علاج واقعه (2)

علاج واقعه (2)

نویسنده:جواد محدثی

راه های درمان رذایل اخلاقی

5. حب دنیا

این خصلت شوم، در رأس رذایل است. دلبستگی به دنیا وعلاقه به این عروس آراسته اما بی وفا، که عجوزه ای است که «عروس هزار داماد است»، انسان را از سیر معنوی وآفاق کمال باز می دارد. باید رشته های «حب دنیا » را با قیچی «آخرت گرایی» قطع کرد و پای از باتلاق «علایق دنیوی» بیرون کشید، که هر کس دراین مرداب افتاد، هر چه بگذرد بیشتر فرو می رود تا غرق گردد.
درکتب اخلاق، راه هایی برای درمان «دنیا زدگی» بیان شده است؛ از جمله:
الف: «ناپایداری دنیا». این آینه است که دربرابر دیدگان همه گشوده است ونه ما برای دنیا می مانیم، نه دنیا برای ما. بزرگان گفته اند: «آنچه نپاید، دلبستگی نشاید».
ب: «ضرر دنیا به آخرت». وقتی دنیا طلبی و حب دنیا به آخرت زیان می رساند وهرچه به دنیا نزدیک می شویم، ازخدا ومعنویات و سعادت اخروی دور می شویم، پس چنین چیزی که مایه دوری از کمال است، شایسته دلباختن نیست.
ج: «سیره اولیای دین». بندگان عارف خدا وانبیاء واولیا، هیچ کدام دل به دنیا نبسته ودنیا را به عنوان محبوب خود بر نگزیدند؛ ساده زیستند و به آبادی آخرت خویش پرداختند. این سیره، الگوی همه کمال طلبان است.
د: «ابزارگناه». دنیا برای افراد غیر مهذب، بستری برای معصیت است وبه جای آنکه ابزار کسب آخرت ورضای الهی شود، وسیله غفلت وگناه ودوری از خدا می شود. پس برای مصونیت از این عواقب وعوارض، نباید اسیر دنیا شد.
هـ: «ارزش وکرامت انسان» . کسی که خود را اسر دنیا می سازد وحب دنیا را در دلش جای می دهد، خود را ارزان فروخته است، انسان بیش از دنیا می ارزد وحیف است که معشوقش دنیا باشد!
و: «دشواری حساب». روز قیامت، روز محاسبه و مؤاخذه است؛ سبکباران در آخرت زودتر به مقصد ومقصود می رسند.هرکه دردنیا برخوردارتر و دنیا دارتر باشد، پاسخگویی اش درقیامت سخت تر و معطلی اش بیشتر خواهد بود.
«هرکه بامش بیش، برفش بیشتر».
ز: «سیری ناپذیری انسان». حریض دنیا طلب، هرگز سیر نمی شود وهر چه دنیای بیشتری داشته باشد، حریص تر می شود واین حرص، برغم و رنج روحی او می افزاید. اما اهل قناعت، روح آرام تر و زندگی آسوده تری دارند.
این کلام حضرت امیر(ع) را به عنوان هشداری برای این مسئله می آوریم که فرمود:
«ان الدنیا دار، اولها عناء وآخرها فناء، فی حلالها حساب وفی حرامها عقاب؛(10) همانا دنیا خانه ای است که اولش رنج وآخرش فناست، چرا که درحالش حساب ودرحرامش عقاب است».
اگر به توصیه های دینی عمل شود ودنیا داران، هرچه بیشتر اهل احسان، انفاق، صدقه، قرض الحسنه، وقف، خیرات، ساختن بناهای خیر برای عموم، بذل وبخشش به بستگان محروم، سرپرستی یتیمان وبیوه زنان، کمک به سیل زدگان، زلزله زدگان، گرسنگان و…باشند، رشته های وابستگی به دنیا کم می شود و «دنیا» تبدیل به «آخرت » می گردد.

6. شهوت

شهوت به معنای چیزی است که دل انسان می خواهد وبه سوی آن گرایش دارد. گر چه مصداق بارز آن «شهوت جنسی» است ؛ ولی شهوت مال، شهوت مقام و ریاست، شهوت شهرت، شهوت خوردنی ونوشیدنی و…نیز از شهوات است. به این شهوت ها «هوای نفس» هم گفته می شود.
رذیله شهوت، افراد را به گناه در چشم و گوش، حرام خواری، ثروت اندوزی، ارتباط های حرام، منکرات ومفاسد اخلاقی وحرص وطمع می کشاند و انسان به جای آنکه «امیرنفس» باشد، «اسیر نفس» می شود.
آنچه دراسلام مطلوب است، «تعدیل شهوت» است، نه «تعطیل شهوت» . اگرتمایلات قوه جنسی یا مال دوستی نباشد، نه تولید مثل صورت می گیرد، نه تلاش اقتصادی، اما این «حب الشهوات» که به تعبیر قرآنی برای مردم آراسته شده و جلوه می نماید،(11) نباید سد راه معنویت واخلاق وسعادت گردد. افراط درشهوت، قوای عقل را از کار می اندازد وانسان را از پیمودن راه آخرت باز می دارد و «حالت حیوانی» به انسان می دهد.
برای غلبه بر تمایلات شهوانی، توصیه قرآن به «عفاف وحجاب» است. برای تأمین صحیح این نیاز طبیعی، برنامه «ازدواج» پیش بینی شده، تا افراد به زنا، لواط وارتباط های حرام گرفتار نشوند. برای آنکه قوه جنسی تحریک نشود، کنترل چشم و نگاه ضروری است. اگر بابا طاهر عریان می گوید: ز دست دیده ودل، هر دوفریاد
که هر چه دیده بیند، دل کند یاد راه اینکه «دل» نخواهد، آن است که «چشم» برحرام بسته شود. قرآن کریم به مردان وزنان با ایمان توصیه می کند که چشم های خود را فرو بندند وعفاف را مراعات کنند: (قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم ویحفظوا فروجهم..) (12) ودر همین آیه می افزاید که زنان، زینت های خود را جز برای محرم ها آشکار نکنند. این، نوعی یپشگیری از گرایش به حرام است.
به زنان توصیه می شود که لحن کلام وصدای خود را نازک وبا ناز و کرشمه نکنند، که موجب طمع بیماردلان می شود.(13)
درفقه، خلوت کردن زن ومرد نامحرم دریک محیط دربسته وبی تردد، حرام است. این خلوت وسوسه انگیز است ورعایت این حکم فقهی، جلوی وسوسه شیطان و نفس اماره را می گیرد.
صحبت کردن زن ومرد نامحرم با یکدیگر بیش از مقدار ضروری ومتعارف، نهی شده است، چرا که هم صحبت شدن دو جنس مخالف ونامحرم، محرک است وراه ورود شیطان به این ارتباط را فراهم می سازد.
اگر «نگاه»، زمینه ساز فرو غلتیدن دردام و دامن «شهوت حرام» است، مرد باید نگاه خود را فرود بندد، زن هم به خود نمایی وعشوه گری وجلوه وتجمل وتبرج نپردازد.
از خوابیدن کودکان نزدیک سن 9-10 سالگی دریک رختخواب، نهی شده است؛ چون تماس های بدنی، تحریک کننده شهوت است. از نشستن مرد درجایی که قبلاً زن نشسته، پیش از آنکه گرمای بدن زن از آن محل زایل شود، نهی شده؛ چون این کار، محرک قوای جنسی است.
پس برای مقابله با تحریکات مرتبط با شهوت، از هر عاملی که این حس را برانگیزد و وسوسه درپی داشته باشد، باید پرهیز کرد. همچنان که خوردن غذاهای تند ادویه جات، محرک غریزه جنسی است، اموری مثل روزه گرفتن، از طغیان این قوه می کاهد واز این رو به مجردانی که زمینه ازدواج برایشان فراهم نیست، توصیه شده هم عفاف و پاکدامنی را مراعات کنند، هم روزه بگیرند.

7. حب نفس

حب نفس وخودخواهی، ریشه بسیاری از رذایل دیگر وگناهان اجتماعی و تعرض به حقوق مردم است ونتیجه آن، علاقه به تعریف وتمجید مردم، گریز از انتقاد پذیری، نداشتن انصاف است ودچار شدن به شخصیت غیر واقعی وخود محور. اینگونه افراد، هرگز به فکر اصلاح خویش نیستند وخود را بی عیب می دانند.
برای اینکه از این خصلت رها شویم، چه باید کرد؟ توجه به نکات زیر، می تواند علاج ودرمان «حب نفس» به شمار آید:
1. اگرستایش هایی که می شنود دراو نیست، خود را مسخره کرده و اگر هست ودنیوی است، ارزش آن موهوم است وباید در پی ارزش های واقعی واخروی باشد.
2.اگر از انتقاد بدش می آید، باید ببیند که آن عیب ونقص دراو هست یا نه؟ اگر هست نباید ناراحت شود، بلکه باید برطرف سازد واز انتقاد کننده تشکر نماید واگر عیوب مطرح شده دراو نیست، گذشت کند وآن را کفاره گناهانش به حساب آورد.
3. سعی کند حالتی داشته باشد که مدح وذم دیگران در او بی تأثیر باشد. اگر عیبی دارد، مدح دیگران سبب نشود آن را درخود نبیند واگر فضیلتی دارد، نکوهش دیگران سبب غفلت از آن فضیلتی که دارد نشود. نه مدح ها خوشحالش کند، نه ذم ها او را در هم شکند.
4. سعی کند عیوب خود را بشناسد تا به عیوب دیگران نپردازد. به فرموده امام علی (ع) «من ابصرعیب نفسه شغل عن عیب غیره؛ (14) هر کس عیب خود را ببیند، از پرداختن به عیوب دیگران مشغول وبازداشته می شود»
5. «پرهیزازمدح شنیدن»به کسانی که ستایشگرند، روی خوش نباید نشان داد؛ چون حب
نفس سبب می شود انسان آنها را بپذیرد وباور کند واز اصلاح عیوبش بازماند. درحدیث پیامبر خدا (ص) آمده است: «به مدح وتعریف یکدیگر نپردازید و هرگاه ستایشگران متملق را دیدید، به صورتشان خاک بپاشید».(15) که این توصیه به معنای دل خوش نبودن به تمجید دیگران است.انسان های وارسته سعی می کنند جلوی تعریف و ستایش های دیگران را به خصوص درپیش رو بگیرند.
6. «محاسبه نفس». اگر انسان ها بدون غماض وخود فریبی به حسابرسی اعمال خود بپردازند ودقیق باشند وبا خود،سازشکارانه برخورد نکنند، عیب های زیادی در خود خواهند دید واین سبب می شود که خودخواه وخود پسند نشوند. در روایات آمده است: «از خودتان حساب بکشید، دقیق تر از محاسبه ای که شریک نسبت به شریک دارد».
7. «پرهیز از جاهای آمیخته به مدح و ستایش». کسی که بخواهد به اشتها وتمایل «حب نفس» پاسخ ندهد، باید هر چه بیشتر ازحضور در جمع هایی که فکر می کند آنجا از او تعریف خواهند کرد، پرهیزکند وبه دل خود «نه » بگوید. اینکه بعضی از بزرگان پیوسته از خلق وجمع گریزان بوده اند وبه اصطلاح روایات، «حب خمول» داشته اند، تا مبادا کسی از آنان مدح وتعریف کند وآنان خوششان آید وگرفتار عواقب بعدی آن شوند، نشانه هوشیاری و بیدار دلی این گونه افراد است.
اینها گوشه ای ازنکاتی بود که توجه به آنها، سبب می شود انسان از «آسیب ها و آفات» محفوظ بماند واز «رذایل » پاک شود، یا حداقل، راه زدودن و کاستی آنها را بداند. گام بعد، اقدام عملی است.

پی نوشت ها :

10-غررالحکم ودررالکلم، محمد علی انصاری، ج1، ص260، ش295.
11-آل عمران/14.
12-نور/30و31.
13-احزاب/32.
14-تحف العقول، ص88.
15-محجه البیضاء،ج6، ص133.

منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره83.
ادامه دارد ….

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید