دست نارسی‌ها می‌شکفتند.
زن هر اندازه متین‌تر، باوقارتر و عفیف‌تر حرکت کند… به احترامش افزوده است… قرآن پس از آن که توصیه می‌کند زنان خود را بپوشانند می‌فرماید: (ذلِکَ أَدْنَى‏ أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ)، یعنی این کار برای این که به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی‌دهند، بهتر است و در نتیجه، دور باش و حشمت آن‌ها، مانع مزاحمت افراد سبک سر می‌گردد.” (13)
جلال الدین بلخی، این معنا را چنین به نظم درآورده است:

آب غالب شد بر آتش از نهیب *** زآتش او جوشد چو باشد در حجیب
چون که دیگی حایل آمد هر دو را *** نیست کرد آن آب را کردش هوا
ظاهراً بر زن چو آب از غالبی *** باطناً مغلوب و زن را طالبی

یعنی، مرد چونان آب است و زن چونان آتش؛ اگر این دو بی هیچ مانعی در ارتباط با هم قرار گیرند، آن کس که مغلوب می‌شود و خاموش و سرد و بی‌خاصیت می‌گردد، زن است.
ولی اگر میان آب و آتش، ظرفی حائل شود، آتش سرد و بی‌خاصیت نمی‌شود؛ بلکه می‌تواند با حرارت دائمی خود، وجود مرد را به گرمایش و به غلیان و شور وادارد.
شهید مطهری می‌گوید:
“مرد در عمق وجودش از ابتذال تسلیم و رایگانی زن متنفر است و عزت، استغنا و بی‌اعتنایی او را می‌ستاید. مردی وجود ندارد که آرزوی داشتن همسر عفیف و با حیا را در سر نپروراند یا از زیستن در کنار چنین زنی لذت نبرد.” (14)

چرا تأکید بر حجاب و عفاف زن؟
زن و مرد در طبیعت، هر یک گرایش‌ها، انگیزه‌ها، توان‌ها و کارکردهای خاص خود و آسیب‌ها و ضرورت‌ها‌ی‌ ویژه‌ی‌ خود را دارند. از این رو در قرآن هر یک از آن دو به تکالیفی مکلف شده‌اند که با هم یکسان نیست، چرا که اگر نقش زن در طبیعت و تدبیر الهی، نقش جذب، تسخیر و پذیرش قرار داده شده و لوازم این جذابیت، انگیزه‌ها و محرک‌ها‌ی‌ لازم به او داده شده است، پس او از همین ناحیه نیز آسیب پذیر است و وحی قرآنی خواسته با برنامه‌ها و رهنمودهایی، جلوی آسیب‌ها را بگیرد و در عین حال، اصل طبیعت زنانه زن را انکار نکند و ضد ارزش معرفی ننماید.
این است که در کنار تشویق او به ایجاد جذابیت مثبت برای همسر خود، وی را از به کارگیری این توان در زمینه‌ها‌ی‌ نادرست برحذر داشته، از او خواسته تا با حجاب، عفاف و حیا بر نیروی جذابیت آفرینی خویش فایق‌ آید و آن را مدیریت کند.
برخی از روان شناسان بر این باورند که هم زمان با آغاز دوران بلوغ، احساس تشخیص هویت نیز خودنمایی می‌کند؛ همان گونه که پسران در این مقطع سنی به سلطه جویی می‌اندیشند، در دختران حالت انقیاد، جذب و قدرت جلب توجه آشکار می‌شود و در نتیجه علاقه به پوشیدن لباس‌ها‌ی‌ زیبا، آرایش کردن، با عشوه سخن گفتن، با ناز قدم برداشتن و بروز حالت‌ها‌ی‌ مادرانه در آنان طبیعی است، ولی در مرحله تکامل بلوغ و تعیین هویت انسانی زنان باید به جای جذب همه مردان، تنها به یک مرد توجه کرده، بقیه توانایی‌ها‌ی‌ جسمی و روحی خود را صرف سازندگی کنند.
البته این خطر وجود دارد که شخصیت توقف پیدا کند و دختران به موجودات کاملاً گیرنده تبدیل شده، همیشه اسیر توجه دیگران باشند. امروزه این خطر به صورت جدی‌تر مطرح است. در بسیاری از جوامع بشری این توقف به گونه‌ها‌ی‌ مختلف مورد تشویق قرار می‌گیرد. ظهور زنان بی بند و بار و عشوه گر در پرده سینماها و تلویزیون، نقش معرفی الگو را دارد. (15)
خانم لمبروزو، بدون یادآوری مراحل رشد هویت، زن را تشنه دلبرایی می‌شناسد و برای تسخیر توجه و دل‌ها‌ی‌ دیگران از ارائه اندام، تنظیم رفتار و گفتارش سود می‌برد:
“یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثر مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز سخن گفتن و بالأخره شیوه راه رفتن خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آن‌ها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد.” (16)
وقتی دختران و زنان در کنار گرایش به لبخند زدن، نزاکت در گویش، نمایش نرمی، ملایمت، رأفت و شفقت به آرایش و نمایش می‌پردازند، جاذبه دو چندان پیدا می‌کنند، ولی عطش آن‌ها در خودنمایی و جلب توجه دیگران نیز افزایش می‌یابد. و به تبعیت از آن هزینه تجمل نیز بالا می‌رود.
براساس تحقیقی، زنان جهان 60% درآمد سالیانه‌شان را صرف زیبایی، خرید لوازم آرایش و بهداشت می‌کنند. اکثر افرادی که چنین هزینه می‌کنند، زنان زیر 25 سال را تشکیل می‌دهند. (17)

نتایج انکار حجاب و نفی عفاف
گرچه حجاب و عفاف نوعی محدودیت و زحمت را برای زنان به همراه دارد، ولی امروز به آسانی می‌توان مشاهده کرد که نفی حجاب و عفاف و کنار نهادن آن از سوی زنان، آثار ویران گری را برای جوامع بشری پدید آورده و در این فروریزی ارزش‌ها، بیشترین آوارها بر سر زنان فرود آمده و به خود آنان آسیب زده است.
ویل دورانت، با توجه به مشاهدات زمان خود در مقام بررسی عفت عمومی و آشفتگی زندگی خانوادگی می‌گوید:
“به زودی زمانی خواهد رسید که هیچ مردی نخواهد خواست با زنی که با هم از تپه زندگی بالا رفته بودند، پایین برود و ازدواج بی طلاق چنان نادر خواهد شد که باکره در شب زفاف.” (18)
براساس بازرسی که صورت گرفته است، 80% دختران دانش آموز انگلیسی در کیف خود قرص ضدبارداری حمل می‌کنند و 45% دختران جوان در مدارس مختلف عفتشان را از دست می‌دهند. این نسبت در مقطع تحصیلات عالی به شدت افزایش می‌یابد. (19)
هاید می‌گوید:
“بررسی در مورد یک دانشگاه پژوهشی معتبر نشان داد که 26% اساتید آن، تجربه روابط جنسی را با یک دانشجو پذیرفته‌اند. البته این احتمال کمتر برآورده شده است، زیرا ممکن است پاسخ دهندگان این رفتار را پنهان کرده باشند. یافته‌ها نشان می‌دهد 50% دانشجویان زن، توسط اساتید خود مورد مزاحمت قرار گرفته‌اند.” (20)
موریس مترلینگ با این که آخرین روزهای عمرش را در سال آخر نیمه اول قرن بیستم به پایان برده و تا فجایع جنسی آخر نیمه دوم قرون بیستم فاصله زیادی داشت، در عین حال وضعیت زمان و ماجرای زندگی شخصی خود را این گونه در معرض مطالعه قرار می‌دهد:
“یکی از علل بزرگ گرفتاری و بدبختی نوع بشر «عشق» است و اگر در جامعه ما عشق از بین می‌رفت، به طور اتوماتیک پنجاه درصد از بدبختی‌ها و محرومیت‌ها و ناکامی‌ها، نیز محو می‌شدند… در زمان جوانی، عشق نظیر تندبادی شدید، ما را به هر طرف می‌کشاند و قوای جوانی و اوقات ما صرف عشق بازی می‌شود و در نتیجه از ترقی و تعالی باز می‌مانیم… .
تازه وکیل عدلیه شده بودم و بعد از یک سال دوندگی و صرف وقت 4500 فرانک به من حق الوکاله دادند… یک نفر آدم عاقل می‌توانست این مبلغ را سرمایه کرده، بقیه عمر را به قناعت زندگی نماید. یک شب در حالی که پول موصوف در جیب بغلم بود، وارد یکی از کاباره‌ها شدم، من مصمم بودم که بیش از دو فرانک از پول خود را خرج نکنم، ولی مشاهده زن‌هایی که در آن کاباره بودند و خصوصاً یکی از آن‌ها، عنان اختیار را از دستم گرفت.
بعد در حال مستی از کاباره خارج شدیم و من تا 48 ساعت به خانه خود نرفتم و روز سوم که از خواب بیدار شده و خواستم به طرف منزل خود بروم، دیدم که بیش از دو – سه فرانک در جیب من باقی نیست. لطمه روحی معنوی بزرگی که این خاطره در در ذهن من باقی گذاشت، تا چند ماه محو نمی‌شد. (21) علاوه بر عشق جنسی، تجاوز جنسی در غرب نیز رونق خود را از آرایش و نمایش می‌گیرد و آن عبارت است از دخول دهانی، مقعدی، مهبلی بدون رضایت که با زور صورت می‌گیرد و یا از طریق تهدید به آسیب رساندن جسمانی اعمال می‌شود و یا هنگامی انجام می‌گیرد که قربانی، قادر به بیان موافقت خود نباشد.”
حجم تجاوز جنسی چشم گیر است. زنان در بسیاری از کشورهای غربی با احساس ترس از تجاوز زندگی می‌کنند و وقتی که در معرض تجاوز قرار می‌گیرند، بینندگان با بی‌تفاوتی رنج و درد حیثیتی آن‌ها را نادیده می‌انگارند. این واقعیت را از طریق گزارش‌ها و آمارهای زیر می‌توان درک کرد:
“شامگاه روز پنج شنبه 22 سپتامبر 1988، در ایستگاه قطار شهری شیکاگو در حضور جمعی از مردم، زنی مورد تجاوز قرار گرفت؛ آن هم در ساعت پر رفت و آمد. هیچ کس به استمداد آن زن پاسخ نداد. روزنامه شیکاگو تریبون نوشت: رهگذران سر در گم شده بودند، زیرا تجاوزگر به قربانی خود دستور داده بود لبخند بزند و او چنین می‌کرد.” (22)
“روزی در یک متروی پاریس که به طرف حومه پاریس در حرکت بود، سه جوان فرانسوی دختری را داخل قطار مورد تجاوز قرار دادند. مسافران کوپه بغلی هم به سر و صدا و فریادهای ملتمسانه آن دختر اعتنایی نکردند.” (23)
“روزی یک دختر خانم کارمند، هنگام غروب آفتاب از سر کارش به طرف منزل برمی‌گشت. در راه سه مرد او را دستگیر نموده، ابتدا محتویات جیبش را خالی کرده و در همان کنار خیابان به عنف به او تجاوز می‌کنند. در حالی که دو نفر دست هایش را گرفته بودند و دختر از مردم هرچه استمداد می‌کند، کسی به او یاری نمی‌رساند، تنها عکس العملشان به گفتن اصلاح «دگولاس: مشمئز کننده» خلاصه می‌گردد.” (24)
“براساس تحقیق، در آمریکا در سال 1992، 102500 مورد تجاوز جنسی به ثبت رسیده است. با این که به گزارش اف. بی. آی. تجاوز توأم با خشونت و زور از جرائمی است که کمترین میزان گزارش درباره آن وجود دارد.” (25)
“طبق بررسی، 10% کارمندان زن دولت مرکزی آمریکا، مستقیماً تحت فشار، برای برقراری روابط جنسی قرار گرفته بودند… در واقع دوازده هزار زن کارمند دولت، قربانیان تجاوز یا اقدام به تجاوز از طرف سرپرستان یا همکاران خود طی یک دوره دو ساله بوده‌اند.” (26)
زنانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند، طبق مطالعات انجام شده، وقتی که به سرزنش خود یا بیان بایدها و نبایدهای مؤثر در جهت تأمین می‌پردازند، می‌گویند:
“اگر من بلوز تنگ نپوشیده بودم، اگر دامن کوتاه بر تن نکرده بودم، اگر آن قدر احمق نبودم که در آن خیابان تاریک قدم بزنم و اگر آن قدر کودن نبودم که به آن یارو اعتماد کنم… .” (27)
این اظهارات، نشان دهنده این است که زن غربی، آگاهانه یا به صورت ناخودآگاه، تجاوز به خود و تأمین امنیتش را براساس حریم گیری پوشش و انتخاب پوشیدنی زنانه تحلیل می‌کند.
به هر حال زن آرایش کرده و نیمه عریان غربی، با هیولای تجاوز جنسی روبه‌رو است؛ هر زنی، 14 تا 25% احتمال تجاوز را به خود می‌دهد. (28) فمینیست‌ها می‌گویند:
“هراس از تجاوز جنسی، روی همه زنان تأثیر می‌گذارد و تأثیر آن، بر شیوه لباس پوشیدن، برنامه ریزی ساعت روزانه و مسیرهای آمد و شد زنان، مانع از فعالیت‌ها‌ی‌ آنان می‌شود و آزادی آنان را محدود می‌کند. این وحشت به هیچ وجه بی اساس نیست، چون هیچ زنی در برابر تجاوز، مصونیت ندارد.” (29)
زنانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند، تا هیجده ماه رنج می‌کشند و با ترس و اضطراب روبه‌رو می‌باشند. (30)
همان گونه که در گزارش‌ها و اظهارنظرها آمده، خود زن‌ها، آگاهانه به صورت ناخودآگاه، نقش لباس و پوشش را در رابطه با تأمین مصونیت خود مؤثر می‌شناسند، ولی پژوهش گران وضعیت ظاهری آنان را عامل اصلی نمی‌دانند و به جای پیشنهاد پوشش، آموزش مهارت‌ها‌ی‌ دفاعی و با خودداشتن بمب‌ها‌ی‌ پر شده با گاز اشک آور را به عنوان عامل بازدارنده از تجاوز معرفی می‌کنند.
بدین ترتیب در غرب – که عفت گریزی به مرز عفت ستیزی رسیده است – احیای حریم گیری و حجاب در روابط بین زن و مرد، باور نکردنی است. دست اندرکاران فکر و فرهنگ می‌کوشند که این وضعیت را به سایر کشورها، به خصوص جهان اسلام نیز صادر کنند، همان گونه که فرانسه و الجزایر، برای برداشتن حجاب و چادر به عنوان نشانه اصالت ملی و سازنده استعداد مقاومت، از تن زن الجزایری، جنگ سختی را راه اندازی کرد. امروز نیز غرب استعمارگر، جسورانه و یا به قصد دستیابی با اهداف استعماری خود ترویج بی حجابی را – که مقدمه ترویج فساد می‌باشد – با روش‌ها‌ی‌ مختلف دنبال می‌نماید. گویا قرآن با اشاره به چنین هدف گیری است که می‌گوید:
(إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ)؛ (31)
همانا کسانی که دوست می‌دارند که زشت کاری در میان آنان که ایمان آورده‌اند، فاش و آشکار شود، آن‌ها را در این جهان و جهان آخرت عذابی دردناک است.

سخن پایانی
با توجه به دو کشش طبیعی یاد شده در مردان و زنان، قرآن پیشنهاد می‌کند که مردان با حریم گیری و پرهیز از چشم چرانی، اجازه ندهند که ذهن و روانشان گرفتار هیجان جنسی گردد و فکر و مغزشان در خدمت تخیلات شهوانی قرار گیرد. (32)
از منظر قرآن، زنان وظیفه دارند که با رسیدن به سن بلوغ و تکلیف، به حریم گیری‌ها‌ی‌ لازم تن دهند و اندام و آرایش خود را در برابر دیدگان نامحرم بپوشانند:
(وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى‏ جُیُوبِهِنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى‏ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ)؛ (33)
و زنان مؤمن را بگو که دیدگان خویش را فرودارند و شرمگاه‌ها‌ی‌ خود را پوشیده دارند و آرایش و زیور خویش را آشکار نکنند، مگر آنچه پیداست و مقنعه‌ها‌ی‌‌شان را بر گردن‌هایشان بیاویزند و زیور و آرایش خود را آشکار نکنند، مگر برای شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا کنیزانشان یا مردان تابع خانواده که به زنان رغبت و نیازی ندارند یا کودکانی که از شرمگاه زنان آگاه نگشته‌اند و پاهای خود را چنان بر زمین نزنند تا آنچه از زیور خویش، پنهان می‌دارند، دانسته شود.
(لَا جُنَاحَ عَلَیْهِنَّ فِی آبَائِهِنَّ وَلاَ أَبْنَائِهِنَّ وَلاَ إِخْوَانِهِنَّ وَلاَ أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلاَ أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلاَ أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلاَ نِسَائِهِنَّ وَلاَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ)؛ (34)
بر آنان گناهی نیست در [نداشتن حجاب] پیش پدرانشان یا پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنانشان و آنان که در ملک آن هاست.
تکلیف پوشش در سنین آغازین جوانی تمرینی است که از توقف رشد شخصیت زنان جلوگیری می‌کند و به آنان می‌آموزد که غریزه‌ی‌ نمایش، محدودیت دارد و هر جلب توجهی به صلاح آنان نمی‌باشد. گرچه پوشاندن بدن برای دختران جوان مثل رفتن به مدرسه در یک صبح سرد زمستان با رنج و فشار همراه است، ولی باید به این رنج، تن دهند تا از هدر رفتن غریزه جلب دیگران پیش‌گیری به عمل آید و این غریزه با پذیرش محدودیت در خدمت تحکیم پایه‌ها‌ی‌ کانون خانواده قرار گیرد. (35)
پوشیدگی زن، همان گونه که براساس تجربه عملی جلوی تجاوز جنسی را می‌گیرد و نگرانی ناشی از این خطر را از دل او می‌زداید؛ از نگرانی ناشی از عادت به نمایش افراطی و تصور پیری نیز پیش گیری می‌کند و در عین حال به عنوان نماد عفت و حیا، به میزان مقبولیت و محبوبیت او نیز می‌افزاید.
با توجه به آنچه که مورد مطالعه قرار گرفت، پسر و دختر جوانی که با عفت زیسته و حریم گیری‌ها را رعایت کرده‌اند، با اعتماد، خوش بینی و عطش به سراغ ازدواج می‌روند و پس از ازدواج، از یک نوع محدودیت سختی بیرون می‌آیند. «ازدواجی که پایه و خاصیت روانی‌اش از محدودیت به آزادی آمدن است، به دنبال خود استحکام می‌آورد». (36)
در فضای زندگی مشترک نیز حریم گیری‌ها تداوم می‌یابد و دو طرف بهره گیری‌ها و التذاذهای جنسی را فقط در محیط جست و جو می‌کنند. زن با عفت و آرایش و کرشمه، به غیرت و شهوت مرد پاسخ مثبت می‌دهد و مرد با دریافت چنین خوشبختی، به همسرش دل می‌سپارد – که اساسی‌ترین گم شده‌ی‌ اوست – و بدین وسیله، انگیزه‌ی‌ توجه به دیگران را در درون او می‌خشکاند. خانم لمبروزو می‌گوید:
“تمایلات درونی زن به شخص واحد است. هنگامی که در این راه توفیق یافت، دیگر احتیاج به آلات فریبنده و مصنوعی نخواهد داشت… اگر زنی دیده می‌شود که این شیوه را پیشه خود ساخته است، فقط به این جهت است که پاسخ احساسات درونی‌اش را نزد همسر خود نیافته، زیرا وقتی که زن علاقه مند گردید، دیگر حاضر، بلکه قادر به جلب توجه دیگران نخواهد بود.” (37)
تعبیرات فوق ترجمه‌ی‌ ناقصی است از بیان بلند قرآن که درباره‌ی‌ نقش متقابل عناصر اصلی خانواده‌ی‌ آرمانی می‌گوید:
(وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً)؛ (38)
و از نشانه‌ها‌ی‌ او این است که برای شما [انسان‌ها] از جنس خودتان همسرانی آفرید تا با قرار گرفتن کنار هم، به آرامش برسید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد.
این نوشتار را با سخنی از علامه طباطبائی در توضیح جمله: «والله سمیع علیم» در ذیل آیه 60 سوره نور، به پایان می‌بریم که گفته است:
خدا شنواست آنچه را که زنان در فطرت خود درخواستش را دارند و داناست به احکامی که به آن محتاج‌اند. (39)
و می‌افزاییم که در مورد مرد نیز خداوند براساس تقاضای فطرت‌شان تکلیف وضع کرده است؛ پس هر دو باید هدایت‌ها‌ی‌ آسمانی را مهم شمارند.

پی‌نوشت‌ها:

1. نور، آیه 31.
2. احزاب، آیه 59.
3. مفردات فی ألفاظ قرآن، ص 388.
4. تفسیر القمی، ج 2، ص 101.
5. نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 244.
6. زمخشری، الکشاف، ج 5، ص 97.
7. احمد مطلوب، معجم الملابس فی لسان العرب، ص 46.
8. سیوطی، الدر المنثور، ج 6، ص 659.
9. احمد صبور اردوبادی، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 31.
10. ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب، ص 129.
11. همو، قصه الحضاره، ج 1، ص 84.
12. جینا لمبروزو، روح زن، ترجمه پری حسام، ص 48.
13. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 421.
14. همان، ص 422.
15. شهریار روحانی، بررسی مسئله پوشیدگی از دیدگاه روان شناسی، ص 25، 32 و 35.
16. جینا لمبروزو، روح زن، ترجمه پری حسام، ص 42.
17. سایت انتخاب، 86/8/12.
18. ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب، ص 170.
19. المجری، المرأه فی ظل الاسلام، ص 30.
20. جانت شبیلی هاید، روان شناسی زنان، ترجمه اکبر خمسه، ص 436.
21. موریس مترلینگ، افکار کوچک و دنیای بزرگ، ترجمه ذبیح الله منصوری، ص 51.
22. مایکل کوک، امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه‌ها‌ی‌ اسلامی، ج 1، ص 15.
23. اردوبادی، نگاه پاک زن و نگاه‌ها‌ی‌ آلوده به او، ج 1، ص 252.
24. همان، ص 253.
25. جانت شبیلی هاید، روان شناسی زنان، ترجمه اکبر خمسه، ص 413.
26. همان، ص 435.
27. همان، ص 415.
28. همان.
29. پاملا آلوت، جامعه شناسی زنان، ص 234.
30. جانت شبیلی هاید، روان شناسی زنان، ترجمه اکبر خمسه، ص 414.
31. نور، آیه 19.
32. مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج 4، ص 83.
33. نور، آیه 31.
34. احزاب، آیه 55.
35. شهریار روحانی، بررسی مسئله پوشیدگی از دیدگاه روان شناسی، ص 49.
36. آشنایی با قرآن، ج 4، ص 15.
37.جینا لمبروزو، روح زن، ترجمه پری حسام، ص 24 و 48.
38. روم، آیه 21.
39. علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 164.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان، (1391)، زن و خانواده در افق وحی، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید